🦋🌻
_____________________________
زندگی، مِلکِ وقف است دوست من!
تو، حق نداری روی آن فساد کُنی و به تباهیاش بِکِشی، یا بگذاری که دیگران روی آن فساد کنند.
حق نداری بایر و برهنه و خلوت و بیخاصیتش نگهداری یا بگذاری که دیگران نگهش دارند.
حق نداری بر آن ستم کنی و ستم را، روی آن،
بر تن و روح خویش، خاموش و سر به زیر، بپذیری.
[ ابنمشغله | صفحه ۹📚 ]
🦋🌻
___________________________
کار باید در انتظار انسان باشد نه انسان در انتظار کار. در این صورت و تنها در این صورت است که تعداد شعرای دست دوّم و سوّم به یک دهم و یک صدم تقلیل پیدا میکند. مگر آدمی که خاک میهنش را بیل میزند، شعر هم میگوید؟ نمونهاش دیده شده؟ ابدا ابدا. نقد که حتماً نمینویسد. شک نباید کرد. شعر بد گفتن، کار من و شماست که کار نداریم. نقد بد نوشتن هم کار آنهاست که شعر بد هم نمیتوانند بگویند؛ یعنی خیلی خیلی بیکارند.
[ ابنمشغله | صفحه ۳۸📚 ]