📌ایرانی از نگاه امیرمومنان علی
امیرمؤمنان #علی(ع) فرمود:
#ایرانی_ها #حکیم و #کریم هستند. با ما از در مسالمت درآمده و به اسلام رغبت دارند.
آن حضرت همچنین در پاسخ به اعتراض #اشعث که به ایرانیان ساکن در عراق اعتراض داشت، فرمود:
«آنان(ایرانی ها) در هوای گرم به خاطر خدا کار می کنند.»
📚ثقفی، الغارات، ج2، ص498.
📚ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج4، ص48.
📌عدالت علوی
ام عثمان از همسران امیرمؤمنان #علی(ع) نقل کرده است:
«در حالیکه بر آن حضرت وارد شدم که #گردنبندی از مخمل(قَرَنفُل) متعلق به #بیت_المال در مقابل امام بود. گفتم:
این #گردنبند را به دخترم ببخش.
آن حضرت گفت:
این گردنبند مال مسلمانان است. صبر کن تا زمان تقسیم بیت المال فرا برسد. من از سهم خودم، گردنبندی به او می دهیم.»
📚ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج2، ص109
🔃 *مراقب "قوانین معکوس" دنیا باشیم!*
✅ در دستگاه خدا برخی چیزها، معکوس عمل میکند و این سرُّالاَسرار دنیاست.
◀️ صدقه دادن، ظاهراً پول را کم میکند اما در واقع معکوس عمل میکند و ما را از فقر نجات میدهد.
✳ امام معصوم(علیهالسلام) میفرمایند:
◀️اگر فقیر شدی، بیشتر صدقه بده!
◀️خمس و زکات هم معکوس عمل کرده و ما را غنیتر میکند.
◀️دنبال قدرت ندویدن، معکوس عمل میکند و او مثل سایه به دنبال تو میدود.
◀️ فکر آباد کردن آخرت، معکوس عمل میکند و دنیایمان را آباد میکند.
◀️ وقتی وقتمان را صرف نماز ، دعا و عبادت کردیم ، معکوس عمل کرده و برکت به وقتمان میدهد.
◀️وقتی به خودمان در راه خدا سخت می گیریم، معکوسش این است که سختی های دنیا که برای همه هست، برای ما آسان میشود و گاهی آسان تر.
◀️معکوس کمتر خوردن، سلامتی ست.
◀️وقتی یاد مرگ کنیم، معکوس عمل میکند و دلمان زنده و شاداب میشود.
◀️ چشم هایمان را از حرام ببندیم، بیشتر از بقیه می بینیم و میفهمیم!
◀️ وقتی سکوت اختیار کنیم، بیشتر از کسی که زیاد حرف میزند جلوه میکنیم.
◀️حجاب و پوشاندن خود از نامحرم، "وقار" را بیشتر گرفتن میکند و قرآن نیز بر این موضوع تاکید دارد.
◀️وقتی جانت را در راه خدا میدهی و شهید میشوی، معکوس عمل کرده و خداوند تو را زنده میداند :
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ
هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده اند، مرده مپندارید بلكه زنده اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند.
◀️وقتی نیرنگ میزنیم و چاهی برای کسی میکنیم، معکوس عمل کرده و خودمان دچار نیرنگ میشویم و اول در چاه می افتیم!
◀️وقتی مهمان دار میشویم، برکت به سفره مان می آید و بارها دیده ایم با همان غذای همیشگی، همه سیر میشوند.
◀️وقتی بچه دار میشوی نیز قانون معکوسهای دنیا اِعمال میشود و برکت و رزق و روزی ات زیاد میشود!
◀️ برای نشاط و شادی خود باید به فکر رفع مشکلات دیگران باشی و دل دیگران را شاد کنی تا دل خودت شاد شود.
