گاندو
🇵🇸 🔻المجد؛ سرویس اطلاعاتی امنیتی جنبش حماس 🔹بنیانگذار سرویس اطلاعاتی حماس یحیی سنوار نام دارد. س
کانال تلگرامی تالمات و تاملات نوشت:
در عظمتِ «مجد»
روحت شاد مرد بزرگ سنوار.
«مجد» مخفف منظمه الجهاد و الدعوه؛ دستگاه امنیتی مقاومت در غزه و یادگار شهید یحیی سنوار است که ۱ سال قبل از تاسیس حماس به سفارش شهید احمد یاسین با فرماندهی یحیای جوان که در آن زمان ۲۴ سال داشت تاسیس شد.
مجد همچنان در غزه و کرانه باختری فعال است و هستههای جاسوسی رژیم صهیونیستی را کشف و منهدم میکند و در تامین مایحتاج رزمندگان اعم از دارو، سلاح، پوشاک و خوراک فعال است. حفاظت از اسرای اسراییلی نزد حماس نیز بر عهده «مجد» است.
در عظمت کار «مجد» همین بس که دستگاه جاسوسی و اطلاعاتی دشمن با تمام ساز و برگش هنوز از کشف مخفیگاه اسرا ناتوان مانده
#یحیی_سنوار
#المجد
🇮🇷@ganndo
🇮🇷@ganndo
گاندو
آخرین پرونده / قسمت ۳۸ نوال قلباً خوشحال بود، اما یک سوال جدی ذهنش را مشغول کرده بود که هیچ پاسخی ب
قسمت ۳۹/
در همین زمان، دوست محسن با پیام تماس گرفت:
«سلام، جناب علوی، میخواستم ببینم چه زمانی فرصت دارید برای مصاحبه در تلویزیون حاضر بشید؟ از من خواستن با شما هماهنگ بشم تا در خصوص اتفاقات اخیر یک مصاحبه داشته باشیم.»
پیام با لبخند جواب داد:
«هر وقت لازم باشه، من در خدمت شما هستم.»
صدای پشت خط گفت:
«بسیار ممنونم، راستی امروز ژتون غذای حرم آقا امام رضا (ع) را آوردند. دو تا نگه داشتم برای شما و همسرتون. برای امشب هست. لطفاً سریعتر بیاید بگیرید که زمانش نگذره...»
پیام خوشحال شد. هم غذای حضرتی بود که خیلیها آرزویش را داشتند، هم اینکه از جزئیات دیدار با صدا و سیما به بهانه ژتونی که قرار بود بگیرد، اطلاع پیدا میکرد.
پیام خودش را برای جلسه توجیهی به محلی که لازم بود رساند. به او گفتند: به زودی در قالب یک مصاحبه به صدا و سیما دعوت میشوی، همین حرف های روتین را بزن که ترور شدیم و همسرم پای مقاومت است و به او افتخار میکنم و از این حرف ها!
بعد از این مصاحبه شما به نوال بگو برای یک ماموریت مهم و یک دوره ی آموزشی به مدت 30 روز باید اعزام بشی سمنان، یا پیش خانواده ی شما بمونه یا بره پیش خانوادش تا دوره تموم بشه.
پیام گفت: خب اگر پیش خانواده ی من موند چی؟ اگر بیروت رفت چی؟
رفیق محسن گفت: نوال اینجا نمی مونه، این از نظر ما قطعی هست. اگر هم بمونه اول و آخر از ایران میره، منتها اگر خودش بره رسماً موساد پایان ماموریت میزنه و دیگه نمیبینیش، ما میخوایم این بهانه ای بشه برای رفتن که اتفاقا همه چیز عادی به نظر برسه.
پیام گفت: خب اگر از ایران بره چی میشه؟
رفیق محسن گفت: از اینجا دیگه بچه های حزب روش تمرکز دارن، اگر لبنان باشه که حدس ما اینه همونجا لبنان با تجربیات جدید و به اسم خبرنگاری حزب به کار میگیرنش و اگر هم رفت جای دیگه که بچه ها باهاش هستن
پیام گفت: خب من چی کار باید بکنم؟ چطور بفهمم در چه وضعیتی هستیم؟
رفیق محسن گفت: بخشی رو شما خودت باید به ما بگی، یعنی اگر چیزی از نوال شنیدی یا چیزی ازت خواست رو به ما بگی حتما ! بخشی رو هم ما بهت خبر میدیم لحظه به لحظه و ثانیه به ثانیه.
