. روزِ پنجم 🕊 .

*☁️ ...

. جنگل پر از سکوت بود و من! چشمم ثابت شد روی تنه‌ی درختها. درختهای سراسر سبز!همان لحظه توی کتابی که هنوز چاپش نکرده‌ام خواندم: روزی روزگاری، زنی توی جنگلهای انبوهِ جاده‌ی اسالم_خلخال دلش پَر کشید برای درخت بودن. تمامِ وجودش شعله‌ورِ درخت بودن شد.یک درخت با شاخ و برگِ زیاد. سبز! سبزِ تیره‌ی تیره! که اتفاقا سایه‌سار خوبی هم داشته باشد تا این سایه‌ی کاملا خوب را نثارِ تنِ رنجورِ مبارزان کند. مبارزان نهضت جنگل. بشود خنکایِ سوزشِ زخم سر بازکرده‌ی آنها. بشود دَمی نفسی چاق کردنشان، لَختی چشم بر هم گذاشتنشان، ذره‌ای عطش فرونشاندن و لقمه‌ای رفع گرسنگی‌شان. توی شیرینیِ این خواهش غوطه‌ور بود که ناگهان، ردِّ یک احتمال، مخملِ رویایش را خراش داد. چشمانش باز شدند.سرش را تکان داد. زیرلب گفت: اگر بنا باشد درختی به اندازه‌ی سرِ سوزنی روی تنِ سربازان روس و انگلیس سایه بیندازد، کاش تبری، بیفتد به جان تنه‌اش و نفسش را بِبُرَّد. . #با_وطن🪶📜

. روزِ ششم 🕊 .

. روزِ هفتم 🕊 .

!

. روزِ هشتم 🕊 .

🔺اجتماع بزرگ مردمی "انا علی العهد" در مسجد مقدس جمکران 🔹 تجدید بیعت و استغاثه به حضرت صاحب‌الزمان(عج) برای رهایی مردم غزه و نابودی رژیم کودک‌کش صهیونیستی 🔹زمان: سه شنبه ۲۶ فروردین ساعت ۱۶ 🔹مراسم رسمی بعد از نماز‌ مغرب‌ و عشاء، همراه با دعای توسل و استغاثه به حضرت صاحب‌الزمان (عج)

بخاطر این بچه‌ها فردا به طریق المهدی خواهیم آمد و در مسجد جمکران به استغاثه خواهیم نشست #حسین_دارابی | عضوشوید 👇 http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0

ما انسانیم. ما دلمان ریشِ تنِ بی‌جانِ این کودکان می‌شود. ما جگرمان گُر می‌گیرد با دیدن صحنه‌های زخم برداشتنشان. ما ، هر بار بچه‌های خودمان را گذاشته‌ایم جای این بچه‌ها و بعدش حس کردیم قلبمان دیگر نمی‌تپد؛ و انگشت به دهانِ صبر مادرانِ غزه مانده‌ایم! ما با دیدن چشم‌های همیشه بسته و دستان سرد کوچک کودکان غزه ، هزار هزار بار خاک پریشانی بر سر و صورت ریخته ایم و گریبان غم دریده‌ایم ... حالا وقتِ استغاثه رسیده! بشتاب! #غزه #به_وقتِ_استغاثه

. روزِ نهم 🕊 .

🌼🌿 ________________________________ و باز، عزیز من! ما مُجاز نیستیم که در ماتم آرزوهای بربادرفته‌ی خویش بنشینیم، و مویه‌کنان، قصّه‌های سوک انجامی از شکست‌های ذره‌بینیِ خود بسازیم و تحویل دیگران بدهیم. [ ابوالمشاغل | صفحه ۵۵📚 ]