eitaa logo
قلم نجیب
107 دنبال‌کننده
323 عکس
116 ویدیو
1 فایل
دل‌نوشته، تحلیل، تبیین از نگاه یک بانو در جنگ نرم. ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/ZeinabNajib
مشاهده در ایتا
دانلود
تأملی بر فلسفه‌ی حرکت سیدالشهدا در دهه محرم به یاد سیدالشهدا و خانواده و اصحابش بر سر و سینه زده، عزاداری می‌کنیم. سیه می‌پوشیم و به عشق او اطعام و نذری می‌دهیم. برای داشتن یک لحظه نگاه او به خلق خدمت می‌کنیم. همه‌ی این‌ها ثواب است و صواب. اما آیا هر سال بر هدف و فلسفه‌ی حرکت سیدالشهدا قدری مفصل‌تر تأمل می‌کنیم؟ آیا پس از فهم آن در طول روزهای سال به الگو گرفتن از او مبادرت می‌ورزیم؟ مگر نه‌اینکه کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا. در یکی از منازلِ بینِ راه [کربلا]، امام حسین (علیه السّلام) ایستاد خطبه خواند:" اَیُّهَا النّاسُ اِنَّ رَسولَ الله صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ قالَ مَن رَأَى سُلطاناً جائِراً مُستَحِلّاً لِحُرُمِاتِ الله ناکِثاً لِعَهدِ الله ... یَعمَلُ فی عِبادِ الله بِالجَورِ وَ العُدوانِ و لَم یُغیِّرُ عَلَیهِ بِقَولٍ وَ لا فِعلٍ کانَ حَقّاً عَلَى الله اَن یُدخِلَهُ مَدخَلَه". امام حسین (علیه السلام )حرف عجیبی زد  اوّلاً خطاب به ناس می‌فرماید. یعنی همه مردم. این خطاب فقط به مؤمنین نیست، خطاب فقط به آن عدّه‌ی همراهان امام حسین نیست؛ خطاب به بشریّت است، نه فقط در آن زمان، در همه‌ی زمان‌ها تا امروز. او از قول پیغمبر فلسفه‌ی حرکت خودش را بیان می‌کند؛ می‌فرماید که من به حرف پیغمبر عمل می‌کنم. پیغمبر به من دستور داده است که: "مَن رَأَى سُلطاناً جائِرا"؛ هر کس یک قدرتی را، یک قدرت ستمگری را مشاهده کند..." یَعمَلُ فی عِبادِ الله بِالجَورِ وَ العُدوان"؛ که به مردم با ظلم و ستم برمی‌خیزد، نکته اینجاست که نمی‌فرماید «یعمل فی المؤمنین»؛ یعنی نمی‌فرماید که به مؤمنین ستم می‌کند بلکه تاکید دارد به بندگان خدا ستم روا می‌دارد. این همان چیزی است که موجب می‌شود همه‌ی ما وظیفه پیدا کنیم. در این شرایط وظیفه چیست؟ و" لَم یُغَیِّر عَلَیهِ بِقَولٍ وَ لا فِعل"، کسی که یک چنین قدرتی را در مقابل خودش ببیند و در مقابل او موضع نداشته باشد یا موضع نگیرد و به مخالفت اهتمام نورزد ــ حال این مخالفت گاهی با قول است، گاهی با فعل است؛گاهی اقتضا می‌کند شما در مقابل قدرت ستمگر وارد عمل شوید، گاهی شرایط مناسب برای وارد عمل شدن نیست_ پس باید موضع گرفت؛ اینها تکلیف امروز ما را مشخّص می‌کند ــ در ادامه می‌فرماید؛ "کانَ حَقّاً عَلَى اللَهِ اَن یُدخِلَهُ مُدخَلَه"، خدای متعال حقّی بر عهده‌ی خودش قرار داده که اگر کسی در مقابل ظلم و جور و عدوانِ به عبادالله موضع نگرفت و حرکت نکرد، به همان سرنوشتی دچار کند که آن ظالم را دچار خواهد کرد، یعنی جهنّم؛ مسئله این است. آری، امام حسین (علیه ‌السّلام) می‌گوید من برای این هدف حرکت کردم.... بعضی می‌گويند امام حسین (علیه ‌السّلام) حرکت کرد که قدرت را بگیرد. این سخن گاهی از زبان مؤمنین نیز شنیده می‌شود. بعضی می‌گويند امام حسین (علیه ‌السّلام) حرکت کرد تا شهید شود. هر دوی این‌ها اشتباه است او حرکت کرد تا به وظیفه‌ی خود عمل کند. حال در راه انجام وظیفه، یک احتمال این است که فرد به قدرت برسد، یک احتمال این است که انسان شهید شود. مقصود این است که ما بتوانیم به وظیفه‌ی خود عمل کنیم. مسئله این است.( بر گرفته از بیانات در مراسم دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه امام‌حسین(ع) ۱۳۹۸/۰۷/۲ ) حال این سؤال باقی‌ست که ما تا چه میزان منطبق بر هدف امام حسین علیه السلام حرکت می‌کنیم؟ افرادی که معتقدند در کمک به برادران خود در سراسر کره‌ زمین موظف نیستیم و این موضع‌گیری آنها حتی در برابر برادران مسلمان ما نیز مطرح می‌شود و شعار سر می‌دهند نه غزه، نه لبنان جانم فدای ایران . تا چه حد اعمال خود را منطبق بر رفتار امام حسین علیه السلام می‌دانند؟ آن‌ها چگونه می‌توانند خود را شیفته و شیدایی حسین بدانند؟ شیعه امام حسین بودن عمل می‌خواهد. ✍زينب نجیب @ghalamenajib
