❇️ تشرّف تاجر اصفهانی و طىّ الارض با جناب هالو
📚 قسمت سوم:
در فکر بودم که چه کنم. تا آنکه شب را به مسجد کوفه رفتم. در بين راه که تنها و از غم و غصّه سرم را پايين انداخته بودم، ديدم سواری با کمال هيبت و اوصافی که در وجود مبارک حضرت صاحب الامر عليه السّلام توصيف شده، در برابرم پيدا شده و فرمودند:
چرا اينطور افسرده حالی؟
عرض کردم:
مسافرم و خستگی راه سفر دارم.
فرمودند:
اگر علّتی غير از اين دارد، بگو.
با اصرار ايشان شرح حالم را عرض کردم.
در اين حال صدا زدند:
هالو.
ديدم ناگهان شخصی به لباس کشيکچیها و با لباس نمدی پيدا شد. (در اصفهان در بازار، نزديک حجره ما يک کشيکچی به نام هالو بود) در آن لحظه که آن شخص حاضر شد، خوب نگاه کردم، ديدم همان هالوی اصفهان است. به او فرمودند:
اثاثيهای را که دزد برده به او برسان و او را به مكّه ببر
و خود ناپديد شدند.
ادامه دارد...
#داستان_تاجر
https://eitaa.com/ghadami_baraye_zohoor
بخوان دعای ِ فرج را ، که یار می آید
🌺ز سوی ِ کعبه یکی تک سوار می آید
بخوان دعای فرج را ، ظهور نزدیک است
🌺رسیده مـژده به دلـها ، قـرار می آید
#دعای_فرج
#قرار_همیشگی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
✨https://eitaa.com/ghadami_baraye_zohoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💙صدای آمدنت را به گوش ما برسان!
💛زمان غیبت خود را به انتها برسان
💙کنار تربت زهرا به وقت نافله ات
💛دعای خویش را به یاری این گدا برسان!
❣اللهم عجل لولیک الفرج❣
#امام_زمان
#ظهور
#اللھمعجللولیڪالفرج
https://eitaa.com/ghadami_baraye_zohoor
❇️تشرف تاجر اصفهانی و طی الارض با جناب هالو
📚قسمت چهارم
آن شخص به من گفت:
در ساعت معيّنی از شب و جای معيّنی بيا تا اثاثيهات را به تو برسانم.
وقتی آنجا حاضر شدم، او هم تشريف آورد و بسته پول و اثاثيهام را به دستم داد و فرمود:
درست نگاه کن و قفل آن را باز کن و ببين تمام است؟
ديدم چيزی از آنها کم نشده است.
فرمود:
🔷 برو اثاثيه خود را به کسی بسپار و فلان وقت و فلان جا حاضر باش تا تو را به مكّه برسانم.
من سر موعد حاضر شدم. او هم حاضر شد. فرمود:
پشت سر من بيا.
به همراه او رفتم.
مقدار کمی از مسافت که طىّ شد، ديدم در مكّه هستم.
فرمود:
بعد از اعمال حجّ در فلان مکان حاضر شو تا تو را برگردانم و به رفقای خود بگو با شخصی از راه نزديکتری آمده ام، تا متوجّه نشوند.
◽️ ضمنا آن شخص در مسير رفتن و برگشتن بعضی صحبتها را با من به طور ملايمت میزدند؛ ولی هر وقت میخواستم بپرسم شما هالوی اصفهان ما نيستيد، هيبت او مانع از پرسيدن اين سؤال میشد.
بعد از اعمال حجّ، در مکان معيّن حاضر شدم و مرا، به همان صورت به کربلا برگرداند.
ادامه دارد...
#داستان_تاجر
https://eitaa.com/ghadami_baraye_zohoor
💫 اگه میخوایی در این زمان که امام مون در غیبت هستند از شُبهه ها بیرون بیایی بر دین ات استوار بمونی دعای غریق را بخوان:
⭐ یا الله یا رَحمنُ یا رحیمُ یامُقَلِّبَ
القُلُوبِ ثبِّت قَلبِی عَلی دِینکَ.
٭الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفَـرَجْ
#دعای_غریق
https://eitaa.com/ghadami_baraye_zohoor
✨بارالها
💫در این شب زیبا
✨ایمان غبار گرفته ما را
💫با باران رحمت خویش پاک کن
🌟شبتون سرشار از آرامش🌟
https://eitaa.com/ghadami_baraye_zohoor