🔴 #نشانه_های_آمدن
3⃣ 🔺 #لقمه_ی_چربی_برای_دهان_زمین 🔻
✍اگر داستان قارون و ثروت حیرت آورش را شنیده باشید، می دانید که سپاه سفیانی نخستین لقمه ای نیست که توسط زمین بلعیده می شود!
🔸قارون که از ثروتمندان جاهل هم دوران با حضرت موسی (ع) بود، با ثروت و قدرت نمایی اش چنان بر زمین خدا راه می رفت که مردم انگار می کردند خداست! همین شد که خدای قادر متعال به زمین دستور داد این موجود کوچک و آسیب پذیر را ببلعد تا عبرتی شود برای همه ی متکبران و مستکبران!
🔸🔸سفیانی که پیش از این چهره ی خونخوار او را به تصویر کشیدیم دومین فردی است که از زمین ضربه ی سختی خواهد خورد و این وعده، حتمی است.
♦️سفیانی پس از تصرف شام و عراق و پس از آنکه هزاران زن و کودک و بی گناه را به خاک و خون کشید، طی نامه ای به فرمانده اش در کوفه دستور می دهد که سواران آنجا را نیز از دم تیغ بگذرانند. خود سفیانی با سپاهی چهل هزار نفره وارد مدینه النبی می شود، آرامگاه زیبای نبی گرامی اسلام (صلوات الله علیه) را خراب می کند و در مدینه آن می کند که نعوذاً بالله! (1)
❌او حتی شکم زنان را می درد تا جنین آنها را از دم تیغ بگذراند. (2) او بسیازی از شیعیان را به خون رنگ می کند و دو تن از آنان را بر دار می آویزد که می گویند عموزادگان «نفس زکیه» هستند. (3)
🍃در این زمان حضرت مهدی (عج) در مدینه به سر می برد و مجبور می شود با نگرانی و اضطراب از مدینه بگریزد و وارد مکه شود. (4)
👌چند لحظه دست نگه دارید! فکر کنید! بارها و بارها شنیده اید حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه) زمانی ظهور می کند که زمین پر از ظلم و جور شده باشد! خبر خوب همین لحظه ی بحرانی از راه می رسد. پس از اینکه منجی عالم به مکه رسیدند خداوند اجازه می دهد که نهضت خود را آغاز کنند.
🔶🔶در همان حال که سفیانی در حال قتل و غارت است در چند کیلومتری مدینه، در مکه، حضرت مهدی (ع) با تکیه بر خانه ی حق، ظهور خویش را اعلام می کند. سفیانی افسار گسیخته، سپاهی را از شام به طرف مکه گسیل می کند. (5)
🚫اشتباه سفیانی همین جاست! مکه حرم امن الهی است.
⛔️سپاه سفیانی در مسیر آمدنش به بیابانی می رسد، خداوند عزیز، فرمانی صادر می کند:
ای زمین! این جمعیت ستمگر را در خود فرو ببر! (6)
(زمانی که به آن می گوید باش و می شود)
🔺چوپانی که در آن حوالی گوسفندهایش را برای چرا بیرون آورده است وقتی سپاه را می بیند که به سمت مکه می رود، می گوید: وای بر مکیان! چه سپاهی به سمت آنها می آید. او به خانه اش می رود و وقتی برمی گردد می بیند هیچ سپاهی در آنجا نیست. قسمتی از پارچه ی لباس سربازان را می بیند که بیرون از خاک است، هر چه آن را می کشد می بیند بیرون نمی آید، می فهمد زمین آنها را در خود فرو برده است. (7) این چوپان خبر را برای بقیه می برد. (8)
🔵در این میان تنها دو نفر از سپاه زنده می مانند که در روایات با نامهای
« #بشیر» (بشارت دهنده) و
« #نذیر» (ترساننده)
یاد شده است. (9)
🔺 این دو نفر برای آن زنده می مانند که خبر را به گوش سفیانی و سپاه امام زمان (عج) برسانند. این دو بخت برگشته، که نجات پیدا می کنند، صورتشان به پشت برگرداننده می شود. به این علت که جبرئیل به صورت آنها سیلی می زند. (10)
🔺🔺در این وقت نذیر با آن هیبت وحشتناک خبر را به سفیانی می رساند و باعث ایجاد ترس و وحشت در دل آنان می شود و خودش می میرد. بشیر نیز خبر خوش را به سپاه امام (ع) می رساند و مسلمان می شود. حضرت حجت (ع) نیز به او لطف می کند و چهره اش را به حالت قبل در می آورد. (11)
🔺فایده ی این صورت برگشته این است که وقتی سفیانی، نذیر را می بیند حرف او را باور می کند. (12)
🔺🔺🔺اینجا، پایان کار سفیانی است. سپاهی از او به بیابان فرو رفته، برخی از سپاهیانش توسط نیروهای یمانی و سیدخراسانی زمین گیر شده اند و خودش مانده و سپاهی کوچک و دلی پر ترس.