پیام به نوال خبر داد که باید برای مصاحبه در تلویزیون ایران آماده شود.
اما این خبر بیش از آنکه برای نوال مهم باشد، برای اکانت موساد اهمیت داشت.
اکانت موساد، گویی در هر لحظه از شنیدن اخبار جدید، موجی از شادی را به کارمندان خود تزریق میکرد.
برای موساد، این یک پیروزی بزرگ بود که یک جاسوس را تا سطحی در ایران نفوذ داده بود که او را بهرعنوان قهرمان در قاب تلویزیون ایران نمایش دهد، بدون آنکه کسی متوجه شود.
نوال، که در آینه به چهرهاش نگاه میکرد، لبخند محوی زد.
او به خودش افتخار میکرد.
مأموریتی که به او سپرده شده بود، در حال تکمیل بود.
روز مصاحبه فرا رسید.
پیام و نوال، دو خبرنگار موفق حوزه مقاومت، در قاب تلویزیون ظاهر شدند.
اما در آنسوی ماجرا، آریل و هورام، دو تن از مدیران ارشد موساد، در مرکز فرماندهی با غرور و افتخار لحظه به لحظه این اتفاق را تماشا میکردند.
اما پیام، بر خلاف نوال، حال و روز خوشی نداشت.
انگار همه وجودش به مردهای متحرک تبدیل شده بود.
او که روزی عاشقانه در آتش عشق نوال میسوخت، حالا با حقیقتی تلخ دستوپنجه نرم میکرد.
هر لحظه ذهنش صحنههایی را مرور میکرد که محسن بارها او را از این ازدواج منع کرده بود.
حالا دوست داشت از محسن بپرسد: آیا تو از جاسوس بودن نوال خبر داشتی؟
اما محسن، که در بستر بیماری بود، در دسترس نبود.
بعد از پایان مصاحبه، تلفنهای متعددی به پیام زده شد.
همه از عملکرد او و نوال تقدیر کردند.
پیام، که با صدایی خسته اما راضی تماسها را پاسخ میداد، نوال را زیر نظر داشت.
اما نوال، بیتوجه به همه اینها، پشت لپتاپش مشغول ثبت گزارشهایش بود.
او نمیدانست که برنامه بعدی موساد چیست.
آیا باید به بهانه دیدار خانواده از ایران فرار کند؟
یا قرار است مأموریت تازهای به او داده شود؟
تنها چیزی که برایش روشن بود، این بود که باید منتظر پیام بعدی موساد بماند.
نوال که غرق در افکارش بود، با صدای پیام از جا پرید:
«یه خبر خوب و یه خبر بد دارم.»
نوال که انگار به سختی از عالم خودش بیرون آمده بود، با لبخندی بیروح گفت:
«این قدر این چند وقت اتفاقهای پراسترس افتاده که دیگه من برای هر خبری آمادهام.»
پیام که سعی میکرد لبخند بزند، گفت:
«آره عزیزم، قبول دارم. بر خلاف تصورت، این چند وقت اصلاً تو ایران بهت خوش نگذشت.»
نوال با آرامشی سرد گفت:
«اشکالی نداره، خبرها چی هستن؟»
پیام گفت:
«خبر خوب اینه که من دارم در حوزه شغلی ارتقا پیدا میکنم.
خبر بد اینه که یک ماه برای این ارتقا شغلی باید برم مأموریت.»
ادامه دارد...
.
#آخرین_پرونده
.
گاندو
.
🔻این صرفا یک #تحلیل است!
🔹️ایران از ابتدا برای حمایت از دولت اسد شروطی داشت و همچنان هم دارد؛ اما به نظر میرسد بشار اسد با گذشت زمان، وقتی خطر را تا حدودی دور دید بخش های مهمی از آن شروط را به فراموشی سپرد.
🔹️ایران اما پس از اثبات برادری خود با تقدیم خیل بزرگی از شهدا در پاسخ به حمایت سوریه از ایران در جنگ تحمیلی، انتظار دارد اسد به درخواست هایش توجه کند. اسد اما چون شروط ایران که مهمترینش تن دادن به مردم سالاری است را نمیپذیرد، اکنون نمیتواند از ایران بخواهد به کمکش بیاید. اینکه عراقچی میگوید منتظر درخواست رسمی سوریه هستیم و سوریه هنوز هم دست دست میکند (چون نمیخواهد به نظام دموکراتیک تن بدهد) را میشود در این راستا ارزیابی کرد.
