eitaa logo
قلم نجیب
107 دنبال‌کننده
323 عکس
116 ویدیو
1 فایل
دل‌نوشته، تحلیل، تبیین از نگاه یک بانو در جنگ نرم. ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/ZeinabNajib
مشاهده در ایتا
دانلود
یک فصل برجسته... اگرچه در زندگى مبارک ائمّه (علیهم‌السّلام) در طول ۲۵۰ سال دوران امامت، نقاط برجسته و ممتاز زیاد است که هرکدام از اینها درخور آن است که مورد تحلیل و توجّه و تفسیر و بازیابى قرار بگیرد، ولى دوران امام هشتم (سلام‌اللَّه‌علیه) یکى از برترین دورانها در این زمینه است. شروع امامت امام هشتم (سلام‌اللَّه‌علیه) در دوران سلطه‌ى قاهرانه‌ى هارون‌الرّشید بود، بعد از شهادت مظلومانه‌ى موسى‌بن‌جعفر در زندان، و فشار عجیبى بر هر کسى که اندکى از خواسته‌هاى دستگاه حکومت سرپیچى میکرد برقرار بود. در یک چنین موقعیّتى امام هشتم (سلام‌اللَّه‌علیه) به امامت رسیدند. در روایت دارد که کسى از اصحاب گفت که این جوان، این فرزند موسى‌بن‌جعفر این مسئولیّت را به‌عهده گرفته است درحالى‌که «وَ سَیفُ هارونَ یُقَطِّرُ الدَّم»؛ خون از شمشیر هارون میچکد، در یک‌چنین وضعیّتى. این بزرگوار توانستند در همان شرایط دشوار، خطّ روشن سیره‌ى نبوى و معارف قرآنى و اسلامى را بین جامعه‌ى مسلمین توسعه بدهند و دلها را به مکتب اهل‌بیت و به خاندان پیغمبر نزدیک کنند. تا نوبت میرسد به مأمون و ماجراى اصرار و فشار فراوان براى کشاندن آن بزرگوار از مدینه به مروْ، به خراسان - آن‌روز مروْ پایتخت حکومت عبّاسى بود؛ یعنى مرکز حکومت را از بغداد منتقل کرده بودند به مروْ، که البتّه بعداً دوباره برگشت به بغداد - که مرکز سیاست عبّاسى بود. تفصیل خواسته‌هاى مأمون و دستگاه خلافت از اینکه انگیزه‌ى او از این دعوت و از این فشار و این اصرار و کشاندن امام هشتم چه بود، طولانى است؛ او یک محاسبه‌اى کرده بود که این محاسبه صرفاً سیاسى بود و براى تحکیم پایه‌هاى قدرت و به ضعف کشاندن حرکتِ معرفتِ اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) و کارى که این بزرگوارها میکردند، سیاست او این بود. در مقابل این حرکت سیاسى و زیرکانه‌ى مأمون، امام هشتم (سلام اللَّه علیه) یک برنامه‌ى مدبّرانه‌ى الهى را طرّاحى کردند و عمل کردند و پیش بردند که نه فقط خواسته‌هاى دستگاه خلافت برآورده نشد، بلکه درست بعکس، موجب رواج و گسترش فکر معارفىِ قرآنى و منتسب به اهل‌بیت در اقطار دنیاى اسلام شد. یک حرکت عظیم، با توکّل به خداى متعال، با تدبیر الهى، با آن نگاه نافذ وَلَوى، امام هشتم (سلام اللَّه علیه) توانستند این نقشه‌ى خصمانه‌ى دستگاه سیاسىِ قاهر و هتّاک و ظالم را درست بعکس و در جهت منافع حقّ و حقیقت برگردانند. این یک فصل برجسته‌اى از تاریخ ائمّه (علیهم السّلام) است. ۱۳۹۳/۰۶/۱۶ بیانات در دیدار مسئولان و دست‌اندرکاران حج‌ @ghalamenajib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعد از مدتها تلاش و فعالیت در رسانه و تجهیز مزدورانشان ، قرار بود امروز به مناسبت جنبش زن، زندگی، آزادی و سالگرد مهسا امینی کشور را به آشوب بکشند و مثلا به قول خودشان ضربه‌ای به نظام بزنند . اما خبر نداشتند که این کشور صاحب دارد... ایران امروز سر سفره شمس‌الشموس نشسته بود... آنها هنوز دچار اشتباه محاسباتی‌اند. @ghalamenajib
