eitaa logo
حضرت آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی(ره)
689 دنبال‌کننده
207 عکس
1 ویدیو
0 فایل
شرح حال و توصيه هايي از عارف ربّاني جناب آقاي حاج سيد حسين يعقوبي قائني (ره) در زمينه ي ادعيه و اذکار. تبادل و تبلیغ صفحه ما رو در اینستاگرام دنبال کنید https://www.instagram.com/ghaeni_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ 📎در آن ايام در قائن فقط يك مدرسه ى چهار كلاسى وجود داشت. هنگامى كه به مدرسه رفتم كلاس اول و دوم را امتحان داده و قبول شدم و براى كلاس سوم ثبت نام نمودم. دو سال در مدرسه درس خواندم و پس از امتحان كلاس چهارم، به كارهاى شخصى خود مشغول شدم. پس از يكى دو سال، كلاس پنجم و ششم نيز دائر شد، ولى در بنده ميل چندانى به مدرسه رفتن نبود و اغلب دوست مى داشتم در بيابان ها بگردم. و چون به مزرعه اى كه تقريبا در پنج فرسخى قائن در روستاى «نيمروز»قرار داشت و ثلث آن را ابوى جهت ييلاقى تابستان خريده بود علاقه ى خاصى داشتم، غالبا در آنجا بودم. 📕سفینة الصادقین _____ شرح حال و توصيه هايي از عارف ربّاني جناب آقاي حاج سيد حسين يعقوبي قائني (ره) در زمينه ي ادعيه و اذکار https://eitaa.com/ghaeni_ir
‍ 📌تعقیبات مشترکه اَسْتَغْفِرُ اللّهَ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَىُّ الْقَيُّومُ، ذُو الْجَلالِ وَ الاِْکْرامِ وَ اَتُوبُ اِلَيْه.(سه مرتبه) امام باقر عليه السلام فرموده اند: هر کس پس از نماز واجب قبل از آنکه پاي خود را حرکت دهد، اين استغفار را سه بار بگويد، خدا گناهان او را بيامرزد هر چند در کثرت، مانند کف دريا باشد . [در حقيقت، سالک از نخستين عملي که طلب مغفرت مي کند، از همان نمازي است که خوانده است. زيرا طاعت خود را از آن جهت که حقش به خوبي ادا نشده، به نوعي معصيت مي داند. لذا بلافاصله پس از نماز استغفار مي کند، يعني خود آن نماز را نيز گناه مي شمارد. و اين، عظمت مطلب را مي رساند.] ______ 📚(الکافى: 2/ 521 ـ الباقيات الصالحات، تعقيبات مشترکه، سوّم/47) 📕انیس الصادقین 👈شرح حال و توصيه هايي از عارف ربّاني جناب آقاي حاج سيد حسين يعقوبي قائني (ره) در زمينه ي ادعيه و اذکار https://eitaa.com/ghaeni_ir
هدایت شده از سوختہ حق
. حجت الاسلام و المسلمین سید علی‌اصغر میلانی از مرحوم علامه امینی نقل می‌کنند: . با یکی از علمای اهل سنت آشنا بودم، روزی به دیدار ایشان رفتم، وقتی در خانه را زدم، صدای هلهله‌ای از درون خانه بلند شد اما وقتی در خانه را باز کردند این صدا خاموش شد. . بعد از ورود به خانه، عالم سنی گفت: بنده یک دختری دارم که مبتلا به مرض «صرع» (تشنج و غش) است، هر وقت این مرض به سراغ او می آید دعانویسی هست، دعایی می نویسد او خوب می شود. . لحظاتی قبل دوباره این مرض بر ایشان عارض شد. ما دنبال دعانویس فرستاده بودیم که بیاید و دعایی بنویسد. وقتی شما در زدید افراد خانه خیال کرند که آن دعا نویس پشت در است. لذا خوشحالی جای خود را به حزن و اندوه داد. . مرحوم علامه فرمود که من به او گفتم: من دعایی می نویسم او خوب می شود. روی کاغذ ذکر "یا علی(عليه السلام)" را نوشتم و گفتم: این را به بازوی راست او ببندید و در باطن توسلی به مولی علی بن ابی طالب (صلوات‌الله‌علیه) نمودم که ما را شرمنده نکن. . و او دعا را بر بازوی راست دختر بست و دختر عافیت یافت و به حالت اولی برگشت. https://eitaa.com/yaali110000
