ایتایار:
#پیام_جدید
متن پیام:سلام میشه ی کانال بزنید فقط و فقط رمان ها رو داخل اون کانال قرار بدین و هیچ گونه پیام دیگهای نفرستین؟؟
ممنونم میشم🌺
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
چشم همین الان میزنم😉♥️
″گـٰانـدویـی هـٰا|GANDO"🇵🇸
ایتایار: #پیام_جدید متن پیام:سلام میشه ی کانال بزنید فقط و فقط رمان ها رو داخل اون کانال قرار بدین
فقط یه چیزی!
من یه ادمین میخوام که کل پارت های رمانم رو داخل اون کانال قرار بده کسی هست؟
ایتایار:
#پیام_جدید
متن پیام:رمان قهرمانان گمنامه رمانت
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
بله عزیز
″گـٰانـدویـی هـٰا|GANDO"🇵🇸
بله حتما ♥️
از همین الان میتونی شروع کنی😉♥️
قهرمانان گمنام
پارت هفتاد و ششم♥️🕊
《سعید》
. رسول بسه😂خب حالا بریم سر کارمون که باید بریم اصفهان
رسول:ما که داریم کارمون رو میکنیم تو داری وقت دنیا رو میگیری
.باشه😒
《محمد》
تلفنم زنگ خورد:الو سلام بفرمایید
فرد ناشناس:سلام
.شما؟؟؟؟
فرد ناشناس:شما منو نمیشناسی ولی من تو رو خوب میشناسم ببین فرمانده محمد همسرت الان پیش ما هست اگه دست از پا خطا کنی بیچارت میکنیم
.منو تهدید نکن اصلا تو کی هستی منو از کجا میشناسی؟
فرد ناشناس:دوباره زنگ میزنم بهت میگم باید چیکار کنی
با اشاره به رسول فهموندم تا رد تلفن رو بزنه ولی متاسفانه تماس رو زود قطع کرد .😨
خیلی ترسیده بودم
داوود:اقا محمد اروم باشین چیزی نمیشه
. چطوری؟نمیتونم
رسول: اقا این مال یک باجه تلفن عمومی از منطقه..... در تهرانه
.ای خدا چقدر بد شد
رسول : اقا محمد من اون اطراف میرم ببینم دوربین چیزی نیست
.رسول میری اونجا مراقب باش
رسول:چشم اقا نگران نباشید هر جور شده پیداش میکنم
《رسول》
رفتم تو منطقه کشت میزدم که یهو چشمم به یه مغازه افتاد رفتم اونجا قشنگ گشتم که یهو یه دوربین به چشمم خورد که اصلا از اون منطقه قابل دید نبود ولی به اون منطقه کاملا اشراف داشت با اقا محمد تماس گرفتم
.سلام اقا محمد یه خبر خوب دارم براتون یه دوربین پیدا کردم
اقا محمد:سلام رسول جدی میگی؟😍
.بله اقا من میرم داخل مغازه فیلم ها رو منتقل میکنم داخل سیستم سایت
اقا محمد:ممنونم رسول
. خواهش میکنم اقا محمد وظیفه بود
#گمنام
″گـٰانـدویـی هـٰا|GANDO"🇵🇸
رمان قهرمانان گمنام پارت اول 🤍✨ «داوود» زیاد حالم خوب نیست از وقتی تیر خوردم گاهی سرم گیج میره با
برای دنبال کردن رمان قهرمانان گمنام به کانال زیر مراجعه کنید
@GhahramananGomnam
داخل همین کانال هم ادامه رو میذارم♥️