eitaa logo
گنجینه حکایات، موسیقی ،عاشقانه،طنز😂
1.1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.9هزار ویدیو
48 فایل
❤کانال گنجینه حکایات 🌼 حکایتها‌ی زیبا 🌷 ویدئو کلیپ 😄طنزهای شادومعماها ✍متن عاشقانه ، موسیقی مجتبی تقوایی مدیرگنجینه ❤️ به دورهمی ما در گنجینه حکایات خوش آمدید. https://eitaa.com/joinchat/1450377343C40c62abdcc آدرس ادمین ما @ganjineh111
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرروز انجامش بده ...‼️ برای پیدا کردن ایده ها؛ قدم بزن ... برای افزایش انرژیت؛ بخواب ... برای رهاشدن از استرس؛ نفس بکش ... برای جلوگیری از زیاد فکر کردن؛ بنویسید ... برای افزایش تمرکز؛ مدیتیشن کن ... برای افزایش اعتماد به نفس؛ ورزش کن ... @ganjinah_hekayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
* 🌼سـلام صبحتون بخیر 🍃روزتون متبرک به نگاه خدا 🌼 الهی روزیتون فراوان و 🍃 پراز‌ خیر و برکت باشه 🌼 تنتون سالم و دلتون 🍃 پراز عشق و آرامش باشه @ganjinah_hekayat
🔅 ✍ خدا کجاست؟ 🔹دزدی از نردبان خانه‌ای بالا می‌رفت. از شیار پنجره شنید که کودکی می‌پرسد: خدا کجاست؟ 🔸صدای مادرانه‌ای پاسخ می‌دهد: خدا در جنگل است، عزیزم. 🔹کودک می‌پرسد: چه‌کار می‌کند؟ 🔸مادر می‌گفت: دارد نردبان می‌سازد. 🔹دزد از نردبان خانه پایین آمد و در سیاهی شب گم شد. 🔸سال‌ها بعد دزدی از نردبان خانه حکیمی بالا می‌رفت. از شیار پنجره شنید که کودکی می‌پرسد: خدا چرا نردبان می‌سازد؟ 🔹حکیم از پنجره به بیرون نگاه کرد. به نردبانی که سال‌ها پیش، از آن پایین آمده بود و رو به کودک گفت: برای آنکه عده‌ای را از آن پایین بیاورد و عده‌ای را بالا ببرد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@ganjinah_hekayat
یک‌ منبر روضةالحسین علیه السلام؛ در زمان غارت خیمه ها، چشمان شمر به امام سجاد علیه السلام میافتد با تعجب میگوید : مگر مردی هم از این قوم مانده است؟ به عمرسعد خبر میدهند ،می آید و امام سجاد علیه السلام را در خیمه نیم سوخته میبیند و دستور قتلش را میدهد شمر شمشیر میکشد به سوی امام می آید و حضرت زینب سلام الله علیه مانع میشود و پسر برادر را در آغوش میکشد و صدای شیون و گریه زن ها بلند میشود نمیدانم چه میشود که عمر سعد منصرف میشود و به شمر دستور بازگشت میدهد عمرسعد به عنوان فرمانده کوفیان دستور توقف غارت میدهد آب به روی اسرا باز میشود لشکر کوفه خسته است و توان حرکت ندارد ، عمرسعد تصمیم دارد امشب در کربلا بمانند و فردا حرکت کنند خولی را مامور میکند تا سر امام را برای ابن زیاد ببرد شام عاشورا خولی به کوفه میرسد ، او میخواهد مژدگانی خوبی از ابن زیاد بگیرد و برای همین تصمیم میگیرد امشب نزد ابن زیاد نرود و زمانی نزد او برود که ابن زیاد سرحال باشد یعنی صبح اول وقت سر امام را برای ابن زیاد ببرد سر را به خانه میبرد و در تنور میگذارد و آن شب زن خولی ستون نوری در تنور خانه اش می بیند و متوجه قضیه میشود و گریه میکند و صبح یازدهم خولی سر را به سوی قصر ابن زیاد میبرد ‌#⃣ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@ganjinah_hekayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنج چیز است که نمی توان آنها را باز گرداند: سنگ پس از پرتاب شدن" حرف پس از گفتن" موقعیت پس از پایان یافتن" زمان پس از گذشتن" دل پس از شکستن" هرگز به کسی حسادت نکن بخاطر نعمتی که خدا به او داده ... زیرا تو نمیدانی خداوند چه چیزی را از او گرفته است ... و غمگین مباش وقتی خداوند چیزی را از تو گرفت ... زیرا تو نمی دانی خداوند چه چیزی را عوض آن به تو خواهد داد . @ganjinah_hekayat
داستان در مورد سربازیست که بعد از جنگیدن در ویتنام به خانه بر گشت. قبل از مراجعه به خانه از سان فرانسیسکو با پدر و مادرش تماس گرفت " بابا و مامان" دارم میام خونه، اما یه خواهشی دارم. دوستی دارم که می خوام بیارمش به خونه پدر و مادر در جوابش گفتند: "حتما" ، خیلی دوست داریم ببینیمش پسر ادامه داد:"چیزی هست که شما باید بدونید. دوستم در جنگ شدیدا آسیب دیده. روی مین افتاده و یک پا و یک دستش رو از دست داده. جایی رو هم نداره که بره و می خوام بیاد و با ما زندگی کنه "متاسفم که اینو می شنوم. می تونیم کمکش کنیم جایی برای زندگی کردن پیدا کنه "نه، می خوام که با ما زندگی کنه پدر گفت: "پسرم، تو نمی دونی چی داری می گی. فردی با این نوع معلولیت درد سر بزرگی برای ما می شه. ما داریم زندگی خودمون رو می کنیم و نمی تونیم اجازه بدیم چنین چیزی زندگیمون رو به هم بزنه. به نظر من تو بایستی بیای خونه و اون رو فراموش کنی. خودش یه راهی پیدا می کنه در آن لحظه، پسر گوشی را گذاشت. پدر و مادرش خبری از او نداشتند تا اینکه چند روز بعد پلیس سان فرانسیسکو با آنها تماس گرفت. پسرشان به خاطر سقوط از ساختمانی مرده بود. به نظر پلیس علت مرگ خودکشی بوده. پدر و مادر اندوهگین، با هواپیما به سان فرانسیسکو رفتند و برای شناسایی جسد پسرشان به سردخانه شهر برده شدند. شناسایی اش کردند. اما شوکه شدند به این خاطر که از موضوعی مطلع شدند که چیزی در موردش نمی دانستند. پسرشان فقط یک دست و یک پا داشت @ganjinah_hekayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️دلم نه عشق میخواهد     نه دروغهای قشنگ         نه ادعاهای بزرگ             نه بزرگهای پر ادعا     دلم یک فنجان قهوه داغ میخواهد     و یک سنگ صبور     که بشود با او حرف زد     و بعد پشیمان نشد گنجینه حکایت ها* @ganjinah_hekayat
مادری به دخترش گفت: مواظب باش وقتی راه میری قدمهات رو کجا میذاری! دخترش جواب داد: شما مواظب باشین قدمهاتون روکجا میذارید چون من پاجای پای شما میذارم ثمره ی مادر خوب،دختره خوبه 𝄠 ┅────────‌‌┅🎶 ═══‌‌‌‌♥️ℒℴνℯ♥️═══ @ganjinah_hekayat
🌷 شهیدی که هیچ کس را ندارد که برایش صلواتی بفرستد ✍ از شهدای بهزیستی استان مازندران که با یک زیر پیراهن راهی جبهه شد و هیچکس در جبهه نفهمید که او خانواده ای ندارد. کم سخن می گفت و با سن کم، سخت ترین کار جبهه یعنی بیسیم چی بودن را قبول کرده بود سرانجام توسط منافقین اسیر شد برگه و کدهای عملیات را قبل از اسارت خورد و منافقین پس از شهادت رساندن وی، برای به دست آوردن رمز و کد های بیسیم سینه و شکمش رو شکافتند ولی چیزی نصیب آنها نشد ... 🕊شادی روح بلندش صلوات الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ🌸 @ganjinah_hekayat