✅این است معنای آیه ی «و اگر ببینی هنگامی که آنان وحشت زده اند و دیگر آنها را راه گریزی نیست و از مکانی نزدیک گرفته می شود» (13)
♻️«انّ الله لا یخلِفُ المیعاد» (14)
👈نکته: محض مطلع شدن خودتان می گوییم که به این واقعه «خسف بیداء» و یا «فرو رفتن در بیدا» نیز می گویند. بیداء مکانی است بین مکه و مدینه که آب و هوایش، بیابانی است. (15)
📚 #پی_نوشتها:
1. نسخه ی خطی ابن حماد، ص 88
2. همان
3. کورانی، علی، عصر ظهور، ص 140
4. بحار، ج 52، ص 222
5. منتخب الاثر، ج3، ص 91
6. الساده، مجتبی، شش ماه پایانی، ص 190
7. بشارة الاسلام، ث 184
8. نسخه ی خطی ابن حماد، ص 90
9. همان، ص 91؛
10. همان،
11. نسخه ی خطی ابن حماد، ص 91؛ شش ماه پاپانی، ص 190
12. همان
13. غیبت نعمانی، ص 163
14. سوره ی عمران، آیه ی 9
15. لغت نامه ی مجازی دهخدا
⏯ #ادامه_دارد...
1_99581606.mp3
21.32M
📗کتاب صوتی/سخنرانی
#ناگفته_هایی_از_حقایق_عاشورا
آیت الله سید علی حسینی میلانی
9⃣قسمت نهم
🔹دعای فـــــرج🔹
🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊
☀️اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ☀️
🍃اللهم عجل لولیڪ الفرج به حق لب تشنگان ڪربلا🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸با توکل به اسم الله
🌷سـلام صبحتون بخیر
🌸براتون روز وهفته ای عالی
🌷پر از لطف و رحمت الهی
🌸پر از خیر و برکت وسلامتی
🌷به دور از غصه وغم آرزومندم
🌸در سایه لطف رب العالمین
🌷روزتون پراز بهترین ها
1_5075974796328566801.mp3
1.94M
✨علی اکبر شبه پیمبر علی علی
🎧نزار قطری
🌴🌴⛺️ 🐎⚡️ 🌴🌴
🏴💔💧🖤⚔️🔥⛺️🔥⚔️🖤💧💔💧🏴
🏴 روزهشتم حضرت علی اکبر(ع)
علی اکبر(ع) نخستین فردی بود که از بنی هاشم به میدان رفت. او فرزند بزرگ امام است و نزدیک ترین فرد به ایشان. چون غربت پدر را در میان خیل گرگ های خون آشام کوفه و شام می بیند، از همه یاران و افراد خاندان پیشی می گیرد و خود را در راه آرمانی فدا می کند. او گام به میدان می نهد تا حجت را تمام کند و شوق رسیدن به فیض شهادت را در دل یاران حسین(ع) قوت بخشد. علی اکبر(ع) الگوی سبقت گرفتن در شهادت است.
🏴💔💧🖤⚔️🔥⛺️🔥⚔️🖤💧💔💧🏴
⚫️ مبارزات حضرت علی اکبر(ع) در روز عاشورا
☀️علی اکبر در روز عاشورا پس از آن که از پدرش اجازه مبارزه گرفت، به سپاه کوفه حمله کرد، و چنین رجز خواند:« من علی، پسر حسین فرزند علی هستم. به خدا سوگند که ما به رسول خدا از همه کس نزدیک تریم. آن قدر با نیزه با شما بجنگم که نیزه ام خم شود.از پدرم حمایت می کنم و با شمشیر بر شما ضربتی فرود می آورم که زیبنده جوان هاشمی علوی است. پسر زیاد کجا و حکمکردن درباره ما کجا.»
🏇حضرت چندین بار بر سپاه دشمن تاخت و بسیاری از سپاهیان کوفه را کشت.روایت شده است که آن بزرگوار با این که تشنه بود، 120 نفر را کشت. آن گاه نزد پدر آمد و در حالی که زخم های زیادی برداشته بود، گفت:« ای پدر، عطش مرا کشت و سنگینی سلاح مرا به زحمت انداخت. آیا جرعه آبی هست که توان ادامه رزمیدن با دشمنان را پیدا کنم؟»
امام علیه السلام گریست و فرمود:«آه، پسرم! اندکی دیگر به مبارزه خود ادامه بده. دیری نمی گذرد که جد بزرگوارت، رسول خدا، را زیارت کنی، و او تو را از آبی سیراب کند که هرگز احساس تشنگی نکنی.»
برخی از مورخان نوشته اند امام علیه السلام به او فرمود:« پسرم! زبان خود را نزدیک بیار!» و سپس زبان او را در دهان گرفت و مکید، آنگاه انگشتری خود را به او داد و فرمود:« آن را در دهان بگذار و به سوی دشمن بازگرد. امیدوارم که هنوز روز به پایان نرسیده، جدّت رسول خدا جامی به تو بنوشاند که هر گز تشنه نگردی.»
علی اکبر به میدان بازگشت و این رجز را خواند:« جنگ است که جوهر مردان را آشکار می سازد. درستی ادعاها پس از جنگ ظاهر میشود. به خدای عرش سوگند، که از شما جدا نگردم مگر آن که تیغهای شما غلاف شود.»و همچنان رزمید تا آن که تعداد افرادی که به دست او به هلاکت رسیدند به 200 نفر رسید.
◼️ امام حسین و خاندانش در سوگ حضرت علی اکبر
روز عاشورا پس از شهادت علی اکبر، امام حسین علیه السلام بر بالین فرزندش آمد، صورت به صورتش نهاد و گفت:« خدا بکشد گروهی را که تو را کشتند، گستاخی را از حد گذراندند و حرمت رسول خدا را شکستند. پس از تو خاک بر سر دنیا باد!» صدای گریه امام بلند شد، به گونه ای که کسی تا آن زمان نشنیده بود.
آن گاه سر علی را بر دامان گرفت و در حالی که خون از دندانهایش پاک میکرد، بر صورتش بوسه زد و گفت:« فرزندم! تو از محنت دنیا آسوده شدی و به سوی رحمت جاودانه حق رهسپار گشتی. پدرت پس از تو تنها مانده است، ولی به زودی به تو ملحق خواهد شد.»
در این هنگام زینب کبری با شتاب از خیمه بیرون آمد، در حالی که فریاد می زد:« ای برادرم، و ای پسر برادرم!» و خود را بر روی علی اکبر افکند.
امام حسین علیه السلام او را بلند کرد و به خیمه بازگرداند، و به جوانان دستور داد جسد علی را از میدان بیرون ببرند. آنان پیکر علی اکبر را در برابر خیمه ای که در مقابل آن مبارزه می کردند بر زمین نهادند.
امام حسین علیه السلام محزون و دلشکسته به خیمه بازگشت. سکینه پیشش آمد و سراغ برادرش را گرفت. امام خبر شهادت او را به دخترش داد. سکینه در حالی که فریاد میزد، خواست از خیمه خارج شود. امام حسین علیه السلام اجازه نداد و فرمود:« ای سکینه! تقوای خدا پیشه کن و شکیبا باش!»
سکینه گفت:« ای پدر! کسی که برادرش را کشته اند چگونه صبر کند؟!»
📚منبع: مهمترین دانستنیهای یک مسلمان بارویکرد روزشماررویدادهای مهم تاریخ اسلام، تألیف زهراپاشنگ، جلد 1، ص375-370.
🌹اللهمصلعلیمحمدآلمحمدوعجلفرجهم🌹
🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
☀️🌳🕊🌻🌷🌴🌼🦋🌸🌴🌻🌷🌳🕊☀️
1_5075974796328566801.mp3
1.94M
✨علی اکبر شبه پیمبر علی علی
🎧نزار قطری
🌴🌴⛺️ 🐎⚡️ 🌴🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻طوفان پناهیان علیه مجلس بدون شفافیت
▪️ آی مجلس! چه چیزی را از ملت پنهان میکنید؟ حق نداری رای خودت پنهان کنی؛ مگر بر اساس عقاید رای میدی که میگی این طرح تفکیک عقایده!
محررم62_2552.mp3
8.81M
#کشتی_نجات ۶
تمام عاقبت یک انسان را
نوع عشق ها و نفرت های او مشخص میکند.
داستان عاشورا؛ داستان تعیین تکلیفِ سبک زندگی انسان است.
اگر عاشقِ یک اصل و ریشه باشی...
حتماً به متعلقات و فروع مربوط به آن نیز عشق میورزی.
🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃
🔴جلوگيري از مرگ جوان در حال احتضار❗️
🔰عالم رباني حاج شيخ مرتضي آشتياني قدس سره فرمود که حجة الاسلام حاج ميرزا حسين خليلي طهراني قدس سره فرمود: «شيخ جليل» که با همديگر سر درس «صاحب جواهر» رضوان الله تعالي عليه حاضر مي شديم، اين قضيه را نقل کرد:
💠يکي از تجار که رئيس خانواده «الکبه» بود، پسر جوان و خوش صورت و مؤدبي داشت. والده اش که علويه ي محترمه اي بود، فقط همين يک پسر را داشتند. اين پسر هم مريض مي شود و بقدري مرضش سخت مي شود که به حال مرگ و احتضار مي افتد.
🍃بالاخره چشم و پاي او را مي بندند و پدرش از اندرون خانه به بيرون مي رود و به سر و سينه مي زند. مادر علويه اش نيز به حرم مطهر حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام مشرف مي شود و از کليددار آن آستان خواهش و تمنا مي کند که اجازه دهد شب را تا صبح درون حرم مطهر بماند.
🍃کليددار اول قبول نمي کند، ولي آن علويه خودش را معرفي مي کند و مي گويد: «پسرم محتضر است و چاره اي جز توسل به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج عليه السلام ندارم.» کليددار قبول مي کند و به مستخدمين دستور مي دهد که اجازه دهند آن علويه در حرم بيتوته کند.
🍃«شيخ جليل» فرمود: بنده در همان شب به کربلا مشرف شدم و اصلا از تاجر و مرض پسرش اطلاع نداشتم. وقتي به خواب رفتم، در عالم خواب به حرم مطهر حضرت سيدالشهداء عليه السلام مشرف شدم و از طرف مرقد مطهر حضرت حبيب بن مظاهر عليه السلام وارد شدم.
🍃ديدم در بالاي سر حرم، زمين تا آسمان مملو از ملائکه است و در مسجد بالا سر حرم، حضرت پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم و حضرت اميرالمؤنين علي عليه السلام روي تخت نشسته اند. در همان موقع ملکي خدمت آن حضرت آمد و عرض کرد: «السلام عليک يا رسول الله» سپس گفت: «حضرت باب الحوائج اباالفضل العباس عليه السلام فرمود: يا رسول الله پسر اين علويه عيال حاجي الکبه مريض است و او به من متوسل شده است. شما به درگاه خدا دعا کنيد تا پروردگار به او شفا عنايت فرمايد.»
🍃حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم دستها را بلند کرد و بعد از چند لحظه فرمودند: مرگ اين جوان رسيده و ديگر نمي توان کاري کرد! ملک رفت و بعد از چند لحظه ي ديگر آمد و پس از عرض سلام همان پيغام را آورد. حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم باز دستها را به دعا بلند کردند و باز همان جواب را فرمودند و ملک برگشت.
🍃ناگهان ديدم ملائکه اي در حرم بودند، مضطرب شدند ولوله اي در بين آنها به وجود آمد. با خود گفتم: چه خبر شده است؟! خوب که نگاه کردم، ديدم حضرت باب الحوائج عليه السلام با همان حالي که در کربلا به شهادت رسيده اند، دارند تشريف مي آورند! ايشان به حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم سلام کردند و بعد فرمودند: «فلان علويه به من متوسل شده است و شفاي جوانش را از من مي خواهد. شما از حضرت حق سبحانه بخواهيد که يا اين جوان را شفا دهد و يا اينکه ديگر مرا باب الحوائج نگوييد.»
🍃وقتي حضرت پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم اين حرف را شنيدند، چشمان مبارکشان پر از اشک شد و رو به حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام نمودند و فرمودند: يا علي، تو هم با من دعا کن. هردو بزرگوار دست ها را رو به آسمان کردند و دعا فرمودند.
🍃بعد از لحظه اي ملکي از آسمان نازل شد و به محضر مقدس حضرت رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم مشرف شد و سلام کرد و عرض کرد: حضرت حق سبحانه و تعالي سلام مي رساند و مي فرمايد: «ما لقب باب الحوائجي را از عباس نمي گيريم و آن جوان را شفا داديم!»
🍃من فورا از خواب بيدار شدم و چون اصلا خبري از اين ماجرا نداشتم، خيلي تعجب کردم! ولي با خود گفتم: اين خواب صادقه است و در آن حتما سري هست. وقتي که برخاستم ديدم سحر است و بيش از يک ساعت به صبح نمانده است. در همان وقت به طرف خانه ي «حاجي الکبه» براه افتادم.
🍃وقتي وارد خانه ي او شدم پدر آن جوان را در ميان خانه ديدم که راه مي رود و به سر و صورت مي زند. به حاجي گفتم: چطور شده چرا ناراحت هستيد؟! گفت: ديگر مي خواهي چطور بشود؟ جوانم از دستم رفت!
🍃دست او را گرفتم و گفتم آرام باش و ناراحتي نکن! خدا پسرت را شفا داده است، ترس و واهمه اي هم نداشته باش، زيرا خطر رفع شده است! او تعجب کنان مرا به اطاق جوان مرده اش برد، وقتي که وارد اتاق شديم، آن جوان نشست و چشم بند خود را باز کرد. حاجي تا اين منظره را مشاهده کرد، دويد و جوانش را بغل کرد. جوان اظهار گرسنگي کرد، برايش غذا آوردند و خورد! گويا اصلا مريض نبوده است!
📚کرامات العباسيه ص 94 به نقل از الوقايع و الحوادث ج 3، ص 42
🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃
💢ماجرای سر بریده امام حسین
علیه السلام و راهب
2⃣قسمت
نزد خولی آمد و پرسید: در این صندوق چیست؟
گفت: سر مرد خارجی است که ابن زیاد او را به قتل رسانیده.گفت: نامش چیست؟
گفت: حسین بن علی بن أبی طالب. گفت: نام مادرش؟ گفت: فاطمه زهرا دختر محمد مصطفی(صلی الله علیه و آله و سلّم).
💥راهب گفت: هلاکت بر شما باد بر آنچه کردید، همانا احبار و علمای ما راست گفتند، که هر گاه این مرد کشته شود از آسمان خون می بارد، و جز در کشتن پیامبر و وصی او خون نبارد.
اکنون از تو خواهش می کنم ساعتی این سر را به من دهید.
آنگاه به شما رد کنم. گفت: ما این سر را بیرون نمی آوریم مگر نزد یزید، تا از وی جایزه بگیریم.
راهب گفت: جایزه ی تو چیست؟ گفت: کیسه ای که ده هزار درهم در او باشد.گفت: این مبلغ را من نیز می دهم. راهب همیانی آورد که در او ده هزار در هم بود خولی آن را گرفت و آن سر مطهر را تا یک ساعت به راهب سپرد.
راهب آن سر مبارک را به صومعه ی خویش برد و با گلاب شست، و با مشک و کافور خوشبو گردانید، و بر سجاده ی خویش گذاشت و بنالید و بگریست، و به آن سر منور می فرمود: یا ابا عبد الله! به خدا سوگند بر من گران است که در کربلا نبودم که جان خود را فدای تو کنم، یا ابا عبد الله !هر گاه جدت را ملاقات کردی گواهی بده که من شهادتین را گفتم، و در خدمت تو اسلام آوردم.
آنگاه راهب مسلمان شد (و کسانی هم که با او بودند مسلمان شدند) و آن سر مقدس را بر گردانید.
راهب بعد از این جریان از صومعه بیرون آمد، و در کوهستانی می زیست و به عبادت و پارسایی ادامه داد تا از دنیا رفت
جلسه 00041.amr
4.19M
خرافات زدائی پیرامون قرآن و اهل بیت عصمت عترت و طهارت صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین
جلسه 00042.amr
3.86M
خرافات زدائی پیرامون قرآن و اهل بیت عصمت عترت و طهارت صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین
32.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#فایل_صوتی
شرح زیارت جامعه کبیره توسط آیت الله کاظم صدیقی
جلسه بیست و هفتم و آخرین قسمت
حتما بشنوید و نشر دهید
📝 #پرسش_پاسخ_مذهبی
🔴فلسفه قبر،کفن،دفن وتلقین مردگان چیست⁉️
🔸 #قسمت_دوم
✍مـوضـوع غسل و كفن و دفن مردگان نيز يك نوع احترام به مقام انسان است ; احترامى كه جنبه خرافى ندارد. علاوه بـر ايـن , چـون از نـظر اسلام مرگ پايان زندگى نيست , بلكه دروازه اى نسبت به جهان و زند گى ديگر و نزول در جوار رحمت الهى است , از اين جهت دستور مى دهد كه بايستى مردگان را نظيف و پاكيزه كنند و با لباسى ساده و پاك به خاك سپارند تااين عمل رمز بقاى حيات حقيقى و امتداد زندگى باشد.
✅ايـن نكته نيز كاملا روشن است كه معمولا بدن افراد مرده در اثر بيمارى و براثر مسموميتهاى مـختلف و از دست دادن قدرت دفاعى , آلوده به انواع ميكروبهاست وغـسـل دادن مـرده بـاآب مخلوط به سدر و آب مخلوط با كافور و با آب خالص ,خود عامل موثرى بـراى ضـدعـفـونـى و تـمـيـز كردن مرده است و لااقل براى مدتى آن خطراتى كه پيش از غسل وجودداشته , موجود نخواهد بود .
🔸🔸 بـديـهـى است در اين صورت پس از انجام گرفتن مراسم فوق , ميت را در مدت كوتاهى به خاك مى سپارند و احتمال بروز ميكروبهاى جديد و سرايت آن به انسان منتفى خواهدبود . نوشتن وصيت در صورتى واجب است كه حقى از مردم و يا از خداوند بر گردن انسان باشد و او با وصيت بتواند آنها را مشخص كند تا پس از او انجام گردد؛
👌در غير اين مورد وصيت مستحب است. در وصيت الزاما نبايستى مسائل مالى مطرح باشد وصيت مى تواند مشتمل بر شهادات و بيان عقايد و توصيه ها باشد.
🔵 فلسفه تلقين ميت از آنجاكه روح در بدو ورود به نظام برزخي با يك عالم ناشناخته وجديد روبرواست دريك وحشت وترس توام باتحير وابهام مخصوصي قرارمي گيرد.
🔺🔺دراين وضعيت دو ملك نيز مي ايند تا آزمون سخت بيگرند .
⚠️ممكن است روح دراين تحول بزرگ درتذكرو ياداوري عقايد خود ودرثبات ان ها گرفتار لغزش وتزلزل شود به گونه اي كه حتي نام خودرا نيز فراموش كند.براي كم يابرطرف كردن اين فراموشي واضطراب درمقام پاسخ دهي و ازمون برزخي مستحب است كه براي ميت #تلقين خوانده شود تاعقايد وافكارش را به خاطر اورد.
💢💢 اين تذكر براي روح درچنين وضعيتي مسلما سودمند است واورا درپاسخ دهي ازعقايدوافكار اماده مي كند وچون روح برزخي با بدن ارتباط وتوجهي دارد واين ارتباط درساعات اوليه بيشتر است طبعا حركت دادن شديد بدن توام با خطاب به روح با اسم ومشخصات توجه روح را جلب واورا متوجه خطاب كننده وگفته هاي اومي كند.
✅ آنـچـه دربـاره دفن ،غسل، كفن، مردگان و تلقين انها گفته شد , گوشه اى از فلسفه اين احكام است ; ممكن است نكات ديگرى وجود داشته باشد كه هنوز از نظر ما مخفى و پنهان است.
#یاد_مرگ
#خودسازی
#فرشته_مرگ