سلام به همراهان عزیز🌸
عصر جمعتون بخیر😊
انشاءالله قسمت اول داستان رو خوندید؟✨
اگر نخوندین بخونین که فردا بخش دوم رو میخوایم بفرستیم.😍
لطفا نظراتتون رو هم از طریق لینک ناشناس زیر با ما درمیون بذارین💗👇
https://harfeto.timefriend.net/16497500922347
و همچنین دوستانتون رو دعوت کنین تا از ابتدای داستان با ما همراه باشن👌🌹
سپاس از همراهی شما💐
🍃༺ @ganj_penhan ༻🍃
🔰داستان تصمیم سرنوشت ساز
🔸 #قسمت_دوم
#تصمیم_سرنوشت_ساز:
این سوال بدجوری ذهنم رو درگیر کرده بود..
تا به شرکت برسم همینطور تو ذهنم میچرخید..
واقعا دنبال چی هستم؟!!
تو زندگی این همه کار و عجله و بدو بدو برای چیه؟!
تهش که چی؟!!
موقع ناهار که شد، اتفاق اونروز و پیرمرد هی تو ذهنم میچرخید
به این فکر میکردم که صبح تا شب دارم برای چی میدوم؟؟!
همینجور که تو فکر بودم و غذا میخوردم، نوشابه رو برداشتم بخورم که نوشته ی روی قوطی توجهم رو جلب کرد:
در حال زندگی کنید...
همین جمله به ظاهر ساده خیلی تکونم داد!
انگار تازه به خودم اومدم، گفتم: خودشه! راست میگه... ولش کن بابا... اصلا چیکار داری که تهش چیه؟
تو حال زندگی کن!
حالشو ببر...
چیکار داری تهش چی میشه!
آخرش یه چی میشه دیگه...
با خوشحالی نوشابه رو سر کشیدم و یه نفس راحت کشیدم از اینکه دیگه ذهنم مشغول اون موضوع بی اهمیت نیست و بعد هم مشغول کارام شدم...
سوار ماشینم شدم که برگردم خونه،
شروع کردم به ویراژ دادن تو خیابون ها، صدای موزیکو بالا بردم و ذهنم رو مشغول کردم تا مبادا دوباره فکرهای بی خودی به سرم بزنه...
راهکار خوبی بود!
انقدر خودمو مشغول کارام میکردم که فکرم فرصت نفس کشیدن پیدا نکنه..
بی خیالی طی میکردم و با موسیقی و غرق شدن تو کارای روزمره مشغول بودم..
تا روز جمعه...
رو کاناپه لم داده بودم و موسیقی گوش میکردم و تو حال و هوای خودم بود،
پسر کوچیکم اومد کنترل رو داد دستم و یه چیزی گفت که متوجه نشدم. هدفون رو از گوشم برداشتم.
گفت: بابا بزن کالتون...
زدم پویا، پسرم داد زد: آخجوووون.. پاندای کوفو کار...
بابا صداشو زیاد کن...
صداشو زیاد کردم و کنترل رو انداختم یه گوشه. هدفون رو برداشتم که دوباره بذارم جمله ای از کارتون با اون حس و حالی که میگفت توجهم رو جلب کرد:
_آرامش درون... آرامش درون...
دلم پر کشید براش... برای یک آرامش درونی...
مدتی بود که دیگه آرامش سابق رو نداشتم...
از درون نا آروم بودم و انگار جنگی تو وجودم بود...
سوالی که به ذهنم میومد و برای اینکه بهش فکر نکنم خودمو به اون راه میزدم و غرق کارای مختلف میشدم..
_نبرد ذهنی خیلی مهمتر از نبرد بدنیه پو.
تک تک دیالوگ های کارتون به همراه تصاویرش تو ذهنمه... استادِ پاندا بود که نمیدونم چه حیوونی بود اما داشت مطالبی رو به پاندا آموزش میداد.
پشت سر هم حرفشو میزد:
اگر فقط کاری که بلدی رو انجام بدی، هرگز پیشرفت نمیکنی. همینی که هستی میمونی پو .
