فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲💭
جایز نیست که به خاطر
از دست دادن یکی از
فرماندهان بزرگمان
شکست بخوریم...
#سید_حسن_نصرالله
#یحیی_سنوار
🇮🇷@ganndo
🇮🇷@ganndo
گاندو
. قسمت شانزدهم/ مرتضی سپرده بود اگر یاسر تماس گرفت بروند و با او حال و احوال کنند و او را به یکی ا
.
قسمت هفدهم/
بعد از پایان جلسه، آریل مامور شد زودتر دو مسئله را روشن کند:
۱- وضعیت علی
۲- وضعیت استعداد نیروهای مقاومت در روستاهای دیگر ! هر دو را نوال میتوانست روشن کند.
آریل از رابط موساد و نوال خواست که به نوال اطلاع دهد تا زود تر روی این دو مسئله ویژه تر متمرکز شود.
نوال فهمید زودتر باید مجدداً با رابطش در مقاومت مصاحبه ای ترتیب دهد اما این را هم میدانست خیلی نباید عجله کند تا مقاومت به آنها حساس نشود.
از طرفی دستگاه شنود و مسیریابی که به یاسر هدیه داده شده بود عملا با ایده ی مرتضی موساد را سر کار گذاشته، مسیرهایی را در طول شهر مدام طی میکرد که هیچ ربطی به نقشه ی راه نداشت. و مدام در مکالمات روزانه چیزهایی میگفت که چندان ربطی به مقاومت نداشت. مرتضی سپرده بود فردی که ساعت تحت شنود را در اختیار دارد هر روز در اتاقی در یکی از خانه های امن مقاومت ۸ الی ۹ ساعت قرآن برای قرائت بگذارد و ساعت را هم داخل اتاق رها کند و بیاید بیرون...
در همین حالا نوال گزارشی در پایگاه خبری مورد نظر کار کرد. موساد به دوستانش سپرد تا گزارش نوال ضریب داده شده و حتی به یکی دو خبرنگار سپرده شود که حتی در رسانه های مطرح تصویری هم دیده شود تا به مقاومت القا شود که نوال بر کارش بسیار مسلط است و همکاری ادامه پیدا کند.
اتفاقا مقاومت هم همین را بهانه کرد. تماسی با نوال گرفت و تشکر کرد و بسیار از بابت انعکاس وسیع خبر تشکر کرد و از نوال خواست مصاحبه ای دیگر ترتیب داده شود.
به همان سبک دوباره نوال و یاسر با هم دیدار کردند. قبل از دیدار مرتضی یه یاسر گفت: بعد از دیدار سر خیابونی که میگیم به بهانه ی خوردن قهوه توقف میکنی و منتظر میمونی تا کسی که تعیین میکنیم بیاد دنبالت.
مرتضی دو گروه را برای دو حالت مشخص کرده بود که هر کدوم لازم شد پیگیر یاسر شوند...
نیروهای مقاومت که یاسر را دنبال میکردند متوجه شدند دو عامل به همراه نوال و یاسر هستند در صورتی که در جلسه ی قبل این اتفاق رخ نداده بود. به نظر میرسید با توجه به اینکه یاسر ساعت را از نوال تحویل گرفته و به کسی دیگر داده بود موساد ترجیح داده بود شخصا کسانی را مامور رصد و تعقیب او کنند.
نوال اول از روستاهای مرزی پرسید. همان طور که به یاسر سپرده شده بود او گفت: اینها را صرفا میگم که خودت اشراف داشته باشی اما جایی مطرح نشه ! تو روستای اولی که برات گفتم حداقل هزار نیرو از سوی مقاومت برای نبرد وجود داره (چنین عددی هرگز نمی تونست به واقعیت نزدیک باشه اما یاسر میگفت و نوال هم تایید میکرد) یاسر در ادامه گفت فقط امیدوارم به روستای شرقی توجه دشمن جلب نشه که اونجا استعداد نیروهای مقاومت بسیار کمه...
نوال آنچه یاسر برای انتشار میگفت را مکتوب میکرد و در نهایت به یاسر گفت: راستی من خیلی دوست دارم مصاحبه هایی هم از خانواده ی شهدا به ویژه قهرمان های مقاومت ثبت کنم. شما میتوانید هماهنگ کنید من با خانواده ی شهید علی دیداری داشته باشم.
