هدایت شده از _ بابونه؛
من ازجمله ی <فدای سرت> خیلی خوشم میاد، بهم حس امنیت میده.
اینجوری که فدای سرت داری گند میزنی به همه چیز،فدای سرت غذا سوخت، فدای سرت چای ریخت، فدای سرت نمرت کم شد، فدای سرت نتونستی، فدای سرت نشد، نرسید، نرفتی، نیومد؛ فدای سرت (:
تو بیش کنی کم را از دل ببری غم را
از رخ ببری زردی فی لطف امانالله . . .
-مولانا
هدایت شده از یک معمولیِ ژرف;
«به ساعت ها بگویید بخوابند
بیهوده زیستن را ؛نیازی به شمارش نیست ...»
خسته از عمری زمستانم، بهارم میشوی؟
شانهات کو؟ ابرِ بارانم! قرارم میشوی؟:)❤️🩹
-معصومه صابر
-❤️🩹
ساقی و مُطرب و مِی جمله مُهَیاست ولی
عیش، بییار مُهیّا نشود؛ یار کجاست؟!
-☕️
تهدید نکن سینهی ما را به جهنم؛
دریازده از خیسی باران نهراسد !
-صائب تبریزی
-❤️🩹
نکند فکر کنی در دلِ من یادِ تو نیست!
گوش کن؛ نبضِ دلم زمزمهاش با تو یکیست🫀)
-مولانا
-🌄
امروز بیشتر از دیروز دوستت میدارم
و فردا بیشتر از امروز...
و این ضعف من نیست؛ قدرت توست:)!
-شاملو
-❤️🩹
موهای تو خرمایی و شهر دلِ من بم؛
آشفته نکن موی، که بم زلزلهخیز است )
-حامد عسکری