‍ 📌دوران کودکی و بازگشت دوباره به مدرسه تا اينكه يك روز از جلوى مدرسه عبور مى كردم، در ميان دانش آموزانى كه مشغول توپ بازى بودند پسر بچه اى دوازده يا سيزده ساله توجه مرا به خود جلب كرده، بى اختيار به او علاقه پيدا كردم و به همين جهت مجددا تمايل پيدا كردم به مدرسه رفته و دو كلاس ديگر را بخوانم. ضمنا ناگفته نماند كه حقير از طفوليت بسيار اهل عشق و محبت بودم و از داستان هاى عشقى نيز بسيار خوشم مى آمد؛ لذا كتاب هاى داستانى«اميرارسلان» و «ملك بهمن» و امثال اينها را مى خريدم و تا آخر مى خواندم. حكايت هاى بسيارى هم از حفظ داشتم و خوشبختانه رفيقم نيز كه به او علاقه مند بودم و در كلاس پنجم با هم بوديم از قصه بسيار خوشش مى آمد. و در زنگ هاى تفريح چون او مبصر كلاس بود، در كلاس را مى بست و بنده برايش قصه مى گفتم و اين امر باعث انس و محبت بيشتر ما شده بود. 👈ادامه در پست بعدی 📕سفینة الصادقین 📎شرح حال و توصيه هايي از عارف ربّاني جناب آقاي حاج سيد حسين يعقوبي قائني (ره) در زمينه ي ادعيه و اذکار @ghaeni_ir
‍ 📌دوران کودکی / ادامه....... در اثر همين عشق و محبت با اينكه يكى دو سال ترك تحصيل كرده بودم و تقريبا دو ماه نيز از سال تحصيلى گذشته بود كه براى كلاس پنجم اسم نويسى كردم و در عين حال كتاب هم نداشتم، فقط براى اينكه از دوستم عقب نمانم، كتاب هم كلاسى ها را گرفته، يكى دو مرتبه مطالعه مى كردم و درسم حاضر مى شد. بقيه ى اوقات مشغول ساختن قصه براى رفيقم بودم، تا اينكه براى او كتابى مانند كتب تاريخى تأليف نمودم كه اكثر آن انشاى خودم بود و قصه هاى شنيدنى را طورى با هم ربط داده بودم كه مفهوم يكنواختى پيدا كرده بود، به طورى كه وقتى كتاب را به معلمين ارائه دادم و مدعى بودم كه آن كتاب، رمان و داستان هايش دروغ است و خود آن را بافته ام، حقير را تكذيب مى كردند و مى گفتند: چنين واقعه هاى تاريخى حتما در عالم روى داده است و اينها خيال پردازى نيست. آن سال به اتمام رسيد و جناب مبصر شاگرد اول، و بنده شاگرد دوم كلاس پنجم شدم. تعطيلى تابستان كه فرا رسيد حقير به ده ييلاقى خود رفتم و او - كه پدرش رئيس اداره ى دارايى قائن بود و به مشهد منتقل شد - بدون اطلاع بنده از قائن حركت كرد و رفت. من اين قضيه را در نيمروز در خواب ديدم و آن قدر در عالم خواب گريه كردم كه برادرم در حالى كه متكاى زير سرم از اشك چشمم خيس شده بود مرا از خواب بيدار كرد. بلى، محبت حقيقى چنين است؛ محب را به محبوب متصل، و از حال او مطلع مى سازد، اگر چه به ظاهر از او دور باشد. 👈شرح حال و توصيه هايي از عارف ربّانی حضرت آیت الله حاج سيد حسين يعقوبي قائني (ره) در زمينه ي ادعيه و اذکار https://eitaa.com/ghaeni_ir
👈شرح حال و توصيه هايي از عارف ربّانی حضرت آیت الله حاج سيد حسين يعقوبي قائني (ره) در زمينه ي ادعيه و اذکار https://eitaa.com/ghaeni_ir https://eitaa.com/ghaeni_ir https://eitaa.com/ghaeni_ir
برخی از مهم‌ترین خواص این حرز ارزشمند را که از متن دعا ، کتاب بحارالانوار مرحوم مجلسی و مهج الدعوات سیدبن طاووس و روایات مستقیم از آیت الله بهجت و سایر بزرگان دینی استخراج شده است ، به صورت اجمالی با هم مرور می‌کنیم 🙋 دفع چشم زخم👁️ دفع طلسم ، سحر و جادو👹 مصونیت در سفر🪐 رفع اضطراب 🙇 آرامش بخشی🧏 افزایش قدرت🙅 رهایی از فقر و تنگ‌دستی🙍 در امان ماندن از گزند و بیماری🧑‍🦽 تسهیل در امور و مشکلات🙋 دور کردن افراد شرور از صاحب حرز🤷 گشایش امور و کارها💛 افزایش برکت و رزق و روزی💵💳 رفع خواب‌های پریشان🛌 حفظ از هر بدی و پریشانی🧟 دفع حسادت🧙 دفع اجنه 🦹 افزایش مهر زوجین👩‍❤️‍👨 رفع ترس کودکان🧑‍💻 دفع دشمن از مسیر صاحب حرز👪 حفظ آبرو و منزلت🕴️ مورد شفقت قرار گرفتن صاحب حرز🧑 برآورده شدن حاجات مشروع وی❣️ دفع خطر خیانت از صاحب حرز💘 کسب جایگاه و مقام💛 افزایش دیدن خواب و رویای صادقانه💛 آشکار شدن دست دشمنان💛 انداختن ترس به دل دشمنان صاحب حرز💛 دور کردن شیطان👹 دفع حیله و فساد🔥 مصون ماندن از وسوسه🔥 دفع وحشت از تنهایی👻 همه کارها اصل و تضمین ارسال به تمام نقاط کشور برای سفارش به ادمین پیام بدید📥 @herzemamejavad_admin
