امام على عليه السلام :
هركه از زمانه گلايه كند ، گلايه اش به درازا كشد .
الإمامُ عليٌّ عليه السلام : مَن عَتَبَ عَلى الزمانِ طالَت مَعتَبَتُهُ.
[ عيون أخبار الرِّضا : 2/53/204 . ]
امیدواری
امید
اعتراض
قدرت رسانه
🔽 امام باقر ع:
«بندهای در روز قیامت محشور شود و [با اینکه در دنیا] دستش به خونی آلوده نشده، اما یک ظرف شیشهای خون و یا بیشتر از آن به دست او دهند و بگویند: این سهم تو است از خون فلان شخص؟!
او عرضه میدارد:
پروردگارا! تو خود میدانی که جان مرا گرفتی من خون کسی را نریخته بودم!
خداوند فرماید:
آری! تو خبرهای مختلفی از فلانی شنیده بودی و برای دیگران بازگو کردی، پس این خبر زبان به زبان به فلان ستمکار رسید و با استناد به این خبر او را کُشت و این بهره تو از خون اوست»
وای بر ما اگر در تولید و انتشار دروغ و نفرت و کوتاهی در دین و تقویت نقشهی شیاطین برای از بین بردن عفت و حیا و اخلاق نقشی داشته باشیم. گاهی با یک جمله در تقویت طرح دشمنان شریک میشویم و آن وقت از آخرتمان چه میماند؟! آنها که با وعدهی شهوت مردم را روبروی هم قرار میدهند...
وحید یامینپور
🟠 امیرالمؤمنین:
آن كس كه از بازگشت خود به قيامت آگاه باشد خيانت و نيرنگ ندارد
🔮وَ مَا يَغْدِرُ مَنْ عَلِمَ کَيْفَ الْمَرْجِعُ
#نهج_البلاغه
📘#خطبه_41
10.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟪 نگاهی دیگر به حجاب
مصاحبه فرزاد حسنی با خانم "سهیلا آرین"
💎پيامبر خدا صلي الله عليه و آله :
اللّهُمَّ اغْفِر لِلمُعَلِّمينَ و أطِل أعمارَهُم و بارِك لَهُم في كَسبِهِم ؛
خدايا ! آموزگاران را بيامرز ؛ عمرشان را دراز و كسبشان را با بركت كن .
📗[ تاريخ بغداد ، ج 3 ، ص 64 .]
❇️🌐✳️💠✅
📌سه امر مهم در زندگی
🌺امیرالمومنین حضرت على (علیه السلام) :
⬅️قُمْ عَن مَجلِسِکَ ِلأبیکَ و مُعَلِّمِکَ و إن کُنتَ أمیرا ؛
به احترام پدر و معلّمت از جاى برخیز ، گرچه فرمان روا باشى.!
از سه چيز، نبايد #حیا كرد و خجالت کشید:
1⃣ #پذيرايى از #ميهمان
2⃣ بلند شدن در برابر #پدر(والدین) و #معلّم
3⃣ گرفتن #حق، گرچه اندك باشد.
📚آمدی، غرر الحكم، ح۴۶۶۶.
📌روز #معلم، یادآور تشکر از زحمات است. روزتان مبارک باد.
امام #سجاد(ع):
⚜حق معلم تو این است که وی را بزرگ شماری،
🌺حرمت مجلس وی را نگهداری،
🌺نیک به وی گوش سپاری،
🌺به وی روی کنی(در کلاس درس، روبه روی او بنشینی)،
🌺صدایت را بر وی بلند نکنی،
🌺به کسی که از وی پرسیده،پاسخ نگویی تا خود او پاسخ گوید،
🌺 در حضورش با کسی گفت و گو نکنی،
🌺 نزد او از کسی غیبت نکنی،
🌺از گفتار بد درباره وی جلوگیری کنی،
🌺عیب هایش را بپوشانی،
🌺خوبی هایش را آشکار سازی،
با دشمنش ننشینی و با دوستش دشمنی نکنی. پاداش رعایت این حقوق اين است که فرشتگان خدا برایت شهادت میدهند که تو برای خدا _ نه برای مردم _ نزد وی رفته ای و علمش را آموخته ای.
📚صحیفه سجادیه
(مفاتیح الحیاة ص ٣۵٩)
🌺🌺🌺🌺🌺
📜 ما كه خود اسيريم، چگونه سخن از آزاد كردن ديگران می گوییم!
🔹افسوس كه ما، پيش از آن كه از آلودگى ها پاك شده باشيم بر خويش عطر پاشيده ايم و خويشتن را جز آن كه هستيم به ديگران معرفى كرده ايم.
🔹ما به جاى آن كه رنگ خدا را گرفته باشيم، به خدا رنگ زده ايم. چگونه مى خواهيم ديگران را بسازيم و از اسارت ها رها سازيم، در حالى كه هنوز خويش را نساخته ايم؟ ما كه خود اسيريم، چگونه سخن از آزاد كردن ديگران می گوییم!
