#داستانکهای_پندآموز
شغل مردی تمیز کردن ساحل بود.
او هر روز مقدار زیادی از صدفهای شکسته و بدبو را از کنار دریا جمع آوری می کرد و مدام به صدفها لعنت می فرستاد چون کارش را خیلی زیاد می کردند.
او باید هر روز آن ها را روی هم انباشته می کرد و همیشه این کار را با بداخلاقی انجام می داد.!
روزی، یکی از دوستانش به او پیشنهاد کرد که خودش را از شر این کوه بزرگی که با صدفهای بدبو درست کرده بود، خلاص کند.
او با قدرشناسی و اشتیاق فراوان این پیشنهاد را پذیرفت.!
یک سال بعد، آن دو مرد یکدیگر را دیدند، آن دوست قدیمی از او دعوت کرد تا به دیدن قصرش برود.
وقتی به آنجا رسیدند مرد نظافتچی نمی توانست آن همه ثروت را باور کند و از او پرسید چطور توانسته چنین ثروتی را بدست بیاورد.؟
مرد ثروتمند پاسخ داد:
من هدیه ای را پذیرفتم که خداوند هر روز به تو می داد و تو قبول نمی کردی، در بیشتر صدفهای نفرت انگیز تو، مرواریدی نهفته بود.!.
✨بیشتر وقتها هدیه ها و موهبت های الهی در بطن خستگی ها و رنجها نهفته اند، این ما هستیم که موهبتهایی را که خدا عاشقانه در اختیار ما قرار می دهد ندانسته رد می کنیم.
#کلاسداری
#داستان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸 @gasdak313 ✍ 🔸
base.apk
2.74M
🌼 #نرم_افزار 🌼
💠 #داستان
📚 داستان ها و حکایت های مسجد
💠 #تبلیغی
کد ۱۱۱۸
🙌 #کانال_کفایة_المبلّغین
✅ @tabliq_alemaneh 👈💝
#یازهرا 🌾
@gasdak313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 به امام رضا بگو من شفا نمیخوام...
🎙 صابر خراسانی...
#داستان
#التماس دعا
😭😭
@Emamkhobiha🌹
مانند این کودک خدا را دوست داشته باشد.pdf
1.76M
🔆داستان " مانند این کودک خدا را دوست داشته باشید "🔆
#داستان
ویژه ۱۷ربیع
میلاد پیامبر صلی الله علیه واله
🌸به کانال محتوایی مربیان بپیوندید👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2918645763C3f7f0df12c
داستانهایی کوتاه از زندگی پیامبر اکرم.docx
30.5K
#داستان های کوتاه درباره پیامبر اکرم (ص)
#کودکان
#مسابقه
🌸مرجع محتوایی تربیت دینی 🌸
www.amoorohani.com
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/409141249Cbd93b95dbc
درقرون وسطا کشيشان بهشت را به مردم ميفروختند و مردم نادان هم با پرداخت مقدار زیادی پول قسمتي از بهشت را از آن خود ميکردند. فرد دانايي که از اين ناداني مردم رنج ميبرد دست به هر عملي زد نتوانست مردم را از انجام اين کار احمقانه باز دارد تا اينکه فکري به سرش زد! به کليسا رفت و به کشيشِ مسئول فروش بهشت گفت: قيمت جهنم چقدره؟ کشيش تعجب کرد و گفت: جهنم؟! مرد دانا گفت: بله جهنم. کشيش بدون هيچ فکري گفت: ۳سکه. مرد سراسيمه مبلغ را پرداخت کرد و گفت: لطفا سند جهنم را هم بدهيد. کشيش روي کاغذ پارهاي نوشت: سند جهنم. مرد با خوشحالي آن را گرفت از کليسا خارج شد. به ميدان شهر رفت و فرياد زد: من تمام جهنم را خريدم اين هم سند آن است، و هيچکس را به آن راه نمیدهم! ديگر لازم نيست بهشت را بخريد چون من هيچکس را داخل جهنم راه نميدهم. اين شخص #مارتين_لوتر بود که با اين حرکت، توانست مردم زیادی را از گمراهي رها سازد.
در جهان تنها یک فضیلت وجود دارد و آن "آگاهی" است، و تنها یک گناه که آن "جهل" است...
#داستان
| @gasdak313
#کلاسداری_سیاسی
پژوهشگرفرهنگی : سرددارسلیمانی وبچه هایه مدافع حرم کل جنگ وسندش رابه نام خود کردند وکاری کردندکه هیچ کدام مارابه جنگ راه نمیدهند
لطفاباز بهه نامه سایه جنگ وصلح یا جنگ ودروغ هایه دیگرلیبرال هافریبمون ندهند
#داستانک
📱موبایلم رو تازه خریدم.دوستام گفتن حیفه که بدون قاب باشه،خراب میشه...یه قاب ساده براش انتخاب کردم.
😂زنگ خورد،جواب دادم.همین که گفتگوم تموم شد،همکارانم با صدای بلندی خندیدند...و شروع کردند به دست انداختنم...که ای بابا،گوشی ۵ میلیونی خریدی،بعد دلت نیومد یه قاب درست و حسابی بخری
😔خلاصه تو اون روزا،هر کسی گوشیم رو میدید،دوست ،فامیل،همین رو میگفت.منم بالاخره تسلیم شدم.رفتم یه قاب خیلی شکیل و زیبا خریدم...کلی تو چشم بود...
😱اما الان تو راهروی کلانتری کنار سارق گوشی ام نشستم...مقصر اونه یا من⁉️
🤩آخه تو اتاق بازپرس که بودیم،میگفت:《گوشی ش از دور بهم چشمک می زد،وسوسه شدم...آخه خیلی قشنگ بود...آخه ....》
😢یادم اومد که چادرم رو هم همینطوری از دست دادم،اطرافیان گفتن،حیف نیست جوونیِ خودت رو تو اون چادر مشکی کرپ پوشوندی؟
😧اول یه چادر آستین دار زرق و برق دار شد...بعد نگین هاش بیشتر شد...بعد مانتویِ شالدار شد.....و حالا مانتو و شال و ...خرمن مویی که با باد میرقصه...
⁉️من کی بودم...به کجا رسیدم‼️
😭خدایا!.... امان از حرف مردم !...امان از بی فکری!...امان از سستی
☺️گوشی ام رو که پس گرفتم،حتما یه لباس مناسب تن ش میکنم.وقبل از گوشی ام،باید خودم رو درست بپوشونم.
😍اینطوری در امان تریم
✍️نویسنده: خانم حقیقی
#داستان
#تولیدی
🌸 @gasdak313
#حجاب
💢💢💢
💢💢
💢
#داستان
👈 پنج سفارش از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم
🌴مردی به نام (ابو ایوب انصاری) محضر پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم رسید و عرض کرد: یا رسول الله! به من وصیتی فرما که مختصر و کوتاه باشد تا آن را به خاطر سپرده، عمل کنم.
🌴پیغمبر فرمود: پنج چیز را به تو سفارش می کنم:
1⃣ از آنچه در دست مردم است ناامید باش! چه این که، براستی آن عین بی نیازی است.
2⃣ از طمع پرهیز کن! زیرا طمع فقر حاضر است.
3⃣ نمازت را چنان بخوان که گویا آخرین نماز تو است و زنده نخواهی ماند تا نماز بعدی را بخوانی.
4⃣ بپرهیز از انجام کاری که بعداً به ناچار از آن پوزش طلبی.
5⃣ برای برادرت همان چیزی را دوست بدار که برای خودت دوست داری.
📚 بحار ج 74
@gasdak313
#تلنگر
در یکی از روزها،
🤴🏻پادشاه سه وزیرش را فراخواند و از آنها درخواست کرد کار عجیبی انجام دهند...
از هر وزیر خواست تا کیسه ای برداشته و به باغ قصر برود
و اینکه این کیسه ها را برای پادشاه با میوه ها و محصولات تازه پر کنند
☝ همچنین از آنها خواست که در این کار از هیچ کس کمکی نگیرند و آن را به شخص دیگری واگذار نکنند...
وزرا از دستور شاه تعجب کرده
و هر کدام کیسه ای برداشته و به سوی باغ به راه افتادند.
😇 وزیر اول که به دنبال راضی کردن شاه بود بهترین میوه ها و با کیفیت ترین محصولات را جمع آوری کرده و پیوسته بهترین را انتخاب می کرد تا اینکه کیسه اش پر شد.
😊 اما وزیر دوم با خود فکر می کرد که شاه این میوه ها را برای خود نمی خواهد و احتیاجی به آنها ندارد و درون کیسه را نیز نگاه نمی کند، پس با تنبلی و اهمال شروع به جمع کردن نمود و خوب و بد را از هم جدا نمی کرد تا اینکه کیسه را با میوه ها پر نمود.
😁 و وزیر سوم که اعتقاد داشت شاه به محتویات این کیسه اصلا اهمیتی نمی دهد کیسه را ازعلف و برگ درخت و خاشاک پر نمود.
روز بعد پادشاه دستور داد که وزیران را به همراه کیسه هایی که پر کرده اند بیاورند.
وقتی وزیران نزد شاه آمدند،به سربازانش دستور داد،ﺳﻪ وزیر را گرفته و هرکدام را جدا گانه با کیسه اش به مدت سه ماه زندانی کنند.
🏚️ در زندانی دور که هیچ کس دستش به آنجا نرسد و هیچ آب و غذایی هم به آنها نرسانند.
✅ وزیر اول پیوسته از میوه های خوبی که جمع آوری کرده بود می خورد تا اینکه سه ماه به پایان رسید.
✅ اما وزیر دوم،این سه ماه را با سختی و گرسنگی و مقدار میوه های تازه ای که جمع آوری کرده بود سپری کرد.
✅و وزیر سوم قبل از اینکه ماه اول به پایان برسد از گرسنگی مُرد.
خیلی از ما فکر می کنیم که اعمال ما چه سودی برای خدا دارد؛و شاید با این فکر انحرافی در کارهای انسانی و اخلاقی و دینی خود اهمال کنیم.😔
👈در حالی که دستورات خداوند برای خود ماست و او بی نیاز از اعمال ماست.👉
حال از خود این سؤال را بپرسیم، ما از کدام گروه هستیم؟
زیرا ما الان در باغ دنیا بوده و آزادیم تا اعمال خوب یا اعمال بد و فاسد را جمع آوری کنیم،
اما فردا زمانی که مَلک الموت امر می شود تا ما را در قبرمان زندانی کند،
در آن زندان تنگ و تاریک و در تنهایی...
نظرت چیست؟
آنجاست که اعمال خوب و پاکیزه ای که در زندگی دنیا جمع کرده ایم به ما سود می رسانند.
خداوند می فرماید:
(وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوی)
(بقره۱۹۷)
@gasdak313
#کلاسداری
#داستان
ما همه پادشاه ثروتمندی هستیم
«قارون» هرگز نمی دانست که روزی ، کارت عابر بانکی که در جیب ما هست
از آن کلیدهای خزانه وی که مردهای تنومند عاجز از حمل آن بودند ما را به آسانی مستغنی میکند .
و «خسرو» پادشاه ایران نمی دانست که مبل سالن خانه ما از تخت حکومت وی راحت تر است .
و «قیصر» که بردگان وی با پر شترمرغ وی را باد میزدند ، کولرها و اسپلیتهایی که درون اتاقهایمان هست را ندید .
و «هرقل» پادشاه روم که مردم به وی بخاطر خوردن آب سرد از ظرف سفالین حسرت میخوردند هیچگاه طعم آب سردی را که ما می چشیم نچشید ..
و «خلیفه منصور» که بردگان وی آب سرد و گرم را باهم می آمیختند تا وی حمام کند، هیچگاه در حمامی که ما براحتی درجه حرارت آبش را تنظیم میکنیم حمام نکرد ..
بگونه ای زندگی میکنیم که حتی پادشاهان عصر هم اینگونه نمی زیستند اما باز شانس خود را لعنت میکنیم !
و هر آنچه دارائیمان زیاد میشود تنگدست تر میشویم !
خدایا تورا بخاطر تمام نعماتت اعم از معنوی و دنیوی به ما عطا فرمودی سپاسگذاریم .
خدایا قدرت شکرگوئی در حرف و عمل را به ما عنایت فرما
#شکرنعمت
#کلاسداری
#داستان
@gasdak313
#داستان آموزنده
اگر به من بگويند زيباترين واژه اي که يادگرفتى چيست؟
ميگويم پذيرش است. یعنی:
پذيرفتن شرايط با تمام سختي هاش....
پذیرفتن ادم ها با تمام نقص هاشون....
پذيرفتن اینکه مشکلات هست و بايد به مسير ادامه داد....
پذيرفتن اينکه گاهي من هم اشتباه ميکنم....
پذيرش يعني:
پذيرفتن اينکه من کامل نيستم...
پذيرفتن اينکه هيچ کس مسئول زندگي من نيست....
پذيرفتن اينکه انتظار از ديگران نداشتن....
و...
️ داشتن پذيرش توي زندگي يعني پايان دادن به تمام دعواها، اختلاف ها و جدل ها.....
#کلاسداری
@gasdak313
#داستان
#حاج_اقا_امان_اللهی🎤
همسایت راتربیت کن🌺
🔵شخصي آمد به نزد پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله)شكايت از فقر و نداري كرد
حضرت فرمود: مگر نماز نميخواني
عرض كرد من پنج وقت نماز را به شما اقتدا ميكنم،
حضرت فرمود: مگر روزه نميگيري
عرض كرد سه ماه روزه ميگيرم.
آن حضرت فرمود امر خدا را نهي و نهي خدا را امر ميكني يا به كدام معصيت گرفتاري
عرض كرد يا رسول الله حاشا و كلّا كه من خلاف فرمودهي خدا را بكنم
حضرت متفكرانه سر به جيب حيرت فرو برد ناگاه جبرئيل نازل شد
عرض كرد يا رسول الله حق تعالي ترا سلام ميرساند و ميفرمايد در همسايگي اين شخص باغيست و در آن باغ گنجشكي آشيانه دارد و در آشيانه او استخوان شخص بينمازي ميباشد به شومي آن استخوان از خانهي اين شخص بركت برداشته شده است و او را فقر گرفته است.
حضرت به او فرمود برو آن استخوان را از آنجا بردار، بينداز دور.
به فرمودهي آن حضرت عمل كرد بعد از آن توانگر شد.
مکیال المکارم
@gasdak313
#امربه_معروف
#موفقیت