eitaa logo
قلم نجیب
111 دنبال‌کننده
431 عکس
154 ویدیو
5 فایل
دل‌نوشته، تحلیل، تبیین از نگاه یک بانو در جنگ نرم. ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/ZeinabNajib
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱عید نوروز، روز اظهار عبودیت است عید نوروز یک عید شرقی و حامل ارزشهای برجسته و ممتازی است. در واقع عید نوروز یک نماد است؛ نماد نوآوری و طراوت و جوانی و نشاط، همچنین نماد مهربانی و محبت به یکدیگر، سرکشیِ برادران از یکدیگر، محبت خانواده‌های خویشاوند به یکدیگر، محکم کردن روابط دوستی و مهربانی میان دوستان، آشنایان و زدودن کینه‌ها؛ چون بهار مظهر طراوت است، مظهر نشاط است و همه‌ی این معانی در واقع در بهار وجود دارد. و این یک امتیاز است برای ملتهای ما که نوروز را آغاز سال نوِ خودشان قرار دادند، مبدأ تاریخ قرار دادند؛ به خاطر اینکه حامل این معانی برجسته است. این جشن یک جشن ملی است؛ جزو اعیاد دینی نیست؛ لکن از سوی بزرگان شرع مقدس ما هم، نوروز مورد تأیید قرار گرفته. ما روایات متعددی داریم که در آنها از نوروز تجلیل شده و روز نوروز گرامی داشته شده. این موجب شده است که نوروز وسیله‌ای بشود برای اظهار عبودیت انسانها در مقابل پروردگار و تواضع ما در مقابل پروردگار. در واقع فرصتی است برای اینکه انسان دل خود را با یاد خدا هم طراوت ببخشد. بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی  ۱۳۸۹/۰۱/۰۷ @ghalamenajib
۳۳ سال پیش... ۳۳ سال پیش نیز آغاز بهار طبیعت با آغاز بهار دل‌ها مصادف شد و رهبر معظم انقلاب اینچنین سال جدید را تبریک گفتند: "عید سعید نوروز و تحویل سال جدید هجری شمسی و نزدیک شدن به ایام و لیالی مبارکه‌ی ماه رمضان را، به همه‌ی شما برادران و خواهران و آحاد ملت ایران و ایرانیانی که در نقاط دیگر زندگی می‌کنند و همچنین به همه‌ی مسلمین عالم، تبریک عرض می‌کنم. تحویل هر سال جدید شمسی - که با نوعی تحول در عالم طبیعت مصادف می‌باشد - فرصتی است تا انسان به تحول درونی و اصلاح امور روحی و معنوی و فکری و مادّی خود بپردازد. این دعای شریفی که به ما تعلیم داده‌اند، تا در آغاز سال بخوانیم، درس همین تحول است. در این دعا، از خدای متعال درخواست می‌کنیم که در حال و وضعیت روحی و نفسانی ما، تحول و دگرگونی مبارکی را ایجاد کند. ایجاد تحول کار خداست؛ اما، ما موظفیم که برای این تحول در درون و در زندگی خود و در جهان، اقدام و تلاش کنیم و همت بگماریم". ۱۳۶۹/۰۱/۰۱ نکته: امروز وظیفه همان است که ۳۳ سال پیش بود. و اگر ۳۳ سال دیگر هم بگذرد راه همان راه است و هدف همان هدف. اما عزم و اراده‌ها باید تقویت شود. امسال از خدا تحول بخواهیم. @ghalamenajib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روش مبارزاتی رهبر معظم انقلاب در جنگ محاسباتی 🔻 رهبر انقلاب در پیام نوروزی به مناسبت آغاز سال ۱۴۰۲ فرمودند: [در سال ۱۴۰۱] در قضیه‌ی اقتصاد هم، تلخی‌ها وجود داشت، شیرینی‌هایی هم وجود داشت. هم در بعضی از بخش‌ها که حالا اشاره می‌کنم تلخی بود، هم در بعضی از مواردی که منتهی می‌شود به قضیّه‌ی اقتصاد شیرینی‌هایی وجود داشت؛ این‌ها را باید با همدیگر، در کنار هم دید و مجموع این‌ها را محاسبه کرد. ۱۴۰۲/۱/۱ رهبر انقلاب در تحلیل‌هایشان همیشه دقت کامل را مبذول می‌دارند تا عدالت نفی نشود. یعنی دیدن شیرینی‌ها و نقاط قوت در کنار تلخی‌ها و ضعف‌ها. البته وجود این ویژگی در شخص ولی‌فقیه واجب است اما باید دانست راه برون‌رفت از بازی دشمن در جنگ محاسباتی همین روش است. یعنی؛ از آنجاکه نبرد محاسبات، سناريوي مهم و راهبردي نظام سلطه در مقابله با جمهوري اسلامي ايران است ودشمن سعی دارد شرایط را به‌گونه‌ای به تصویر بکشد که دچار خطای محاسباتی شویم، اما ما باید دقتی مضاعف داشته، در تحلیل‌هایمان، نقاط مثبت و منفی، نقاط تلخ و شیرین، نقاط قوت و ضعف را با هم و در کنار هم ببینیم به ‌عبارتی، نه در وصف طرفی مبالغه کنیم و نه در وصف طرفی کوتاهی. ✅ این است محاسبه‌ی صحیح. ✍زينب نجیب @ghalamenajib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوزنی در قاب آرام و کم حرف بود. وقتی زمان درس و مدرسه تمام می‌شد بعد از کمی دوچرخه‌سواری با رفیقش، هوس باز کردن اجزاء دوچرخه به سرش می‌زد و برای اینکه وسایل دوچرخه‌شان با هم قاطی نشود هر کدام گوشه‌ای از حیاط را برای بساط خود انتخاب می‌کردند. هرچند، گهگاه خواهر بازیگوشش از راه می‌رسید و با یک چشم بر هم زدن، دل و روده هر دو دوچرخه را در هم می‌آمیخت اما نه سخن زشتی از او شنیده می‌شد و نه صدای بلندی از خانه. شجاعت را فریاد نمی‌زد؛ ادعایی نداشت اما از همان کودکی در بسیاری از رفتارها و واکنش‌هایش به‌راحتی می‌شد جرأت و جسارت را در او دید. مثل آن روز که با مادر و دو خواهرش از خیابان عبور می‌کردند که ناگهان متوجه راهپیمایی مردم شدند. به اصرار بچه‌ها، مامان مهین هم با ساکی پر از وسیله دست در دست کودکانش به جمع تظاهرکنندگان پیوست اما دقایقی نگذشت که یکباره، خود را در مقابل سربازان مسلح دیدند، سربازانی که لوله‌‌ی تنفنگشان را به سمتشان گرفته بودند. مامان مهین یادش نمی‌آمد که پسر ۷ ساله‌اش و دخترها چطور بین جمعیت گم شدند. نگران و ترسان خود را به گوشه‌ای رساند تا او و دخترانش را بیابد. خیابان که آرام‌تر شد؛ داوود به همراه مردی کرکره‌ی مغازه را بالا زد و بیرون آمد. گویا در آن بحبوحه مردی از اهالی محل، داوود را در حال یافتن پناهی دیده بود و سریع او را به داخل مغازه‌اش کشانده بود. دختران نیز یک‌به‌یک به‌محض دیدن مادر خود را به او رساندند و بعد همگی بااحتیاط، خیابان را به قصد منزل ترک کردند. یا آن روز که سربازان گارد شاهنشاهی در میدان ژاله (میدان شهدا) مردم را به گلوله بسته بودند؛ روز جمعه سیاه را می‌گویم، به همراه خانواده بیرون بودند و اطراف میدان با ماشین در حال تردد که متوجه تظاهرات مردم و شلیک گلوله شدند. هرچند داوود اصرار کرد که به جمع مردم ملحق شوند اما پدر اجازه نداد و در همان کوچه پس کوچه‌های میدان شهدا، مهمان خانه‌ی یک دوست قدیمی شدند. از کنار پنجره تکان نمی‌خورد خیلی دوست داشت بداند چه خبر است صاحب‌خانه تذکر داده بود که هر لحظه ممکن است تیر به شیشه پنجره اصابت کند. همین که با تذکر آقای خانه از صندلی پایین آمد تیری به شیشه خورد و شکست و برای بار دیگر جان شیرینش به مادر بخشیده شد تا اینکه وقتی ۱۷ سالش شد؛ شناسنامه‌اش را برای پذیرش در جبهه دستکاری کرد. پدر جانباز بود و اجازه نمی‌داد به جبهه برود اما دیگر سرِ ماندن نداشت. بالاخره به هر نحوی بود پدر و مادر را راضی کرد. برای پدر نامه نوشت و کنار گوش مادر آنقدر زمزمه کرد تا دلشان راضی و آرام شود. چند باری اعزام شد. یک بار دو سه ماه از او خبری نبود تا اینکه خیلی سرزده به خانه برگشت. دستش را با احتیاط تکان می‌داد اما نمی‌گفت چه اتفاقی افتاده. با اصرار خواهرها کم‌کم از مجروحیتش و بستری شدن در بیمارستان گفت. حالا آمده بود تا هم نفسی تازه کند و هم دوران نقاهت را بگذراند اما دل بی‌قرارش تابِ ماندن نداشت و زودتر از موعد راهی جبهه شد. سفر آخر با همه خداحافظی کرد. به خانه‌ی خواهرها سری زد و از آن‌ها خواست در نبود او بی‌تابی نکنند. در جواب بی تابی مادر گفت نگران نباش. من نه جانباز می‌شوم و نه اسیر اما نگفته بود شهید نمی‌شود. وقتی ششم نوروز سال ۶۷ خبر شهادتش را با ساکش به آقا و مامان مهین دادند غیر از پلاک و وصیت‌نامه و چند وسیله‌ی شخصی، یک تصویر بزرگ از امام خمینی در کیفش خودنمایی می‌کرد که گویا در اوقات فراغتِ جبهه با نخ و سوزن، کوبلن چهره امام را می دوخت. نمی‌دانم در آن لحظاتی که چهره امام را با نخ‌های مختلف و سوزن، رنگ میزد در فکر و دلش چه می‌گذشت. شاید با خدای خود چنین نجوا می‌کرد که خدایا تا قبل از اتمام این تصویر مرا در آغوش خود بپذیر. یا شاید از خدا می‌خواسته تا اثری معنادار از خود به جا بگذارد مثل معنای توقفِ سوزنِ نخ کرده که چند رَج را با سختی‌ها و فراز و نشیب‌هایی پیموده بود و یک شب قبل از شهادت در نقطه‌ای ایستاده و در چشمان من و تو خیره می‌شود و می‌گوید تا اینجا آمدیم از اینجا به بعد کار به دست شماست. حال که پس از سال‌ها به صفحه‌ی کوبلنی عکس امام که در یک قاب قدیمی جا گرفته است خیره می‌شوم و آن سوزن نخ کرده را روی دوختِ ناتمام عکس می‌بینم با خود می‌اندیشم که چقدر به پای عهدمان با شهدا مانده‌ایم، چقدر راهشان را ادامه داده‌ایم، چقدر به وصیتشان گوش سپرده‌ایم. صدای دعای کمیل و مداحی داوود و داوودها هنوز در فضای تاریخ می‌پیچد. این سرهای ماست که باید گوش شنیدن داشته باشد. در بخشی از وصیت‌نامه‌ی شهید داوود فتحعلی‌زاده نجیب آمده است: "از مادر و خواهرها و دخترهای خواهرانم و همه‌ی بانوان می‌خواهم در حفظ حجاب زهرایی کوشا باشید." ✍زينب نجیب @ghalamenajib
شاه‌راهی برای بندگی به‌طور کلی حجاب یک پدیده‌ی تک بعدی نیست، مخصوصاً در جامعه‌ای همچون جامعه‌ی ایرانی، حجاب امری ذو ابعاد است. یعنی از زوایای مختلف قابل بررسی است. نظیر: ابعاد شرعی، قانونی، عرفی، فرهنگی و البته انسانی. ازاینکه می‌گوییم حجاب بُعد انسانی دارد، می‌توان دو برداشت کرد. یک اینکه، حجاب به معنای عام آن برای انسان مطرح است نه فقط برای جنس مؤنث و بنابر جنسیت، محدودهٔ آن متفاوت است، یعنی جنس مذکر همچون جنس مؤنث حجاب برایش تعریف می‌شود اما به‌گونه‌ای دیگر. دو اینکه، حجاب در انسانیتِ زن مؤثر است و منظور ما همین برداشت دوم است. یعنی، یک زن با رعایت حجاب در مسیر هدف از آفرینش خود قرار می‌گیرد. به عبارتی با حفظ حجاب غایتش تأمین می‌شود. حال سؤال اینجاست که چه رابطه‌ای بین هدف از آفرینش زن و حجاب وجود دارد؟ هدف از آفرینش بشر بندگی خداست یعنی عبودیت. "وقتی معنای عبودیّت الهی این شد که انسان از «انداد اللَّه» اجتناب کند و تبرّی جوید، باید از همه‌ی اَشکال آن تبرّی جوید. «انداد اللَّه»، یک وقت نفس پلید انسانی است که درون اوست؛ «نفسک التی بین جنبیک». یک وقت شیطان است که در دعای صحیفه‌ی سجّادیه می‌گویید که «او را در وجود من مستقر کردی و به چیزی که مرا از آن متمکّن نکردی، تمکّن بخشیدی.»یک وقت هم شیطان‌های قدرتمند عرصه‌ی سیاسی‌اند که برای اغوا و راهزنی و تسلّط و ضربه زدن و به جهنّم کشاندن ملت‌ها و شعوب بشری منتظر نشسته‌اند. «انداد اللَّه» اینهایند. دعوت به عبودیّت، نفی این‌ها را می‌طلبد." (۱۳۷۶/۱۰/۰۳ّ، بیانات در دیدار جمعی از روحانیون) خب با توجه به آنچه گفته شد، حجاب هم در بحث مبارزه با نفس و شیطان مطرح است که مربوط به بُعد شخصی و انفرادی زن می‌باشد و هم در بحث مبارزه با طواغیت عالم یعنی بُعد اجتماعی مطرح است. درباره‌ی بحث اول بسیار سخن گفته شده است و تفسیر حکم حجاب، بیشتر از این دست بوده است. اما در این مجال، بحث دوم مورد نظر نگارنده است. یعنی، اگر یک زن بخواهد در مسیر تحقق هدف از آفرینش قرار بگیرد و انسانیت خود را تحقق ببخشد باید به مقام عبودیت برسد که این مقام علاوه بر مبارزه با نفس، مبارزه با طواغیت عالم را می‌طلبد. به‌عبارتی حجاب یک جهاد همه‌جانبه با دشمن درونی و بیرونی انسان است. حال سؤالی دیگر مطرح می‌شود که این جهاد به چه شکل ترسیم می‌شود؟ پاسخ این خواهد بود که بندگی خدا، یا عبودیت، در گرو میزان اجتماعی بودن بشر و نقش‌آفرینی او در اجتماعات است. به این دلیل که بندگی یعنی، نفی طاغوت و پرستش خدای یکتا به طور کامل. مسلماً برای تحقق این امر، ما نیازمند تشکیل حکومت هستیم تا نفی طاغوت اتفاق بیفتد. چراکه سلطه‌ی طاغوت و رسیدن او به اهداف شومش بیش از آنکه با سلطه‌ی بر ابعاد فردی نتیجه دهد با سلطه‌ی بر جوامع بشری مؤثر بوده است. به همین ترتیب تحقق اهداف توحیدی نیز منوط به جذب جماعت و پذیرش و حرکت آن‌ها به این اهداف والاست و البته این مهم، تنها با رعایت یکسری احکام فُرادی محقق نمی‌شود. کوتاه سخن اینکه، تا حکومت اسلامی نباشد و امت اسلامی و جامعه‌ی اسلامی شکل نگیرد، نفی طاغوت اتفاق نخواهد افتاد یا به معنایی دیگر تا همه با هم زیست موحدانه نداشته باشیم، غایت آفرینش شکل نخواهد یافت. حال یک زن برای نقش‌آفرینی در جامعه و مساعدت در تشکیل حکومت اسلامی و به دنبال آن نفی طاغوت، نیازمند خروج از منزل و حَرم خود است. اما با توجه به فیزیک زن و بسیاری از تأثیرات و تأثرات محتملِ روحی که به‌سبب رفتارهای مخاطبان مرد در او ایجاد می‌شود؛ اگر پوششی مناسب نداشته باشد قطعاً نمی‌تواند نتیجه‌ی مطلوبی از حضور خود در جامعه کسب کند چراکه او را به بیراهه می‌کشانند و چه‌بسا او را ابزار بهره‌مندی خود قرار دهند و در نهایت مانع ظهور و بروز او و استعدادهایش در جامعه می‌شوند. هرچند در ظاهر امر در جامعه حاضر باشد اما حضورش بدون الزامات پوششی، منتهی به سعادت او و جامعه نخواهد شد. آمار آزار و تعرض و اسارت زنان در جوامع مختلف گواه این اصل خواهد بود. البته همیشه استثنائاتی وجود دارد اما برای رسیدن به هدفی به بزرگی هدف آفرینش باید بر قواعد کلی تکیه کرد تا بتوان برای همه‌ی جوامع نسخه پیچید. نکته آخر اینکه فلسفه حجاب زن، تنها برمی‌گردد به حضور او در اجتماع و لاغیر. به عبارتی حجاب دستور داده نشده مگر برای تجویز حضور زن در جامعه. یعنی نه‌تنها اسلام با حضور زنان در جامعه مخالف نیست بلکه خودش شرایط مساعد را تعبیه کرده و بدان امر می‌کند. به‌عبارتی گویا وجه اصلی دستور به حجاب، دستور به نقش‌آفرینی زن در جامعه است. پس اگر قرار باشد یک زن اجتماعی باشد و نقش‌آفرینی کند باید به دلیل ساختار فیزیکی خود مقید به پوششی خاص باشد تا با این چهره در اجتماع حاضر شده و وظیفه‌ی خود را مبنی بر تشکیل جامعه‌ی اسلامی والبته بندگی، به منصه ظهور رساند. ✍زينب نجیب @ghalamenajib
باغ کتاب، مکانی فرهنگی یا ضد فرهنگ امروز برای چند ساعتی با خانواده در باغ کتاب بعد از صرف افطاری ساده‌ای که با خود برده بودیم گشتی زدم. محیط زیبا، امکانات مختلف تفریحی و سرگرمی، وجود کتب بسیار متنوع، نمایشگاه‌های مختلف لوازم‌التحریر و گل و گیاه و محصولات سنتی، رستوران و کافی‌شاپ و... همگی می‌تواند برای چند ساعتی برای خانواده‌ها خاطراتی خوش رقم زند. در حال حاضر مدیریت مجموعه باغ کتاب به عهده محسن جلالی فراهانی مدیرعامل مؤسسهٔ نشر شهر (وابسته به شهرداری تهران) است و مؤسسه نشر شهر به عنوان بازوی اجرایی سازمان فرهنگی ـ هنری شهرداری تهران در حوزه نشر کتاب و توسعه فرهنگ مطالعه است. حال با توجه به رصدی که صورت گرفت، چند نکته حائز اهمیت است: 1⃣ مگر اولین هدف از تأسیس چنین اماکنی، توسعه فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی و بالا بردن سرانه‌ی مطالعه در کشور نبوده است؟ پس چرا کتاب‌ها با قیمت‌هایی گزاف ارائه‌ می‌شود؟ تا جایی که حتی برخی کتب را می‌توان با تخفیف‌های مختلف از برخی سایت‌ها و فروشگاه‌ها تهیه کرد و از خرید در آنجا منصرف شد. مگر نه‌اینکه حداقل انتظار یک شهروند این است که در باغی که به‌نام کتاب تأسیس شده است امید آن داشته باشد که کتاب را ارزان‌تر از باقی اماکن تهیه کند؟ 2⃣ مسئله‌ی شماره ۱ تنها مربوط به کتاب نیست بلکه قیمت تمامی لوازم ‌التحریر عرضه شده در آن‌جا نیز بیشتر از قیمت واقعی آن‌هاست. 3⃣ چرا امکانات دولتی و بودجه‌های کلانی که به‌ منظورهای مختلف فرهنگی همچون این مکان، تعبیه می‌شود تنها صرف کلان‌شهرها و گاهی فقط پایتخت می‌شود و قیمت‌ محصولات و حتی امکانات خوراکی در آنجا به‌گونه‌ایست که باز هم تنها قشر مرفه جامعه را پاسخگوست و متأسفانه قشر ضعیف جامعه این‌بار هم هیچ بهره‌ای از آن نخواهند برد؟ 4⃣همه‌ی آنچه گفته شد درد است اما دردی که مدتی است گریبان این باغ را همچون بخش‌های دیگر جامعه گرفته است، چهره‌ی نامطلوب کشف حجاب بانوانِ حاضر در آنجاست. وضعیتی که تنها به نپوشیدن یک روسری اکتفا نشده و بعضاً صحنه‌هایی غیر اخلاقی از خود به جا گذاشته است. مخاطبم، آقایان مسئول، از شهردار تهران آقای زاکانی گرفته تا آقای محسن جلالی فراهانی به عنوان مدیریت باغ کتاب تا تمامی مسئولان ومدیران و معاونان اجرایی و میانی است. به عنوان یک شهروند یک سؤال از شما دارم! ایجاد یک محیط فرهنگی_اخلاقی در یک مکانی که با هدف گسترش فرهنگ در جامعه شکل گرفته است مگر چقدر هزینه دارد؟ آیا این تعلل آشکار از سوی شما خدایی نکرده به تعارض منافع شما برنمی‌گردد؟ مگر ایجاد یک محیط سالم اخلاقی و حفظ حداقل‌‌های پوشش، چقدر پیچیده و سخت است که اینچنین چشم بر همه‌ی این ولنگاری‌ها بسته‌اید؟ آیا واقعا راضی هستید که با این سهل‌انگاری شما خانواده‌های مذهبی زین‌پس نتوانند در اینجور اماکن حاضر شوند و هزینه‌ای که باید از بیت‌المال صرف همه‌ی اقشار جامعه شود، خرج افرادی شود که با کشف حجاب خود عملا رفتاری غیرقانونی و ناهنجار از خود نشان می‌دهند؟ آقای زاکانی ! کارنامه‌ی شما در تمامی این سال‌ها نشان از روحیه‌ی انقلابی شما بوده است پس چه شد آرمان‌های انقلاب؟ بگذارید در پایان به یادتان بیاورم که رهبرم فرمود: " حجاب یک حکم شرعی و یک مسئله‌ی قانونی است و در این زمینه باید در درجه‌ی اول، دستگاه‌های دولتی و حکومتی و مدیران ‌آنها مراقبت کنند تا بر اساس قانون عمل شود‌".‌۱۳۹۸/۰۵/۳۰ پس اقدام کنید. ✍زينب نجیب @ghalamenajib
او کیست❓❓❓ 1⃣ در خاندانی اصیل و برجسته دیده به جهان گشود. فرهنگ‌دوست، دانش‌طلب و تحول‌خواه بود. با معنویت و به دور از هرگونه شرک زندگی می‌کرد. از هرگونه عقب‌ماندگی، محافظه‌کاری و تاریک‌اندیشی به‌دور بود. حریت و ظلم‌ستیزی، درایت و آینده‌نگری از ویژگی‌های شاخص ایشان بود. ژرف‌اندیشی و استقلال‌طلبی نیز از دیگر ویژگی‌های شخصیتی ایشان بود. ذوق و ابتکار و پرهیز از هرگونه واپسگرایی و دنباله‌روی را می‌توان به‌عنوانِ سبک رفتاری ایشان معرفی کرد. او در جامعه خود به عنوان یک الگوی زن برتر، تاثیر بسزایی در گسترش صفات نیک انسانی داشت. سخاوت، کرامت، ایثار و فداکاری، عفت و پاکدامنی، توجه به مستمندان، عطوفت و مهربانی و صبر و استقامت، از جمله فضیلت‌های پسندیده‌ای‌ در او بود که تاریخ گواه آن است. 2⃣ ریشه و تبار او به قومی با اصل و نسب می‌رسد. بطوری‌ که حتی برخی از بزرگترین رهبران جهان اسلام از تبار آن‌ها بودند. پدر ایشان از چهره‌های برجسته و شجاع زمانِ خویش بود. در زمان حیاتش برای دفاع از یک قانون، با حاکمِ جامعه‌ای که ستم روا می‌داشت؛ ابتدا ملاقات کرد و با شجاعت او را از کارش برحذر داشت سپس با دعوت چهره‌های بانفوذ جامعه، شورای امنیتی_ملی تشکیل داد و همگان را به مقاومت دعوت کرد. از سوی دیگر آنها را مسلح کرد و همین اقدامات وی باعث شد تا حاکم ظالم را سرجایش بنشاند و جنگی هم رخ نداد. مادرش نیز از اصیل‌ترین خاندان‌ها بود. اسیر خرافات نبود بلکه اهل اندیشه بود. رفتار او را نیز بسیار پاک توصیف می‌کنند. 3⃣خانواده‌ی او در جامعه آن زمان، بانفوذ بودند. آن‌ها بسیار ثروتمند و سخاوتمند بوده و ثروت خود را از طریق تجارت به دست می‌آوردند اما بسیاری از آن را در راه بخشش به محرومان و دستگیری از افتادگان به کار می‌بردند از سوی دیگر بسیار اندیشه‌ورز و خوش‌فکر و اهل تحقیق بودند. این بانوی بزرگوار با سبک زندگی درست و خردمندانه‌ی خانواده‌ی خود، شخصیت ویژه‌ای به دست آورده بود. 4⃣ از ویژگی انسان‌های هوشمند، روح نواندیش و نوگرا داشتن است. آنان به آداب و رسوم رایج، فرهنگ و مقررات غالب، بافته‌ها و یافته‌های موروثی و بینش و منش رسمی صاحبان قدرت و آیین و باور مردم روزگار خود بسنده نمی‌کردند و هماره در جست‌وجوی راهی نو، سبکی جدید، شیوه‌ای برتر، برنامه‌ای جالب‌تر، آیین و منشی مترقی‌تر و دنیایی خردمندانه‌تر برای زندگی و تأمین حقوق انسان‌ها بودند. همین ویژگی یکی از رازهای پذیرش نهضت‌های آزادی‌خواهانه و ترقی‌خواهانِ تاریخ از سوی این چهره‌ها بود. 5⃣ او به آیین مرسوم جامعه‌ی خود که از اصلش منحرف شده بود، اهمیت نمی‌داد و از رهاورد آن بر کنار بود. او نه بسان زن عادی آن روز، به انزوای تحمیلی تن سپرده بود و نه شب‌نشینی و بردگی جنسی زن اشرافی را به رسمیت می‌شناخت. کار، پویایی اندیشه‌ی او بود که او را به مدیریت و تجارت و جسارتی مستقل سوق داد تا جایی که نه تنها خود را نیازمند مردِ خودکامه روزگار نمی‌دید که ازدواج با زورداران و زرداران تاریک‌فکر نیز برای او تحمل‌ناپذیر شده و جویای جوانی متفاوت از مردنمایان دنیای خویش بود. 6⃣ هنر مدیریت اقتصادی و مهندسی اجتماعی و روش هوشمند در تجارت را از برادرزاده‌های باتدبیرش اقتباس کرده بود و مردم‌خواهی را از عمویش به یاد داشت و همین سبب شد که نزد ایشان آموزش ببیند و همواره در مسائل گوناگون از او مشورت گیرد. از جمله در ازدواج با شخصی که بعدها یکی از بزرگ‌ترین رهبران جامعه خود شد و داعیه‌ی جهانی پیدا کرد. 7⃣این بانو، دارای ثروت و اعتباری بسیار بود، امّا به جای کار ظالمانه رایج ـ که رباخوارگی و مکیدن خون محرومان و خوشگذرونی رایج زرداران بود ـ سرمایه‌اش را در راه سازندگی و تجارت و سود عادلانه و گره‌گشایی و مردم‌نوازی به کار می‌انداخت. از این راه سودمند، هم بر ثروت خود می‌افزود و هم به اقتصاد جامعه خون سالم تزریق می‌کرد. با کارآفرینی، گروهی را در شبکه تجاری خود به کار می‌گرفت که اینچنین نیازهای مردم به وسایل زندگی را برطرف سازد و مطلوبتر از همه به ندای آزادگی و ناسازگاری خود با روزگارش پاسخ دهد. اگر شرایط رباخواری آن روز را بنگریم و بدانیم که چگونه و در چند مرحله به جنگ این آفت بزرگ اجتماعی رفته بود، بیشتر به عظمت این انسان خوش‌فکر پی‌‌می‌بریم. 8⃣ایشان کارگزارانش را از میان انسان‌های سالم استخدام می‌کرد و خود از دفتر کارش این شبکه‌ی تجاری را با سرانگشت تدبیر و قدرت به حرکت می‌آورد و به کار اقتصادی‌اش سامان می‌بخشید. با دقت در انتخاب فرصت، نوع کالا و مقدار آن را تعیین می‌کرد. حرکت، بازگشت و توقف کاروان را با آگاهی از زمان و مکان، به گونه‌ای برنامه‌ریزی می‌نمود که شگفتی‌ها را برمی‌انگیخت و کاروان بزرگ تجارتی‌اش هماره در راه بود و سود فراوانی باخود به همراه می‌آورد. ✍زينب نجیب @ghalamenajib ادامه دارد👇
