امام رضا علیه السلام
کار شایسته و کوشش در عبادت را با تکیه بر محبّت آل محمد رها نکنید و محبّت آل محمد و تسلیم نسبت به امر آنان را با تکیه بر عبادت وامگذارید زیرا یکی از آن دو بدون دیگری پذیرفته نخواهد شد.
لا تَدَعُوا الْعَمَلَ الصَّالِحَ وَ الاجْتِهادَ فی الْعِبادَةِ إِتِّکالًا عَلی حُبِّ آل مُحَمَّدٍ لا تَدَعُوا حُبَّ آلَ مُحَمَّدٍ و التَّسْلِیمَ لأمْرِهِمْ إِتِّکالًا عَلی الْعِبادَةِ فَإِنَّهُ لا یقْبَلُ أَحَدُهُما دُوْنَ الآخَرِ.
اگر کسی رابطهاش با اهلبیت قطع شد، هیچ[گونه] رحمت، هدایت، نورانیت و رشد برایش به وجود نخواهد آمد. راه عنایت و رحمت خدا فقط از طریق اینها است.
خدا رحمت کند، مرحوم آیتالله آقای فِهری را، آدم بزرگواری بودند. خدمات زیادی داشتند. آقازاده آقای بهجت نقل میکردند حدود پانزده، بیست سال پیش آقای فهری خانه ما آمد. آن موقع تقریباً هشتاد سالش بود. حرفهایی به پدرم گفتند که اشک پدرم را درآورد. بعد به ایشان گفت که آقا اگر الآن بگویید سراغتان بیایم که مثلاً دست من را بگیرید، دیگر برای من فایده ندارد. من دیگر پیر شدهام. حدود هشتاد سالم است. هر چه میخواستم بشوم شدهام. اما الان مهمانتان هستم. از خانهتان نمیروم تا یکی از عنایاتی که اهلبیت به شما کرده است را به من بگویید.
مگر امکان دارد کسی به ما اهلبیت پناه بیاورد [ما] به او پناه ندهیم!
آقای بهجت که منقلب بود گفت چیزی به تو میگویم. ایشان فرمود: من مشهد که رفتم خدمت امام رضا علیهالسلام رسیدم. امام رضا ده چیز به من داد. من یکی از آن ده چیز را به تو میگویم. امام رضا علیهالسلام به من فرمود:
«فلانی! مگر امکان دارد کسی به ما اهلبیت پناه بیاورد، [ما] به او پناه ندهیم!»
اینها مظهر رحمت خدا بودند. تمام رحمت خدا را جذب کرده بودند و با بندگان خدا بر این اساس برخورد میکردند.
اگر کسی رابطهاش با اهلبیت قطع شد، هیچ[گونه] رحمت، هدایت، نورانیت و رشد برایش به وجود نخواهد آمد. راه عنایت و رحمت خدا فقط از طریق اینها است. ابوالقاسم اوست. تقسیم کننده آنها هستند. جای دیگر خبری نیست.
مگر امکان دارد کسی به ما اهلبیت پناه بیاورد [ما] به او پناه ندهیم!
استاد عالی
چرا پیامبر(ص) با ابوبکر به غار حرا رفتند؟
چرا با حضرت علی(ع) به غار نرفتند؟ ایا در غار جبرئیل بر پیامبر(ص) و ابوبکر نازل شد؟
ديدگاه اهل سنت :
در کتابهای اهل سنت آمده که مسلمانان به مرور زمان، از مکه به مدینه میرفتند، ابوبکر نیز تصمیم گرفت که به مدینه هجرت کند. پیامبر (ص) به وی فرمود: صبر کن. شاید من هم مامور به خروج از مکه شوم، ابوبکر گفت: امید داری که به شما هم ( از سوی خدا) اجازه هجرت داده شود؟ پیامبر فرمود: بلی،
عایشه نقل میکند: در ظهر یکی از روزها، پیامبر به خانه ما آمد. در خانه ما جز من و پدرم ابوبکر و خواهرم اسماء کس دیگری نبود، پیامبر فرمود: افرادی که در خانه هستند ، بیرون بفرست، ابوبکر گفت: این دو، دختران من هستند و جاسوسی در این جا نیست ، پیامبر فرمود: به من اجازه داده شد که به مدینه هجرت نمایم، ابوبکر تقاضا کرد که همراه پیامبر باشد، حضرت هم پذیرفت . پیامبر و ابوبکر از خانه ابوبکر، خارج و رهسبار غار ثور شدند (1) .