تضعیف یا تقویت مناسک دینی؟ [۱]. برخی افراد نه از سر دلسوزی و نگرانی برای عمل به دین بلکه به دلایلی مانند ژست روشنفکری، هر روز به بهانه‌ای به مناسک دینی می‌تازند و با تحلیلی‌هایی به قول خودشان جامعه‌شناسانه آن‌ را فاقد اعتبار می‌نامند. ژست روشنفکرانه کوچک‌ترین علت مقابله‌ی آن‌هاست. در میان برخی از آن‌ها می‌توان به وضوح اصل نگرانی در باب گسترش و بسط دین و دینداری را شاهد بود. چرا نگران نباشند؟ آنان که شبانه‌روز از دشمنی با نظام و انقلاب دست بر نمی‌دارند اما در اغلب موارد نتایج عکس می‌گیرند؛ نگران که هیچ باید عصبانی نیز باشند. اما نگارنده فارغ از جدل با این جماعت به دنبال تبیینی در راستای یکی از کارکردهای مناسک دینی است. [۲]. مناسک دینی و شعائر الهی مفاهیمی دینی هستند که دارای ویژگی‌هایی از جمله نمادین بودن، جلوه‌خواه بودن، پویایی و جمعی بودن‌اند. به عبارتی مناسک دینی هم نماد و ظهور حقایق متعالی در جامعه است و هم حیاتش به بروز و ظهور در صحنه علنی جامعه بستگی دارد. یعنی؛ در کنج خلوت قابل اجرا نیست. از طرفی پویاست یعنی محدود به عناوین نیست و گاهی در گذر زمان تولید می‌شود مانند برگزاری مراسم سالگرد امام خمینی که توسط آیت الله خامنه‌ای جزء شعائر اسلام نام گرفت. از سوی دیگر امری جمعی است که هدفش در جمع تأمین می‌شود مانند نماز جمعه. [۳]. با این ویژگی‌هایی که در بالا اشاره شد به این نکته رهنمون می‌شویم که مناسک دینی دارای خصوصیاتی‌ست که می‌تواند ابزاری برای ایجاد انسجام و حرکت‌ها و جریان‌های اجتماعی باشد. این پدیده در واقع از ملزومات رهبری اجتماع است و ظرفیت‌های متنوعی دارد. نقش‌آفرینی در فرهنگ‌سازی، هویت‌سازی، تولید سبک زندگی و قالبی ممتاز برای وحدت آفرینی و انسجام‌بخشی در جامعه، از جمله کارکردهای مناسک دینی‌ست.  [۴]. جامعه اسلامی جامعه‌ای است که بیش از تکیه به اعمال و احکام فردی نیازمند اطاعت از خدا به صورت جمعی می‌باشد. آیت الله خامنه‌ای در این باره می‌فرمایند:"اطاعت از خدای متعال، چند مرتبه دارد...یک اطاعت،...در مواردی خدای متعال می‌فرماید که این عمل را انجام دهید – ولو این مسئله، مسئله‌ی شخصی است – مثلاً نماز بخوانید، یا فرض کنید که صوم و زکات و بقیه‌ی امور. این یک جور اطاعت است که انسان امر الهی را اطاعت می‌کند، نهی الهی را اطاعت می‌کند. از این مهمتر، اطاعت خطی است. یعنی روش و راه و نقشه‌ای که خدای متعال برای زندگی معین می‌کند؛ این را یک مجموعه‌ای از مردم اطاعت کنند تا این نقشه تحقق پیدا کند. این نقشه با اَعمال فردی حاصل نمی‌شود؛ این یک حالت دیگری است، یک مسئله‌ی دیگری است، مسئله‌ی بالاتری است؛ یک کار جمعی نیاز دارد تا اینکه نقشه‌ی الهی، هندسه‌ی الهی در وضع جامعه‌ی اسلامی تحقق پیدا کند".(۶ اسفند ۱۳۸۸،بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری)  [۵]. با توجه به ویژگی‌ وحدت‌آفرینی و انسجام‌بخشیِ مناسک که در بالا اشاره شد و با توجه به غایت اصلی دین و دینداری در نگاه رهبر معظم انقلاب می‌توان چنین نتیجه گرفت که مناسک دینی می‌تواند رفتار آحاد جامعه را در قالب‌های مورد نظر که برخاسته از ارزش‌هاست شکل دهد ارزشی که از نقش‌آفرینی جمعی مردم در جامعه سخن می‌راند. ارزشی که خود ارزش‌آفرین است و تمام صفات عالیه‌ی انسانی مانند ایثار، گذشت، خیرخواهی، عدالت‌طلبی، مسئولیت‌پذیری، صداقت و...