لاک به اعتدال و عقل سلیم شهرت داشت. او تجربه‌باور بود اما معرفت را به حسیات محدود نمی‌کرد. او فروتنانه اهل مابعدالطبیعه بود. عقل باور بود بدان معنی که همه‌ آرا و معتقدات را به محکمه عقل می‌آورد ولی مانند کسانی عقل‌باور نبود که واقعیت روحانی حقایق را منکرند. معتقد بود حقایقی هستند که در عین مغایر نبودن با عقل ورای عقل‌اند. او مخالف استبداد بود. به‌شدت اهل مدارا بود. اما دوستدار هرج و مرج نبود. اهل تساهل و مدارا بود اما تساهل او حدودی داشت. بسیار متدین بود اما متعصب نبود. او هرگز به انسانی بدطینت معروف نشد بلکه همیشه سعی داشت درست زندگی کند و در سِمَتهایش مفید باشد. خب حالا چنین شخصی با توجه به اینکه در زمانه‌ای خاص می‌زیست و متأثر از افراد خاصی بود نظریاتی داشت که شاید به آنها نقد وارد باشد. او نه یزید بود نه حسینی را به شهادت رسانده بود. بلکه به قدر خود اندیشیده بود و یکی از متعادل‌ترین افراد عصر خويش بود. شاید اگر من و شما هم‌عصر او بودیم، پیروش می‌شدیم و سنگش را به سینه می‌زدیم. حال اگر کسی را در سخنی با او مقایسه کنیم چه می‌شود؟ این چه مرزی‌ست که بین خودمان با اندیشمندان دیگر بسته‌ایم که نام او را فحش و ناسزا می‌پندارید؟ پژوهشگری، سخن یکی از علمای دین را منطبق با رأی لاک دانسته و از آنجا که تاریخ، خطای لاک را اثبات کرده‌ است ما نیز معتقدیم افرادی که آن نگاه را پیروی کنند به چاهی خواهند افتاد که غرب افتاده است. این چه هجمه‌ایست که به یک مقایسه روا می‌دارید؟ کجای مقایسه بد، غیر اخلاقی و غیر منصفانه بود؟ کجای این سخن توهین و ناسزا بود؟ ✍زينب نجیب @ghalamenajib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگر اسلام، دینی سیاسی نباشد، حرکت و سبک زندگی ائمه(علیهم‌السلام)، سیاسی تحلیل نشود، یا مناسک مذهبی همچون عزاداری برای امام‌ حسین (علیه‌السّلام) را با ماهیتی سیاسی تبیین نکنیم، پس به چه دلیل این همه دشمنی با این‌ها صورت گرفته است؟ اگر اسلام را تنها گزاره‌های اخلاقی و مجموعه‌ای از احکام فردی بدانیم، اگر ائمه را فقط در مسیر تفسیر اسلام رحمانی (بخوانید اسلام سکولار) ببینیم؛ دشمنی با اسلام و پیامبر، هجرت او به مدینه و شهادت هر یک از ائمه را چگونه تفسیر کنیم؟ آیا اسلام برای یک‌سری گزاره‌های اخلاقی و احکام فردی با این حجم از دشمنی مواجه است؟ آیا امام حسین فقط برای مهربانی و محبت به خلق بود که اینچنین سر از بدنش جدا کردند؟ آیا تا به حال اندیشیده‌ایم که چرا دشمن برخی هیئت‌ها را برمی‌تابد و با برخی به مقابله علنی برمی‌خیزد تا جایی که برخی از آن‌ها را به آتش می‌کشد؟ آری، آن هیئت آمریکایی که مبلغ اسلام آمريکايی و انگلیسی است نه‌تنها برای دشمن ضرر ندارد که برایش مفید فایده نیز هست. اسلامی که تنها به رکوع و سجودی ظاهری، لب تشنه در ماهی از سال، اعمال حج ابراهیمی بدون مراسم برائت از مشرکین و سینه‌زنی برای امام شهید بدون توجه به امام زنده دعوت می‌کند اسلام مورد رضایت دین‌ستیزان است نه دین تمدن‌ساز. بنابراین دشمنان دین، آن هیئت را پربار برگزار کرده و بدان بها می‌دهند. خود هزینه‌ی چای آن هیئت را می‌پردازند و حتی خود، وسط چنین هیئتی سینه‌ می‌زنند. آنها می‌دانند که گریه کردن برای حسینِ سکولار همان رونق بخشیدن به حکومت کدخداست. اما هیئت تراز انقلاب اسلامی چگونه است؟ ✍زینب نجیب @ghalamenajib
 رهبری و ایده‌ی مردم‌سالاری دینی درسی برای تداوم انقلاب‌ها هر روزی را که آغاز می‌کنیم برای ما روزی تازه و شروعی پر از امید است. اما روزها به همان اندازه‌ی لحظات آغازین شیرین و دلپذیر خواهند ماند؛ اگر بدانیم چگونه زندگی کنیم و چگونه مسیر سعادت را بپیماییم. یکی از راه‌های سعادت درس‌گرفتن از گذشتگان و استفاده از تجربیات آنهاست. شاید بارها شنیده باشیم که تاریخ تکرار می‌شود اما باور آن جز با مطالعه تاریخ و تأمل بر انتخاب‌ها ایجاد نخواهد شد. این ایام در تقویم غرب و شرق، در میان اقوام و ملل گوناگون به هر زبان و فرهنگ یادآور سرگذشت‌هایی است که هر کدام برای خود محتوایی به اندازه‌ی هزاران کتاب دارد. و اما در آن طرف کره خاکی درهمین ایام