آیت الله حجت کوه‌کمرى (ره) پیش از فرارسیدن زمان وداع از دنیا تربت سالار شهیدان را طلب کرد ، کمی از آن را بر زبان گذارد و فرمود : . " آخر زادي من الدنیا ، تربة الحسین (ع) " . آخرین توشه ام از دنیا ، تربت حسین (علیه السلام) است . . وقتی خبر رحلت ایشان به آیت الله بروجردی رسید فرمود :" کمرم شکست". . 📚 کتاب افلاکیان خاک نشین ، ص ۳۱ @herzemamejavad_ir @herzemamejavad_ir
بسم الله الرحمن الرحیم یا خبیر و یا شافی ناراحتی ها و بی دلیل و تعطیلی در امورات در رزق و روزی حرز های و کامل کشف مشکلات متافیزیکی توسط درمان های مشکلات با کلی راهنمایی های توسط 🆔 @khiabani69 کانال کشکول خیابانی 🆔 @kashkol_khiabani https://eitaa.com/joinchat/777978052C7e40af95bc
حضرت آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی(ره)
دیدن صُوَر برزخی علامه گاهی که مجلس را مناسب می دید و احساس می کرد حاضرین آن جلسه که معمولاً از شاگردان خواصش بودند و قدرت و توانایی درک مسائل غیبی را دارند برخی از جریانات و به اصطلاح مکاشفات خود را با عفت خاصی که از ویژگی های برجسته او بود، بازگو می کرد. شهید مطهری هم به این واقعیت اشاره کرده و خاطر نشان ساخته که علامه طباطبایی مسائل غیبی را که مشاهده آن برای افراد عادی دشوار است می دیده اند. علامه حسن زاده آملی میفرمایدعلامه طباطبایی در مسیر عرفان عملی دارای چشم برزخی بودند و افراد را به صورت ملکوتیشان می دیدند و برای بنده بارها پیش آمد و در محضر علامه طباطبایی شواهدی دراین باره [چشم برزخی] دارم... بنده وقـتی به خدمت آیت الله محمد تقی آملی(ره) تشرف حاصل کردم... ایشان فرمودند که ما وقـتی در نجف بودیم در همان وقت، آقای طباطبایی، دارای مکاشفات عجیب و شگفتی بود. علامه طباطبایی در زمینه مکاشفات خود حکایت می کند که «... من در نجف که بودم، هزینه زندگی ام از تبریز می رسید، دو سه ماه تأخیر افـتاد و هر چه پس انداز داشتم خرج کردم و کارم به استیصال کشید. روزی در منزل نشسته بودم و کتابم روی میز بود، مطالب هم خیلی باریک و حساس بود، دقیق شده بودم در درک این مطالب، ناگهان فکر رزق و روزی و مخارج زندگی افکار مرا پاره کرد و با خود گفـتم تا کی می توانی بدون پول زندگی کنی؟ به محض اینکه مطلب علمی کنار رفـته و این فکر [تهیه رزق و روزی] به نظرم رسید، شنیدم که، کسی محکم در خانه را می کوبد، بلند شدم رفـتم، در را باز کردم و با مردی مواجه شدم، که دارای محاسن حنایی و قد بلند و دستاری بر سر بسته بود که، نه شبیه عمامه بود و نه شبیه مولوی، دستار خاصی بود، با فرم مخصوص به محض اینکه در باز شد، ایشان به من سلام کرد و گفـتم علیکم السلام. گفت من شاه حسین ولیّ هستم، و خدای تبارک و تعالی می فرماید در این هجده سال (منظور از سالی که معمم شدم و به لباس خدمتگزاری دین درآمدم) کی تو را گرسنه گذاشتم که، درس و مطالعه را رها کردی و به فکر روزی افـتادی، خداحافظ شما! من هم در را بستم و آمدم، پشت میز مطالعه، آن وقت تازه سرم را از روی دستم برداشتم، و یک دفعه سؤالی برای من پیش آمد و اینکه آیا من با پاهایم رفـتم دم در و برگشتم؟! اگر اینجور بود، پس چرا الآن سرم را از روی دستم برداشتم؟! و یا خواب بودم، ولی اطمینان داشتم که، خواب نبودم، بیدار بودم. معلوم شد که، یک «حالت کشفی» برای من رخ داده بود.» @ghaeni_ir @ghaeni_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا