فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 چه جور با النگو و انگشتر وضو بگیریم؟
❇️ احکامی که باید بدانیم
📎#احکام_وضو
📎#کلیپ_آموزشی
📎#کلیپ_احکام
#کلام_علما
💠آیت الله مجتهدی(ره):
کسی که نیت کند آبروی مومنی را ببرد ، در اصل خود را آماده می کند برای جنگ با خدا. ریختن آبروی مومن از گناهانی است که در دنیا و آخرت آبروی انسان را می برد.
#آیت_الله_مجتهدی
#موعظه_بزرگان
#درس_اخلاق
🍃🌼
«الهی،تن به سوی کعبه داشتن چه سودی دهد،
آنکه را دل به سوی خداوندِ کعبه ندارد؟»
-علامهحسنزادهآملی'
#تلنگر
میگـفٺ :
من بہ این باور رسیدهام
چشمۍ که به نگاھ حرام عادت ڪند
خیلۍ چیزها را از دسٺ مۍدهد
-چشم گناهکار لایق شهادت نـمـۍشود🥀
━━⊰❀🦋❀⊱
خدایا!
در آشوب فتنه و بلا
عده ای تو را گم می کنند
و عده ای تو را پیدا می کنند؛
ما را از بندگان یابنده خود قرار بده
#حجاب
#امام_زمان
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
سلام وقت بخیر 🌹
داستان زندگی یک #شخصیت_شگفت_انگیز که واقعا ایشون یکی از خانم های فوق العاده بودند.
✅ #همسر_بزرگوار_علامه_طباطبایی👇👇
@gasedaak
داستان #زندگی_خانوادگی_علامه_طباطبایی
🔹 #بخش_اول
❇️ علامه محمد حسین طباطبایی از بزرگترین علمای صدسال اخیر هستند و کتاب های زیادی در مسائل فقهی و کلامی و فلسفی و تفسیر نوشتن. ایشون در سال 1302 شمسی با دختر یکی علمای بزرگ تبریز ازدواج میکنند.
🌷 نام این خانم قمر السادات هست که یک زن بسیار مومن و فهمیده و حکیم بوده و پدرش از ثروتمندان تبریز محسوب میشده.
بعد از دو سال خداوند یه پسری به علامه میده به نام محمد و زندگی این زوج جوان با اومدن این پسر شیرین میشه 🌹
🔸 بعد از اون علامه برای ادامه تحصیل میره نجف و در یک خونه بسیار محقر و این خانم با تمام سختی های اون زندگی میسازه و هیچ گله و شکایتی از علامه نداشته
بخش دوم
خود علامه داستان ورودش به شهر نجف رو اینطوری بیان میکنه:
🔸 هنگامی که از تبریز به قصد ادامه تحصیل علوم اسلامی به سوی نجف اشرف حرکت کردم، از وضع نجف بیاطلاع بودم، نمیدانستم کجا بروم و چه بکنم.
در بین راه همواره به فکر بودم که چه درسی بخوانم، پیش چه استادی تلمّذ کنم و چه راه و روشی را انتخاب کنم که مرضیّ خدا باشد، وقتی که به نجف اشرف رسیدم، رو کردم به قبله و بارگاه امیرالمؤمنین(ع) و عرض کردم:
یا علی(ع)! من برای ادامه تحصیل به محضر شما شرفیاب شدهام ولی نمیدانم چه روشی را پیش گیرم و چه برنامهای را انتخاب کنم، از شما میخواهم که در آنچه صلاح است مرا راهنمایی کنید.
☢️ منزلی اجاره کردم و در آن ساکن شدم. در همان روزهای اول، قبل از اینکه در جلسه درسی شرکت کرده باشم در خانه نشسته بودم و به مشکلات و آینده خود فکر میکردم؛ ناگاه درب خانه را زدند، درب را باز کردم ـ دیدم یکی از علمای بزرگ است....
🌷 سلام کرد و داخل منزل شد. در اطاق نشست و خیرمقدم گفت.
🌺 چهره ای داشت بسیار جذاب و نورانی. با کمال صفا و صمیمیت به گفتگو نشست و با من انس گرفت و سخنانی بدین مضمون گفت:
✅ کسی که به قصد تحصیل به نجف میآید خوب است علاوه بر تحصیل "به فکر تهذیب و تکمیل نفس خویش" باشد و از نفس خود غافل نشود....
🔶 این را فرمود و حرکت کرد. من در آن مجلس شیفته اخلاق او شدم. سخنان کوتاه و بانفوذ آن عالم ربّانی چنان در دلم اثر کرد که برنامه آیندهام را شناختم و تا مدتی که در نجف بودم محضر آن عالم باتقوا را رها نکردم و از محضرش استفاده نمودم.
💥 آن دانشمند بزرگ آیت اللّه العظمی حاج سیدعلی قاضی طباطبایی بود....