🔹نمى توان بار رسالت اللَّه را بر دوش داشت تا زمانى كه بنده غير اوييم.
🔹پس بايد از حاكميت غير او آزاد شد. اين است كه معلم، قبل از هر چيز بايد حُرّ شود و به آزادى برسد؛ آزادى از خويش، آزادى از غير و حتى آزادى از آزادى. و در اين مرحله است كه به عبوديت مى رسد.
📚عینصاد #تربیت_کودک | ص ۱۳
محمدجعفر خیاطی
عجیب ترین معلم دنیا بود ، امتحاناتش عجیب تر...
امتحاناتی که هر هفته میگرفت و هر کسی باید برگه ی خودش را تصحیح میکرد...
آن هم نه در کلاس،در خانه...
دور از چشم همه
اولین باری که برگهی امتحان خودم را تصحیح کردم سه غلط داشتم...
نمیدانم ترس بود یا عذاب وجدان، هر چه بود نگذاشت اشتباهاتم را نادیده بگیرم و به خودم بیست بدهم...
فردای آن روز در کلاس وقتی همه ی بچهها برگههایشان را تحویل دادند فهمیدم همه بیست شدهاند به جز من...
به جز من که از خودم غلط گرفته بودم...
من نمی خواستم اشتباهاتم را نادیده بگیرم و خودم را فریب بدهم...
بعد از هر امتحان آنقدر تمرین میکردم تا در امتحان بعدی نمرهی بهتری بگیرم...
مدتها گذشت و نوبت امتحان اصلی رسید،امتحان که تمام شد ، معلم برگهها را جمع کرد و برخلاف همیشه در کیفش گذاشت...
چهرهی هم کلاسیهایم دیدنی بود...
آن ها فکر میکردند این امتحان را هم مثل همهی امتحانات دیگر خودشان تصحیح میکنند...
اما این بار فرق داشت...
این بار قرار بود حقیقت مشخص شود...
فردای آن روز وقتی معلم نمرهها را خواند فقط من بیست شدم...
چون بر خلاف دیگران از خودم غلط میگرفتم ؛ از اشتباهاتم چشم پوشی نمیکردم و خودم را فریب نمیدادم...
زندگی پر از امتحان است...
خیلی از ما انسانها آنقدر اشتباهاتمان را نادیده میگیریم تا خودمان را فریب بدهیم ...
تا خودمان را بالاتر از چیزی که هستیم نشان دهیم...
اما یک روز برگهی امتحانمان دست معلم میافتد...
آن روز چهرهمان دیدنی ست...
آن روز حقیقت مشخص میشود و نمره واقعی را می گیریم...
تا میتونی غلطهای خودت را بگیر قبل از این که غلطت را بگیرند.
🌹🌹🌹
امام علي عليه السلام فرموده اند:
« عباد الله ! زنوا انفسكم قبل ان توزنوا و حاسبواها من قبل ان تحاسبوا »
ترجمه: اي بندگان خدا! خود را بسنجيد قبل از آنكه مورد سنجش قرار گيريد ، و به حساب خود رسيدگي كنيد پيش از آنكه به حسابتان رسيدگي كنند.
نهج البلاغه/ خطبه ۹۰
معلم به بچه ها گفت :
" تو یه کاغذ بنویسید به نظرتون شجاع ترین آدما کیان ؟
بهترین متن جایزه داره "
یکی نوشته بود:
غواص که بدون محافظ تو اقیانوس با کوسه ها شنا میکننه
یه نفر نوشته بود :
اونا که شب میتونن تو قبرستون بخوابن
یکی دیگه نوشته بود :
اونایی که تنها چادرمیزنن تو جنگل از حیوونا نمیترسن و...
هر کی یه چیزی نوشته بود اما
این نوشته دست و دلشو لرزوند ، تو کاغذ نوشته شده بود :
" شجاع ترین آدما اونان کـه خجالت نمیکشن و دست پدرمادرشونو میبوسن...نه سنگ قبرشونو...!!! "
قطره اشکی بر پهنای صورت معلم دوید. به همراه زمزمه ای...
افسوس منهم شجاع نبودم...
یادمون باشه
تو خونه ای که {بزرگترها} کوچک میشن
{کوچکترها} هرگز بزرگ نمیشن
ادیسون به خانه بازگشت و یادداشتی به مادرش داد، گفت:
این را معلم داد و گفت فقط مادرت بخواند، مادر در حالی که اشک در چشم داشت برای کودکش خواند:
فرزند شما یک نابغه است و این مدرسه برای او کوچک است؛ آموزش او را خود بر عهده بگیرید!
سالها گذشت، مادرش درگذشت.
روزی ادیسون( که اکنون بزرگترین مخترع قرن است ) در گنجه خانه، خاطراتش را مرور میکرد که برگه ای در میان شکاف دیوار او را کنجکاو کرد! آن را درآورده و خواند، نوشته بود:
کودک شما کودن است؛ از فردا او را به مدرسه راه نمیدهیم!