پو گفت: من پیشرفت نمیخوام، از همینی که هستم راضیم
دقیقا مثل من!!
جالب شد برام...
بلند شدم نشستم رو مبل و با دقت بیشتری گوش دادم...
انگار مخاطب اون حرفا من بودم!
قفل شده بودم رو حرفهاشون..
--تو هنوز حتی خودت رو نمیشناسی--
استاد بزرگ در تو عظمت دید، حتی فراتر از حدی که خودت هم بدونی
نیروی شگفت انگیزی در انتظارته
برای مسلط شدن به این نیرو اول باید به نفست مسلط بشی
با خودشناسی میشه به این نیرو مسلط شد..
استاد بزرگ 30 سال در غار گوشه نشین شد...
برای اینکه برسه به جواب سوال "من کی ام؟"
به فکر فرو رفتم و دیالوگا تو ذهنم مدام تکرار می شد:
_تو هنوز حتی خودت رو نمیشناسی!
_نیروی شگفت انگیزی در انتظارته...
_با خودشناسی میشه به این نیرو مسلط شد.
اما...
به راستی
من کی ام؟؟؟
💢 ادامه دارد...
https://eitaa.com/ganj_penhan
📣📣📣📣📣📣
همه ی ما تو زندگی طعم شکست و چالش رو چشیدیم. 🌟💔
حتی شده گاهی به پیروزی رسیدیم، اما دیدیم اون چیزی که می خواستیم این نبود. 😕❌
این پیروزی و شکست ها نیست که مهمه، این برخورد ما با اون هاست که می تونه سرنوشت ساز باشه. 💪💫
وحالا من در واپسین لحظات طاقت فرسای عمرم در مواجهه با این چالش ها باید تصمیمی بگیرم به بزرگی "تصمیم سرنوشت ساز" ✨🌈
💥💥💥
بین بودن یا نبودن
بین صعود یا سقوط
بین امید و نا امیدی
💥💥💥
همراه ما باش، تا بر بال خیال به دنیای پر حادثه ی امید سفر کنیم و در لابهلای قصه ی او به دنبال معنای زندگی بگردیم. 🌍🔍🚀
آماده ماجراجویی هستی؟ 😎🌟
پس عضو کانالمون شو... 💌💫
https://eitaa.com/joinchat/2220884118Cbd8a98c27f
🍃༺ @ganj_penhan ༻🍃
راه های فرار از پوچی.mp3
3.08M
🎧#پادکست
🔹باید خفه کنی این درد بی درمان را...!
🍃༺ @ganj_penhan ༻🍃
گنج پنهان
🔰داستان تصمیم سرنوشت ساز 🔸 #قسمت_اول #تصمیم_سرنوشت_ساز: لبه ی پرتگاه ایستاده بودم و آخرین لحظات ع
سلام به همراهان قدیمی و جدید کانال🌹
قسمت اول داستان اینجاست.😊☝️
داستان رو با هشتگ #تصمیم_سرنوشت_ساز دنبال کنید.💫
نظراتتون رو می شنویم👂👇
📮https://harfeto.timefriend.net/16497500922347
🆔 @Mahdiiyyar
سلام دوستان عزیز🌸🍃
وقت همگی بخیر💫
امیدوارم حال دلتون عاالی باشه😊
❓اومدیم با یه سوال دیگه:
🔴شما وقتایی که سوالات بی جواب ذهنتون رو مشغول می کنه، خودتون رو با چی سرگرم و مشغول می کنین، تا دیگه صدای ذهنتون رو نشنوین؟🙂🙃
🔰اینجا منتظر خوندن تجربیاتتون هستیم🔰
#در_جستجوی_گنج
📮https://harfeto.timefriend.net/16497500922347
سلام دوستان عزیز
امیدوارم که خوب و سلامت باشین😊🌹
همراهی و مشارکتتون به ما انرژی و انگیزه میده
ممنونیم از حضورتون🌸🍃
چندتا از پیامهاتون رو با هم ببینیم😍
سلام به همراهان عزیز🌸
صبح پاییزیتون بخیر 🍂😊
دو قسمت اول داستان #تصمیم_سرنوشت_ساز رو خوندید؟✨
اگر نخوندین، بخونین که امروز بخش سوم رو میخوایم بفرستیم.😍
لطفا نظراتتون رو هم از طریق لینک ناشناس زیر با ما درمیون بذارین💗👇
https://harfeto.timefriend.net/16497500922347
و همچنین دوستانتون رو دعوت کنین تا از ابتدای داستان با ما همراه باشن👌🌹
سپاس از همراهی شما💐
🍃༺ @ganj_penhan ༻🍃
🔰داستان تصمیم سرنوشت ساز
🔸 #قسمت_سوم
#تصمیم_سرنوشت_ساز:
ذهنم پر از سوال بود...!
از صبح که بلند میشدم با خودم میگفتم میخوام چیکار میکنم؟
برای چه هدفی زندگی میکنم؟
بعد با خودم میگفتم: خب برای سیر کردن شکم زن و بچه تلاش میکنم دیگه...
ولی بعدش این به ذهنم میومد یعنی این همه کار و پول، فقط برای همین؟
درسته باید تو رفاه باشیم...
رفاه هرچه بیشتر بهتر،
خوش باشم و راحت زندگی کنم.
با این جوابا تا حدی خودمو آروم میکردم
اماااااا
یه عالمه سوال دیگه هجوم میاورد به ذهنم...
انگار آسمون و زمین دست به دست هم داده بودن تا منو به فکر وادارن...
اما واقعیتش من اصلا حوصله ی فکر کردن نداشتم😞
سعی میکردم حواسم رو از این سوالا پرت کنم و فقط فکر عـشــق و حالم باشم و شاد زندگی کنم...
تا اینکه
تو اوج پولداری و خوشبختی یهو ورق برگشت...
همه چیز عوض شد...
همه چی بهم پشت کرد...
دنیا روی دیگه ی خودش رو بهم نشون داد...
شرکتم ورشکست شد و کلی بدهی بالا آوردم....
همراه این قضیه، همسرم هم به همراه بچه ها منو ترک کرد!
خونه و زندگی، همه رو با هم از دست دادم.
آخه چرا؟!!
همه چی که داشت خوب پیش میرفت، خیلی خوب
اما یهو چرا اینطوری شد!؟
این سوالیه که تا همین الانم جوابی براش پیدا نکردم...
این قضایا باعث شد تا به این نقطه و این تصمیم برسم...
من دیگه چیزی برای از دست دادن ندارم...
هیچ انگیزه ای برای ادامه دادن ندارم...
مغزم پر از سوال بی جواب...
من الان یه آدم بی چیز و ندارم که هیچ چاره ای برای مشکلاتم وجود نداره
فقط یه راه برام مونده...!
برای رهایی از این همه مشکل و درد
بهترین راهی که دارم خودکشیه....
رها بشم از این همه فشار
دیگه تحمل این همه فشار و درد رو ندارم..
مرگ و رهایی و تمام...
من که هیچ دلیل خوبی برای ادامه ی این زندگی نمیبینم واقعا....
یک زندگی پر از درد و رنج و سختی و ... که چی ؟!!!
در همین حین، صدای مبهمی به گوشم میرسه...
صدای مبهمی که به تدریج واضح تر میشد...
پسر نوجوانی در حال عبور بود و بلند بلند جملاتی رو از کتابی میخوند:
ما انسان ها فکر میکنیم که دنیا عشرتکده است و مکانی برای خوشی، در حالی که دنیا راهی است که باید از آن عبور کنی.
دنیا کلاس است و زندگی کوره.
💢 ادامه دارد...
https://eitaa.com/ganj_penhan
سلام ویژه به اعضای گل کانال🌺
این قسمت داستانمون رو خوندین؟ چطور بود؟
دوس دارین یه چالش با هم داشته باشیم؟
برید دفتر و قلم بردارید که امروز تمرین داریم...🤓✍