البته  چیزی حدود ۱۰۰ سال پیش وقایعی با مضمون مبارزه‌ میان حق و باطل به‌گونه‌ای وقوع یافته که قابل تأمل و تعمق است. تاریخ جنگهای پی‌درپی کشورهای اروپایی و خلق انقلابی در پس انقلابی دیگر. انقلابهایی به امید آزادی و آزادگی. کشمکش‌هایی که هر یک شاید برای ملت‌ها نویدبخش روزهای آزادی و آرامش بود اما پس از چندی صورت زشت و کریه خود را که برآمده از خودخواهی‌ها و قدرت‌طلبی‌ها بود نمایان می‌کرد. این روزها برای مردم فرانسه یادآور پیروزی در انقلابی است که همچون دیگر انقلاب‌ها تنها چند صباحی مهمان آنهاست. روزهایی که در 1830م؛ پیروزی قیام ضدسلطنتی ملت فرانسه برضد "شارْلْ دهم" پادشاه فرانسه رقم خورد. شارل دهم در سال 1824م پس از لویى هجدهم، پادشاه فرانسه شد و کوشید تا حکومت مطلقه سلطنتی را باز گرداند. او به سیاست‌های ارتجاعی بسیار دلبسته بود. همین سبک و سیاق او در اداره کشور سبب نارضایتی مردم و نمایندگان آنها در مجلس شد و در نهایت او در تاریخ 26 ژوئیه 1830 م. بر خلاف منشور 1814 که توسط لویی هجدهم وضع شده بود فرامینی صادر کرد که مستبدانه خوانده شد در نتیجه انقلاب کوتاه آغاز شد و جمهوری خواهان اعم از کارگران ، دانشجویان و طبقه روشنفکر پاریس قیام کردند. در پی این انقلاب که سه روز به طول انجامید شارل در روز دوم اگوست سال 1830 م. به بریتانیا گریخت و سلطنت را به پسرش واگذار کرد. حال مسئله اینجاست که مگر مردم فرانسه، انقلاب کبیر فرانسه را با آن همه شعارهای زیبا در باب آزادی و برابری و عدالت رقم نزدند؟ پس چه شد که بعد از سال‌ها جنگ‌ داخلی و وضعیت نابسامان بین‌المللی ما علناً با ناکامی یک انقلاب روبرو هستیم؟  انقلابی که در ۱۷۸۹ م در پی رنسانس و البته عوامل بسیاری از جمله انقلاب صنعتی شکل گرفت و به معنای واقعی کبیر بود. یک انقلاب کامل و همه‌جانبه و با حضور مردم؛ امّا بقای این انقلاب به پانزده سال هم نرسید. انقلاب فرانسه تحول ایدئولوژیک مهمی در درون صاحبان قدرت و ثروت به وجود نیاورد، بلکه تنها یک تغییر از نظام سلطنتی به جمهوری در این کشور انجام شد که پس از بازگشت دیکتاتوری ناپلئون که در قالب جمهوری ارائه می‌شد، به‌مراتب بدتر از لویی شانزدهم ارزیابی می‌شود. درست است که انقلاب فرانسه به نام آزادی، برابری و اخوت پیش رفت، اما در حقیقت این شعارها تنها دستاویز گروه‌های رادیکالی بود که همه‌ی آن‌ها زیر تیغ گیوتین رفتند. بسیاری معتقدند این انقلاب تحت تأثیر اندیشمندانی همچون روسو، ولتر و..شکل گرفت و چون ژان ژاک روسو، که معروف به ایدئولوگ انقلاب فرانسه است، در سال ۱۷۸۹ درگذشت، در نتیجه، تئوری‌پردازی‌ای که می‌بایست صورت می‌گرفت، از بین رفت. اما در باب انقلاب اسلامی چنین اتفاقی نیفتاد . مخصوصا با توجه به اینکه در ایران پس از انقلاب، ۸ سال جنگ با تمام دنیا را تجربه کرد. پاسخ بسیاری از تحلیلگران بر می‌گردد به حضور مهره‌ای به‌نام ولی‌فقیه. اگر ولایت‌فقیه وجود نداشت و رهبری منسجمی نبود، ما نیز به همان سرنوشت دچار می‌شدیم. در مواجهه‌ی قدرت‌های داخلی نیز ولایت‌فقیه بود که اوضاع را مدیریت کرد.  این روند در غرب ادامه داشت تاسال ۱۸۳۵ که همچنان شاهد درگیری در این کشور هستیم. تا زمان بناپارت سوم نابسامانی وجود داشت. در این سال بود که نهایتاً یک قانون اساسی (شاید برای بیستمین‌بار) نوشته شود. قرار شد که جمهوری باقی بماند، اما سازوکار آن همان سازوکار موجود در سایر کشورهای اروپایی باشد. در نتیجه، تنها شکل حکومت تغییر کرد. منتها اساس کشور همان سکولاریسم و تفکیک قوا و رجوع به احزاب (به‌عنوان صاحبان قدرت) بود. بنابراین هیچ‌گاه حقی به مردم داده نشد. در واقع مردم فرانسه نتوانستند با انقلاب خود تغییر جدی در حاکمیت ایجاد کنند.  در واقع همان دیکتاتوری صاحبان قدرت و ثروت در این کشورها وجود دارد. صاحبان ثروت و قدرت، اقلیت محدودی هستند. اگر روزی اشراف به‌دلیل روابط خانوادگی با پادشاهان، بر کشور حکومت می‌کردند، امروز صاحبان قدرت (آن‌هم در یک طبقه‌ی محدود) در فرانسه و سایر کشورهای اروپایی حکمرانی می‌کنند. ادامه دارد... @ghalamenajib