9⃣ اگر با شرایط جهان آشنا باشیم و محرومیت کامل زن از حقوق انسانی‌اش را به یاد بیاوریم، آن‌گاه اداره چنین شریان مهم اقتصادی به وسیله یک دختر هوشمند و پاک‌منش را می‌ستاییم و درمی‌یابیم که او خردمندترین و کارآمدترین مدیران روزگارش بود. این عوامل، دخت خردمند را با جامعه‌ی روزگارش متفاوت ساخت و او را انسانی وارسته تربیت کرد؛ به گونه‌ای که هم از حقایق جاری روزگارش آگاه بود و هم به خداجویی و بشردوستی آراسته شد و هماره در اندیشه‌ی جامعه و جهانی نو می‌زیست. 0⃣1⃣ این بانوی بزرگوار، بانویِ بانوان جامعه خود نامیده شد و چنان نیکبخت و اهل بالندگی بود که حتی پس از وفاتش، خواص جامعه در وصف او شعرها سرودند. از سوی دیگر او را صدیق می‌نامیدند زیر راست‌گفتار و راست‌عقیده بود و در مجموع، آثار بزرگی و نجابت و شرافت از کردار و گفتار و رفتار او پدیدار می‌گشت. ایشان از انفاق‌کننده‌ترین افراد در زمان خود شناخته شد و این باعث شد تا بسیاری از زنان دیگر به تأسی از او در آن زمان و چه در زمان‌های بعد، این فرهنگ انفاق را الگو گرفته و گسترش دهند. 1⃣1⃣ این دوشیزه‌ی گرانقدر به‌خاطر موقعیت اقتصادی و اجتماعی و سیاسی والایی که داشت از خواستگاران زیادی برخوردار بود مخصوصاً از بزرگان جامعه و اشراف زادگان. اما به هیچ یک از آنها توجه نداشت، تا اینکه توجه او را جوانی به خودش جلب کرد که بسیار با اخلاق و دارای معنویات بود و صفات ویژه‌ای را به خود اختصاص داده بود بدین ترتیب از او خواست که به منظور تجارت با هم همکاری کنند جوان نیز پذیرفت این بانوی بزرگوار با ذکاوت، دو نفر از افراد امین خود را به سوی او فرستاد تا در تمامی یک سفر تجاری، او را زیر نظر داشته باشند پس از بازگشت از این سفر و تعریف و تمجید آنها از آن جوان برومند و ذکر وقایع قابل توجه، این بانوی بزرگوار به دلیل صداقت، امانت، حسن خلق و درست‌کاری آن جوان، پیشنهاد ازدواج را مطرح ساخت که البته این نیز از درایت ایشان بود و از سوی آن جوانمرد پذیرفته شد و در روز خواستگاری، عموی داماد صیغه‌ی ازدواج را جاری کرد و بعد جملات زیبایی در وصف این بانوی بزرگوار مطرح کرد که نشان از بارز بودن ایشان در جامعه‌ی خود بود. 2⃣1⃣ایشان زمان ازدواج، جوانی حدوداً ۲۵ ساله بود. در اوج زیبایی و جوانی و استقلال. اما تمامی اموالش را به همسرش بخشید و مدیریت املاک خود را در اختیار او قرار داد. این عشق و محبت فقط به اندازه‌ی اهدای تمامی اموال مادی یک زن نبود، این عشق و محبت تا جایی پیش رفت که در وصف همسر خود شعرها می‌سرود، از او اطاعت می‌کرد، او را حمایت می‌نمود، با او همکاری می‌کرد و در پستی و بلندی زندگی یار و غمخوار و مونس او بود. این در حالی بود که بسیاری از بزرگان جامعه و زنان نیز با ازدواج او موافق نبودند و مرد جوان را به‌خاطر تهی‌دستی، مناسب ایشان نمی‌دانستند اما عشق ایشان زبانزد خاص و عام شد و جالب‌تر اینکه این شیدایی یک طرفه نبود. در آن ۴۰ شبی که همسر او برای مأموریتی از این بانوی بزرگوار دور بود به هر ترتیبی که می‌شد برای او پیغام می‌فرستاد تا هم از حال خود برای او بگوید و هم با گفتگو، موجبات دلگرمی او را فراهم کند. 3⃣1⃣بعد از وفات این بانو، همسر ایشان همواره از خاطرات شیرین و ایثار آن بانوی گرامی به نیکی یاد می‌کرد و هرگاه به یاد او می‌افتاد، اشک فراق بر دیدگانش جاری می‌شد تا آن‌جا که سال فوت همسرش را سال غم و اندوه نامید. او هر نشانه‌ای که یادآور همسر متوفایش بود را گرامی می‌داشت. از آن جمله می‌توان به تکریم از پیرزنی که روزگاری فقیر خانه آنها بود اشاره کرد. آن پیره زن یکی از فقرایی بود که همیشه درِ این خانه را می‌زد و خانم خانه او را بسیار تکریم می‌نمود. حال پس از فوت آن بانوی یگانه مورد تکریم خانه بود چراکه یادآور مادر خانه می‌شد و هر نشانه‌ای که یادآور محبوب این خانه باشد شایسته‌ی تکریم و عنایت بود. 4⃣1⃣همسر او وقتی می‌خواهد مقام محبوبش را وصف کند می‌گوید: او زمانی مرا یاری کرد که همه من را تکذیب می‌کردند و او را مسخره. ایمان و باور او به من باعث رفع غم و اندوه از من می‌شد. حمایت مالی او از من و بخششِ هر آنچه که داشت در راه من، بی‌همتا بود. 5⃣1⃣از ویژگی‌های بارز او، چهره ادبی و ذوقِ هنری اوست؛ به گونه‌ای که خانه او، مرکز انجمن ادبی و علمی شهر بود. بزرگان جامعه او را در شمار سرایندگان نامدار شمرده‌اند. از سوی دیگر او را مادر مومنین می‌نامند. او پس از اهدای همه سرمایه‌ی مادی و معنوی خود، در سخت‌ترین شرایط تحریمِ دشمنان درگذشت در حالی که تنها ۲۵ سال از ازدواجش می‌گذشت. حاصل ازدواج این دو بزرگوار فرزندانی بود که البته آخرین آن‌ها دختری شد که بعدِها روح آزادی و آزادگی، بخشش و بخشندگی، مدیریت و همسرداری، ظلم‌ستیزی و جهاد...را تمام و کمال از مادر به ارث برده بود. ✍زينب نجیب @ghalamenajib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگر بدانند... رهبر انقلاب، امروز در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام فرمودند: "مسئله‌ی حجاب محدودیت شرعی و قانونی است. محدودیت دولتی نیست. قانونی است و شرعی است. کشف حجاب حرام شرعی است، حرام سیاسی است؛ هم حرام شرعی است، هم حرام سیاسی است". ۱. حجاب یک محدودیت دولتی نیست 👈 یعنی یک‌جور حدّ تعیین کردن در پوشش توسطِ یک دولت یا یک جناح یا بر اساس سلیقه‌ی قوای یک کشور نیست بلکه👇 ۲. حجاب یک مسئله شرعی و قانونی است👈 یعنی از دل دین (شریعت) و از دل قانونِ برآمده از دین است. قانون نیز بُعد اجتماعی و حکومتی دارد که برای اصلاح جامعه هدف‌گذاری می‌شود و چون از دین استخراج می‌شود، دستور خداست. ۳. بنابراین، خلاف آن، هم حرام شرعی است هم حرام سیاسی👈 یعنی چون هم ابعاد فردی دارد، هم ابعاد اجتماعی، هم تأثیر و تأثرات درون مرزی دارد و هم برون مرزی، سرپیچی از آن علاوه بر حرام شرعی منتهی به حرام سیاسی هم خواهد شد. ایشان در ادامه می‌فرمایند: "خیلی از کسانی که کشف حجاب می‌کنند نمی‌دانند این را؛ اگر بدانند، بدانند که پشت این کاری که این‌ها دارند می‌کنند چه کسانی هستند، قطعاً نمی‌کنند". ۱. می‌توان گفت که کشف حجاب، دقیقاً به همین دلیل، حرام سیاسی نام گرفت. زیرا کشف حجاب مسیر را برای دشمنی دشمن و تسلط او هموار می‌کند یعنی دست دشمن را برای سلطه بر مسلمان باز خواهد کرد و حقیقتاً کدام انسان عاقلی است که بداند عمل او دشمنش را تقویت می‌کند اما باز همان عمل را تکرار کند؟ باتوجه به آنچه رهبر معظم انقلاب فرمودند و با توجه به فهم نگارنده، باز هم به یک نکته می‌رسیم و آن :تبیین" است. تبیین اینکه👇 ۱. منفعت حجاب در چیست؟ ۲. آیا منفعتش تنها در خودش خلاصه می‌شود یا در دفع ضرر یا ضررها؟ (مثل ضرر تسلط دشمن) آری، مسئله حجاب باید درست و دقیق تبیین شود. هم بگوییم با حفظ حجاب چه منافعی عایدمان می‌شود و هم بگوییم که در صورت رعایت نکردن آن چه ضررهایی متحمل خواهیم شد. اگر درست تفهیم شود همه در برابر آن تسلیم خواهند شد. ان‌شاءالله ✍زينب نجیب @ghalamenajib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گاه رزمایش کشورم ایران، رزمایش دلاورمردان نظامی با سلاح سخت در آب و خاک و هواست و گاه رزمایشش، در موسیقی و شعر و اثر هنری است. امروز در رزمایش سخت و نرم وطن ببینید که قلم و بیان ما نیز همچون سلاح سخت نظامی، تیز و بران است و به دشمنان هشدار می‌دهد... اینجا ایران است نه ... @ghalamenajib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر تا دیروز تردید داشتم که مسئله حجاب در جامعه امروز ما بیش از آنکه سیاسی باشد فرهنگی است؛ امروز قاطعانه عرض می‌کنم که مقوله‌ی حجاب در دنیای کنونی یکی از مهم‌ترین عناصر سیاسی جامعه‌ی ما و حتی جوامع دیگر است. حتی به جرأت می‌توان گفت مسئله‌ی حجاب رابطه‌ی تنگی با ایران قوی دارد. یعنی جنگی با پیشرفت در ایران به سبک مسئله‌ی زن و حجاب صورت گرفته است. وقتی شاهد این هستیم که فرد معتقد یا علاقه‌مند به حجاب را تهدید به مرگ و نابودی می‌کنند؛ نمی‌توان به این نتیجه نرسید که مقوله‌ی حجاب به یک مقوله‌ی سرنوشت‌ساز تبدیل شده، تمرکز و توجه به آن اهمیت دارد و کشف راهکارهای حفظ و ترویج آن در شرایط کنونی جهادی بس عظیم است. از سوی دیگر به نظر می‌رسد افراد تخریب و تهدید کننده، لزوماً همه‌ی افراد مخالف حجاب نیستند چرا که بسیاری از بدحجاب‌ها و بی‌حجاب‌ها که ظاهرا به مخالفت با حجاب برخاسته‌اند افراد بی‌دین و بی‌اعتقاد به انقلاب اسلامی نیستند. بسیاری از این بانوان اهل مذهب و دیانتند. پس این افراد چه کسانی هستند و از کجا تغذیه می‌شوند؟ به نظر می‌رسد که این افراد تهدیدکننده جریانی هدایت شده‌اند که مقابله با آن‌ها پیگرد قانونی و امنیتی می‌طلبد. ✍زينب نجيب @ghalamenajib
غربت رمضان در برخی مدارس اولین، مهمترین و موثرترین نهاد هر جامعه‌ای به طور قطع، بعد از خانواده، مراکز آموزشی و پرورشی آن جامعه است. چرا که مهمترین عنصرِ پیشرفت هر کشور افراد آن جامعه است. در میان تمامی مراکز تربیتی، نهاد آموزش و پرورش والاترین و عمده‌ترین نقش در هویت‌سازی را ایفا می‌کند زیرا در سنین ابتدایی حیات بشر وارد زندگی او شده و نقش بسزایی خواهد داشت. حال سؤال اینجاست که در جامعه‌ی ما آموزش و پرورش کجای نقشه‌ی تمدن‌سازی و هویت‌سازی ایستاده است؟ گفته نشد؛ کجا قرار گرفته است؟ زیرا آشکار است که در این نقشه باید در رأس باشد و هست. اما پرسیده شد؛ کجا ایستاده است؟ یعنی؛ تا به امروز خود را تا کجا رشد داده و چقدر در این مسیر موفق بوده است؟ سؤالات از این دست در مقوله‌ی عملکرد آموزش و پرورش، بسیار است اما در این فرصت نگارنده قصد تحلیل و بررسی دقایق این مسئله را ندارد و تنها با هدف مقدمه‌ای بر ضرورت بررسی عملکرد این نهاد از آن عبور کرده و به بررسی مصداقی ملموس به‌نام روزه‌خواری علنی در برخی مدارس می‌پردازد. ناگفته نماند که نگارنده هرگز نگاه صفر و صدی به عملکرد این نهاد ندارد و به وجود نقاط قوت بسیاری در کارنامهٔ آن از جمله تلاش در تأمین محتوای مناسب در کتب درسی و غیر درسی، برگزاری مسابقات و جشن‌های مناسبتی و ...اذعان دارد. اما مسئله‌ی امروز، روزه‌خواریِ آشکار دانش‌آموزان در فضای به اصطلاح تربیتی مدارس است. در این رابطه چند سؤال پرسیده می‌شود و قضاوت آن را به عهده‌ی مخاطب می‌گذاریم. ۱. آیا یک انسان که در مهم‌ترین مرکز آموزش‌ و‌ پرورش کشور به تربیت آن مبادرت ورزیده شده است و برای شکل‌گیری و رشد هویت او تلاش و هزینه می‌شود نباید با اوّلیات احترام به ماه مبارک رمضان آشنا باشد؟ قطعا افراد در امر روزه‌داری آزادند و تکلیف و تشخیص آن حکمی فردی می‌طلبد. مسئله این است که آیا افرادی که به هر دلیل در جرگه‌ی روزه‌داران نیستند؛ نباید به این میزان از فهم و شعور برسند که در مقابل افراد روزه‌دار و در ملأ عام به خوردن و آشامیدن نپردازند؟ اگر در مدرسه این اصول را نیاموزند؛ کجا برای آن‌ها نهادینه شود؟ آیا وجود معضل روزه‌خواری علنی در جامعه‌ی امروز نتیجه‌ی کوتاهی نهاد‌هایی همچون آموزش و پرورش نیست؟ ۲. تا به‌حال دقت کرده‌اید که در بیمارستان‌ها اتاق کوچک و دور افتاده را برای استراحت و سیگار کشیدن پرسنل آنجا تعبیه کرده‌اند؟ این کار به دلیل حفظ سلامت بیماران است. خب، فکر کردن و خرج کردنِ کمی خلاقیت برای حل معضل روزه‌خواریِ علنی دانش آموزان در مدارس برای سلامت روحی و اخلاقی دانش‌آموزان و در مرحله بعدی سلامتی اخلاقی جامعه ضروری نیست؟ شاید مثال، مثال مناسبی نبوده باشد، چرا که روزه‌داران یک جامعه از کوچکترین تا بزرگترین آن‌ها قطعا از سالم‌ترین افراد جامعه چه از نظرجسمی و چه از نظر فکری هستند و نباید با بیماران بیمارستان مشتبه شوند اما به قول اهل فن در مثال مناقشه نیست. هدف تنها بیان ضرورت تلاش و غیرت و مسئولیت‌پذیری افراد در جهت حفظ فضای شایسته برای یک جامعه‌ی اسلامی است. به‌نظر می‌رسد حتی پیشنهاد مکانی برای روزه‌خواران در مدرسه پیشنهاد مناسبی نباشد چرا که باز هم حرمت ماه مبارک حفظ نخواهد شد و شاید بسترساز تشویق به روزه‌خواری شود. پس متولیان امر باید به دنبال راهکار مناسبی باشند. ۳.همه‌ی ما به وفور شاهد عزم و اراده‌‌ای جدی در مدارس برای پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان و رقابت‌های دیگر مثل مسابقات علمی_فرهنگی و... بین مدارس بوده‌ایم تا آن‌ها در بحث رتبه‌بندی‌ها و گزارشات به مناطق از یکدیگر کم نیاورند. حتی گاهی با طرح‌هایی مواجه بوده‌ایم که نه‌تنها تربیتی نبوده بلکه فقط دانش‌آموزان را در یک رقابت بی‌امان قرار می‌دهد. بدین‌ترتیب، چطور مدارس نمی‌توانند با همین اراده درس انسانیت به فرزندان خود دهند؟ آیا روزه‌خواری در مقابل چشم همکلاسی، که اغلب با بوی غذا و خوراکی همراه است رنگی از انسانیت دارد؟ آیا باز بودن بوفه‌‌ی مدارس در ایام ماه مبارک، محلی از اعراب دارد؟ آیا خود این عمل نیز نوعی تشویق به روزه‌خواری نیست؟ درخواست نگارنده و بسیاری از دغدغه مندان در این مسئله این است که: ✅مدرسه تنها مرکز یادگیری پیچیده‌ترین فرمول‌های منطق، ریاضی، فیزیک، شیمی و یا حفظ چند شعر و وزن، کلمه ترکیب و اطلاعات تاریخی و جغرافیایی نیست مدرسه نماد و نهاد هویت‌سازی یک جامعه است شاید بتوان با چند فرمول توسعه یافت اما هرگز پیشرفت به‌معنای دقیق و حقیقی آن حادث نخواهد شد زیرا پیشرفت در گرو تحقق انسانیت و معنویت است. ✍زينب نجیب @ghalamenajib
به جز از علی نباشد به جهان گره‌ گشایی طلب مدد از او کن چو رسد غم و بلایی چو به کار خویش مانی در رحمت علی زن به جز او به زخم دل‌ ها ننهد کسی دوایی ز ولای او بزن دم که رها شوی ز هر غم سر کوی او مکان کن بنگر که در کجایی بشناختم خدا را چو شناختم علی را به خدا نبرده‌ ای پی اگر از علی جدایی علی ای حقیقت حق علی ای ولی مطلق تو جمال کبریایی تو حقیقت خدایی نظری ز لطف و رحمت به من شکسته دل کن تو که یار دردمندی تو که یار بینوایی همه عمر هم چو شهری طلب مدد از او کن که به جز علی نباشد به جهان گره‌ گشایی شعر از عباس شهری @ghalamenajib
هم‌تراز با ۲۲ بهمن روز قدس همتراز و هم‌پایه با روز ۲۲ بهمن به چه معناست؟ این عبارت چه قصدی دارد و چه آرمانی را دنبال می‌کند؟ این جمله‌ایست که بارها به مناسبت‌های مختلف از زبان شهید سلیمانی عزیز شنیده شد. توجه ایشان به مسئله‌ی فلسطین و نقش ایران در حمایت از ملت و مقاومت فلسطین تا جایی است که او را شهید قدس می‌نامند. بررسی خدمات این مرد بزرگ به جهان اسلام بالاخص، فلسطین عزیز و کمک و تجهیز آن‌ها با تلاش و ابتکارِ او، بر کسی پوشیده نیست. با یک جستجوی ساده می‌توان به اطلاعات برخی از عملیات‌های ایشان و قهرمانی‌های او دست یافت. هرچند سال‌ها باید بگذرد که به عمق شخصیت ایشان دست یابیم و به کُنه سخنان او پی‌بریم. در این یادداشت سعی شده است تا در حد بضاعت به تحلیل یکی از بیانات ایشان بپردازیم. از آنجا که حاج قاسم شاگرد مکتب خمینی کبیر بود؛ به نظر می‌رسد با سیری در سخنان امام خمینی(ره) راه برداشتی شایسته برویمان باز شود. امام خمینی در روز مقابله مستضعفین با مستکبرین، به عنوان روز جهانی قدس می فرماید: "‏‏«روز قدس» یک روز جهانی است. روزی نیست که فقط اختصاص به قدس داشته‏‎ ‎‏باشد. روز مقابلۀ مستضعفین با مستکبرین است. روز مقابلۀ ملت‌هایی است که در زیر فشار‏‎ ‎‏ظلم امریکا و غیر امریکا بودند، در مقابل ابرقدرتهاست. روزی است که باید مستضعفین‏‎ ‎‏مجهز بشوند در مقابل مستکبرین، و دماغ مستکبرین را به خاک بمالند... روز قدس روزی است که باید سرنوشت ملت‌های مستضعف معلوم شود، باید‏‎ ‎‏ملت‌های مستضعف اعلام وجود بکنند در مقابل مستکبرین. باید همان‌طور که ایران قیام‏‎ ‎‏کرد و دماغ مستکبرین را به خاک مالید و خواهد مالید، تمام ملت‌ها قیام کنند و این‏‎ ‎‏جُرثومه‌های فساد را به زباله‌دان‌ها بریزند." (صحیفه امام جلد ۹ ص ۲۷۶) چند نکته از این بیاناتِ امام قابل احصاء است: ۱. روز قدس مخصوص فلسطین نیست؛ روز همه‌ی آزادی‌خواهان جهان است زیرا تنها، روز مبارزه‌ی مردم یک منطقه با دشمنانش نیست، بلکه روز مقابله ملت‌هایی است که در زیر فشار ظلم امریکا و غیر آمریکا هستند یعنی مبارزه در مقابل ابرقدرت‌ها. ۲. روز آماده شدن و تجهیز در مقابل مستکبران جهان است. زیرا وحدت در اعلام برائت از دشمنان انسان و انسانیت خود بستری برای آمادگی و تجهیز مادی و معنوی انسان‌هاست. ۳. روز اعلام و ابراز وجود ملت‌های مستضعف است زیرا با حضور سیل جمعیت‌های استکبارستیز در تمام نقاط این کره‌ی خاکی، وحشتی خانمانسوز بر دل دشمنان حاکم می‌شود. ۴. روز الگوگیری از قیام ملت ایران در انقلاب ۵۷ و پایداری در این مسیر در به خاک مالیدن بینی دشمنان اسلام است. زیرا همانطور که ملت ایران توانست با وحدت و مقاومت عامل بیرون راندن طاغوت از مرزهای سرزمینی خود شود فلسطین و فلسطینیان و همه مظلومان جهان خواهند توانست. بدین‌ترتیب، با توجه به اشتراک آرمان‌های قیام ملت ایران و پایداری ملت فلسطین، روز قدس برای ما به همان اندازه اهمیت دارد که روز پیروزی ما در ۲۲ بهمن ۵۷. بنابراین، با عنایت به بیانات امام و جمله‌ی ناب سردار رشید حاج قاسم سلیمانی می‌گوییم: نه ۲۲ بهمن ایران متعلق به یک کشور است و نه روز قدس متعلق به یک مکان کوچک در غرب آسیا، بلکه هردو، انقلابی است در مسیر انقلاب مهدوی و متعلق به همه آزادی‌خواهان جهان. ✍زينب نجیب @ghalamenajib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شب جمعه، شب قدر، در آستانه‌ی روز جهانی قدس، در لحظات آسمانی شدنش یادی کنیم از او و گریه‌هایش...شاید شفاعتی کند و مرگ ما را هم شهادت رقم زنند... اللهم صل علی محمد و آل محمد @ghalamenajib
اندر احوالات مقوله‌ی دینداری مردم قسمت اول امروز در برخی محافل به اصطلاح روشنفکرانه و به قلم تاریک‌اندیشانِ‌ روشنفکرنما مطالبی شنیده و خوانده می‌شود که نه به طرز ماهرانه و هنرمندانه که به شیوه‌ای ناشیانه و مغرضانه چنان مغالطات را به هم تنیده‌اند که تنها تشویق هم‌قطاران خود را با خود همراه می‌کنند و همیشه سوسوی امیدی به پذیرش آن از سوی عموم مردم دارند. البته در بسیاری از موارد، این مردم هستند که در بزنگاه‌ها مسیری خلاف آنچه آنان ترسیم کرده‌اند انتخاب می‌کنند. و اما سخن ایشان درباب جایگاه دین در جامعه ایرانی👇 موارد استدلال ایشان بدین گونه است: ۱. فرود دینداری در سال‌های اخیر آن هم با شیب تند.👈 البته هیچ سندی بر این قول ارائه نمی‌شود و صرفاً در مقام یک ادعا باقی می‌ماند. ۲. عدم باور و پذیرشِ حکومت بر این موضوع که مردم فاصله زیادی با دین گرفته‌اند.👈 بر این ادعا هم هیچ سندی ارائه نمی‌شود و تنها به عدم رفراندوم توسط خود حکومت و عدم نظرسنجی از مردم اشاره می‌شود. که البته این جنابانِ جامعه‌شناس، خود بهتر می‌دانند که این نظریه چقدر مضحک می‌نماید. اما نگارنده برای مخاطب، این نکته را یادآور می‌شود که در هیچ جای دنیا و در هیچ حکومتی در طول سال‌های حیاتِ آن حکومت، هیچ‌گونه رفراندومی برگزار نمی‌شود. این در حالی‌ست که جمهوری اسلامی ایران به مناسبت برخی مناسک ملّی مانند ۲۲ بهمن و روز قدس و به دلیل انتخابات به تعدادِ حداقل دو برابر سال‌های حیاتش، خود را به رفراندم گذاشته است. از سوی دیگر، رفراندوم در حکومت اسلامی معنا ندارد. یعنی اگر افراد یک سرزمین مسلمان‌اند یا باید در حال تشکیل حکومت اسلامی باشند یا اگر این حکومت تشکیل شده باید در مسیر حفظ آن و آرمان‌هایش و البته رفع نواققصش حرکت کنند نه اینکه آن را به رأی بگذارند. ۳. کاهش حضور در مساجد، روزه‌خواری، عدم پرداخت خمس از دیگر استدلال‌های این جنابان است.👈این مطلب را هم بدون سند و آمار دقیق مطرح کرده‌اند که البته نگارنده کامل رد نمی‌کند اما فراگیر نمی‌داند. ۴. از دیگر دلایل ایشان این است که👈پیاده‌روی اربعین و یا حضور میلیونی مردم در زیارتگاه‌ها مانند مشهد و قم و جمکران نمی‌تواند به معنای دینداری مردم باشد. زیرا این مناسک حواشی دین است و نه خود دین.👈این مطلب را با شماره ۵ با هم پاسخ میدهم. ۵. تمسک به برخی شاخص‌ها مانند آمار انتخاب اسامی غیراسلامی بر کودکان.👈سؤال می‌پرسم چطور چنین آماری می‌تواند شاخص دینداری باشد و مثلا استفاده از اسامی ایرانی به‌جای اسامی ائمه نشان از بی‌دینی تلقی شود اما حضور میلیونی مردم در اربعین، اعتکاف، کمک‌های مؤمنانه، حضور در حرم رضوی در لحظه تحویل سال و... نمی‌تواند نشان از علاقه مردم به دینداری باشد؟ این عالیجنابان، بعد از کلی آسمان‌ریسمان کردن، از هدف اصلی نگارش و سخن خود پرده برداشته و به نقد تقابل با مسئله‌ی کشف حجاب در جامعه‌ی ایران می‌پردازند. از نگاه این آقایان، قانون حجاب ضربه‌ی مهلکی به دین می‌زند و از آنجا که در ایراد استدلال‌های به‌اصطلاح آبکی دستی بر آتش دارند؛ کشف حجاب را با قتل و دزدی مقایسه کرده و معتقدند دزدی و قتل حرام شرعی نیستند و فقط برای حفظ نظم اجتماعی جرم شناخته شده‌اند و به عبارتی عرف عقلا آن‌ها را جرم می‌انگارند نه حکم خداوند. لذا امروز که عرف، کشف حجاب را پذیرفته است جرم نیست و قوانین از این زاویه باید تصویب شود.👈 عجبا بر این استدلال! 🤔 به نظر می‌رسد این نکته آخر را مخاطب خود پاسخ خواهد داد.... پایان قسمت اول ادامه دارد... ✍زينب نجیب @ghalamenajib