را ظاهر می‌کند. بنابراین در حداقل‌ترین نگاه تأمین همین یک کارکرد می‌تواند توفق بزرگی در جامعه اسلامی ایجاد کند و تمرینی باشد تا حقایق متعالی در دورن جامعه نهادینه شود. [۶]. دین اسلام بیش از آنکه امری فردی باشد اهدافی جمعی دارد بنابراین ملزومات آن اهداف نیز جمعی می‌باشد و هرچه که این بازوی دین را تقویت کند موجب موفقیت دین خواهد شد. مهم‌ترین و زیباترین تصویر دینداری در تمدن اسلامی، خود را نشان می‌دهد. این تمدن جز با مجموعه‌‌ی انسان‌ها در جامعه اسلامی که از آن به مردم‌سالاری دینی یاد می‌کنند تحقق نمی‌یابد. مردم‌سالاری دینی یعنی مردم خود برپایه‌ی مبانی دین، انقلاب‌کننده، نظام‌ساز، دولت‌ساز، جامعه‌ساز و در نهایت تمدن‌ساز باشند. مردم‌سالاری در قالب مشارکت مردمی شکل می‌گیرد یعنی چیزی شبیه آنچه در مناسکی همچون اربعین و راهپیمایی غدیر شاهد آن هستیم. [۷]. حال چگونه می‌توان وزنه‌ی مناسک دینی را در دینداری مردم سبک شمرد؛ وقتی درمی‌یابیم که در انجام آن حکمتی به بلندای تمدن‌سازی نهفته است؟ هرچند نگارنده معتقد است مناسک تمدن‌ساز ظرفی است که محتوایی تمدن‌ساز می‌طلبد و هرگز نباید به ظاهر تمسک کرد اما نباید به دنبال حذف و یا تضعیف آن بود بلکه باید با تولید محتوای غنی در مسیر تقویت این بازوی دین حرکت کرد و البته به بالا بودن آمار چنین مناسکی افتخار نمود.  ✍زينب نجیب @ghalamenajib
انتشار یادداشت " جهاد ترکیبی در مواجهه‌ با جنگی ترکیبی" در هفته‌نامه ۹ دی @ghalamenajib
از اینجا بخوانید 👆👆 @ghalamenajib
32.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این فیلم را نگاه کنید و سپس یادداشت زیر را مطالعه بفرمایید...🌷 @ghalamenajib
سرمایه‌ای بالاتر از انسانیت فریب یکی از مهم‌ترین روش‌های حربه‌ی دشمن است، که در جنگ نظامی، جنگ اقتصادی، جنگ سیاسی و گاه در جنگ فرهنگی خود را می‌نمایاند و از آنجا که فرهنگ امری غیرمادی است اثر صدمات دشمن را در کوتاه‌مدت نمی‌توان مشاهده کرد. از این‌رو روشی محبوب‌ برای دشمن و حمله‌ای خطرناک‌ برای جامعه‌ی هدف است. زیرا دشمن از غفلت جبهه مقابل سود می‌برد. نمونه‌های بسیاری در طول تاریخ وجود دارد که نشان می‌دهد، چنین روشی توسط سلطه‌گران به کار گرفته می‌شود و نتایج مطلوبی هم برای آنها به دنبال داشته این در حالی است که جوامع هدف با غفلت خود به شدت متضرر شده‌اند. مبارزه با این راهبردِ خصم تنها یک راه دارد و آن چشم بینا برای دیدن دستان پشت پرده و نیت‌خوانی دشمن است و این حاصل نمی‌شود جز با عبرت از تاریخ، به‌ویژه تاریخ سلطه‌گران بزرگ با دقتی برآمده از یافتن الگوهای رفتاری آنها. یکی از این وقایع عبرت‌آموز مربوط می‌شود به سال‌های منتهی به دهه ۱۸۵۰ و ۱۸۶۰. آنجا که بحث از به خطر افتادن یکپارچگی آمریکاست. علت تقسیم‌بندی سرزمین‌های شمالی و جنوبی آمریکا که بازمی‌گردد به مسائل جغرافیایی و امری طبیعی است. جنوب آمریکا به دلیل زمین‌های حاصلخیز پنبه و تنباکو، نظامی کشاورزی و غیرصنعتی داشت و با برده‌داری اداره می شد و خودِ برده‌داری نیز تجارتی پر سود برای مالکان بود. برعکس، سرزمین‌های شمالی که چنین وضعیتی را دارا نبودند و اغلب صاحب صنایع، شبکه راه آهن، تجارت، بانکداری و بازرگانی بودند. لذا اصلاً با امر برده‌داری مواجه نبودند. بلافاصله بعد از انتخاب لینکلن به عنوان رئیس جمهور در سال ۱۸۶۰، آمریکا به دلایلی که مربوط می‌شود به سیاست‌های داخلی و انتخاب برخی افراد در کابینه‌ی دولت، تنش‌هایی را تجربه کرد که همین امر باعث جدا شدن ایالت کارولینای جنوبی از ایالت متحده آمریکا شد. بعد از آن ۱۱ ایالت دیگر نیز یکی پس از دیگری اعلام استقلال کردند. همین روند ادامه یافت تا اینکه سرزمین آمریکا دچار یک جنگ داخلی شد. اما با پیچیده‌تر شدن جنگ، راهبرد حربه‌ و فریب‌ جای خود را باز کرد. از آنجا که ایالت شمالی در امر برده و برده‌داری ضعیف بود ابراز مخالفت با فرهنگ برده‌داری را در رأس تبلیغات خود قرار داد، این در حالی بود که هدف لینکلن حفظ تمامیت ارضی آمریکا بود نه حس انسان‌دوستی با برده‌ها. بدین ترتیب کنگره آمریکا در سال ۱۸۶۲ قانونی با موضوع لغو برده‌داری یا آزادی بردگان تحت عنوان "اعلامیه آزادی بردگان" تصویب کرد. در پایان، اینکه جنگ چطور ادامه یافت؟ و در نهایت چه شد؟ چند نفر قربانی این جنگ ۴ ساله شدند؟ بماند. اما آنچه مورد نظر است، خدعه‌ایست که دشمن در بزنگاه به کار برد و باعث شد دست مقابل به یکباره تهی شود. رهبر انقلاب با اشاره به این قسمت از تاریخ آمریکا می‌فرمایند: «در جنگهای داخلی آمریکا در ۱۸۶۰ ــ یعنی تقریباً صد و شصت سال پیش که در آن جنگهای داخلی چندساله‌ی آمریکا [طیّ] چهار سال، بیش از یک میلیون کشته دادند؛...مسئله‌ی آزادی غلامان، آزادی بردگان سیاه‌پوست مطرح شد. در جنوب، کشاورزی بود، در شمال صنعت بود. جنوب مرکز بردگان بود، برده‌ها بیشتر در جنوب بودند که کشاورزی می‌کردند، شمالی‌ها احتیاج داشتند به کارگرِ ارزان، به این سیاه‌ها احتیاج داشتند؛ جنجال آزادی برده‌ها را شمالی‌ها شروع کردند... آنها را تشویق می‌کردند، از اینجا فرار می‌کردند، آن طرف می‌بردند؛ برای چه؟ برای اینکه آزاد باشند؟ نه، برای اینکه کارگر ارزان لازم داشتند؛ کارگر ارزان! تقلّبِ حضراتِ متمدّنینِ غربی در مسائل گوناگون از این قبیل است.» (۱۴ دی ۱۴۰۱، در دیدار با اقشار مختلف بانوان) حقیقت این است که حقوق بشر برای آمریکایی‌ها به دستاویزی تبدیل شده تا هر روز به بهانه‌ای، ملت‌های مستقل را تحت فشار خود قرار دهند؛ «طرح مسأله‌ی حقوق بشر توسط آمریکا برای فریب و وسیله‌ی فشار است.» (۲ فروردین ۱۳۶۹ّ در دیدار با اقشار مردم در حرم مطهر رضوی) باید دانست که «برای رژیم آمریکا، اسم حقوق بشر، یک دکان و حربه است. هرجا که با دولتی مخالف باشند و بخواهند او را زیر فشار قرار بدهند، مسأله‌ی حقوق بشر را عَلَم میکنند.» (۱۹ دی ۱۳۷۰، بیانات در دیدار با مردم قم) ادامه دارد... ✍زينب نجیب @ghalamenajib
از سوی دیگر در نظام سرمایه‌داری، همیشه سرمایه در اولویت قرار دارد. یعنی؛ سرمایه، هدف است و هر آنچه سرمایه را تولید کند یا قوت ببخشد در ذیل او معنا می‌یابد و هر انسانی که بیشتر و بهتر بتواند سرمایه‌آوری کند، سرمایه‌اندوزی کند، ارزشش بیشتر خواهد بود. از این‌رو مردها در فرهنگ سرمایه‌داری با ارزش‌تر هستند چرا که از قدرت بدنی بهتری برای بسیاری از کارها برخورد دارند. مثلاً برای استخراج معادن طلا و غیره در آمریکا و آفریقا موفق‌ترند. بنابراین در این امر نسبت به زنان رجحان دارند. پس از آنکه نظام سرمایه‌داری به این نتیجه رسید که می‌تواند از نیروی زن با دو هدف بهره بهتری ببرد برای نقش آفرینی و حضور او در عرصه‌هایی که به مردها تعلق داشت، نقشه‌ها کشید. بدین ترتیب پای زن را به انجام کارهای مشابه با مرد باز کرد تا هم به دلیل ضعف جسمانی، نقش او در خانواده و بالطبع مادربودنش، مزد کمتری به او دهد و از سوی دیگر زن را وسیله التذاذ مرد در محیط کار قرار دهد. او برای رونق سرمایه‌ی خود مسئله آزادی زن را مطرح کرد و به نام آزادی و عدالت جنسیتی اما با هدف اسارت و سوءاستفاده از جذابیت جنسیتی، زنان را به بازی گرفت. "آنها کار را به جایی رساندند که خود زن، زن جوان یا دختر جوان، صلاح خودش را در این ببیند که جوری ظاهر شود که از جنبه جنسیتی بتواند نظر مرد را به خودش جلب کند حالا کدام مردها مردی که در کوچه و خیابان راه می‌رود. رساندن زن به این قضیه بزرگترین ضربه‌ای بود که این‌ها به زن وارد کردند."( ۱۴ دی ۱۴۰۱، بیانات در دیدار با اقشار مختلف بانوان ) آری، آنها کرامت زن را خدشه‌دار کردند و حرمت او را شکستند. این خدعه‌ی دشمن است که روزی برای بهره‌گیری مضاعف از برده‌ها اعلامیه ضد برده‌داری می‌نویسد و روزی دیگر برای بهره‌کشی از زنان اعلامیه آزادی زنان را امضا می‌کند. بنابراین باید توجه داشت، آنهایی که نگاه کالایی به زن دارند هرگز به دنبال احقاق حق زنان نبوده و نیستند بلکه شاهد نقطه‌ی قوتی در بدنه‌ی یک جامعه هستند که آنها را به خشم آورده و همین خشم موجبات این نوع مقابله را برایشان فراهم کرده است. این نقطه‌ی قوت بلاشک نقش و حضور زن انقلابی مسلمان است که به برکت انقلاب اسلامی به الگویی برای تمام زنان جهان تبدیل شده است. ✍زينب نجیب @ghalamenajib
🔰 بلوغ عقل 💬 آیت الله العظمی جوادی آملی 🔹 اولین کار وجود مبارک حجت ابن الحجج البالغه (علیهم الصلاة و علیهم السلام) این است که مکتب را جهانی می ‌کند؛ یعنی ﴿كَلِمَةُ اللَّهِ هِی الْعُلْیا﴾ را عملی می ‌کند ﴿لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾ را عملی می ‌کند «الْإِسْلَامُ یعْلُو وَ لَا یعْلَی عَلَیه» که به حسب ظاهر جمله خبریه است ولی در حقیقت به داعی انشا القا شده است را عملی می ‌کند. هم‌زمان که در صدد برجسته ‌کردن مکتب جهانی اسلام است، جامعه را هم به بهترین تمدن می ‌رساند.  🔹 سرّ این دو موفقیت که وجود مبارک حجت ابن الحجج البالغه (علیهم أفضل صلوات المصلین) هم موفق می شود که ﴿كَلِمَةُ اللَّهِ هِی الْعُلْیا﴾ را پیروز کند و هم ﴿لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ كُلِّه﴾ را بر تمام مکتب ‌های فلسفی، کلامی، نحله ‌ها و ملت ‌ها، مللی که موجود است، نحلی که ساخته شده است و مانند اینها پیروز کند، آن است که این جامعه را ﴿خَیرُ الْبَرِیة﴾ کرده است و جامعه را عقلانی کرده است؛ با جامعه عقلانی، هم ﴿كَلِمَةُ اللَّهِ﴾، عُلیا می ‌شود و هم مکتب اسلام، ﴿لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ كُلِّه﴾ می‌ شود. ✅ وقتی جامعه ‌ای عقلانی شد و در بخش‌ های اندیشه، به علم و تحقیق عمل کرد و در بخش‌ های انگیزه، به عقل و عدل عمل کرده است، این همان ملت و امت وجود مبارک ولی‌ّ عصر (ارواحنا فداه) خواهد بود که اسلام ناب را القا می ‌کند و مردم در اثر عقلانیت می ‌پذیرند، آن ‌گاه همزمان، هم مکتب بالا می ‌رود هم ملت متمدن خواهد شد. 🌐 http://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra @ghalamenajib
انتشار یادداشت "سرمایه‌ای بالاتر از انسانیت" در روزنامه راه مردم @ghalamenajib
از اینجا بخوانید.👆👆👆 @ghalamenajib
روزنامه‌ی اعتماد در واکنش به یادداشت "به چه افتخار کنیم؟" که در روزنامه جوان به تاریخ امروز و با قلم حقیر منتشر شده بود واکنش نشان داد...اما واکنشی نه از جنس مخالفت یا تأیید بلکه او با تغییر تیتر یادداشت و البته حذف مهم‌ترین قسمت یادداشت که سخنان رهبری بود مخاطب را دچار انحراف کرد. در عجبم از این منش رسانه‌ای روزنامه‌های به اصطلاح اصلاح‌طلب که با دروغ و فریب و تحریف و رفتاری خلاف امانت‌داری می‌خواهند مصلح جامعه باشند. شمارو دعوت می‌کنم به مطالعه این قسمت مهم از یادداشت👇👇 "اگر ما افتخار کنیم که این تعداد خانم روشنفکر، خانم تحصیلکرده داریم، این خوب است، این جا دارد؛ اگر بگوییم این مقدار خانم نویسنده، خانم فعّال فرهنگی یا فعّال سیاسی داریم، اشکالی ندارد؛ اگر بگوییم این مقدار خانم شهادت‌طلب و مجاهده‌کار در میدان‌های گوناگون داریم، این خوب است؛ اگر بگوییم این مقدار خانمی که در عرصه‌های سیاسىِ انقلابی فعّالند -گوینده‌اند، نویسنده‌اند- داریم، این خوب است؛ افتخار به اینها خوب است؛ امّا افتخار به اینکه ما این تعداد وزیر زن، این تعداد نماینده‌ی زن، این تعداد معاونِ بخشهای مختلفِ زن، این تعداد رئیس مؤسّساتِ تجاری زن داریم، افتخار به این غلط است؛" ✍زينب نجیب @ghalamenajib
انتشار یادداشت "تقویت یا تضعیف مناسک دینی" با عنوان " تقویت مناسک دینی برای تمدن‌سازی"در روزنامه جوان لینک کوتاه: http://www.Javann.ir/004ytc @ghalamenajib
زن مسلمان انقلابی در خط مقدم ضربه به تمدن غرب  از آنجا که تمدن فرایندی انسانی است یکی از مؤلفه‌های آن را نیروی انسانی برمی‌شمارند. نگاهی به تاریخ تمام تمدن‌های گذشته نشان می‌دهد؛ وجود نیروهای انسانی خلاق، توانمند، آگاه به نیازها، آرمان‌ها، امکانات، بصیر در برابر دشمن، پایبند به ارزش‌ها، مسیر حرکت تمدن‌ساز را نه‌تنها تحقق بلکه تسریع می‌بخشد چنانکه انحطاط نیروی انسانی، انحطاط تمدن را به دنبال دارد. قرآن کریم نیز به همین دلیل ما را به عبرت‌پذیری از روند شکست اقوام گذشته دعوت کرده است. آنهایی که دارای ثروت، پیشرفت و دستاوردهای بزرگی در زندگی اجتماعی خود بودند اما به دلیل فساد و عمل نکردن به علم، دین، اخلاق و در یک کلام طغیان‌کردن، در مسیر نابودی قرار گرفتند. قوم لوط، هود و قوم ثمود از همین دست اقوام بودند. بنابراین از پیش‌نیازهای یک تمدن، وجود انسان‌هایی با ویژگی‌های یک نظام تمدنی است. ویل دورانت نیز تربیت نیروی انسانی بر پایه‌ی اخلاق متعالی را لازمه‌ی تمدن می‌داند او حتی ضعف در سبک زندگی تمدن‌ساز را بستر ضعف جسمانی و نژادی می‌داند. چنانچه می‌گوید: "انحطاط عقلی یا اخلاقی که در نتیجه‌ی زیستن در شهرهای پر از لهو و لعب و وسایل تحریک اعصاب دست می‌دهد، یا نتیجه پشت پا زدن به اصول قدیمی است که زندگی مردم بر آن جریان داشته، بدون آنکه بتوانند اصول جدیدی جایگزین آن سازند؛ ضعیف‌شدن نژاد در نتیجه اختلال اعمال جنسی یا افراط برجسته که نتیجه نازایی و تقلیل تدریجی خانواده‌هایی است که بهتر می‌توانند میراث فرهنگی نژاد را از شر زوال محفوظ بدارند. (تاریخ تمدن ویل‌دورانت، ترجمه احمد بطحانی،آرام و...ج۱،ص۶)  این مقدمه‌ای است برای اینکه نقش زنان مسلمان انقلابی در مبارزه با تمدن غرب را بیابیم؟ این مسئله بر دو پایه استوار است. یک اینکه، مرکز ثقل تمدن نوین اسلامی در تمایز و تقابل با تمدن غرب معنا می‌شود. چرا که ما با اسلام سیاسی، اسلام نظام‌ساز و اسلام تمدن‌ساز مواجه‌ایم و مبانی اسلام در همه عرصه‌ها در یک رقابت و درگیری با مبانی غرب قرار دارد. بدین صورت که مبانی اسلام بر پایه جهان‌بینی الهی است و مبانی غرب بر پایه جهان‌بینی مادی و این نقطه‌ی آغاز درگیری بین دو تمدن است. به‌عبارتی، فرهنگ و باورها که فرآورده نظری و فکری است، نرم‌افزار تمدن است و اگر این مهم بر ابعاد الهی بنا شده باشد؛ سخت‌افزار تمدن را هم که علم و صنعت و غیره است در جهت معنویت می‌پذیرد. از این‌رو، چنین تمدنی نگاهش به نیروی انسانی چه در بحث نرم‌افزار و چه در بحث سخت‌افزار کاملاً متفاوت از تمدن مادی است. زیرا تمدن اسلامی، استعداد و قوای انسان را در جهت رسیدن به غایتی به بلندای بندگی حضرت حق می‌بیند و نگاه مادی، انسان را به مثابه‌ی ابزاری برای سرمایه‌داری و سرمایه‌سازی می‌پندارد.  