مردم همچنان رعایایی هستند که هدایت آن‌ها به دست یک گروه خاص است. و اینجاست که باید به نکته‌ای دیگر علاوه بر تأثیر نقش رهبری در پیروزی انقلاب اسلامی و ادامه‌ی آن پس از چهل و اندی سال اشاره کنیم.  و آن همان نظریه‌ی مردم‌سالاری دینی امام خمینی‌ست. رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند: "چرا جمهوری اسلامی با وجود این همه دشمنی، به سرنوشت نظامها و انقلابهای دیگر دچار نشد؟ علّت چیست و رازش چیست؟ من عرض میکنم راز پُرشکوه و افتخاربخشِ این نظام و ماندگاریِ این نظام همین دو کلمه است: یعنی «جمهوری» و «اسلامی». همراهیِ این دو کلمه با هم؛ و موجودی که از این دو کلمه تشکیل شده، باید هم پایدار بماند؛ هم جمهوری و هم اسلامی؛ مردم و اسلام؛ جمهوری یعنی مردم، اسلامی هم که یعنی اسلام؛ مردم‌سالاری دینی.  کار بزرگ امام بزرگوار ما این بود که این فکر را، این نظریّه را -نظریّه‌ی جمهوری اسلامی را- خلق کرد، آن را وارد میدان نظریّه‌های سیاسی گوناگون کرد -که در آن دوره نظریّات مختلف سیاسی، شرقی، غربی در عرصه‌ی مسائل سیاسی و ذهنیّتهای سیاسی با هم برخورد [داشت]- بعد به آن تحقّق بخشید، عینیّت بخشید. صِرف ایجاد یک نظریّه نبود بلکه آن را تحقّق داد و نظام جمهوری اسلامی را به وجود آورد. کار بزرگ امام این است." (۱۴۰۰/۰۳/۱۴، سخنرانی تلویزیونی به مناسبت سی‌ودومین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله) جالب‌تر اینکه نه‌تنها نقش ولی فقیه و نظریّه مردم‌سالاری دینی در پیروزی و ادامه انقلاب علل اصلی نامیده می‌شود بلکه دلیل اصلی دشمنی دشمن نیز همین دو واژه است. رهبر انقلاب در این زمینه نیز می‌فرمایند: "میخواستند صدای ملّت ایران را در گلو خفه کنند. ملّت ایران یک پیام جدیدی داشت، یک حرف نویی به دنیا عرضه کرد. «جمهوری اسلامی» یک حرف نو است. «مردم‌سالاری دینی» یک حرف جدید است، یک ترتیب تازه برای زندگی است، یک سبْک جدید برای زندگی ملّتها است؛ خواستند این پیام که پیامِ مقاومت است، پیامِ ایستادگی است، پیامِ عدم تسلیم در مقابل زورگویی است، پیامِ مقابله‌ی با ظلم است، پیامِ مقابله‌ی با تبعیضِ بین‌المللی است نرسد؛ خواستند این پیام را خفه کنند."(۱۴۰۱/۰۶/۳۰، بیانات در دیدار پیشکسوتان و فرماندهان دفاع مقدس)   آری، رمز موفقیت انقلاب اسلامی در این دو واژه بود و رمز موفقیت در برابر دشمن تنها در حفظ همین دو واژه است. در همه‌ی انقلاب‌ها راه فرار از ارتجاع، همان نقش راهبردی رهبر است و آگاهی و بصیرت مردم در سایه‌ی راهنمای رهبر. ✍زينب نجیب @ghalamenajib
انتشار یادداشت "مصونیت‌زایی و مقاوم‌سازی فرهنگ حجاب" در خبرگزاری دانشجو @ghalamenajib
مصونیت‌زایی و مقاوم‌سازی فرهنگ حجاب مسئله حجاب یک مسئله‌ی فرهنگی است. در ساده‌ترین تعاریف تا پیچیده‌ترین و دقیق‌ترین تعاریف آمده است که فرهنگ، «عقاید» یا «باورها»، مجموعه «نظرها» و «افکار» و «اندیشه» هایی هست که انسان آن را پذیرفته و در ذهن او رسوب و رسوخ کرده است. پس فرهنگ ریشه در هویت یک جامعه دارد و فرهنگ ایرانی به‌ویژه، نشات گرفته از دینی است که در طول قرن‌ها در هویت تک‌تک آحاد جامعه ریشه دوانده است. شاید گاهی فرهنگ، استحاله شود اما قطعاً اگر در مسیر خود حرکت کند خود را بازخواهد یافت. این سنت درباره‌ی حجاب به عنوان یک مقوله‌ی فرهنگی نیز صدق می‌کند. «حجاب از بین نمی‌رود. البته اگر قدرتی مثل «قدرت رضاخانی» تحکم کند... درنهایت همان کشف حجاب دوران رضاخانی پیش می‌آید؛ اما به مجرّد آن‌که این زور برداشته شود، مردم به سمت حجاب برمی‌گردند.( بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمعی از بانوان اندیشمند و سخنان بانوان در این دیدار 18/07/1377) از طرف دیگر، حد زدن به حجاب با الفاظی همچون «قانون، الزام یا اجبار» نیز تنها می‌تواند بستر مناسبی باشد برای دشمنان و فریب‌خوردگانی که نه عرصه حجاب، بلکه حقیقت والای زن را نشانه گرفته‌اند. به‌طور مسلم در مواجهه با این مسئله از زوایای مختلفی بحث می‌شود اما نگارنده در این فرصت قصد تحلیلی فرهنگی از این مسئله داشته و به دنبال راهکارهایی برای مبارزه با استحاله‌ی فرهنگ حجاب با توجه به اندیشه‌های مقام معظم رهبری است. [1] گرایش به پوشش و عفاف یک گرایش فطری در میان زنان و مردان است اما میزان و شکل آن رابطه مستقیمی بااخلاق و فرهنگ جوامع داشته و دارد. در سرزمین‌های مختلف در طول تاریخ، انسان‌هایی که به ارزش‌های اخلاقی اعتقاد بیشتری داشتند از پوشش کامل‌تر و متین‌تری استفاده کرده‌اند و هرقدر سطح ارزش‌های اخلاقی در آن جوامع پایین آمده پوشش مردان و زنان نیز در سطح پایین‌تری قرارگرفته و شکل نامناسبی پیداکرده است. در واقع حجاب «ارزشی» است منطبق با «طبیعت» انسان و برهنگی و حرکت به‌سوی اختلاط هرچه بیشتر دو جنس با یکدیگر و افشا شدن این‌ها در مقابل هم یک حرکت خلاف طبیعی و خلاف خواست انسانی است. (بیانات در جلسه پرسش و پاسخ مدیران، مسئولان و سردبیران نشریان دانشجویی، 04/12/1377) بنابراین آشکار است که برای حرکت برخلاف سیر طبیعی انسان، ما با ستیز و خدعه‌ای همه‌جانبه‌ از طرف دشمنان مواجهیم. کسانی که تاریخچه‌ی ورود بی‌حجابی و عریانی زنان در جامعه‌ی ما را که به‌وسیله‌ی خاندان شوم پهلوی انجام گرفت، خوانده‌اند و یا کسانی‌که سنشان اقتضا می‌کند و آن روزها را دیده‌اند، می‌دانند که چگونه بی‌حجابی و اختلاط زن و مرد را به داخل کشور وارد کردند و آن را به ملت تحمیل نمودند. ملت ما به‌آسانی این پدیده را نپذیرفت؛ ولی متأسفانه به دلیل گذشت دو سه نسل در زیر سایه‌ی سنگین و شوم خاندان پهلوی تا پیروزی انقلاب اسلامی، عده‌ای با این فرهنگ به دنیا آمدند و قبح آن را نفهمیدند و سلامت و صفای محیط ناب اسلامی را درنیافتند. دستگاه‌های تبلیغاتی هم، توان شناسایی عیوب فرهنگ غربی را به آنان نداشتند.(بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم و جمعى از پرستاران و مددکاران به مناسبت میلاد حضرت زینب (علیها السّلام)15/09/1368) بنابراین برای حفظ این امر فطری ما نیز نیازمند جهادی فرهنگی هستیم چراکه جهاد به‌طور مطلق به معنی درگیری و مبارزه‌ی باقدرت‌های ارتجاعیِ ضد تعالی و تکامل معنوی و الهی انسان است. (هم‌رزمان حسین صفحه ۱۱۱) در چنین مواجهه‌ی فرهنگی ما معتقد به دو رویکرد هستیم (یک) مصونیت فرهنگِ حجاب (دو) مقاومت فرهنگِ حجاب. [2] در بخش اول، یعنی در بخش مصونیت فرهنگی ما ملزم به دو روش«تبلیغی/تبیینی» و «برخورد همراه با قاطعیت» هستیم که البته معنای خاصی از قاطعیت مدنظر است و بدین ترتیب باید چنان این فرهنگ، مصونیت یابد تا فرهنگ حجاب در جامعه مستحکم، مقتدر و نفوذناپذیر گردد و در مسیر خود دچار ابتذال نشود. یکی از مسیرهای مصونیت‌زایی، وجاهت و اعتبار علمی حجاب است که ذیل مباحث «تبلیغی/تبیینی» می‌گنجد و حجاب مقبولیت اجتماعی پیدا می‌کند. بنابراین باید با «تبلیغات» کارکرد؛ یعنی همان حربه‌ای که افراد موردنظر برای سست کردن اعتقاد به حجاب به کار می‌برند. باید روی مسئله حجاب «تحقیق» و «فکر» کرد و آن را از لحاظ «دینی» و «اجتماعی» مورد واکاوی قرار داد  و روی مسئله‌ی «کیفیت» حجاب تکیه کرد؛ و سپس بدون «دغدغه»‌ی از «بین رفتن حجاب» در «دل مردم» به «ترویج» دیدگاه‌های خودپرداخت و آن چیزی که به نظر «درست» است، بیان کرد. (بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمعی از بانوان اندیشمند و سخنان بانوان در این دیدار 18/07/1377) همچنین باید در محیط دانشگاه، نشریات و در جامعه فکر را با «استدلال» و «منطق» پراکنده کرد؛ بهترین راهِ «تأمین حجاب» این است که با منطق برخورد شود. @ghalamenajib
و برعکس «دستگاه‌های مسلط تبلیغاتی دنیا» سربلند می‌کنند، این نشان‌دهنده‌ی این است که یک «فرهنگی»، «سیاستی» و «راهبردی» وجود دارد که سال‌های متمادی است دنبال می‌شود. آنها حجاب را نماد یک حرکت «مذهبی» معرفی می کنند؛ در صورتی که بحث مذهب و غیر مذهب نیست؛ بحثِ این است که «سیاست راهبردىِ اساسىِ بنیانی غرب» بر «عرضه» شدن و «هرزه» شدن زن است و حجاب مخالف آن است. حتّی اگر حجاب ناشی از یک انگیزه و ایمان دینی و برآمده از مذهب هم نباشد، با آن مخالفت می‌کنند. حال جمهوری اسلامی در مسئله‌ی زن باید به‌طور صریح و بدون هیچ مجامله، حرف خودش را که عمدتاً اعتراض به نگاه غربی و این نامعادله‌ی ظالمانه‌ی غربی است  بگوید. [5] بنابراین با مرور اندیشه رهبری که ما را به این دو رویکرد رهنمون می‌کند می‌توان به این نتیجه رسید که مسئله حجاب علاوه بر حکم الهی و قانون نظام اسلامی، یک امر فرهنگی بوده و بدین ترتیب موضعی فرهنگی می‌طلبد.  