eitaa logo
″گـٰانـدویـی هـٰا|GANDO"🇵🇸
252 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
33 فایل
@gandoiiii مهربان خدای من @emamhosein113 فکر می‌کردم، نـ⛔️ـمی‌شه پرسـ🧐ـید؛ اما...🤩 ‌+ثبت نام؟ بعله بفرمایید☺️ http://Bn.javanan.org
مشاهده در ایتا
دانلود
″گـٰانـدویـی هـٰا|GANDO"🇵🇸
بسم الله الرحمن الرحیم.❤️ به نام انکه مهربان ترین و بخشنده ترین است❤️ 💐💐💐💐💐 رمان سربازان بی نشون پا
بسم الله الرحمن الرحیم.❤️ به نام انکه مهربان ترین و بخشنده ترین است❤️ 💐💐💐💐💐 رمان سربازان بی نشون پارت شصت و یکم داوود: سعید اومد بمون گفت که تا ۲۰ دقیقه دیگه جلسه داریم. ماهم بعد ۲۰ دقیقه رفتیم بالا. محمد: خوب ما از طریق بچه های یزد فهمیدیم که یه نفر که هویتش برامون مشخص نیست چند باری توی یزد با سوژه قبلمون که اشکان حارف هست در ارتباط بوده. الان هم ۳ روزه از یزد اومده تهران و یک ت‌میم هم داره. از فردا هم آقا سعید قراره به اون ت‌میم ملحق بشه. باید ببینیم کجا میره و کجا میاد و با کیا رفت و آمد داره تا بتونیم هویتش رو شناسایی کنیم. ۳ روز بعد: رسول: فرا ظهر قرار بود مامان و بابا راهی شن. اقا محمد هم ۳ روز بهم مرخصی داده بود. امروز و فردا و پس فردا. ریحانه هم همینطور. یه ۳ روزی قرار نیود بره سرکلاساش. کلا قرار بود ۳ روز ور دل هم باشیم تو خونه💔😐... حال ما دوتا خراب خراب بود. اما سعی میکردیم که بروز ندیم و تا حدودی اصلا موفق نبودیم. مخصوصا ریحان که دائم چشاش قرمز بود. مامان و بابا داشتن وسیله و لباس جمع میکرن که فردا راهی شن. ماهم یا توی اتاقمون خودمون رو مسغول میکردیم یا اسما میرفتیم کمکشون که متوجه حال خرابمون نشن دم رفتن. البته موفف هم نبودیم و هر از گاهی بهمون دلداری و امیدواری میدادن.😂☹ منو ریحان تو اتای من بودیم و درو دیوار نگاه میکردیم که زنگ تلفن زده شد🛎 بابا: رسول و ریحانه. یکیتون بیاد جواب بده دستمون گیره... رفتم پایین و جواب دارم. خاله مریم بود +سلام خاله جان . سلام پسرم‌. خوبین؟ +ممنون بد نیستیم. . راستش رسول جان دستتون آزاده؟ میخوایم با بچه ها بیایم هم یه سری بزنیم که مامان و بابا هم به سلامتی فردا دارن میرن هم اگه کاری باشه انجام بدین. منم که ذوق مرگ شده بودم جواب دادم:😍 +بله بله حتما.. در خدمتتون هستیم قدمتون سر چشم. بفرمایید❤😍 بعدش قطع کردم... بابا: کی بود؟ +خاله مریم. گفت میخوان بیان یه سر بزنن. مامان: خیلی خوب. پس یکم اینجارو جمع و جور کنید بازار شامه😐 ریحانه: وا مامان مسافرینا. طبیعیه😐😂 من: راست میگه. تازه گفت میخوان بیان کمک.. بابا: ینی چون مسافریم و میخوان بیان کمک باید خونه اینطور باشه؟ منو ریحان: منطقی بود❤😐 کمی جمع و جور کردیم و بعد حدودا نیم ساعت خونواده علویان اومدن😅 ادامه دارد...
😐😐😬😬😬😬 استوری نوروزیشون این فک کنم پول کم اورده زده تو کار تبلیغ😐 از رفقای خوزستانی حتمن خرید کنید حتما نه هاااا حتمن😂😂😂
eitaa_5.2(1726).apk
24.66M
🔹 برنامه اندروید ایتا به نسخه 5.2 بروزرسانی شد 🔸 امکاناتی که در این نسخه به برنامه افزوده شده در لینک زیر قابل مشاهده است: https://eitaa.com/eitaa/209 🔹 منابع رسمی برای دریافت این نسخه: 1️⃣ کافه بازار 2️⃣ مایکت 3️⃣ چارخونه 3️⃣ وب‌سایت رسمی ایتا
هدایت شده از یا صاحب الزمان🇵🇸
11.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه نکته ای که مثل روز روشنه، معلومه... کرامت،ارث خونوادگی این خانومه😍❤️ ❤️ @Sahebedonya
بچه ها فردا مادر بزرگم عمل داره براش دعا میکنید
ایتایار: متن پیام:ادمین خواستی مح هستم ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ آیدی بده کارت دارم
قیافه مامانم وقتی میبینه به بهانه درس گوشیو برداشتم و رفتم با دوستام چت میکنم😂😂😐😬