یاسر گفت: بله خانواده ی علی هم مثل بقیه ی خانواده ها این روزها آواره شدهاند ولی من حتما هماهنگ میکنم که باهاشون مصاحبه کنید، شاید هم اولین تصویر از علی از رسانه ی شما به طور رسمی منتشر بشه اما باید با حزب هماهنگ کنم.
بعد از بحث ها نوال و یاسر با هم خداحافظی کردند.
یاسر منتظر ماند تا بیایند دنبالش! مرتضی گروه دومی را مأمور کرده بود تا اگر دیدند یاسر تحت تعقیب است دنبال او بروند و به محلی که لازم است منتقلش کنند.
همین هم شد همزمان که حزب افرادی را مأمور رصد عناصر موساد که ماموریتشان تعقیب و رصد یاسر بود کرده بود، آنها هم به دنبال یاسر بودند.
یاسر به خانه ی امنی که لازم بود منتقل شد.
یکی از نفوذی ها عکسی از محل گرفت و دور شد.
دیگری همانجا ماند. از بچه های حزب یکی پشت سر آن نفوذی که به قهوه خانه ای چند خیابان بالاتر رفته بود رفت و با مرتضی تماس گرفت. دومی هم منتظر ماند تا خبری از جاسوس دوم برسد. از جاسوس دوم البته خبری نشد. او ظاهرا منتظر بود تا یاسر خارج شود.
در لحظه ای که هر دو نیروی وابسته به موساد منتظر یاسر بودند، حزب دستور فوری برای بازداشت هر دو نفر را صادر کرد
یکی در قهوه خانه ای کمی بالاتر و دیگری جلوی خانه ی امنی که حالا لو رفته بود بازداشت شدند.
یاسر فورا به محلی دیگر و بعد به مرکز حزب منتقل شد و خبر بازداشت هر دو جاسوس هم توسط مقاومت منتشر شد.
نوال هم خبر را دید.
سریع به رابط خود در موساد و اکانتی که به اسم دوست نوال ثبت شده بود پیامی فرستاد: سلام، امروز خبر بازداشت دو جاسوس چند محله بالاتر را شنیدم. اتفاقا کیف من رو هم همونجا زدن ! خیلی نگران هستم. خدا کنه برای من خطری نداشته باشه....
آن اکانت این طور پاسخ داد: سلام عزیزم، خیلی مراقب خودت باش...
ادامه دارد...
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻یحیی سنوار چگونه به شهادت رسید؟
🔹بازسازی نحوه شهادت یحیی سنوار و دو همرزمش
#یحیی_سنوار
🇮🇷@ganndo
🇮🇷@ganndo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻درز اطلاعاتی پاسخ به حملات موشکی ایران!
🔹فاجعه تکان دهنده در آمریکا و اسرائیل در پی افشای اطلاعات سری درباره پاسخ به حمله موشکی ایران/ رژیم معتقد است که بایدن مسبب افشای اطلاعاتی عملیات آنها است
#وعده_صادق
🇮🇷@ganndo
🇮🇷@ganndo
گاندو
. قسمت هفدهم/ بعد از پایان جلسه، آریل مامور شد زودتر دو مسئله را روشن کند: ۱- وضعیت علی ۲- وضعیت
قسمت هجدهم/
همزمان در مقر حزب یاسر و مرتضی دیدار کردند.
یاسر گفت: اینا ول کن علی نیستن ! مطمئنی علی شهید شده؟
مرتضی گفت: وقتی میگن شهید شده یعنی شهید شده، چطور مگه؟
یاسر گفت: دختره میگه میخوام با خانوادش مصاحبه کنم.
مرتضی کمی فکر کرد. به یاسر گفت: بهت توضیح میدم باید چی بگی، کمی صبر کن ! دیگه چیزی گفته نشد؟
یاسر گفت: درباره ی روستاها پرسید من هم بر اساس همون دستورالعملی که گفتی پاسخ دادم...
مرتضی از یاسر تشکر کرد و سراغ شیخ صالح رفت و گفت: شیخ خبر روستا را همان طور که بود به موساد منتقل کردیم، فوری به صابر خبر بده ! (البته به صابر خبرهایی که باید داده شده بود اما چون شیخ هم نمیخواست برخی موارد برای هیچکس کاملا روشن باشد به مرتضی گفت: حتما اطلاع میدم)
و بعد گفت: نوال میخواد خانواده ی علی رو ببینه، مطمئنی علی شهید شده؟
شیخ گفت: خانواده ی علی؟
مرتضی گفت: بله خانواده ی علی ! اگرم بگیم امکانش نیست قطعا موساد تصور میکنه که علی زنده هست....
شیخ بعد از کلی تأمل گفت: به نظرت میتونی همسرت رو قانع کنی به عنوان خانواده ی علی با نوال دیدن کنه؟
مرتضی گفت: همسرم؟! شیخ علی شهید شده؟ ببینم نکنه خبر بخشی از یک عملیات فریب بوده؟
در مرکز موساد جلسات با جدیت درباره ی اتفاقات لبنان در جریان بود.
هورام از وضعیت علی و وضعیت مرز و مسئلهی شنود از آریل پاسخ خواست.
آریل درباره ی شنود گفت: خیلی حرف معنا داری تا به اینجای کار از مکالمات دریافت نشده، حدود 7 الی 8 ساعت هم برای دستگاه شنود قرآن پخش میشه !
هورام خندید و گفت: یعنی به نظرت دستگاه و نوال لو رفتن؟
آریل گفت: بالاخره اونها هم درکی از مسائل اطلاعاتی دارن و نمیشه انتظار داشت ساعتی رو که به عنوان هدیه دریافت کردن، هرچقدر هم نوال مورد اعتمادشون باشه همه جا ببرن و احتمالا ساعت رو طوری استفاده میکنن که افشا اطلاعاتی رخ نده !
هورام در پاسخ گفت: پس در این مورد عملا چیزی دستمون رو نگرفته ...
آریل در ادامه گفت: اما درباره ی علی، قراره با خانوادش دیدار کنن ! درباره ی روستای مرزی هم یک روستای شرقی هست که تعداد عناصر کمتری حضور داره و با توجه به اینکه نوال فهمیده که روستایی که الان روش متمرکز هستیم اجتماع نیروی زیادی داره، بهتره روی روستای شرقی متمرکز بشیم.
هورام گفت: اگر روستای شرقی با اجتماع بالاتر نیرو رو به رو بود چی؟
هورام گفت: از دو حالت خارج نیست. یا روستا کاملا تمرکز نیروی کمتری داره پس نوال با فریب اطلاعاتی رو به رو نیست و واقعا دارن بهش اطلاعات میدن، یا روستا تمرکز نیروی بیشتری نسبت به محل عملیات کنونی داشت که در این صورت نوال لو رفته، تصمیم چیه؟
هورام گفت: از طرف ما این پیام به ارتش منتقل بشه که حتما روی روستای شرقی متمرکز بشید...
صابر در روستایی بود که ارتش رژیم دقیقا در همان نقطه درگیر بود.
شیخ به صابر گفته بود که ما به موساد القا کردیم که روستای شرقی نیروی کمتری دارد. صابر هم اتفاقا دستور داده بود تا روستای شرقی کاملا تخلیه شده و چند انبار تسلیحات هم دست نخورده باقی بماند و هم تله گذاری نشود تا همه چیز کاملا طبیعی باشد.
ارتش رژیم با دست فرمان موساد تمرکز بر روستای فعلی را کم و به روستای شرقی حمله کرد.
صابر به یکی از نیروهای گفته بود: داخل روستا می مانی و تیراندازی میکنی تا احساس کنند روستا مدافعانی دارد. بعد با آرامش عقب نشینی میکنی و کاملا از منطقه دور میشوی
ارتش رژیم همان چیزی که گفته شده بود را انجام داد. چند ساعت بعد فیلم روستایی سقوط کرده با تسلیحاتی کشف شده روی خروجی رسانه ها رفت...
در بیروت همه اخبار را دنبال میکردند.
یاسر با ناراحتی پیش مرتضی رفت و گفت: مگه نگفتید به نوال بگیم استعداد نیرو در روستای شرقی کمتره؟
مرتضی گفت: چرا همین رو گفتیم.
یاسر گفت: خب روستای شرقی که کاملا سقوط کرد؟
مرتضی گفت: انتظار داشتی چی رخ بده؟
یاسر گفت: خب مگه قرار نبود استعداد نیروها در روستای شرقی خیلی بیشتر باشه و اینا به هوای اینکه اونجا هدف آسون تری هست وارد بشن و تلفات بدن؟
مرتضی گفت: من یادم نمیاد همچین چیزی گفته باشم. ما صرفا گفتیم شما زحمت بکش پیام حزب رو منتقل کن! حالا بده مجبور به دروغگویی نشدی و یه چهره ی راستگو ازت در ذهن نوال میمونه؟
یاسر گفت: شوخی نکن آقا مرتضی سوالم جدیه!
مرتضی در پاسخ به یاسر گفت: شوخی نکردم، این رو از من یاد بگیر، کاری که برات تعریف شده رو انجام بده، ذهنت رو درگیر جزئیاتش نکن...
یاسر در فکر فرو رفت. اتفاقا مرتضی هم ذهنش درگیر بود. یعنی حالا همسر مرتضی باید با نوال دیدار کرده وانمود کند که خانواده ی علی است؟ اصلا چرا چنین چیزی باید اتفاق بیفته؟ شیخ هنوز توضیح بیشتری به مرتضی نداده بود. بالاخره علی کشته شده یا زنده بود؟ مرتضی امیدوار بود مسئله را درست فهمیده باشد...
ادامه دارد...
.
.
🔻اسرائیل ۷مظنون به جاسوسی برای ایران را دستگیر کرد | انجام ۶۰۰ عملیات جمعآوریِ اطلاعات برای ایران
🔹شبکه الجزیره به نقل از دادستانی رژیم صهیونیستی گزارش داد: «۷ اسرائیلی با اصالت آذربایجانی به اتهام جاسوسی برای ایران دستگیر شدهاند.»
🔹این افراد متهم به عکسبرداری از مراکز حیاتی، حساس، نظامی و زیرساختیِ اسرائیل و ارسال اطلاعات آن برای ایران شدهاند و قرار است تا جمعه برای آنها کیفرخواست صادر شود.
🔹دادستانی رژیم صهیونیستی افزود: «این متهمان در سپتامبر گذشته دستگیر شده و لایحه اتهام علیه آنها طی هفته جاری اعلام خواهد شد.»
🔹این نهاد اسرائیلی مدعی شد: «متهمان بنا به دستور سازمانهایی در ایران در ازای دریافت صدها هزار دلار به صورت نقد و رمزارز فعالیت میکردند.»
🔹بنا به ادعای دادستانی اسرائیل: «متهمان مذکور از حدود ۲ سال پیش برای ایران کار میکردند و طی جنگ هم به فعالیت خود ادامه دادند.»
🔹دادستانیِ اسرائیل مدعی شده این مظنونها که از جمهوری آذربایجان وارد اسرائیل شدهاند،در این ۲ سال برای ایران بیش از ۶۰۰ عملیات جمعآوریِ اطلاعات انجام دادهاند که اطلاعات پایگاههای هوایی و پایگاه تیپ گولانی اسرائیل هم جزوی از آن بوده است.
#جنگ_اطلاعاتی
#جاسوسی
🇮🇷@ganndo
🇮🇷@ganndo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻وخیمترین و فاجعهآمیزترین حادثه جاسوسی در اسرائیل!
🔹شوکه شدن منشه امیر و شبکه صهیونیستی اینترنشنال از نفوذ ایران و گروههای مقاومت در رژیم صهیونیستی
🔹اطلاعاتی که جمعآوری کردند و برای حکومت ایران فرستادهاند، بسیار خطیر و خطرناک بوده است.
#جنگ_اطلاعاتی
#جاسوسی
🇮🇷@ganndo
🇮🇷@ganndo
🚀 از کجا به کجا ؟!
🇮🇷 داستان روزانه از #پدر_موشکی_ایران
* پیام سنجاقشده را هم بخوانید..
👇👇👇👇
________________________
https://eitaa.com/Ahde_pen
https://eitaa.com/Ahde_pen