هرچند خضوع در برابر احکام دین و قوانین نظام اسلامی وظیفه‌ی تک تک افراد جامعه است و تخطی از قانون نیازمند برخوردی مناسب است اما به طور قطع بسترسازی برای تحقق آن لازم است. مسئله حجاب را می‌توان با جهاد تمام عیار تبیین در کنار وضع قانون حجاب به مقصد رساند و کوتاهی افراد جامعه و مخصوصا متولین امر را در این مسئله توجیه نکرد و تنها با راهکار «برخورد با بی‌حجابی» حل شده نپنداشت. ✍زينب نجیب @ghalamenajib
البته اگر چیزی جزو مقرّرات باشد و کسی برخلاف آن مقرّرات رفتار کند «دولت» برخورد می‌کند. درعین‌حال آن چیزی که در «اساس» لازم است و مهم‌تر از همه است، آشنا کردن ذهن‌ها با «اهمیت حجاب» است؛ یعنی؛ حجاب را ازلحاظ «شرعی» و «منطقی» تفهیم کرد و «استدلال صحیح» را در مورد «رعایت حجاب» در ذهن‌ها «راسخ» کرد. (بیانات در جلسه پرسش و پاسخ مدیران مسئول و سردبیران نشریات، 04/12/1377) حجاب میان زن و مرد از دیدگاه اسلام منطبق بر یک «حکمت» است. باید  دانست که حجاب به‌هیچ‌وجه مانع و محدودیتی برای ورود زن در عرصه‌های گوناگون «علمی»، «فرهنگی»، «سیاسی»، «مبارزاتی»، «انقلابی» و «نظامی» ایجاد نمی‌کند. (دیدار زنان نماینده در مجلس شورای اسلامی با رهبر انقلاب30/04/1376) همچنین باید «خصوصیّات» زن در این «گفتمان» مانند «کرامت زن»، «عزت زن»، «ظرافت زن»، نه‌فقط ظرافت جسمی بلکه ظرافت ساختمان فکری و عصبی و ظرافت کارکردی او گفته شود.( بیانات در دیدار جمعی از بانوان فرهیخته‌ی حوزوی و دانشگاهی، 21/02/1392) [3] در روش دوم از بخش اول، ما ملزم به‌نوعی برخورد قاطعانه همراه با امر کردن هستیم. «قاطعیت» برخورد فیزیکی و جسمانی نیست و اصلاً توصیه نمی‌شود؛ باید «گفتن» و «تذکّر دادن»، با اخلاق خوب همراه باشد و «آمر به معروف و ناهی از منکر» خود به آنچه امرونهی ‌می‌کند، عالم و عامل باشد. باید دانست که امرونهی، یعنی دستور دادن و این غیر از تمنا کردن است؛ اما همین را با رفق، مدارا و محبت - نه با خشونت – باید انجام داد. (بیانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی، 22/02/1382) در سال شصت‌وچهار عدّه‌ای از جوانان در خیابان‌ها به بدحجاب‌ها حمله می‌کردند. امام با این جوانان مخالف بود؛ درحالی‌که امام، آن مرد شجاع و بی‌نظیری است که مسئله‌ی حجاب را به این کشور برگرداند و در همان ماههای اوّل پیروزی انقلاب فرمودند: «زن ها باید باحجاب بیایند»! این همان امام است؛ امّا درعین‌حال با آن روش، مخالف بود و ایستادگی کرد.( دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلام، 14/12/1376) بنابراین مشهود است که امامین انقلاب رویکرد متفاوتی نسبت به این مسئله دارند و معتقدند که دل آن خانم بی‌حجاب نیز متعلق به این «جبهه» است؛ جان او، دلباخته‌ی به این «اهداف» و «آرمان»هاست و اگر او یک نقصی دارد ما نیز نقصی داریم. با این نگاه و با این روحیه باید برخورد کرد. (بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی19/07/1391) [4] در بخش دوم یعنی در بخش مقاومت فرهنگ حجاب، شفافیت و وضوح در مرزهای فرهنگی با دشمن مهم‌ترین قاعده است. درواقع مقاومت فرهنگی در مقابل تحمیل سبک زندگی غربی آورده می‌شود و مرزبندی با کفر یکی از راهکارهاست. لیکن در مقاومت فرهنگی، ما دو مرحله‌داریم یکی «شبهه زدایی و مغالطه زدایی» از این مفهوم والای قرآنی‌ست تا جلوی کج‌فهمی‌ها و روایت‌های جعلی گرفته شود که در اینجا مجالی برای پاسخ به شبهات نیست و فقط به روش آن اشاره‌ای شد. و مرحله‌ی بعد نیز مرحله «تهاجم» است که جایگزین «تدافع» می باشد. چراکه رهبر معظم انقلاب در مسئله زن می‌فرماید: «موضع شما تدافعی نیست؛ تهاجمی است.». ( بیانات در دیدار جمعی از مسئولان وزارت امور خارجه، 15/05/1383)چراکه این زن در فرهنگ و دنیای غربی به «ابتذال» کشانده شده، «تحقیر» و به او «اهانت» شده