✅ و این گونه است که خدا از مردم میخواهد اندکی در کار دنیا و قانون حاکم بر آن( معکوس عمل کردن) تأمل کنند بلکه به بیراهه ای که شیطان به دروغ جلو آنها تزئین میکند، پا نگذارند.🍂🌺
🍃
🌸✨
🍃✨✨
🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
☀️💎☀️
☀️السَّلامُ عَلی الْمُدَّخَرِ لِکَرامَةِ اَوْلِیآءِ اللَّهِ وَ بَوارِ اَعْدآئِهِ...
💎سلام بر مولایی که با آمدنش دوستان خدا سربلند می شوند و دشمنان خدا سر به نیست.
☀️سلام بر او و بر روزی که خدا در انتظار آن است.
📚 بحار الأنوار، ج99، ص 117.
☀️💎☀️
#سلام
#امام_زمان
#ماه_رمضان
👏دعای تعجیل فَرج، دوای دردهای ما است
💥ماه رمضان، ماه مستجاب دعاست و باید فرصت را غنیمت شمرد و دوای تمامی دردها را از خدا خواست. نباید بخل ورزید.
⁉️آیا نباید در فکر باشیم و با تضرّع و زاری برای ظهور فرج مسلمانها و مصلح حقیقی: حضرت حجت (عج) دعا کنیم؟!
👈راه خلاص از گرفتارىها منحصر است به دعا کردن در خلوت براى فرج ولىعصر(عجّلاللّهتعالىفرجه) نه دعاى همیشگى و لقلقهى زبان و صِرف گفتن «عَجِّلْ فَرَجَهُ»، بلکه دعاى با خلوص و صدق نیت و همراه با توبه. ما خود را از اطرافیان و دوستان آن حضرت مىدانیم؛ ولى در این امر، یعنى دعا براى تعجیل ظهور او، مسامحه مىکنیم!
⬅️ظهور آن حضرت اهم حاجات ماست، بااینکه مىدانیم او واسطهى بین ما و خداست، معذلک به فکر او نیستیم! ایکاش مىدانستیم که احتیاج او به ما و دعاى ما براى او، به نفع خود ماست؛ وگرنه قرب و منزلت او در نزد خدا معلوم است.
12.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥رهبر معظم انقلاب:
زندگی بشر از هنگام ظهور حضرت حجت(عج) آغاز میشود.
🌱اللهم عجل لولیک الفرج🌱
💐💚💐💚💐
📌 زندگینامه حضرت خدیجه(س)
نام پدر: خويلد از قبيله بنى اسد از بطن قريش.
نام مادر: فاطمه.
همسر رسول خدا(ص) و مادر فاطمه(س).
در جوانی به دلیل پاکدامنی، به طاهره مشهور بود.
قبل ازدواج، تاجر بود.
پیامبر(ص)، شریک تجاری خدیجه در سفر به شام بود.
خدیجه با اطمینان از توانایی، صداقت و رفتار نیکوی رسول خدا(ص) در تجارت، پیشنهاد ازدواج به او داد.
رسول خدا(ص) با مشورت ابوطالب، خدیجه را به همسری پذیرفت.
سن ازدواج با رسول خدا(ص):
برخی مورخان قدیمی: در حدود سن ۴۰ سالگی.
برخى از محققان معاصر براساس اسناد کهن معتقدند:
وی باكره و حدود ۲۸ یا۲۵ سال داشته است.
فرزندانى هم كه به آن بزرگوار نسبت داده شده (رقيه، هند، زینب و ام كلثوم) از او نبوده؛ بلكه فرزندان خواهرش بوده اند و حضرت خديجه پس از وفات خواهرش، سرپرستى آن فرزندان را به عهده گرفته بود.
📍تمام اموالش را برای اسلام خرج کرد.
در سختی ها به ویژه در شعب_ابوطالب همراه پیامبر(ص) بود و جان خود را تقدیم راه اسلام کرد.
👇👇👇
♨️سوال:
🔰دلیل رغبت حضرت خدیجه (س) برای ازدواج با پیامبر (ص) چه بود؟
✍️پاسخ:
✅بی تردید ازدواج یکی از ثروتمندان عرب، با جوانی که از مال دنیا بهره چندانی ندارد، نمیتواند ریشه در دلایل و انگیزه های مادی داشته باشد. بنابر این در ریشه یابی این جریان باید جهات معنوی را دنبال کرد.
آیت الله جعفرسبحانی در کتاب فرازهایی از تاریخ اسلام،[۱] به چهار نمونه از این شواهد اشاره می کنند که به طور خلاصه بیان می کنیم:
۱- چنانکه می دانید پیامبر (ص) پیش از ازدواج با خدیجه، زمام تجارت وی را بر عهده داشت. غلام خدیجه به نام میسره، در سفر تجاری همراه پیامبر بود.
پس از بازگشت کاروان، میسره آنچه را در سفر دیده بود برای خدیجه تعریف کرد، از جمله اینکه: محمد (ص) بر سر موضوعی با تاجری اختلاف پیدا کرد. آن مرد به او گفت: به لات و عزّی سوگند بخور تا سخن ترا بپذیرم. محمد (ص) در پاسخ گفت:
پست ترین و مبغوض ترین موجودات پیش من، همان لات و عزی است که تو آنها را می پرستی[۲] و نیز این جریان را که در نزدیک "بصری" (شهر شام)، محمد (ص) زیر سایه درختی نشسته بود، در این حال چشم راهبی که در صومعه نشسته بود به محمد امین (ص) افتاد.
وی از من نام او را سوال کرد و من پاسخ دادم، آنگاه وی گفت: این مرد که زیر سایه این درخت نشسته است، همان پیامبریست که در تورات و انجیل درباره او بشارتهای فراوانی خوانده ام.[۳]
خدیجه با شنیدن این کرامت، شوق مفرطی که سرچشمه آن علاقه به معصومیت محمد «ص» بود، در خود احساس کرد و بی اختیار گفت: میسره! کافی است، علاقه مرا به محمد دو چندان کردی.... سپس آنچه را از میسره شنیده بود برای ورقه بن نوفل نقل کرد و ورقه به او گفت: صاحب این کرامات، پیامبر عربی است.[۴]
۲- روزی خدیجه در خانه خود نشسته بود و یکی از دانشمندان یهود نیز در آن محفل بود، اتفاقاً محمد (ص) از کنار منزل آنها گذشت و چشم آن دانشمند به او افتاد، آن دانشمند فوراً از خدیجه خواست که از محمد (ص) تقاضا کند چند دقیقه در این مجلس شرکت کند.
پیامبر (ص) تقاضای دانای یهود مبنی بر نشان دادن علایم نبوت در بدن خود را پذیرفت.... پس از آنکه دانای یهود از وجود علایم نبوت در محمد (ص) خبر داد خدیجه پرسید:
از کجا می گویی که او حائز چنین مقامی می شود؟ پاسخ داد: من علائم پیامبر آخر الزمان را در تورات خوانده ام و از نشانه های او این است که پدر و مادر او می میرند و جد و عموی وی از او حمایت می کنند و از قریش زنی را انتخاب می کند که سیده قریش است. آنگاه افزود: خوشا به حال کسی که افتخار همسری او را به دست آورد.
۳- ورقه بن نوفل که عموی خدیجه و از دانایان عرب بود، مکرر می گفت: «مردی از میان قریش برای هدایت مردم از طرف خدا برانگیخته می شود و یکی از ثروتمندترین زنان قریش را می گیرد» و چون خدیجه ثروتمندترین زن قریش بود، گاه و بیگاه به خدیجه می گفت: «روزی فرا می رسد که تو با شریفترین مرد روی زمین وصلت کنی.»
۴- خدیجه شبی در خواب دید که خورشید بالای مکه چرخ خورد و کم کم پائین آمد و در خانه او فرود آمد. ورقه خواب وی را چنین تعبیر کرد که: «با مرد بزرگی ازدواج خواهی کرد که شهرت او عالم گیر خواهد شد.»
از طرف دیگر باید توجه داشت که پیامبر اکرم (ص) نیز گر چه از ثروت محروم بود، اما اولا از خاندان معروف قریش بود و ثانیا به راستگویی، امانتداری و اخلاق پسندیده شهرت داشت. چنانکه ابوطالب در مجلس عقد، برادر زاده خود را چنین معرفی کرد:
«برادر زاده من، محمد بن عبدالله (ص)، با هر مردی از قریش موازنه و مقایسه شود، بر او برتری دارد و گر چه از هر گونه ثروتی محروم است، اما ثروت سایه ای است رفتنی و اصل و نسب چیزی است ماندنی.»[۵]
همه این امور نشان می دهد این ازدواج ریشه در جهات معنوی داشته است و به هیچ وجه انگیزه مادی در آن دخالت نداشته است.
در پایان به ذکر حدیثی از پیامبر «ص» در شأن خدیجه اشاره میکنیم که می فرماید: «بهشت مشتاق دیدن چهار زن است: مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم (همسر فرعون)، خدیجه دختر خویله، و فاطمه دختر محمد «ص».[۶]
[۱]- ص ۸۲- ۸۵
[۲]- طبقات کبری، ج ۱، ص ۱۳۰.
[۳]- بحار/ ۱۶/ ۱۸.
[۴]- سیره ابن هشام، ج ۱، ص ۷۶.
[۵]- مناقب، ج ۱، ص ۳۰. بحار، ج ۱۶، ص ۱۶.
[۶]- بحار، ج ۴۳، ص ۵۳.
عایشه میگوید:
پیامبر از خانه خارج نمیشد مگر آنکه یادی از خدیجه میکرد و خوبیهای او را میگفت، یک روز پیامبر یاد خدیجه کرد و من ناراحت شده و به ایشان گفتم: او پیرزنی بود که خدا بهتر از او را به تو داده است! در این هنگام پیامبر بسیار خشمگین شد و بدنش به لرزه افتاد و گفت: به خدا قسم نه! بهتر از او را به من نداد! زمانی که مردم کفر ورزیدند، خدیجه به من ایمان آورد. هنگامی که مردم مرا دروغگو پنداشتند، او مرا راستگو میدانست، زمانی که مردم مرا در فشار اقتصادی گذاشتند، با اموالش یاریام کرد. خدا از او به من فرزندانی عطا کرد، در حالیکه از دیگر زنان فرزندی نداد. عائشه میگوید: در دلم گفتم دیگر هیچگاه بدی او را نمیگویم.
🔹 وَ عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ: ذَکَرَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله خَدِیجَةَ یَوْماً وَ هُوَ عِنْدَ نِسَائِهِ فَبَکَی فَقَالَتْ عَائِشَةُ مَا یُبْکِیکَ عَلَی عَجُوزٍ حَمْرَاءَ مِنْ عَجَائِزِ بَنِی أَسَدٍ فَقَالَ صَدَّقَتْنِی إِذْ کَذَّبْتُمْ وَ آمَنَتْ بِی إِذْ کَفَرْتُمْ وَ وَلَدَتْ لِی إِذْ عَقَمْتُمْ قَالَتْ عَائِشَةُ فَمَا زِلْتُ أَتَقَرَّبُ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِذِکْرِهَا.
✍🏻 امیرالمؤمنین سلام الله علیه فرمودند: روزی پیامبر صلی الله علیه و آله نزد زنان خود از خدیجه علیها السلام یاد کرد و گریست. عایشه گفت: چرا برای پیرزنی سرخ مو از پیرزنهای بنی اسد گریه میکنی؟ فرمودند: وقتی شما مرا تکذیب میکردید او مرا تصدیق کرد و وقتی شما کفر میورزیدید او به من ایمان آورد و وقتی شما نزائیدید او برای من فرزند آورد. عایشه میگفت: ما همیشه با یاد کردن از خدیجه به رسول خدا نزدیکی میجستیم.
📚بحارالانوار، ١٦/٧
منبع: الاستیعاب فی معرفه الأصحاب، ج ۴، ص ۱۸۲۳ – ۱۸۲۴.