ادیسون ساعت ها گریست و در خاطراتش نوشت:
توماس ادیسون کودک کودنی بود که توسط یک مادر قهرمان نابغه شد.
🔻روزی یک معلم در کلاس ریاضی شروع به نوشتن بر روی تختهسیاه کرد :
9*1=7
9*2=18
9*3=27
9*4=36
9*5=45
9*6=54
وقتی کارش تمام شد به دانشآموزان نگاه کرد ، آنها دیگر نتوانستند جلوی خود را بگیرند و شروع به خنده کردند . وقتی او پرسید چرا میخندید ، یکی از دانشآموزان اشاره کرد که معادله اولی اشتباه است!
معلم پاسخ داد : "من معادله اول را عمدا اشتباه نوشتم! ، تا درسی بسیار مهم به شما دهم.
دنیا با شما همینگونه رفتار خواهد کرد. همانطور که میبینید من 5 معادله را درست نوشتم، اما شما به آنها هیچ اهمیتی ندادید! همهی شما فقط به خاطر آن یک اشتباه به من خندیدید و من را قضاوت کردید . دنیا همیشه به خاطر موفقیتها و کارهای خوبتان از شما قدردانی نمیکند، اما در مقابل یک اشتباه سریع با شما برخورد خواهد کرد . پس قویتر از قضاوتهایی که همیشه وجود خواهند داشت باشید ...
انسان دو نوع معلم دارد :
آموزگار و روزگار
هرچه با شیرینی از اولی نیاموزی،
دومی با تلخی به تو می آموزد.
اولی به قیمت جانش،
دومی به قیمت جانت.
«معلمان معماران هویت و تمدن»
باران علم و دانایی از آسمان پرفروغ معرفت و آگاهی به وساطت معلم است که بر سرزمین جان دانش طلبان و دانشجویان می بارد، زنده می کند، می رویاند، زندگی و هویت می بخشد آبادی و تمدن می آفریند.
معلم تنها کسی نیست که سر کلاس درس میدهـد،امتحان میگیـرد،کـم و زیـاد نمـره میدهـد.
معلّـم کسی است که میتواند دیـد آدمها را بہ زنـدگی تغییـر دهـد.
معلّـم فقط در مدرسه نیست.
معلّـم میتواند همـان کودکی باشـد که تمـام ناراحتی و دلخوریاش بہ چند دقیقـه نرسیـده تمـام میشـود
کودکی که کینـه بہ دل نمیگیـرد و درس بخشش میدهـد.
معلّـم میتواند پیرزن بیسوادی باشد
که بہ فرزندان و نوههایش بیانتها عشـق میورزد و هیچکس مهـربانی و عشـق را بہ خوبی او یـاد نمیدهـد.
معلّـم میتواند کسی باشد که برای رسیـدن بہ آرزوهایش از هیچ تلاشی شانه خالی نمیکنـد و حقـش را از زنـدگی میگیـرد.
دنیـا پر از معلّـم است
معلّـمهائی که جدا از سـن و سـال
جدا از تحصیلات درس زنـدگی میدهنـد.
هر کدام از مـا میتوانیـم حتی برای یک نفـر معلّـم باشیـم بہ شـرط اینکه چیزی برای یـاد دادن داشتـه باشیـم.
┄┅┄✶🌸🌺🌸✶┄┅┄
آیت الله حائری شیرازی
💯قدرت #معلم
🪧بعد از شهادت امام حسین (ع) ظاهراً به معاویةبن یزید پیشنهاد خلافت کردند و قبول نکرد.
گفت: «تا علی بنالحسین هست، من سزاوار این کار نیستم؛ حق با آنها است». ناراحت شدند و تحقیق کردند که چرا اینطور گفت و آبروی ما را برد؟ چرا این فردی که ما گذاشتم سخنرانی کند چنین گفت؟ به اینجا رسیدند که معلم مکتبدار او، عمر القصوص، یک شیعه بوده و او از همان طفولیت برای معاویهبن یزید همهچیز را گفته و جریانات را به اطلاعش رسانده است.
عمر القصوص را گرفتند.
گودالی کندند و زنده زنده او را خاک کردند، که چرا فرزند یزید را اینطوری تغییر دادهای. زنده بهگور کردن او چه نتیجهای داد؟ قبل از آنکه عمر القصوص را زنده بهگور کنند او بنیامیه را زنده به گور کرده بود. قدرت معلم این است که برخلاف جریان محیط میتواند شنا کند، فرزند را برخلاف خواست پدر و مادر میتواند جهت دهد. من به آن معلمی که شاگردان او فرزندان خانوادههایی هستند که اهل #انقلاب نیستند میگویم که: شما مأیوس نباشید که از این فرزندان، جوانانی انقلابی و قاطع بسازید. شما میتوانید مثل عمر القصوص تعلیم بدهید و شاگردانتان را متعهد و انقلابی بار بیاورید.
#روز_معلم