🔹️ایران اما سالها خار در چشم و استخوان در گلو پای این نقض عهد آقای اسد ایستاد، چون میدید اگر تن به مردم سالاری نداده، حداقل در حفظ کمربند محور مقاومت و حمایت از حزب الله با ایران همکاری داشته است. اما وقتی اسد در جریان جنگ حزب الله و اسرائیل [حالا از ترس جان یا هر دلیل دیگری] همکاری خود را قطع میکند و باعث تحمیل آتش بس به حزب الله میشود، این اسد دیگر ارزش حمایت بیشتر را ندارد و شاید فکر میکند با دل خوش کردن به وعده های کشورهایی مثل امارات و دوری جستن از ایران آینده بهتری را برای خود رقم بزند.
🔹️از طرفی اسد نه توان دیکتاتورهایی مثل بن سلمان و سیسی را دارد که بتواند با تحمیل قدرت، کشورش را یکپارچه نگه دارد، و نه تن به مردم سالاری میدهد؛ لذا با این تفاصیل حمایت ایران از قضیه سوریه هیچ دردی را نه برای مردم زجر کشیده آن کشور و نه برای محور مقاومت دوا نمیکند و این استخوان معلوم نیست تا کی باید لای زخم بماند. در واقع ایران از اسد فراتر از انتظارات حمایت کرد، لیکن ایشان همچنان نمیخواهد یک سری چیزها را بپذیرد و بیش از ایران به روسیه دل خوش کرده است. نمیشود حکومتش را ایران نگه دارد ولی بیشتر منافعش را نابرابر در اختیار روس ها قرار دهد.
🔸️با توضیحاتی که در بالا ذکر شد، اکنون چند پرسش ذهن مردم را به خود مشغول کرده است از جمله اینکه:
🔹️آیا اسد بر اساس وعده های برخی کشورهای عربی که میگفتند ایران را رها کن تا از تو حمایت کنیم، این تصمیم اشتباه را گرفته است، یا تهدید اسرائیل مبنی بر ترور وی سبب چنین وضعیتی شده است؟
🔹️آیا اساسا کشورهایی مانند امارات و سعودی اکنون میتوانند اسد را در قدرت نگه دارند؟
🔹️آیا مسکو میتواند کار را برای دمشق به خوبیِ ایران در آورد و بشار اسد را در قدرت نگه دارد؟
🔹️آیا اسد تسلیم شده و حکومت را در ازای امنیت خود و خانواده اش معامله کرده است؟
🔹️آیا اسد که نمیخواهد دموکراسی را بپذیرد به این نتیجه رسیده که دیگی که برای او نمیجوشد میخواهد سر سگ در آن بجوشد؟!
🔹️آیا بین ترکیه و ایران و بعضی قدرتها هماهنگی هایی وجود دارد؟
🔸️به هر حال هرچه هست مقصر جمهوری اسلامی نیست، و اسد اگر به پشتیبانی از محور مقاومت نه نگوید و حمایت از حزب الله را تعطیل ننماید، شاید همین حالا هم ایران به کمک او برود، اما اگر قرار نیست هماهنگ باشد، جمهوری اسلامی مجبور است تمام شروط قبلی اش مانند تن دادن به دموکراسی را باز روی میز بگذارد. لذا اینکه بعضی دوستان میگویند باید برویم در سوریه بجنگیم تا تروریست ها پیشروی نکنند و راه حزب الله بسته نشود از اساس میتواند اشتباه باشد وقتی آقای اسد خود با کمک رسانی به حزب الله به هر دلیلی مخالف باشد!
🔸️ایران کشور ضعیفی نیست، و خواهید دید اگر این جماعت مهاجم هم بر کل سوریه مسلط شوند در نهایت مجبورند با ایران مذاکره و معامله کنند.
✍🏻دکتر عبدالرحیم انصاری
#سوریه
🇮🇷@ganndo
🇮🇷@ganndo
9.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲💭
استوری همسر شهید مدافع حرم محمد بلباسی در پاسخ به جسارت به ساحت رزمندگان اسلام
خانم محبوبه بلباسی نوشت:
تیکه انداختن سایبری های تازه انقلابی به فرماندهان و سران سپاه که ۱۵ سال توی سوریه به دور از زن بچه و وطن مجاهدت کردند و خون خودشون و عزیزترین رفیقاشون اونجا ریخته شده و امروز به هر دلیلی مجبور به سکوتند و استخوان در گلو دارند، کمتر از حرامی هایی که خاک سوریه رو نشونه گرفتن نیست.
#سوریه
🇮🇷@ganndo
🇮🇷@ganndo