در کامل ابن اثیر، نیز مشابه همین روایت از عایشه نقل میکند و می افزاید که پیامبر و ابوبکر، از پنجرهای که پشت خانه ابوبکر بود ،خارج شدند (2)
در برخی نقلها آمده که ابوبکر، نزد علی رفت و جویای حال پیامبر شد ،حضرت فرمود: به سوی غار ثور رفت. اگر به حضرت کاری داری، به سوی او برو، ابوبکر با سرعت به سوی پیامبر شتافت و در مسیر راه به پیامبر ملحق شد. (3)
از داده های تاریخی نمی توان به روشنی دلیل همراهی ابوبکر با پیامبر را یافت. اما از برخی متون اين همراهي را اقدامي پیشگیرانه بيان مي كند، مانند روایتی که سید بن طاووس نقل می کند .وی می نویسد: از روایاتی که دلالت می کند پیامبر اکرم (ص) از ترس این که ابوبکر جای اختفا را به کفار نشان ندهد، او را با خود به غار بردند، روایتی است که شیخ ابوهاشم بن صباغ در کتاب النور و البرهان ، باب : ما أنزل الله علی نبیه ،ذیل آیه « قم فأنذر» و آیه « فاصدع بما تؤمر» و باب« ما ضمن رسول الله لمن أجابه و صدقه » می آورد :
حسان می گوید: برای انجام حج عمرة به مکه آمدم . دیدم مردمی از قریش به اصحاب رسول خدا فحش می دادند.... پس این گونه می گویند : رسول خدا به علی علیه السلام (در شب لیلة المبیت) امر نمود ( که در جای ایشان بخوابد) .علی علیه السلام نیز اجابت نمود ،ولی از ابن ابی قحافة ( کنیه ابوبکر) ترسید که مبادا جای ایشان را به کسانی که دنبال پیامبر بودند ،نشان دهد، به همین خاطر او را با خود به غار بردند .(4)
اما اينكه فرموديد چرا پيامبر علي را به همراه خود نبرد، بايد گفت: امام علي در شب هجرت پيامبر براي آن كه مشركان از حركت پيامبر با خبر نشوند، در بستر حضرت خوابيد، با وجود اينکه اين عمل خطرناك بود اما امام علي جان خود را به خطر انداخت تا جان پیامبر محفوظ بماند. از اين رو بنا بر روایاتی که عالمان شیعه و برخی از عالمان سنی نقل کرده اند، آیه 207 بقره در این مورد نازل شد(5) :
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِباد؛
بعضى از مردم (با ایمان و فداکار، همچون على (ع) در «لیلة المبیت» هنگام خفتن در جایگاه پیغمبر)، جان خود را به خاطر خشنودى خدا مىفروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.
نسبت به نزول جبرييل كسي احتمال نداده كه بر ابوبكر نازل شده باشد .جبرئيل بر پيامبر نازل شده، برخي از اهل سنت معتقدند كه آیه« الا تنصروه فقد نصره الله اذ اخرجه الذین کفروا ثانی اثنین اذ هما فی الغار اذ یقول لصاحبه لا تحزن ان الله معنا فانزل سکینته علیه و ایده بجنود لم تروها »(6)حكايت از نزول آرامش بر ابوبكر دارد.
محل بحث مرجع ضمیر در جمله "فانزل سکینته علیه"می باشد که خدا آرامش را بر چه کسی نازل کرد؟
دانشمندان شیعه اتفاق دارند که مرجع ضمیر رسول خداست . معنای جمله این است که خدا آرامش را بر پیامبر نازل کرد و....
در اين باره به كتاب هاي تفسيري مراجعه نماييد.
پی نوشت ها:
1. ابي جعفر محمد بن جرير طبري، تاريخ الطبري،تحقيق : مراجعة و تصحيح و ضبط : نخبة من العلماء الأجلاء،بيروت ،مؤسسة الأعلمي للمطبوعات - ، ج 2، ص 101- 102.
2. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر للطباعه و النشر، 1385 ق ، ج 2، ص 103-104.
3. تاریخ طبری، ج 2، ص100.
4. سید ابن طاووس ، الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف،چاپ اول،1399،خيام - قم ،ص 410.
5.طبرسي،مجمع البیان،،تهران ، وزارت فرهنگ، 1380،
6.توبه(9)آیه 40.
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
لَیلَةُ المَبیت، شبی که امام علی(ع) برای حفظ جان پیامبر(ص) در بستر ایشان خوابید.
در شب اول ربیعالاول رسول الله(ص) برای آنکه مشرکان از هجرت او آگاه نشوند، به امیرالمومنین علی(ع) فرمود: «مشرکان میخواهند امشب مرا به قتل برسانند، آیا تو در بستر من میخوابی؟» امیرالمومنین علی (ع) گفت: «در این صورت شما سالم میمانید؟» رسول الله (ص) فرمود: «آری». امیر المومنین علی (ع) تبسمی کرد و سجده شکر به جای آورد، وقتی که سر از سجده برداشت عرض کرد: «آنچه را که مأمور شدهای انجام بده که چشم، گوش و قلبم فدای تو باد ...»
سپس پیامبر (ص)، علی (ع) را در آغوش گرفت و هر دو گریه کردند و از هم جدا شدند.
در لیله المبیت که امیرالمومنین علی (ع) در بستر رسول الله (ص) خوابیده بود، جبرئیل در بالای سر او و میکائیل پایین پای او آمدند و جبرئیل گفت: «خوشا به حال کسانی چون تو ای فرزند ابو طالب! که خدا در برابر فرشتگان به تو مباهات میکند.»
مشرکان از ابتدای شب، خانه خاتم الانبیاء(ص) را محاصره کردند و قرار بود حمله در نیمه شب صورت گیرد، اما ابولهب گفت: در این وقت، زنان و فرزندان در داخل خانه هستند و بعدها عرب درباره ما میگویند حرمت فرزندان عموی خویش را شکستند.
امیرالمومنین علی (ع) درهای خانه را بست و پردهها را کشید. آنان با سنگ به امیر المومنین علی (ع) که در بستر خوابیده بود، زدند تا مطمئن شوند کسی در بستر خوابیده است و شک نداشتند که وی رسول خداست.
صبح که با شمشیرهای برهنه به خانه هجوم بردند، وقتی امیرالمومنین علی (ع) را در بستر رسول خدا (ص) مشاهده کردند، گفتند: محمد(ص) کجاست؟ امیرالمومنین علی (ع) فرمود: «مگر او را به من سپرده بودید که از من میخواهید؟ کاری کردید که او ناچار شد خانه را ترک کند». در این هنگام به سوی علی (ع) یورش بردند و او را آزردند و سپس از خانه بیرون کشیده، کتک زدند. ساعتی هم در مسجدالحرام زندانی کرده، سپس آزادش کردند.
آنها در جهت مدینه به تعقیب رسول الله (ص) پرداختند در حالیکه غار ثور در سمت دیگر قرار داشت.
🍀💐🌸💐🍀
🎁خداوند: بعضى از مردم جان خود را بهخاطر خشنودى خدا مىفروشند؛ و خداوند نسبت به همهی بندگان مهربان است.
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللهِ وَ أللهُ رَؤُفٌ بِالْعِباد
📋آیۀ207 سوره بقره
امام سجاد علیه السلام:
💠اوّلین کسی که جان خود را [در راه رضای خدا] فروخت، علیّبنابیطالب علیه السلام بود. مشرکین در پی رسولخدا صلی الله علیه و آله رفتند و علی علیه السلام از بستر پیامبر برخاست.
✳️أوَّلُ مَنْ شَرَی نَفْسَهُ لِلَّهِ عَلِیُّبْنُأَبِیطَالِبِ (علیه السلام) کَانَ الْمُشْرِکُونَ یَطْلُبُونَ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَامَ مِنْ فِرَاشِه.
📚شواهدالتنزیل، ج۱، ص۱۳۰
🍀💐🌸💐🍀
💠مردی که جان به دست، شب لیلة المبیت
جای رسول خفت به بستر فقط علی است
🍀💐🌸💐🍀
امام علی از امام حسین شجاع تر بود چون در شب بدون سلاح در جای پیامبر خوابید .
🔸 آيت الله جوادی آملی مدظله العالی
عبدالعظیم حسنی رضی الله عنه از امام رضا علیه السلام روایت کرده است که امام فرمود ای عبدالعظیم!
از من به دوستان و یارانم سلام برسان و به آنها بگو که:
... من به جان خود سوگند یاد کردهام، که هر کس یکی از دوستان مرا به خشم آورد، از خدا میخواهم که او را در دنیا به سختترین عذابها گرفتار کند و چنین کسی در آخرت از زیانکاران است.
عَن عَبدِالعَظیم الحَسَنی رَضِیَ اللهُ عَنهُ اَبیِ الحَسَنِ الرِضّا علیه السلام: قالَ یا عَبدُالعَظیم!
اَبلِغُ عَنّی اَولیائی السّلامُ و قُل لَهُم ... وَلا یَشغَلوُا اَنفُسَهُم بِتَمزیقِ بَعضِهِم بَعضاً. فَاِنّی الَیتَ عَلی نَفسی اَنَّهُ مَن فَعَلَ، ذلِکَ وَ اَسخَطَ وَلیّاً مِن اَولیائی دَعوَتُ اللهُ لِیُعَذِّبَهُ فِی الدُّنیا اَشَدُّ العَذابِ وَ کانَ فِی الاخِرَةِ مِنَ الخاسرین.
منبع:
«انوارالبهیة، تالیف مرحوم محدث قمی، ص 109»
🔻 خطبه شقشقیه
🔹خطبه شِقشِقیّه یا مُقَمّصه از معروفترین خطبههای نهج البلاغه است. امام علی(ع) در این خطبه عملکرد خلفا را نقد میکند و اصل خلافت هر یک از آنان را زیر سؤال میبرد. وی همچنین به هجوم مردم برای بیعت با او و نیز سه گروه ناکثین، قاسطین و مارقین اشاره و سرانجام وجه پذیرش حکومت توسط خویش را بیان میکند. این خطبه طبق ترتیب اکثر نسخههای مختلف نهج البلاغه، سومین خطبه است.
◀️ آگاه باشید . به خدا سوگند که « فلان » خلافت را چون جامهای بر تن کرد و نیک میدانست که پایگاه من نسبت به آن چونان محور است به آسیاب . سیلها از من فرو میریزد و پرنده را یارای پرواز به قله رفیع من نیست . پس میان خود و خلافت پردهای آویختم و از آن چشم پوشیدم و به دیگر سو گشتم و رخ برتافتم . در اندیشه شدم که با #دست_شکسته بتازم یا بر آن #فضای_ظلمانی شکیبایی ورزم ، فضایی که بزرگسالان در آن سالخورده شوند و خردسالان به پیری رسند و مؤمن ، همچنان رنج کشد تا به لقای پروردگارش نایل آید . دیدم ، که شکیبایی در آن حالت خردمندانهتر است و من طریق شکیبایی گزیدم ، در حالی که ، همانند کسی بودم که خاشاک به چشمش رفته ،و استخوان در گلویش مانده باشد . میدیدم ، که میراث من به غارت میرود...
◀️ ...بناگاه ، دیدم که انبوه مردم روی به من نهادهاند ، انبوه چون یالهای #کفتاران . گرد مرا از هر طرف گرفتند ، چنان که نزدیک بود استخوانهای بازو و پهلویم را زیر پای فرو کوبند و ردای من از دو سو بر درید . چون رمه گوسفندان مرا در بر گرفتند . اما ،هنگامی که ، زمام کار را به دست گرفتم جماعتی از ایشان عهد خود شکستند و گروهی از دین بیرون شدند و قومی همدست ستمکاران گردیدند . گویی ، سخن خدای سبحان را نشنیده بودند که میگوید : « سرای آخرت از آن کسانی است که در زمین نه برتری میجویند و نه فساد میکنند و سرانجام نیکو از آن پرهیزگاران است »
◀️ آری ، به خدا سوگند که شنیده بودند و دریافته بودند ، ولی دنیا در نظرشان آراسته جلوه میکرد و زر و زیورهای آن فریبشان داده بود . بدانید . سوگند به کسی که دانه را شکافته و جانداران را آفریده ، که اگر انبوه آن جماعت نمیبود ، یا گرد آمدن یاران حجت را بر من تمام نمیکرد و خدا از عالمان پیمان نگرفته بود که در برابر شکمبارگی ستمکاران و گرسنگی ستمکشان خاموشی نگزینند ، افسارش را بر گردنش میافکندم و رهایش میکردم و در پایان با آن همان میکردم که در آغاز کرده بودم . و میدیدید که دنیای شما در نزد من از عطسه ماده بزی هم کم ارجتر است .
✅ منظور امیرالمومنین از دست شکسته چه بود؟ فضای ظلمانی آن ایام چه فضایی بود؟!
#سیداحمدرضوی
🔻 تبیین شرایط جامعه اسلامی پس از شهادت رسول اکرم ص از زبان امیرالمومنین
1️⃣ در نامۀ 62 نهجالبلاغه حضرت علی(ع) میفرمایند: به خدا سوگند در دلم نمیگذشت و به خاطرم نمیرسید که عرب خلافت را پس از پیامبر از خاندان او برآرد و مرا پس از وی از عهدهدارشدن آن باز دارد و چیزی مرا نگران نکرد و به شگفتم نیاورد جز #شتافتن_مردم_بر_فلان از هر سو و بیعتکردن با او، پس از بیعتکردن دست خود را بازداشتم. تا اینکه مردم واپسگراییده را دیدم که از اسلام بازگردیده به #نابودی_دین_پیامبر فرا میخواندند. پس ترسیدم که اگر اسلام و مسلمانان را یاری نکرده باشم، در ساختمان آن رخنهای (بیفتد) و آن چنان ویرانهای ببینم که مصایب آن بر من بسی بزرگتر است تا از دستدادن سرپرستی شما که تنها بهرۀ روزهای اندک به شمار میرود و چون سرابی ناپایدار از میانرفتنی و چون ابر روان زدودنی است، پس در آن پیشآمدها به پا خواستم تا اینکه باطل برکنار و نابود گردید و دین آرام گرفت و آشوب به پایان رسید.
2️⃣ شیخ مفید در کتاب "الارشاد" از قول امام علی(ع) نقل کرده که حضرت میفرمایند: اموری گذشت که در آن شکیبایی ورزیدیم، در حالی که در چشمانمان خار بود و این شکیبایی به خاطر تسلیم در برابر فرمان خدای متعال بود به آنچه ما را بدان امتحان کرد و نیز به خاطر امید به پاداش آن و شکیبایی بهتر از آن بود که مسلمانان #متفرق گردند و #خونشان_ریخته شود.
3️⃣ در خطبه 26 نهجالبلاغه حضرت میفرماید: هنوز زمانی از رحلت پیامبر نگذشته بود چون به مسلمانان نگریستم ناگهان خود را #تنها یافتم و جز کسانم برای خود یاوری ندیدم، دریغم آمد که آنان دست به یاریام گشایند مبادا که به #کام_مرگ درآیند، ناچار بر خاشاک خزیده در چشم دیده فرو بستم و بر اندوه گره خورده در گلو آب نوشیدم و در برابر غمی جانکاه و نفسگیر و زیستی تلختر از دانه زهرآگین ﻋﻠﻘﻢ صبر پیشه ساختم.
4️⃣ ابن ابی الحدید معتزلی در "شرح نهجالبلاغه" نقل کرده که حضرت فرمودند: چون خداوند جان پیامبرش را گرفت، قریش برتریجویی و خودکامگی نمود و ما را از حقی که بدان از همه مردمان سزاوارتر بودیم بازداشت. پس چنان دیدم که #صبر بر آن بهتر از پراکنده ساختن مسلمانان و ریختن خون ایشان است که بسیاری از مردمان #تازه_مسلمان بودند و دین همچون مشک، آکنده از شیر بود که اندک سستی آن را #تباه مینمود و اندک تخلفی آن را واژگون میساخت.
5️⃣ در کلام 67 نهجالبلاغه آمده است، وقتی خبرهای غیرمنتظرۀ سقیفه پس از رحلت پیامبر به آن حضرت رسید، حضرت پرسید، #انصار چه گفتند؟ انصار گفتند؛ از ما امیری باشد از شما هم امیری. حضرت فرمودند: چرا بر آنان (انصار) حجت نیاوردید که رسول خدا سفارش فرمود با نیکوکاران انصار نیکی کنید و از گناهکارانشان درگذرید. گفتند در این چه حجتی است؟ حضرت فرمودند: اگر خلافت و عمارت از آن ایشان (انصار) میبود، سفارش آنان را کردن، درست نبود. سپس حضرت پرسید: #قریش چه گفتند؟ چنین استدلال کردند که آنان از درخت رسول خدا هستند و به این دلیل باید زمامدار شوند. حضرت فرمودند: به درخت استدلال کردند ولی #میوه_درخت را ضایع نمودند.
✅ نکات برجسته ای که علت صبر و شکیبائی امیرالمومنین علیه السلام را هویدا میکند:
🔸 شتافتن مردم به بیعت با ابوبکر و عمر و عثمان
🔸 تنهایی علی علیه السلام در جامعه اسلامی
🔸 ماندن معدود یارانی در کنار امیرالمومنین
🔸 ایجاد تفرقه در میان مسلمانان
🔸 درگیری و خون ریزی در میان مسلمانان
🔸 عمیق نبودن معارف دین در جامعه به علت تازه مسلمانی افراد جامعه
🔸 نابود شدن دین در صورت قیام امیرالمومنین
🔸 و ...
#سیداحمدرضوی
🔻اهل بیت (علیهم السلام) و دین سرمایه های اصلی ما هستند
آمریکا که امروز ادعای سلطه بر جهان را دارد فاقد تاریخ و فرهنگ ریشه دار است اما سرزمین ما سرزمین فارابی ها، بوعلی ها و ابوریحان هاست؛ ایران یک کشور فرهنگی به تمام معناست، این کشور نسخ خطی فراوانی داشت که به غارت رفت که اکنون بسیاری از آنها در کتابخانه های غرب است لذا مهمترین وظیفه شما حفظ این سرمایه ملی است.
باید توجه داشته باشید که آنچه این کشور را حفظ کرده و حفظ خواهد کرد «دین» است، پرچم سه رنگ کشور همواره برای ما محترم است اما این پرچم توان آن را ندارد که به تنهایی خود را حفظ کند، در دوران دفاع مقدس شاهد بودیم که پرچم یا حسین(ع) و یا زهرا(س) هم خود و هم این پرچم سه رنگ را حفظ کرد لذا اهل بیت علیهم السلام و دین سرمایه های اصلی ما هستند که تمام سرمایه های دیگر در سایه آنها حفظ می شوند در نتیجه اولین وظیفه شما حفظ آثار تشیع است.
🎙#آیت-الله_جوادی_آملی
تاریخ و ترتیب حوادث منتهی به شهادت حضرت زهرا(س).pdf
457.9K
مقاله؛ ترتیب حوادث پس از رحلت رسول الله صلی الله علیه وآله
مفوضه و مقصره
«مفوّضه» به کسانی اطلاق می شد که خلق، رزق، زنده کردن و میراندن را به پیامبر (ص) و ائمه (ع) نسبت داده، معتقدبودند: خداوند همه امور عالم را به آنان واگذار کرده است. این که «مفوّضه» گروهی از «غلات»اند یا جدای از آن ها؛ چند دیدگاه مطرح است.
شیخ مفید (ره)، مفوضه را جزء غالیان می داند؛ اما فرقی بین آنان وغلات دیگر قائل می شود؛ به این که مفوضه، اعتراف دارند که ائمه (ع) حادث و مخلوق اند نه قدیم، اما با این حال آنان را خالق موجودات و رازق آنان می دانند و مدعی اند که خداوند، فقط آنان را خلق کرد. سپس کار خلقت جهان و همه کارهای آن را، به آنان واگذار کرد. [1] .
نویسندگان فرق و مذاهب هم آورده اند:
«مفوضه، اعتقاد دارند که خداوند واحد ازلی، شخص کاملی که بدون کم و زیاد بود، به جای خود گذاشت و تدبیر و خلقت عالم را به او واگذار کرد. آنان گمان می کنند که معرفت خدای قدیم ازلی، لازم نیست و باید محمد (ص) را شناخت که خالقی است که امر خلق به او واگذار شده است و او خالق آسمان ها و زمین، و کوه ها، انسان ها، جن و هر آن چه در عالم هست، می باشد». [2] .
یادآوری این نکته نیز لازم است که مفوضه، مخالفان عقاید خود را به نام «مقصّره»؛ یعنی، کوتاهی کنندگان در معرفت پیامبر (ص) و ائمه (ع) می شناختند و می گفتند:
«چون آنان به این نکته نرسیدند که محمد خالق است و امر به او واگذار شده است، باید مراقب حلال و حرام باشند و اعمال مقرّر در فقه اسلامی را انجام دهند که درحقیقت این اعمال، غُل هایی است برای آنان، به منظور عقوبت آن ها در کوتاهی در معرفت». [3]
گفتنی است که از دید شیعه هم نظریه تفویض معتزلی یعنی واگذاری امور به اختیار بندگان و عدم دخالت خداوند در کم و کیف اعمال بندگان و هم عقیده به جبر اشعری یعنی مجبور بودن بندگان در اعمالشان و عدم اختیار داشتن آن ها هر دو باطل است.
به عقیده شیعه نظریه صحیح در این باب همان مسله امر بین الامرین است که ، نظریه سومی است و شیعیان و پیروان مکتب اهل بیت(ع) به آن معتقدند. این باور برگرفته از سخنان ائمه معصومین(ع) در روایاتشان می باشد . در تمام این روایات، ائمه(ع) از یک سو، جبر و تفویض را رد کرده و از سوی دیگر اختیار و امر بین الامرین را اثبات کردهاند و جمله «لا جبر و لا تفویض بل امر بین الامرین» مضمون احادیث متعددی است(4) که از امامان در نقد دو نظریه نادرست جبر و تفویض بیان شده، آموزهای مستقل و دقیقی است که افعال اختیاری انسانها را در کار خود بیان می کند .
شیعه به پیروی ائمه اطهار (علیهم السلام) بر این است که نه جبر امکان تحلیل دقیق افعال انسانی را دارد و نه تفویض؛ زیرا در عین حال که انسان حقیقتاً موجود است و هستی حقیقتاً به او نسبت داده میشود، در عین حال هستی او به خدا منسوب است، و او هستی را از ذات پاک هستی بخش گرفته است؛ بدین ترتیب فعل و عمل انسان، حقیقتاً و واقعاً فعل و عمل و کار اوست و به این دلیل به خداوند نسبت داده میشود، زیرا چنانچه تمام هستی او از خداوند است، تمام حالات و آثار وجودی او - همچون افعال اختیاریش - وابسته به خداوند است، زیرا هستی انسان و تمام آثار وجودی او، از جمله افعالش معلول خداوند و وابسته به اوست.(5)
بنا بر این آموزه امر بین الامرین به این معناست که در عین اینکه فعل مستند به انسان است، مستند به ارادة خدا نیز میباشد، اما اراده و اختیار او در عرض اراده الهی نیست تا شریک در ارادة الهی شود، بلکه به بیانی که عرض شد در طول ارادة الهی است؛ یعنی اراده و اختیار و قدرت انسان، یکی از اجزای علت تامه افعال اختیاری اوست.
پس انسان مجبور نیست، زیرا ملاک اختیار یعنی قدرت و اراده در او موجود است و در عین حال او مختار مطلق نیز نیست، زیرا مقدمات کار در اختیار او نیست. و این همان معنای امر بین امرین است که بر تمام افعال صادره از انسان حاکم است.
پینوشتها:
1. مصفنات الشیخ المفید، تصحیح الاعتقاد، ج 5، صص 133 - 134.
2. ر.ک: المقالات و الفرق، سعد بن عبدالله اشعری قمی، صص 60 - 61؛ مقالات الاسلامیین، ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری، ص 14.
3. ر.ک: المقالات و الفرق، همان، ص 92؛ فرق الشیعه، نوبختی، ص 93؛ و نیز کاربرد «مقصّر» و «تقصیر» نسبت به عده ای از محدثان، ر.ک: بحارالانوار، ج 25، صص 345 - 346.
4. مجلسی بحار الانوار، نشر دار الاحیا التراث العربی بیروت 1403 ق باب اول و دوم از ابواب العدل ج 5، ص 2 ـ 84.
5. سید محمد حسین تهرانی، توحید علمی و عینی، نشر حکمت، قم، 1373 ش، ص 271 و 272.
6. مرتضی مطهری مجموعه آثار نشر صدرا 1370 ش، ج 1، ص372.