✅ خدیجه سلام الله علیها
✅ همانطور كه بارِ رسالتِ رسول بر دوش ابوطالب و جعفر و مصعب و جمعى ديگر بود و به وسيله آنها رسالت رسول گسترده و پخش شد، با مال خديجه و ثروت او نيز پيوند خورد و هنگامى هم كه آن ثروت تمام شد، نوبت ديگران است تا شروع كنند و در زمين بگردند و منبعى براى توليد و برداشت، داشته باشند.
✅ وفا و صفا و فناى خديجه، او را محبوبترين در وجود رسول مىسازد. تا آنجا كه هميشه او را پيش چشم دارد تا آنجا كه عايشهى جوان با تمامى اقتدار و اعتماد به نفسش، حتى پس از مرگ خديجه، به حسادت مبتلا مىشود؛ چون مىبيند در زبان و چشم و دل رسول جايى براى جلوهى او نيست. و بالاتر از حسادت به شماتت مىپردازد كه چرا اين قدر به ياد كسى هستى كه خداوند بهتر از او را به تو داده است. تا آنجا كه رسول برمىآشوبد و تأكيد مىكند كه بهتر از خديجه را به دست نياورده است
📚 استاد علی صفایی حائری؛ تطهير با جارى قرآن(2)، ص: ۳۴۸
⚫ *وصیّت حضرت خدیجه*
و سه درخواست !
➖➖➖➖➖
حضرت خدیجه - علیها السلام - سه سال قبل از هجرت بیمار شد
پیغمبر - صلی الله علیه و آله و سلم - به عیادت وی رفت و فرمود:
ای خدیجه ، آیا می دانی كه خداوند تو را در بهشت نیز همسر من ساخته است؟! آنگاه از خدیجه دل جویی و تفقّد كرد . او را وعده بهشت داد و درجات عالی بهشت را به شكرانه خدمات او توصیف فرمود.
چون بیماری خدیجه شدّت یافت، عرض كرد:
یا رسول الله! چند وصیت دارم:
➖من در حق تو كوتاهی كردم، مرا عفو كن. پیامبر فرمود: هرگز از تو تقصیری ندیدم و نهایت تلاش خود را به كار بردی. در خانه ام بسیار خسته شدی و اموالت را در راه خدا مصرف كردی.
➖عرض كرد یا رسول الله! وصیت دوم من این است كه مواظب این دختر باشید و به فاطمه زهرا - علیها السلام - اشاره كرد. چون او بعد از من یتیم و غریب خواهد شد. پس مبادا كسی از زنان قریش به او آزار برساند. مبادا كسی به صورتش سیلی بزند. مبادا كسی بر او فریاد بكشد. مبادا كسی با او برخورد زننده ای داشته باشد.
➖اما وصیت سوم را شرم می كنم برایت بگویم. آن را به فاطمه می گویم تا برایت بازگو كند. سپس فاطمه را فراخواند و به وی فرمود:"نور چشمم! به پدرت بگو: مادرم می گوید: من از قبر در هراسم از تو می خواهم مرا در لباسی كه هنگام نزول وحی به تن داشتی، كفن كنی." پس فاطمه زهرا - علیها السلام - ازاتاق بیرون آمد و مطلب را به پیامبر عرض كرد. پیامبر اكرم آن پیراهن را برای خدیجه فرستاد واو بسیار خوشحال شد.
هنگام وفات حضرت خدیجه رسول خدا غسل و كفن وی را به عهده گرفت. ناگهان جبرئیل در حالی كه كفنی از بهشت همراه داشت نازل شد و عرض كرد: یا رسول الله، خداوند به تو سلام می رساند و می فرماید: "ایشان اموالش را در راه ما صرف كرد و ما سزاوار تریم كه كفنش را به عهده بگیریم."
▪شجره طوبی، ج ۲ ،ص ۲۳۵ پند تاریخ، ج ۲، ص۲۲