بدین ترتیب زنان به عنوان نیمی از آحاد یک جامعه و به عنوان نیروی انسانی تمدن‌ساز، هم در نقش‌آفرینی سهیم‌اند، یعنی؛ حق مشارکت دارند و هم در بحث نقش‌آفرینی مکلفند. این نگاه جامعه‌ی تمدن‌ اسلامی به همه‌ی نیروهای انسانی است که این بستر را در هر زمان و مکان برای ظهور و بروز بهتر و بیشتر افراد، اعم از زن و مرد فراهم می‌کند. این باور به زنان در دوران پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن رخ داده است. آمار و شواهد نشان می‌دهد حضور زنان در جامعه به اندازه‌ی بسیار گسترده در کنار مردان دیده شده است. به‌عنوان مثال، تعداد پزشکان زن قبل از انقلاب اسلامی ۳ هزار و ۵۰۰ نفر بود که در سال ۱۳۹۵ به حدود ۶۰ هزار نفر رسیده است. آمار پزشکان متخصص زن نیز از ۵۹۷ نفر قبل از انقلاب با افزایش ۵۰ برابری به ۳۰ هزار نفر در حال حاضر رسیده است. و یا تعداد نویسندگان، زن قبل از انقلاب کمتر از ۱۰ نفر بود که اکنون به حدود ۴ هزار نفر رسیده است. در زمان پهلوی، ناشر زن در کشور وجود نداشت، اما اکنون بیش از ۷۰۰ ناشر زن در کشور فعالیت می‌کنند. در حوزه ورزشی نیز زنان مسلمان ایرانی بعد از انقلاب اسلامی موفق شدند با حفظ زینت حجاب، در عرصه جهانی بدرخشند؛ به‌گونه‌ای که در سال‌های اخیر، ۱۶۰ مدال جهانی نصیب زنان مسلمان و محجبه ایرانی در عرصه رقابت‌های ورزشی بین‌المللی شده است. این در حالی است که پیش از انقلاب تنها پنج مدال آن‌ هم فقط در عرصه رقابت‌های آسیایی سهم زنان ایرانی بود؛ زنان ورزشکاری که از سوی رژیم ستم‌شاهی مجبور به کشف حجاب برای شرکت در مسابقات نیز بودند.  این آمار، نمونه‌‌های بسیار کوچکی از هزاران نمونه‌های موفقیت‌آمیز بانوان در دوران پساانقلاب است. بنابراین زن مسلمان انقلابی در تعارض با تمدن غربی در مسیر تمدن نوین اسلامی قرار گرفته و نقش‌ها ایفا کرده است.  ادامه دارد...👇👇 @ghalamenajib
پایه‌ی دوم مسئله این است که زن مسلمان انقلابی از یک‌سو ثابت کرده است که یک زن می‌تواند با رعایت اخلاق و شرع، پیشرفت کند و به مدارج عالی علمی برسد و به آرمان یک تمدن بزرگ جهانی فکر کند و از دگر سو در بحث خانواده، فرزندآوری و تربیت نسل نیز به‌عنوان مهمترین عنصر خانواده نقش ایفا کند. رهبر معظم انقلاب درباره رشد اجتماعی زن می‌فرماید:" حقیقت مسئله این است که زن با شرف و با استعداد ایرانی یکی از بزرگترین ضربه‌ها را به تمدّن غرب زده... غیر از مجموع حرکت جمهوری اسلامی، بخصوص زن ایرانی یکی از مهم‌ترین ضربه‌ها را به داعیه‌های غربی و دروغهای غربی وارد کرده [است]... اینها سالها است ــ دویست سال است ــ که می‌گویند؛ زن اگر چنانچه از قیود اخلاقی و شرعی و مانند این چیزها رها نشود نمی‌تواند پیشرفت کند، نمی‌تواند به مقامات عالی علمی و سیاسی و اجتماعی و غیره برسد؛.. شرط رسیدن زن به رتبه‌های بالای اجتماعی و سیاسی و غیره این است که این قیود اخلاقی را رها کند...(۵ مرداد ۱۴۰۱، بیانات در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور) همچنین رهبر معظم انقلاب درباره موفقیت زنان در محیط خانواده  فرمودند: «زن در محیط اسلامی رشد علمی می‌کند، رشد شخصیتی می‌کند، رشد اخلاقی می‌کند، رشد سیاسی می‌کند، در اساسی‌ترین مسائل اجتماعی در صفوف مقدم قرار می‌گیرد، درعین‌حال زن باقی می‌ماند. زن بودن، برای زن یک نقطه‌ امتیاز است، یک نقطه‌ افتخار است. این افتخاری نیست برای زن که او را از محیط زنانه، از خصوصیات زنانه، از اخلاق زنانه دور کنیم. خانه‌داری را، فرزند‌داری را، شوهرداری را ننگ او به حساب بیاوریم. فرهنگ غربی خانواده را متلاشی کرد. امروز یکی از مشکلات بزرگ دنیای غرب، متلاشی شدن خانواده‌هاست، افزایش فرزندان بی‌هویت است. اینها گریبان غرب را خواهد گرفت. حوادث اجتماعی به‌مرور پیش می‌آید. غرب از همین نقطه، سخت‌ترین ضربه‌ها را خواهد خورد و این تمدن مادی پرزرق‌وبرق از همین نقطه فرو خواهد ریخت.» (۲۱ تیر ۱۳۹۱، در دیدار شرکت‌کنندگان در اجلاس جهانی «زنان و بیداری اسلامی)  پایه اول و دوم مسئله را می‌توان تحت عنوان خدمات متقابل زنان و انقلاب اسلامی در مبارزه با تمدن غرب در نظر گرفت. و از آن در طرح موضوع نقش زنان انقلابی در ضربه زدن به تمدن غرب بهره برد.  بدین‌ترتیب، در بررسی نقش اجتماعی و سیاسی نه‌فقط در دوران خیزش انقلاب بلکه در دوران پساانقلاب، زنان به‌منزله عاملان و حاملان ارزش‌های فرهنگی انقلاب در کانون توجه قرار گرفته‌اند و از کنشگران اصلی فرهنگ‌ساز و تمدن‌آفرین اسلامی محسوب می‌شوند و از بُعد خانواده به‌عنوان همسر و مادر بزرگترین قدم‌ها را در موضوع خانواده‌ی تمدن‌ساز و تربیت نسل برداشته اند و این یعنی زنان مسلمان انقلابی در خط مقدم ضربه به تمدن غرب هستند. ✍زينب نجیب @ghalamenajib
انتشار یادداشت" زن مسلمان انقلابی در خط مقدم ضربه به تمدن غرب" در روزنامه جوان لینک کوتاه: http://www.Javann.ir/004yy9 @ghalamenajib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یکی از پرتکرارترین سوالات و شبهات در باب حکومت اسلامی و اجرای احکام آن، این است که عده‌ای معتقدند؛ نمی‌توان دین را به کسی تحمیل کرد. هیچکس حق ندارد کسی را به زور مسلمان کند و جامعه را با سرکوب و تحمیل به دینداری مجبور کند. به طور کلی دینداری همراه با زور هرگز ارزشی نداشته و ندارد و این قاعده درباره‌ی مسئله‌ی حجاب نیز در جامعه اکنون بیشتر مطرح می‌شود. پاسخ به این سوال می‌تواند هم درون‌دینی مطرح شود و هم برون‌دینی. اما از آنجا که طراحان این شبهات و یا پرسشگران این سوالات از موضع درون‌دینی وارد شده‌اند؛ نگارنده نیز از همین موضع به آن می‌پردازد... ✍زينب نجیب ادامه را از اینجا👇 بخوانید http://mehrnews.com/x33c8K @ghalamenajib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به دشمنان اسلام می‌گویم... اینکه رهبر معظم انقلاب انسانی عالم، اندیشمند، آینده‌نگر، بصیر، شجاع، زیرک، باهوش، مدیر، مدبر و ... است شکی نیست. شما کمی دیر ایشان را شناختید. بگذارید بُعدی دیگر از ابعاد وجودی ایشان را برایتان بگویم تا بیشتر رعشه بر اندامتان افتد. او نه فقط بر اساس علوم سیاسی و نظامی یا جامعه‌شناسی و ارتباطات بین‌الملل و نه بر اساس متنی دستوری و امری که عده‌ای به دنبال او اهدافش را تحقق بخشند، بلکه علاوه بر اینها، او بر اساس وعده‌های روشن آیات قرآن کریم هم سخن می‌گوید، وعده می‌دهد و آینده را ترسیم می‌کند. دقیقاً همان چیزی که شما هرگز ایمان نیاوردید و گاهی با توسل به عده‌ای جاهل و فاسق درصدد آتش زدن و پاره کردن و از بین بردن آن بودید اما نمی‌دانستید که حق هرگز آتش نمی‌گیرد، پاره نمی‌شود و از بین نمی‌رود. آنچه همیشه هست و خواهد بود نور است و تا زمانی که نور باشد ظلمت نیست. آیت‌الله خامنه‌ای (حفظه الله ) به این نور باور دارد و با تمسک به این ریسمان محکم می‌فرماید: "خدای متعال اصدق القائلین است؛ او به ما می‌گوید: «لینصرن الله من ینصره»؛ او به ما می‌فرماید که: «من کان لله کان الله له»؛ او می‌گوید که: از دشمن نهراسید، «ان کید الشیطان کان ضعیفا»...خداوند متعال صادق است. ما اگر به وظیفه‌ی خودمان در این راه عمل کنیم، برای خدا حرکت کنیم، برای خدا مبارزه کنیم، هدف را رضای خدا قرار بدهیم، بدون شک پیروزی نصیب خواهد شد". ۱۳۸۸/۱۲/۰۸ بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در افتتاحیه‌ی همایش غزه‌ ✍زينب نجیب @ghalamenajib