🍃🔹امام خمینی(ره)
♦️در مقابل یزید، حضرت زینب سلام الله علیها ایستاد و آن را همچو تحقیر کرد که بنى امیه در عمرشان همچون تحقیرى نشنیده بودند.
♦️همان مقدارى که فداکارى حضرت ارزشی پیش خداى تبارک و تعالى دارد و در پیشبرد نهضت حسین (ع) کمک کرده است، خطبههاى حضرت سجاد (ع) و حضرت زینب (س) هم به همان مقدار یا قریب آن مقدار تأثیر داشته است، آنها به ما فهماندند که در مقابل جائر، در مقابل حکومت جور، نباید زنها و نباید مردها بترسند، در مقابل یزید، حضرت زینب(س) ایستاد و آن را همچو تحقیر کرد که بنىامیه در عمرشان همچو تحقیرى نشنیده بودند
📚صحیفه نور جلد ۱۷ ، ص ۵۹
🍃🌸
#قاف_عشق
@ghafeshgh 👈👈
🍃🔹زینب کبری (سلام اللَّه علیها) نمونه حضور زن در مسائل مهم تاریخ
🔹امام خامنه ای:
🍃در جمهوری اسلامی روز پرستار را با ولادت حضرت زینب کبری (سلام اللَّه علیها) برابر قرار دادهاند؛ این هم معنای بزرگی دارد. زینب کبری یک نمونهی برجستهی تاریخ است که عظمت حضور یک زن را در یکی از مهمترین مسائل تاریخ نشان میدهد.
🍃اینکه گفته میشود در عاشورا، در حادثهی کربلا، خون بر شمشیر پیروز شد - که واقعاً پیروز شد - عامل این پیروزی، حضرت زینب بود؛ والّا خون در کربلا تمام شد. حادثهی نظامی با شکست ظاهری نیروهای حق در عرصهی عاشورا به پایان رسید؛ اما آن چیزی که موجب شد این شکست نظامیِ ظاهری، تبدیل به یک پیروزی قطعیِ دائمی شود، عبارت بود از منش زینب کبری؛ نقشی که حضرت زینب بر عهده گرفت؛ این خیلی چیز مهمی است.
🍃این حادثه نشان داد که زن در حاشیهی تاریخ نیست؛ زن در متن حوادث مهم تاریخی قرار دارد. قرآن هم در موارد متعددی به این نکته ناطق است؛لیکن این مربوط به تاریخ نزدیک است، مربوط به امم گذشته نیست؛ یک حادثهی زنده و ملموس است که انسان زینب کبری را مشاهده میکند که با یک عظمت خیرهکننده و درخشندهای در عرصه ظاهر میشود؛ کاری میکند که دشمنی که به حسب ظاهر در کارزار نظامی پیروز شده است و مخالفین خود را قلع و قمع کرده است و بر تخت پیروزی تکیه زده است، در مقر قدرت خود، در کاخ ریاست خود، تحقیر و ذلیل شود؛ داغ ننگ ابدی را به پیشانی او میزند و پیروزی او را تبدیل میکند به یک شکست؛ این کارِ زینب کبری است.
🍃 زینب (سلام اللَّه علیها) نشان داد که میتوان حجب و عفاف زنانه را تبدیل کرد به عزت مجاهدانه، به یک جهاد بزرگ.
📚بیانات در دیدار جمعی از پرستاران نمونه کشور۱۳۸۹/۰۲/۰۱
🍃🌸
#قاف_عشق
@ghafeshgh 👈👈
6.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🔹عشق یعنی کلنا عباسک یا زینب
♦️شعرخوانی درباره حضرت زینب و مدافعان حرم در حضور رهبرمعظم انقلاب
🍃🌸
#قاف_عشق
@ghafeshgh 👈👈
🍃🔹حضرت زینب(س) فرمودند:
♦️هرکس عبادات و کارهای خود را خالصانه برای خدا انجام دهد، خداوند بهترین مصلحت ها و برکات خود را برای او تقدیر می نماید.
🌺میلاد اسوه صبر حضرت #زینب کبری(س) برهمه دوستان عزیز بویژه #پرستاران گرانقدر مبارک باد.
🍃🌸
#قاف_عشق
@ghafeshgh 👈👈
#خاطره_از_پرستاری_شیردل
🍃🌷شهادت خواهر شهید فوزیه شیردل
🔺سال ۵۸، پاوه در چنگال منافقین و حزب خلق گرفتار بود. دکتر چمران مرد آن سال روزها در مرداد ماه دستور خالی کردن بیمارستان قدس پاوه را داده بود اما فوزیه و دوستانش تا تخلیه کامل بیمارستان دست نگه داشته بودند.
🔺 خطرات آن روز بخوبی در یاد همکاران و دوستان فوزیه نقش بسته و ماندگار شده است: «دکتر چمران گفته بود که زنان از بیمارستان بروند و فقط مردان پزشک و بهیار و پرستار بمانند. نمیخواست زنان اسیر شوند و مشکلی برایشان پیش بیاید.
🔺پرستار وارد اتاق شد و داد زد: بدوئید، مجروحان را ببرید بیرون و ناگهان تعجب کرد و گفت: وا فوزیه تو هنوز اینجایی بیمارستان توی محاصره است، این همه کشته و مجروح دادیم عجله کن.
عذرا با کنایه گفت: فوزیه خانم حالا که داری خودت را برای مهمانی آماده میکنی لطف فرموده چند تا از این خرماها را هم نوش جان بفرمائید چون معلوم نیست این محاصره چند روز طول بکشد. شاید حالا حالاها هم خبری از کمکی که گفتن درراه است نباشد. خود آقای چمران هم گیر افتاده. بیا همین یه خرده خرما را، چند تایش را تو بخور چند تا هم بگذاریم برای ایران خانم محمدی. اصلا از یه ساعت پیش تا حالا معلوم نیست کجاست دو بار تیر از بغل گوشش رفت. همین ظهری هم اگر تیر به کمد کمونه نکرده بود. سرش داغون شده بود. بیا این خرما را بگیر، بیا.
فوزیه گفت: روزه ام، عذرا جان! عذرا داد کشید: فوزیه بیا، بسه دیگه، چت شده دختر! باید توی محوطه، پشت وانت دراز بکشیم تا هلیکوپتر بیاد و ما را ببره. امنیت نیست بدو «خانم محمدی» منتظر ما مونده بدو، الآ نه که بیمارستان را روی سرت خراب کنند، بدو. دقایق بعد ...
🔺 فوزیه شیر دل، عذرا نقشبندی، ایران خانم محمدی ... عقب وانت دراز کشیده اند، چشمها آقا «سید عبدالرحمن» پر از اشک بود وقتی که ملافه ی سفید را روی آنها می کشید. فقط توانست بگوید خدا پشت و پناهتان ...
🔺صدای دو نفر از حزب مجاهد خلق به گوش رسید: هر دو روی تپه ای که بیمارستان را زیرنظر داشته باشند سنگر گرفته بودند.
یکی از آن دو نفر گفت: جمشید، جمشید اونا که عقب تویوتا گذاشتن جنازه نیستن پسر زنده اند .
هوشنگ جواب داد: توکاری به زنده یا مرده بودنشون نداشته باش! گفتن بزن، تو هم بزن کاک جابر گفته، همه فشنگها خلاص، فدای وجودش، زنده باد خلق! فشنگها خلاص، مرده و زنده را بزن رفیق ...
فوزیه با شنیدن صدای هلی کوپتر خودی، از جا بلند شد. دست تکان داد و کمک خواست: «کمک ... ما را نجات بدهید!»
♦️لاله صفت در آسمان جاودان شد
🔺ناگهان رگباری پهلوی فوزیه را شکافت. از درد، عرق بر پیشانی و پشت لبش نشست. اشک گونههایش را خیس کرد و خون کف تویوتا را ... رنگ لالههای دشتی کرد که من در نقاشی های کودکی ام؛ فرشته سپید پوشم را میان آن می کشیدم.
فوزیه شیردل؛ بهیار سپید پوشی چون پرستویی خونین بال از شهری دود زده که بوی نفاق آن را پر کرده بود به سوی آسمان آبی پر کشید. او در حالکیه روزه بود، به ضیافت افطار خداوند نائل شد.
ساعتی بعد دکتر چمران به صورت رنگ پریدهی پرستار جوان که تازه به شهادت رسیده بود، نگاه کرد. تأسف وجودش را پر کرد؛ نالید: «سریع زخمیها و شهداء را از اینجا دور کنید.»
🔺دستور را اجراء کردند. هلیکوپتر از زمین بلند شد. رگبار گلولهها به طرف بدنهی آن، خلبان را دستپاچه کرد. پروانهی هلیکوپتر با تپهی جنوبی برخورد کرد و شکست. هلیکوپتر به زمین نشست و دقایقی بعد دوباره بلند شد. باران گلوله از پشت تپهها به طرفش میبارید.
پرههای آن با دیوارههای تپه برخورد میکرد. یک دفعه کابین متلاشی شد. خلبان و کمکخلبان، وحشتزده و دستپاچه، در صدد نجات جان خود و مجروحان بودند. با ضربهی بعدی پای خلبان و کمکخلبان در داخل کمربند صندلی گیر کرد و بدنشان به بیرون آویزان شد. با لرزش هلی کوپتر و تکانهای شدید، همه مجروحان به شهادت رسیدند.
🔺جسد فوزیه از کابین هلیکوپتر آویزان شد. پاهایش داخل بود و بدنش آویزان شده بود بیرون. روپوش سفید او که سرخ شده بود در هوا تکان میخورد.
https://goo.gl/images/rYcSzX
🍃🌷
#قاف_عشق
@ghafeshgh 👈👈
1_40020206.mp3
5.21M
🌹قاف عشق
🔹یادی از شهید حسن گلشنی
🔹پخش شده از رادیو اصفهان ۲۲-۰۹-۹۷
🍃🌷
#قاف_عشق
@ghafeshgh 👈👈