eitaa logo
یـاسـیـن شـهـدا 🇵🇸
200 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
2هزار ویدیو
8 فایل
عشق تو در دلم هست هرچند گناه کارم! نحن لا نتضامن مع القضية ، نحن أصحابها🇵🇸 #کمپانی_ضد_ظهور =هشتک مهم کپی با ذکر صلوات در تعجیل ظهور مدیر @Salva_tavakoli حرفی..https://daigo.ir/secret/8530313654
مشاهده در ایتا
دانلود
عکس دعای چهاردهم صحیفه سجادیه ✨
آیا من برنداشتم از دوشت باری که پشتت را می‌شکست؟ سوره شرح/۲ تا ۳ @generation_from_Ali
سوپرمن به غزه برگشت! @generation_from_Ali
31.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اعمال تو را میدانم؛میدانم که نه سردی و نه گرم.و کاش یا این بودی یا آن.اما چون ولرمی،نه گرم و نه سرد،چیزی نمانده که تو را چون تف از دهان بیرون بیندازم. ‌ ‌‌ _مکاشفه باب۳
یـاسـیـن شـهـدا 🇵🇸
اعمال تو را میدانم؛میدانم که نه سردی و نه گرم.و کاش یا این بودی یا آن.اما چون ولرمی،نه گرم و نه سرد،
اینکه میگم ادم از هرچیزی باید درس بگیره همینه ها این فیلم داره بی‌طرف بودن رو نشون میده انگار تو داری زرنگی میکنی که من هم کار خوبو انجام میدم هم کار بدو،اما باخدا بودن یعنی خالص بودن،ینی اینکه ذره ای از اخلاق شیطانی رو در خودت نداشته باشی،ینی اینکه اینجوری نباشه که بگی خب کار خوبو نمیکنم کار بدم نمیکنم،ولی نه!تو باید حتما اون کار خوبه رو بکنی به عنوان مثال مردم کوفه گفتن که ما علیه امام نمیجنگیم ولی همراهیشم نمیکنیم،اما همین همراهی نکردن گناه بزرگیه،چون اگر اونهمه ادمی که به امام ملحق نشدن میومدن شاید میتونستن پیروز بر دشمن بشن یا بگیم اصلا پیروز نمیشدن،همراهی با امامی که در زمانت داره زندگی میکنه یه امر واجبه! طوری شد که گفتن حجو ول کنید بیاید بجنگید،یعنی یه امر واجب در برابر یه واجب دیگه قرار گرفت؛قطعا در عصر امام زمان همچین چیزی باز هم رخ باید داد و تشخیص اینکه کدوم واجب باید انجام بشه کار سختیه،،،ولی همراه با امام هم‌عصر خودت باید همیشه در اولویت باشه!
هدایت شده از عطارد
از میان هزار هزار حرفه و مشغله، انتخاب من مسافر بودن است. مسافر بودن یعنی در هیچ کاری متوقف نماندن، یعنی اهل همه جا و ساکن هیچ جا، یعنی در تب و تاب روزگار گذراندن، گذاشتن و گذشتن. • کاهن معبد جینجا به قلم وحید یامین پور.
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. 🚨تاجر ثروتمندی بود که چهار همسر داشت همسر چهارم را بیشتر از همه دوست داشت و او را مدام با جواهرات گران قیمت پذیرایی می‌کرد. بسیار مراقبش بود و بهترین چیزها را به او میداد همسر سومش را هم خیلی دوست داشت و به او افتخار می کرد. نزد دوستانش او را برای جلوه‌گری می‌برد، گرچه واهمه شدیدی داشت که روزی او با مرد دیگری برود و تنهایش بگذارد. واقعیت این بود که او همسر دومش را هم بسیار دوست داشت. او بسیار مهربان بود و دائماً نگران و مراقب مرد بود. مرد در هر مشکلی به او پناه می‌برد و او نیز به تاجر کمک می‌کرد تا گره کارش را بگشاید و از مخمصه بیرون بیاید. اما همسر اول مرد زنی بسیار وفادار و توانا که در حقیقت عامل اصلی ثروتمند شدن او و موفق بودنش در زندگی بود، اما اصلاً مورد توجه مرد نبود. با وجود این که از صمیم قلب عاشق شوهرش بود، اما مردِ تاجر، به ندرت وجود او را در خانه‌ای که تمام کارهایش با او بود، حس می‌کرد و تقریباً هیچ توجهی به او نداشت. روزی مرد احساس کرد به شدت بیمار است و به زودی خواهد مرد. به دارایی زیاد و زندگی مرفه خود اندیشید و با خود گفت: من اکنون چهار همسر دارم، اما اگر بمیرم دیگر کسی را نخواهم داشت، چه تنها و بیچاره خواهم شد. بنابراین تصمیم گرفت با همسرانش حرف بزند و برای تنهاییش فکری بکند. 📍اول از همه سراغ همسر چهارمش رفت و گفت: من تو را از همه بیشتر دوست دارم و از همه بیشتر به تو توجه کرده‌ام و انواع راحتی‌ها را برایت فراهم آورده‌ام، حالا در برابر این همه محبت من آیا در مرگ با من همراه می‌شوی تا تنها نمانم؟ زن به سرعت گفت: “هرگز” ؛ همین یک کلمه و مرد را رها کرد. 📍مرد با قلبی که به شدت شکسته بود، به سراغ همسر سومش رفت و گفت: من در زندگی تو را بسیار دوست داشتم، آیا در این سفر همراه من خواهی آمد؟ زن گفت: البته که نه! زندگی در این جا بسیار خوب است. تازه من بعد از تو می‌خواهم دوباره ازدواج کنم و بیشتر خوش باشم. قلب مرد از این حرف یخ کرد. 📍مرد تاجر به همسر دوم رو آورد و گفت: تو همیشه به من کمک کرده‌ای، این بار هم به کمکت نیاز شدیدی دارم، شاید از همیشه بیشتر، میتوانی در مرگ همراه من باشی؟ زن گفت: این بار با دفعات دیگر فرق دارد. من نهایتاً می‌توانم تا گورستان همراه تو بیایم، اما در مرگ… متأسفم! گویی صاعقه ای به قلب مرد آتش زد. 📍در همین حین صدایی او را به خود آورد: من با تو می‌مانم، هر جا که بروی. تاجر نگاهی کرد، همسر اولش بود که پوست و استخوان شده بود. غم سراسر وجودش را تیره و تار کرده بود و هیچ زیبایی و نشاطی برایش باقی نمانده بود. تاجر سرش را به زیر انداخت و به آرامی گفت: باید آن روزهایی که می توانستم به تو توجه می‌کردم و مراقبت می بودم، که هزار افسوس این کار نکردم. 🚨 در حقیقت همه ما چهار همسر داریم! ١. همسر چهارم، بدن ماست. مهم نیست چه قدر زمان و پول صرف زیبا کردن او بکنی. وقت مرگ، اول از همه او، تو را ترک می کند. ٢. همسر سوم، دارایی ماست. هر چقدر هم برایت عزیز باشد، وقتی بمیری به دست دیگران خواهد افتاد. ٣. همسر دوم، خانواده و دوستان ما هستند. هر چقدر صمیمی و عزیز باشند، وقت مردن، نهایتاً تا سر مزارت کنارت خواهند ماند. ۴. همسر اول، روح ماست. غالباً به آن بی‌توجهیم و تمام وقت خود را صرف تن و پول و دوست می‌کنیم. او ضامن توانمندی‌های ماست، اما ما ضعیف و تنها رهایش کرده‌ایم تا روزی که قرار است همراه باشد، اما آن روز دیگر هیچ قدرت و توانی برایش باقی نمانده است.😔 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
دعای ماه رجب
عکس دعای چهاردهم صحیفه سجادیه ✨
هدایت شده از توییت فارسی
چهره زن فلسطینی قبل از اسارت و بعد از آزادی از زندان صهیونیست ها. عبدالله گنجی @farsitweets
میتونی آبروم رو ببری، ولی همش می‌بخشی. @generation_from_Ali
سوره مبارکه واقعه