💕جملاتی کوچک با مفاهیم بزرگ : دو چیز شما را تعریف میکند👌 بردباری تان، وقتی هیچ چیز ندارید و نحوه رفتارتان، وقتی همه چیز دارید تنها دو روز در سال هست که نمیتوانی هیچ کاری بکنی👌 یکی دیروز و دیگری فردا دو شخص به تو می‌آموزد👌 یکی آموزگار، یکی روزگار اولی به قیمت جانش، دومی به قیمت جانت آدما دو جور زندگی میکنن👌 یا غرورشونو زیر پاشون میذارن و با انسانها زندگی میکنن یا انسانها رو زیر پاشون میذارن و با غرورشون زندگی میکنن دو چیز که برا همه درسته👌 همه يادشون می‌مونه باهاشون چيكار كردى ولی يادشون نميمونه براشون چیکار كردى @ganjinah_hekayat
❤️❤️دارو و دوست! هر دو دردها را تسکین می‌دهند... با این تفاوت كه «دوست»... نه قیمت دارد؛ نه نياز به بيمهٔ حمايتی ؛ چون خودش حمايت است! نه مقدار دارد ؛ نه تاريخ انقضا،، بلكه هر چه قديمی ‌تر باشد ، اثرش عميق ‌تر و شفابخش ‌تر است! هر دارو برای دردی مؤثر است ، و برای يک درد ديگر مُضِر...؛ اما دوست، بر هر دردی دواست! سلامتی همه رفقا❤️** @ganjinah_hekayat
دوست‌ترت دارم، از هر چه دوست ای تو به من، از خود من، خویش‌تر دوست‌تر از آنکه بگویم چقدر بیشتر از، بیشتر از، بیشتر* @ganjinah_hekayat
وقتی ناراحتی..،ميگن خدا اون بالا هست... وقتی نا اميدی، ميگن اميدت به خدا باشه وقتی مسافری، ميگن خدا پشت و پناهت وقتی مظلوم واقع باشی، ميگن خدا جای حق نشسته وقتی گرفتاری،ميگن خدا همه چيو درست ميکنه وقتی هدفی تو دلت داری ميگن از تو حرکت از خدا برکت پس وقتی خدا حواسش به همه و همه چی هست..ديگه غصه چرا؟؟🍃❤️ آ قوربون خدا برم من 😍 @ganjinah_hekayat
Nime Shab.mp3
7.16M
"هرجاۍِدنیا که باشم نفس از تو میگیرم*♥️🤌🏾 @ganjinah_hekayat
ميگن خواب یه مرگ كوتاهه ولى چه فرق عجيبى است بين"مرگ" و"خواب" وقتى "عزيزى"خوابيده دلت مى خواد حتى هيچ پرنده اى پر نزنه تابيدارنشه و وقتى "مرده"... دوست دارى بابلندترين صداى دنيا بيدارش كنى ولى افسوس.... تا هستیم قدر همدیگر را بدانیم ✓@ganjinah_hekayat
📘 قدیما یه شاگرد کفاشی بود، هر روز میرفت لب رودخونه برای درست کردن کفش، چرم می‌شست؛ اوستاش هر روز قبل رفتن بهش سیلی میزد، می‌گفت اینو میزنم تا چرم رو آب نبره! یه روز شاگرد داشت میشُست که چرم رو آب برد، با خودش گفت اوستا هر روز به من چَک میزد که آب نبره چرم رو، الان بفهمه قطعا زنده م نمیذاره! با ترس و لرز رفت و هرجوری بود به اوستاش گفت جریان رو، ولی اوستاش گفت باشه عیب نداره. شاگرد با تعجب پرسید نمی‌زنیم؟ اوستاش گفت من میزدم که چرم رو آب نبره! الان که آب برده دیگه فایده ای نداره... زندگیم همینه، تمام تلاش‌تون رو بکنید چرم رو آب نبره، وقتی چرمتون رو آب برد دیگه فایده نداره، حرص نخورید👌 ✓@ganjinah_hekayat