یاربدعایخسته.......دلانمستجابکن
خـــدایا ..........خود را سپردەام به زندگی
به موجهای سهمگین این دریای طوفانی
قایقی شکستە دارم در لابلای این موجها
ناخدایم میشوی؟
سکان قایق را کە در دست بگیری
خیالم راحت میشود
آنقدر راحت میشود کە
روی تارهای لرزان عنکبوت
در بلندترین نقطه آسمان
به خواب میروم
خـــدایا تو که باشی هراسی از هیچ ندارم
شانەهایت که باشد
هیچ سنگلاخی تکیهگاه سرم نمیشود
و هیچ دستی گرمی اشکهایم را نمیزداید
خـــدایا................... کمکم کن تا نلغزم تا
محبتهای ..........پوشالی آدمها تو را از
یادم نبردتا حرفهای پوچ انسانها
گوشهایم را پر نکند
کمکم کن تا سجادەام همیشه رو به قبلە تو
گستردە باشد کە زبانم همیشه به ذکر تو گویا
باشد که دستهایم همیشه در راە تو سخاوتمند
باشدکه مثل تو مهربانی کنم و بخشنده باشم
خـــدایا شدنیها را به تو میسپارم
که اگر تو بخواهی
تمام نشدنیهای دنیا
برایم شدنی خواهند شد
آمیـنیـاربالـعـالـمیـن
@ganjinah_hekayat
🔴 یک داستان یک پند
در راسته بازار پالاندوزان، جوانی پالان میدوخت و در زمان فراغتش با حرکت سریع دست، مگس را در کف دستش شکار میکرد بعد به آرامی دست خود را میگشود و یک بال مگس را میکَند و در زمین رهایش میکرد و میخندید، این کار تفریح او شده بود. بعد از پنج سال صبحی از خواب بیدار شد در حالی که دست راستش کلاً فلج و بیحس در کنارش افتاده بود و تا آخر عمر فلج زندگی کرد.
در واقعیت دیگری، جوانی انگشتان دستش به ارّهی آهنگری گرفتار و قطع شد. بعدها خودش میگفت: روزی تُن ماهی را با انبر باز کردم و خوردم. قدری گوشت داخل آن بود پیش گربهای انداختم که کنار دستم التماس میکرد. گفتم: من زحمت کشیدم، کار کردم و این تُن ماهی را خریدم و خوردم،
پس درب قوطی تُن ماهی را به جای خود برگرداندم و کمی باز گذاشتم. گربه مجبور شد دست خود داخل قوطی کنسرو کند و دستش گیر کرد و از مغازهی من دور شد، روزی که انگشتان من قطع شد، یقین کردم که قوطی کنسرو هم پنجه گربه را قطع کرده بود.
@ganjinah_hekayat
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤 #امیر_کرمانشاهی
🎧 من عاشق روی علیام
🎶@ganjinah_hekayat
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤 #محمود_کریمی
🎧 ای دل تا نجف برو
🎶@ganjinah_hekayat
بدون تو روزهام دارن لحظه به لحظه بدتر میشن.
بدون تو نمیتونم به بودن خودم فڪر ڪنم.
دورے دیگه بسه.
براے نفس ڪشیدن تو رو میخوام.
برگرد پیش من ڪه دلتنگے خیلے اذیتم ڪرده...💔
@ganjinah_hekayat
🦋 استخدام
🌱 پسری برای پیدا کردن کار، به یکی از فروشگاه های بزرگ که همه چیز می فروخت ( Costco ) رفت...
مدیر فروشگاه به او گفت: یک روز فرصت داری تا به طور آزمایشی کار کنی و در پایان روز با توجه به نتیجه کار در مورد استخدام تو تصمیم می گیریم!!!
در پایان اولین روز کاری، مدیر به سراغ پسر رفت و از او پرسید چند مشتری داشتی؟
پسر پاسخ داد که یک مشتری!!!😳
مدیر با ناراحتی گفت: تنها یک مشتری؟
بی تجربه ترین متقاضیان کار در اینجا حداقل 10 تا 20 فروش در روز دارند!
حالا مبلغ فروشت چقدر بوده؟
پسر گفت: 134,989/50 دلار!!!
مدیر فریاد کشید؛ 134,989/50 دلار؟
مگه چی فروختی؟
پسر گفت: اول یک قلاب ماهیگیری کوچک فروختم،
بعد یک قلاب ماهیگیری بزرگ، بعد یک چوب ماهیگیری گرافیت به همراه یک چرخ ماهیگیری چهار بلبرینگه...
بعد از او پرسیدم کجا میرید ماهیگیری؟
گفت: خلیج پشتی...
من هم گفتم پس به یک قایق هم احتیاج دارید و یک قایق توربوی دو موتوره به او فروختم...🚤
بعد پرسیدم ماشینتان چیست؟
و آیا میتواند این قایق را بکشد؟
گفت: هوندا سیویک...
من هم یک بلیزر WD4 به او پیشنهاد دادم که او هم خرید...
مدیر گفت: اون اومده بود قلاب ماهیگیری بخره تو بهش قایق و بلیزر فروختی؟
پسر گفت: نه!
اومده بود قرص سردرد بخره
من بهش پیشنهاد کردم بره ماهیگیری برای سر دردش خوبه..,
@ganjinah_hekayat
ﺗﻨـﻬﺎیـے یعنے . . .
هیچـڪـس ﺭﻭ .....🌸
ﻧـﺪﺍﺷﺘـہ ﺑـﺎﺷـے ﭼﻬـﺎﺭ ڪلمہ
ﺑـﺎﻫـﺎﺵ ﺣـﺮفـ ﺑـﺰنے
ﻭ ﻫﻤـﺶ ﻣﺠﺒـﻮﺭ ﺑـﺎﺷــے
ﺍﺣﺴـﺎﺳـﺎتتــ ﺭﻭ ﺗـﺎیپــ ڪﻨـے🍃
@ganjinah_hekayat
تنهـــایـــی همیـــن اســــت
تکــــرار نا منظــم من بــــی تـــو…
بــی آنـــکه بــدانـی برای تو نفــس میکشـــم
@ganjinah_hekayat
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه متن زیبایی
اگر دنبال کسی می گردید که دنیای شما را تغییر دهد . دنبال کسی یا چیزی باش که دل شما را تغییر دهد .
@ganjinah_hekayat
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐❤️💝🌸
عزیزم عشق پاکم با تمام وجودم دوستت دارم نفس💞💞
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
🌿@ganjinah_hekayat
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
چشات عوج آرامشه
نباشی قلب من نفس نمیکشه
صدات برام نوازشه صدات ک میزنم برای خواهش 💞💞
🌹🍀🌹🍀🌹🌸🌸❤️❤️
🍃🌸🌸🍃
🌿@ganjinah_hekayat
♥️🍃
عشق تویی جان تویی
سرور و سالار تویی
ناز منم گل منم
بی تو قرار نیست مرا
دل ز تو تنگ گشته است
صبرو قرار من بیا
خسته نباشی مرد من
کار و تلاش بس است بیا
@ganjinah_hekayat
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤 #کیوان_انصاری
🎧 چشمات
🎶@ganjinah_hekayat
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤 #حامد_همایون
🎧 سودای
@ganjinah_hekayat
♥️🍃
ٰحس قشنگیست
وقتی که میبینی
دلبرت، دلبرانه میخندد
و قشنگ تر از آن این است
که بدانی دلیلِ خندههایِ
دلبرانهاش تـــ♡ــو هستی...
@ganjinah_hekayat
*ﺍﺯ بزرگی ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ :
راز این امیدواری و آرامشی
که در وجودت داری چیست؟!
گفت:
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻭ ﺗﺠﺮﺑﻪ،
تصمیم گرفتم ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ
ﺑﺮ ﭘﻨﺞ ﺍﺻﻞ ﺑﻨﺎ کنم:
ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﺭﺯﻕ ﻣﺮﺍ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻧﻤﯽﺧﻮﺭﺩ،ﭘﺲ ﺁﺭﺍﻡ ﺷﺪﻡ!
ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﺮﺍ ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ،ﭘﺲ ﺣﯿﺎ ﮐﺮﺩﻡ!
ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﺮﺍ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻧﻤﯽﺩﻫﺪ، ﭘﺲ ﺗﻼﺵ ﮐﺮﺩﻡ!
ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﮐﺎﺭﻡ ﻣﺮﮒ ﺍﺳﺖ،ﭘﺲ ﻣﻬﯿﺎ ﺷﺪﻡ!
ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﻧﯿﮑﯽ ﻭ ﺑﺪﯼ ﮔﻢ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﻣﻦ ﺑﺎﺯﻣﯽﮔﺮﺩﺩ،
ﭘﺲ ﺑﺮ ﺧﻮﺑﯽها ﺍﻓﺰﻭﺩﻡ ﻭ ﺍﺯ ﺑﺪﯼها ﮐﻢ ﮐﺮﺩﻡ!
ﻭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺍﯾﻦ پنج ﺍﺻﻞ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﯾﺎﺩﺁﻭﺭﯼ ﻣﯽﮐﻨﻢ...🌿*
@ganjinah_hekayat
🦋 انتخاب
❣️روزی استاد روانشناسی وارد کلاس شد و به دانشجویانش گفت: "امروز میخواهیم بازی کنیم!"
❣️سپس از آنان خواست که فردی به صورت داوطلبانه به سمت تخته برود.
خانمی داوطلب این کار شد. استاد از او خواست اسامی سی نفر از مهمترین افراد زندگیش را روی تخته بنویسد.
آن خانم اسامی اعضای خانواده، بستگان، دوستان،هم کلاسی ها و همسایگانش را نوشت.
❣️سپس استاد از او خواست نام سه نفر را پاک کند که کمتر از بقیه مهم بودند.
زن، اسامی هم کلاسی هایش را پاک کرد.
سپس استاد دوباره از او خواست نام پنج نفر دیگر را پاک کند.
زن اسامی همسایگانش را پاک کرد. این ادامه داشت.
❣️تا اینکه فقط اسم چهار نفر بر روی تخته باقی ماند;نام مادر/پدر/همسر/و تنها پسرش...
کلاس را سکوتی مطلق فرا گرفته بود. چون حالا همه می دانستند این دیگر برای ان خانم صرفا یک بازی نبود.
❣️استاد از وی خواست نام دو نفر دیگر را حذف کند.
کار بسیار دشواری برای ان خانم بود.او با بی میلی تمام,نام پدر و مادرش را پاک کرد.
❣️استاد گفت:"لطفا یک اسم دیگر را هم حذف کنید!
"زن مضطرب و نگران شده بود.
با دستانی لرزان و چشمانی اشکبار نام پسرش را پاک کرد. 😪😪😪😪
بعد بغضش ترکید و هق هق گریست....
😭😭😭😭😭😭😭
❣️استاد از او خواست سر جایش بنشیند و بعد از چند دقیقه از او پرسید:
"چرا اسم همسرتان را باقی گذاشتید؟!!"
❣️والدین تان بودند که شما را بزرگ کردند و شما پسرتان را به دنیا اوردید.
شما همیشه می توانید همسر دیگری داشته باشید!!
❣️دوباره کلاس در سکوت مطلق فرو رفت.
همه کنجکاو بودند تا پاسخ زن را بشنوند.
زن به آرامی و لحنی نجوا گونه پاسخ داد:"روزی والدینم از دنیا خواهند رفت.
پسرم هم وقتی بزرگ شود برای کار یا ادامه تحصیل یا هر علت دیگری,ترکم خواهد کرد"
🌹 پس تنها مردی که واقعا کل زندگی اش را با من تقسیم می کند ,همسرم است!!!
❣️❣️❣️❣️❣️❣️❣️❣️❣️❣️❣️❣️
❣️همه دانشجویان از جای خود بلند شدند و برای آنکه زن، حقیقت زندگی را با انان در میان گذاشته بود، کف زدند.
@ganjinah_hekayat
👳
🦋 سرگذشت سیدخندان
🌱 سید آتش بیک یا سید خندان نام اصلی ایشون سید جعفر سید گل مولا بوده است.
🥀 زمانی که رضاه شاه از ایشان درخواست میکنن زمینهایی که در چهار راه قصر ( سید خندان ) رو برای ساخت پادگان بهشون بدن
ایشون میپرسن در قبالش چه چیزی نصیب ایشون میشه. رضاشاه میگه نام این محل رو به اسمشما میگذاریم. سید جعفر لبخندی میزنه در صورتی که کلا آدم عبوس و جدی ای بوده، که رضا شاه به خاطر این خنده ی معنی دار لقب سید خندان رو به ایشون میده.
🪴 رضا شاه دوباره برای درخواست خودش روزی دیگر به سراغ سید خندان میره
سید خندان اون روز پای کوره نشسته بوده و کار میکرده، رضا شاه میپرسه که چه تصمیمی گرفتی سید؟سید خندان میگه باید ببینم چی نصیبم میشه از این بخشش، رضا شاه میگه من این اراضی رو برای ساخت پادگان نظامی میخوام ، اگر مرد هستی برای حفظ مملکتت این کارو انجام بده.
🥀 سید به رضا شاه میگه مردی به این حرفا نیست.رضا شاه با تعجب میپرسه پس به چیه؟
میگه اگر مردی این نعل اسب و از کوره آهنگری دربیار.رضا شاه تا دستشو سمت آتش میبره از حرارت زیاد پس میکشه
ولی سید خندان دستشو توی اتش میبره و نعل رو از آتش در میاره و میگه به این میگن مردی
رضا شاه در اونجا لقب سید آتش بیک ( سید بزرگتر از آتش ) رو به ایشون میده
🪴 سید خندان اراضی رو واگذار میکنند و بعداز آنهم رضا شاه هروقت از انجا رد میشد جلوی قهوه خانه ای که متعلق به اقا حسین نیاورانی بوده و سیدجعفر پاتوقش آنجا بوده می ایستاده و سلام و علیکی با سید خندان میکرده و میرفته.
@ganjinah_hekayat
بودَنْت بَرایِ مَن
شُد زِندِگی
شُد دَلیل
شُد عِشق
شُد اُمید
شُد لَبخَند
بُودنت اِنقَدر قشنگه که
قُربُونِ لَحظهِ به لَحظهِ یِ بُودَنت🌷A
@ganjinah_hekayat
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاهکـارِ خلقت فقط اونجا که قلبـ♡ـی که
تو سینه منه، برایِ یکی دیگه میتپه
تمام وجودم دوستت دارم عزیزم ❤️❤️
💞💞🌸🌺🌸🌺🌸🍀🍀
🌿@ganjinah_hekayat