است. بنابراین، «گفتمان اسلام»، «زنِ حقیقی» است و این گفتمان باید به‌صورت «تهاجمی» و «طلبکارانه» مطرح شود، یعنی؛ نه‌تنها اعتراض آن‌ها به‌اجبار حجاب بی‌جاست بلکه ما نیز به‌اجبار بی‌حجابی در غرب معترضیم. و نه‌تنها رویکرد آن‌ها را ستایش مقام زن نمی‌دانیم بلکه معتقدیم مقام زن در تمدن غرب به مسلخ رفته است. پس در کنار تبیین مفهوم خود حجاب و بیان شکوه زن لازم است به افشاگری مقاصد پلید دشمنانِ مقام زن نیز بپردازیم. در این زمینه‌ها خیلی باید متین برخورد کرد، «متین» و «منطقی»، دور از «احساسات بی‌مورد». باید «منطق استعماری غربی» را که آتش‌بیار معرکه است با دلایل روشن تبیین کرد.(بیانات در دیدار با ائمه جمعه سراسر کشور، 05/05/1401) گناه بزرگی که تمدن غرب در مورد زن مرتکب شده است، قابل جبران نیست. امروز در دنیا یکی از مهم‌ترین وظائف زن این است که جلوه‌گری کند، زیبایی‌های خودش را در معرض التذاذ مردان قرار دهد؛ ظلمی بالاتر از این وجود ندارد که انسانی را به اسارت ببرند و نام آن را آزادی بگذارند. این درحالی است ‌که احتجاب زن، تکریم زن است؛ احترام زن است؛ ایجاد حریم برای زن است. بزرگ‌ترین اهانتی که درزمینه‌ی مسئله‌ی زن انجام‌گرفته، همین است. اگر در یک جامعه‌ای مسئله‌ی بی‌حجابی و تبرّج زنان در محیط‌های عمومی محکوم شود، معترض می‌شوند اما اگر در یک جامعه‌ای عریانی زنان مطرح شود ما صدای اعتراضی نخواهیم شنید. @ghalamenajib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همیشه برایم مشکی بودن چادرم مهم است. چادرم را جوری آویزان می‌کنم که چروکی بر آن نماند. بوی چادرم را دوست دارم. شاید بوی عطر و ادکلن‌های امروزی را ندهد؛ اما بوی تمیزیش بر وقارش افزون کرده است. حواسم هست هرجایی ننشینم یا که به جایی تکیه ندهم، شاید خاکی شود. اگر خاکی بر صورت چادرم نشست با هزار ترفند خاک را از چهره‌ی پرجذبه‌اش پاک می‌کنم. برای من چادر سیاه فقط یک پوشش نیست؛ آن را یادگاری فاطمه‌ی اطهر (سلام‌الله) می‌دانم. اما افسوس که امروز بار دیگر روضه‌ی چادر تداعی شد. حادثه‌ی امروز روضه‌ی مصوّر شد. به یاد چادر خاکیِ کوچه‌های مدینه... به یاد چادر نیم‌سوخته در کربلا... به یاد معجر ... بارها سوختم و ساختم. سوختم از بی‌غیرتی نامردان مردنما... سوختم از غربت چادر... سوختم از خشمی که بر معروفی مشت می‌کوفت... سوختم از نگاه کودک بی‌پناه... و ساختم... ساختم چادرم را این بار نه فقط برای خاکی شدن که برای سوختن. آری، اگر امروز در مقابل این وحوش نایستید؛ چادر ما زنان، سربازان خوش‌غیرتی برای مبارزه‌اند. آنها حاضرند برای دفاع از حریم، به خون نیز آغشته شوند. ✍زينب نجیب @ghalamenajib
انتشار یادداشت شاه‌راهی برای بندگی👆 @ghalamenajib
انتشار یادداشت "درسی برای تداوم انقلاب‌ها" در هفته‌نامه ۹ دی" @ghalamenajib
از اینجا بخوانید 👆 @ghalamenajib
ناوگروه ۸۶ مصداق آیه‌ی "وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ" هر کشور و امتی نه فقط برای مقابله با دشمن که برای مقابله با هر تهدیدی باید قوت بازدارندگی داشته باشد. با یک محاسبه‌ی ساده می‌توان فهمید، تهدید همیشه وجود دارد. به طور قطع نمی‌توان زمانی را فرض کرد که دیگر تهدید وجود نداشته باشد؛ زیرا هستند افرادی که مدام در فکر تجاوز به مرزهای سرزمین‌های دیگر را دارند. بنابراین آمادگی تا حد بازدارندگی، ضرورتی دائمی خواهد داشت و اگر دشمن احساس کند ملتی همیشه آماده است هرگز خیال تجاوز و حمله به ذهنش خطور نخواهد کرد. جمهوری اسلامی ایران نیز همچون دیگر کشورها و شاید بیشتر از دیگر حکومت‌ها باید جهت دفاعی و بازدارندگی خود را قوت بخشد. این را نه‌تنها عقل حکم می‌کند بلکه شریعت اسلام بدان امر می‌نماید. آنجا که در آیه ۶۰ سوره انفال می‌فرماید:"وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَمِن رِباطِ الخَيلِ تُرهِبونَ" این آمادگی و بازدارندگی است که مقدمه پیشرفت جامعه را فراهم می‌کند چرا که از یک‌سو، داشتن قدرت دفاعی، خود پیشرفت است و از سویی دگر، بسیاری از پیشرفت‌ها در سایه امنیت شکل خواهد گرفت. از طرفی، هر توطئه‌ای از سوی دشمن خنثی خواهد شد و در این صورت، نتیجه چیزی نیست جز ایران قوی. این ایران قوی‌ست که موجبات اقتدار ملی را در سطح بین‌الملل فراهم می‌کند و آرامش را برای مردم و بستر مناسب را برای مسئولان فراهم می‌نماید. بنابراین، ایران قوی موجب اقتدار است و اقتدار زاییده‌ی ایران قوی. این مبانی اقتدار هرگز بر اساس احساسات و توهمات دنبال نمی‌شود بلکه یک محاسبه عقلانی ِمتکی بر پایه منطق است. رهبر معظم انقلاب در این باره می‌فرمایند: "محاسبه‌ی اقتدار ملّی یک محاسبه‌ی عقلانی است؛ یعنی یک محاسبه‌ِی درست و منطقی. حد و اندازه‌ی قدرت دفاعی، عرض و طول نیروهای مسلّح، چگونگی تقسیم مسئولیّتها میان نیروهای مسلّح و تعیین انواع ابزارهای دفاعی، همه بر اساس محاسبات درست و منطقی است؛ یعنی بر اساس عقلانیّت است. ما اگر بخواهیم عقلانیّت را به کار بگیریم برای مشخّص‌ کردن حد و حدود قدرت دفاعی‌مان، بایستی تهدید را به شکل واقعی خودش ببینیم. دشمنان گاهی تهدید را مخفی میکنند، پنهان میکنند برای غافلگیری، گاهی تهدید را ده برابر بزرگ‌تر نشان میدهند برای ایجاد ترس و رعب در ملّتهای عالم که این کار دوّم را بیشتر ابرقدرت‌ها میکنند؛ تهدید خودشان را، قدرت خودشان را، خیلی‌خیلی بیشتر از آنچه هست نشان میدهند برای اینکه دیگران را وادار به تسلیم کنند. اگر چنانچه یک ملّتی، یک کشوری و نیروهای مسلّح او و سردمداران و مدیران نیروهای مسلّح تهدید را در اندازه‌ی واقعی خودش ببینند، از طرفی ظرفیّتهای خودشان و توان و استعداد خودشان را هم به صورت واقعی ببینند و آن را اِعداد کنند، آن را بسیج کنند،... و توان تهدید دشمن را هم ببینند، این قطعاً منافع ملّی را تأمین خواهد کرد و موجودیّت ملّی را حفظ خواهد کرد، هویّت ملّی را محفوظ خواهد داشت. اگر ملّت قدرت دفاعی پدیدآمده‌ی از یک چنین محاسبه‌ای را داشته باشد، آن وقت مسئولان طمأنینه پیدا میکنند، مردم آرامش پیدا میکنند و با آرامش خیال مشغول کارهای اساسی‌ای که در یک کشور لازم است میشوند. (۲۱ مهر ۱۳۹۹، بیانات در ارتباط تصویری با مراسم مشترک دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه‌های افسری نیروهای مسلح) حال این ناو گروه ۸۶ با همت بلند، قدرت اراده، اعتماد به نفس، همراه با دانش نظامی و قدرت طراحی ناب، با مدیریت کارآمد همراه با مهارت و مزین به صفات شجاعت و استقامت و تحمل سختی‌ها، به برافراشتن پرچم "ما می‌توانیم" مبادرت ورزیده و مصداق آیه وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ شدند. یعنی هم خود پیشرفت کردند و هم زمینه‌های پیشرفت در ابعاد گوناگون را برای کشور فراهم نمودند. با حرکت این قهرمانان اعتماد به نفس ملی ارتقا یافت. الگوی پیشرفت تقویت شد. خودکفایی در سخت‌ترین شرایط ثابت گشت. درس خداشناس مرور شد. درس "امنیت دریا برای همه"، در دل آب‌های آزاد حک شد، پیام انقلاب توسط فرزندان انقلاب اسلامی صادر گشت و در نهایت چهره‌ی بین المللی ایران برای بار دیگر در اوج، همچون خورشید بر فراز آب‌هاي آزاد درخشید. نتایج افتخارات و درس‌های این سفر ۲۳۳ روزه با ۳۵۰ نفر بسیار بیش از آن است که در این مجمل بگنجد اما شاید بتوان بزرگترین درس را رسیدن به این نقطه از افتخار در سایه تحمل رنج‌ها و سختی‌ها دانست. رسیدن به کمالات بزرگ و پیشرفت‌های گوناگون همه از دل تلاش‌ها، سختی‌ها و رنج‌ها خلق خواهد شد. درسِ هموار کردن رنجِ حرکت برای پیشرفت، عظیم‌ترین درس این سفر بود. و رسیدن به قدرت و اقتدار رهاورد آن. آری، تصویر این دریادلان بی‌ادعا در قاب "علم"، "معنویت"، "صبر" و "استقامت" تا همیشه تاریخ بر صفحه‌ی امواج اقیانوس‌ها خواهد ماند. ✍زينب نجیب @ghalamenajib
انتشار یادداشت "هدایت از همان مسیر ضلالت" در روزنامه کیهان https://kayhan.ir/fa/issue/2767/6 @ghalamenajib
از اینجا بخوانید👆👆👆 @ghalamenajib
انتشار یادداشت "تبیینی بر حضور و ظهور زن در اجتماع "در خبرگزاری فارس از اینجا بخوانید👇👇👇 http://fna.ir/3e5i8x
انتشار یادداشت "حجاب راهی به سوی آزادی" در خبرگزاری فارس از اینجا بخوانید 👇👇👇 http://fna.ir/3e5iq9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا