حجاب، عنصری هویتساز
یکی از ریشهایترین و شاید راهبردیترین امور در مسئله حجابّ مواجهی هویتی با این امر است. یعنی جدا از بحث کارکردهای حجاب باید تبیین انسانی و هویتی از آن داشت.یعنی باید آن را هویت یک زن معرفی کرد.
هویت را تشخص و حقیقت وجودی فرد یا جامعه مینامند. در این تعریف دو بعد مطرح است. هویت سبب تشخص است یعنی فرد یا جامعه چنان است که از دیگری تمایز یابد و از طرفی هویت را حقیقت وجودی میدانند. یعنی بهمثابهی وجودشناسی، پویا، سیال و در حرکت است.
هویت تعریفی است که فرد از خود و وجود خود میکند و به پرسشهایی چون «چیستم» و «چه میخواهم» پاسخ میدهد. چیستم ناظر به ماهیت او و چه میخواهم ناظر به افق اوست.
هر انسانی هم دارای هویت فردیست و هم دارای هویت ملی. این دو به یک اندازه اصالت دارند بهعبارتی هویت فرد در جامعه حل نمیشود اما بر اثر تأثیر و تأثرات جامعه، هویتی جدید مییابد.
هویت هر ملتی دارای مؤلفههایی است. هویت ملی ایرانیان نیز دارای مؤلفههای "عمق تاریخی"، "اسلامی" و "انقلابی" است. اگر گفته میشود دارای "عمق تاریخی" است یعنی دارای نمادهای تاریخی همچون زبان، نژاد، سنن و جغرافیای مشترک است. در واقع در یک جغرافیای مشترک و با خصوصیات نژادی و زبانی مشترک، تاریخی هزار ساله رقم خورده که محصول یک ملیت است و سننی که حاصل فعالیتهای ارادی و آگاهانه انسانهاست.
وقتی میگوییم "اسلامیت" اشاره به هویتسازی دین اسلام در میان ایرانیان داریم. اگر به نقش اسلام در خودیابی ایرانیان توجه کنیم خواهیم فهمید؛ هویت ملی ایرانیان قرنها پیش در زمان ورود اسلام به ایران توفق بسیار یافته است. چنانچه مطهری نیز در کتاب خدمات متقابل ایران و اسلام اذعان دارد "اسلام با ورود خود به ایران ضمن از میان بردن تشتت آراء و تکثر عقاید مذهبی، وحدت عقیدتی و دینی را جایگزین کرد که در آن فکر واحد، آرمان واحد و ایده آل واحد به وجود آمد. اسلام حصار سیاسی و مذهبی گرداگرد ایران را در هم شکست، تا امکان شکوفایی استعداد ایرانی فراهم گردد، به طوری که مطالعهی تاریخ ایران نشان میدهد، چنان شور و هیجان علمی و فرهنگی در ایرانیان پدید آورد، که آنها را در اوج قلههای علمی و حتی مرجعیت دینی قرار داد". (ص 360).
مولفه "انقلابی" نیز ریشه در هویت دینی این ملت دارد. ایرانیان با ورود اسلام جذب آن شدند حال چه به دلیل شعار آزادی و عدالت بود و چه به دلیل خسته شدن از سلسله پادشاه ظالم و چه به دلیل علاقه به شخصیت پیامبر اسلام، دقیقاً به همان دلایل وقتی فرهنگ کشور را در زمان پهلوی دچار استحاله دیدند دست به انقلاب فرهنگی زدند. این بدان معنی است که هویت ایرانی تنها در گرایش به اسلام و تعالیم اسلامی قابل تعریف است گو اینکه عنصر اصلی هویت ملی مربوط به مذهب آن ملت است و عناصر دیگر نقش ثانوی دارند.
اگر هویتی سازنده و شایسته باشد از چنان ظرفیتی برخوردار است که با نگاهی به گذشته و تکیه بر پایههای محکم آن میتواند به سوی تعالی رهنمون باشد همانطور که ایرانیان با گرایش به اسلام ضمن حفظ مؤلفهی ایرانیت، با بهرهمندی از فرهنگ غنی اسلام توانستند تمدن اسلامی بسازند آنها هم ایرانیت خود را حفظ کردند و هم با پیوست آن به اسلام معنای جدیدی از هویت خود رقم زدند که این هویت ایرانی_ اسلامی نام گرفت که البته به معنای واقعی تعالی بخش و سعادت بخش شد. شاهد آن بلاشک، تمدن اسلامی در قرن پنجم ه.ق است که همچنان دلیل تحیر خردمندان است.
یکی از عناصر هویتساز قطع به یقین نوع پوشش انسانهاست. اسناد تاریخی هزار ساله که نشان از باور و علاقه زنان ایرانی به پوشش مناسب دارد، میتواند عمق تاریخیِ هویت حجاب را برای زنان این مرز و بوم ثابت کند. علاوه بر آن حجاب به عنوان یک حکم شرعی و مورد تأکيد اسلام، در عنصر دوم از هویت ایرانی_اسلامی جای دارد. در نهایت با تمام فراز و نشیبها با حرکت انقلاب اسلامی حجاب چنان بین تمام زنان ایرانی جا باز کرد که دیگر جامعهی جمهوری اسلامی را با حجاب زنان آن میشناختند. گو اینکه حجابِ زن ایرانی، پرچم و نماد هویتی ایران شد. این پذیرش و استقبالِ حجاب از سوی بانوان، بر اثر یک جَو یا یک سلیقه جمعی نبود بلکه پیشینهای هزاران ساله داشت که او را به سوی تکامل سوق میداد.این تکامل یک روز با پذیرش اسلام رخ داد و دگر بار با انقلاب اسلامی.
زنان این مرز و بوم همواره سعادت، توفق و تعالی خود را در چهره درخشان حجاب میدیدند و از آن حمایت میکردند آنها حجاب را نه فقط موضوعی فقهی و شرعی یا ابزاری برای کنترل شهوت در جامعه بلکه پوشش را ابزاری برای رسیدن به آرمانشهر خود میدیدند.
ادامه دارد...
@ghalamenajib
در این آرمان شهر عدالت سخن اول را میزند.یعنی جایی که هرچیز در جای خود قرار دارد. از اینرو حجاب بهترین وسیله برای نظم جنسیتی قلمداد میشود. نظمی که با خطکش خود، نگاهها، احساسات، عواطف و محبتها را مدیریت میکند و هر یک را درست در جای خود یعنی خانواده مینشاند. حجاب زن تنها برای حضور اجتماعی اوست. جایی که افراد باید به یکدیگر ورای مسائل جنسی بنگرند. افراد در اجتماع نه به مثابهی زن و مرد بلکه به عنوان یک انسان باید با هم تعامل داشته باشند و اگر چنین نباشد و فضا جنسیتی شود قطعا حرکت جامعه رو به تمدن نخواهد رفت زیرا اندیشه در قالب انسانیت رشد نخواهد کرد بلکه اندیشه در چنگال هوسها به محاق خواهد رفت در این شرايط نه فقط زنان بلکه مردان نیز قربانی این نگاه جنسیتی خواهند شد.
بنابراین حرکت تمدنساز یک زن تنها در حجاب کامل او محقق خواهد شد و این بزرگترین قطعهی پازل هویتی یک زن است.
این افق درخشان در طول تاریخ همیشه مورد هجمه قرار گرفته و البته دشمن در این راستا به موفقیتهایی دست یافته است. امروز نیز با غفلت از این بعد هویتساز و تمدنساز، حجاب توسط تهاجمات غربی مورد دشمنی قرار گرفته و تلفات خود را داده است اما اگر در یک سیر اصلاحی بار دیگر مورد توجه و تبیین تمدنی قرار گیرد قطع به یقین مورد حمایت همه بانوان حتی آسیب دیدگان این جنگ قرار خواهد گرفت.
✍زينب نجیب
@ghalamenajib
انتشار یادداشت "حجاب، عنصری هویتساز" در خبرگزاری مهر
mehrnews.com/x33qzY
@ghalamenajib
حجاب بر مدار هویت مستقل زن ایرانی
از دیرباز پوششی به نام حجاب در سرزمین ایران رایج بوده است. البته نهتنها در ایران بلکه در تمام فرهنگهای جوامع مختلفِ قبل از اسلام نیز در اشکال گوناگون سابقه داشته است. این بدان معناست که انتخاب حجاب تنها یک نوع گرایش دینی نیست بلکه میتوان از آن به عنوان یک ارزش انسانی یاد نمود.
حجاب در طول زمان گاهی بر اساس قوانین بشری و گاهی بر اساس دین دستخوش تغییراتی شده است اما با تمام این تفاسیر، زنان همیشه در طول تاریخ بشر علاقمند به پوشش بودند حتی حضور زنان در سطوح بالای اجتماعی ارزان در دسترس نبود. شاید بتوان بهطور خلاصه پاک و طاهر بودن، اعتقادات مذهبی و تأمین امنیت را از اهم دلایل آنها برای پوشیدهتر بودن مطرح کرد.
نقش مجسمهها و برجستهها در دوران باستان نیز نشان از آن دارد که حتی پوشش سر و موها پیشینهای تاریخی داشته است و این نوع پوشش، در میان زنانی بیشتر رواج داشت که از درجهی بالای اجتماعی برخوردار بودند. در مقابل، کنیزان، روسپیان و رقصندگان از پوشش کمتری استفاده میکردند. در جلد ۱ تاریخ تمدن ویل دورانت نیز آمده است که با پیشرفت تمدن لباس زنان بلندتر شد. این بدان معنیست که مردم سرزمینی به نام ایران که از اولین سرزمینهای متمدن روزگاران گذشته بوده از لباسهای پوشیدهتر و بلندتر استفاده میکرده است. در ایران نیز چنان پوششی برای زنان مرسوم بوده که باعث شده برخی تاریخ نگاران از جمله ویل دورانت، ایرانیان را مبدع حجاب در جهان معرفی کنند.
در زمان داریوش احترام به زنان تا جایی بود که بدون حفاظت از آنها در تخت روانِ روپوشدار از خانه خارج نمیشدند یا در زمان ساسانیان که دین مردم ایران زرتشت بود بنابر متن کتاب اوستا معتقد بودند که حتی یک تار موی زن نیز نباید آشکار گردد.
اما همیشه عوامل و دستانی برای انحراف زن از کنش ارزشمندی چون حجاب وجود داشته است. این عوامل در جوامع گوناگون در دورههای زمانی مختلف بر پوشش زنان تأثیر خود را گذاشته اما در سرزمین ایران به گواه تاریخ و آثار باستانی از همان ابتدا علاقه ویژهای به حجاب و پوشش مناسب دیده شده و با وجود آن دسیسهها هر روز نیز کاملتر گشته است. از آنجا که این علاقمندی در طول قرنها با وجود تمام تلاشهای ضدفرهنگی باقی مانده است به طور قطع میتوان دلیل آن را ریشه در هویت ملی ایرانیان دانست.
البته گاهی این هویت برای مدت زمانی دچار استحاله شده است. مانند آن زمان که به واسطهی گماشتن رضاخان پهلوی و تقویت او تلاش کردند تا فرهنگ غربی را بر ما تحمیل کنند. بهطوری که بعضی از مسئولین و خبرگان سیاسی حکومت، عاملان آنها برای این دگرگونی فرهنگی بودند و در این راستا تا کشف حجاب اجباری و محدود و منزوی کردن روحانیت پیش رفتند و جامعه ایران را بهشدت دچار آسیب کردند.
مانند حادثهی گوهرشاد که وقتی زنان هویت خود را در خطر دیدند برای حفظ آن از جان خود گذشتند در واقع آنان کشته شدن را به یک زندگی بیهویت ترجیح دادند و عاقبتشان شد شهادت. این جانبازی واقعیتی نیست که بتوان بهراحتی از آن عبور کرد و به چند تحلیل فرهنگی_سیاسی بسنده نمود. این واقعیت بر مدار حقیقتی شکل گرفت که تنها میتوان آن را در هویت مستقل زن ایرانی تفسیر نمود. این مبارزات به اشکال گوناگون ادامه داشت تا زمانی که با وقوع انقلاب اسلامی و بریده شدن دست ایادی کفر حرکتی برای عبور از غرب زدگی آغاز شد. این انقلاب اگر مورد علاقه و تأیید مردم واقع شد برای این بود که باز ریشه در مکتب اسلام و فرهنگ دینی مردمان این سرزمین داشت یعنی ریشه در هویت ملی آنها.
بارزترین معنی لغوی هویت، هستی و وجود آن چیزهایی است که سبب شناسایی شخص ویا در یک نگاه کلان سبب تشخص یک جامعه میشود. هویت ملی عناصر سازندهی فکر و عمل انسان و یکی از اساسیترین عناصر ضروری دستیابی به وحدت و همبستگی بین افراد جامعه است. هویت ملی ما نیز عبارتند از عمق تاریخی، اسلام و انقلاب اسلامی.
بسیاری از تحلیلگران مسائل فرهنگی این هویت ملی را دست کم میگیرند. بنابراین در تحلیلهایشان نمیتوانند نه تفسیر درستی از کنشگریها در طول تاریخ داشته باشند و نه نگاه درستی نسبت به آینده. دقیقاً به همین دلیل است که در باور آنها نمیگنجد که آمارها در پژوهش سازمان صدا و سیما اشاره به علاقه ۷۰ درصدی زنان به حجاب دارد و این فقط منوط به جمعیت بانوان است و اگر جمعیت آقایان در این آمار لحاظ شود قطع به یقین نتیجهای بیش از این خواهد داشت این در حالی است که ما در برهه خاصی از فضای اجتماعیِ به شدت پرتنش قرار داریم. فضایی که از یک سو به دلایل اقتصادی تحت فشار قرار گرفته و دچار نارضایتی شده و از سوی دیگر از فضای مجازی یله و رها دچار مسمومیت گشته است.
ادامه در پیام بعدی...
@ghalamenajib
بدینترتیب با دیدن چند پیام و تصویر ساختگی و مشاهده حضور تعدادی از بانوان مکشوفهای که علاقمند هستند زمان خود را بیشتر در فضای بیرون از خانه سپری کنند، این آمار را غیر قابل باور میپندارند. در حالی که اگر قرار باشد واقعیت زن ایران اسلامی را مشاهده کرد حتی نیازی به این آمارها نیست که هر روز بر سر ابعاد آن بحث و جدل صورت گیرد بلکه نگاهی عمیق به اغلب زنان فعال در گوشهگوشه این سرزمین گواه ادعای ماست. ضمن اینکه باید یادآور شد، تمام مخالفین حجاب نیز مخالف دین و انقلاب نیستند و حتی ضعیفالحجابها نیز با تن ندادن به کشف حجاب در خط مقدمه مبارزه با این حرام شرعی و سیاسی قرار گرفتند. مانند آنچه در قضایای اخیر دیده شد. دشمن علیه حجاب خیلی کار کرد اما در مقابل آن تلاشها و فراخوانها این زنها بودند که ایستادگی کردند. دشمن امیدش به زنانی بود که بدحجاب بودند. او میخواست آنها کاملا کشف حجاب کنند اما همین بانوان به دهان آن تبلیغکننده و فراخوان فرستنده زدند.( ۱۴ دی ۱۴۰۱، دیدار اقشار مختلف بانوان با رهبر انقلاب)
بنابراین علاقه به حجاب نه اینکه فقط سلیقه و انتخاب زنان جامعهی امروز ایران باشد بلکه ریشه در هویت ایرانی_ اسلامی دارد. هویتی که پرچم استقلال زنان این مرز و بوم را برافراشته است. از این روست که رهبر معظم انقلاب میفرمایند:
امروز پرچمِ استقلالِ هویّتی و فرهنگیِ زنان در دست زنان ایرانی است؛ امروز بانوان ایرانی با حفظ حجاب، استقلال هویّتی خودشان و استقلال فرهنگی خودشان را اعلام میکنند و به دنیا صادر میکنند؛ یعنی دنیا سخن جدیدی دارد میشنود.(17 اسفند ۱۳۹۶،بیانات در دیدار مداحان اهلبیت علیهمالسلام)
✍زينب نجیب
@ghalamenajib
انتشار یادداشت "حجاب بر مدار هویت مستقل زن ایرانی" در روزنامه جوان
http://www.Javann.ir/0051Bp
@ghalamenajib
انتشار یادداشت "حجاب بر مدار هویت مستقل زن ایرانی" در روزنامه راه مردم
@ghalamenajib
جمهوریت و حجاب
[۱]. یکی از چالشهایی که ما با آن روبرو هستیم تلقیِ "تقابل بین جمهوریت و اسلامیت" در الزام به حجاب در حکومت اسلامیست. به اینترتیب که برخی معتقدند؛ اگر حاکمیت بخواهد با آمریت و ابزار پلیسی، پوشش رسمی را بر زنان تحمیل کند آن وقت خواهیم دید که «جمهوریت» نظام به شدت خدشه دار خواهد شد زیرا جمهوریت و اسلامیت در کنار هم معنا دارد و نمیتوان یکی را به نفع دیگری تعدیل و یا نادیده انگاشت.
حال بر عکس اگر مولفههای حجاب را به زور حذف کنیم، اسلامیت نظام دچار بحران خواهد شد لذا تنها گزینهای که میتوان جمهوری اسلامی را بدون هرگونه تفسیرهای پارادوکسیکال پابرجا نگه داشت، آزادي انتخاب است، در این چارچوب نظری کسی با اجبار و اکراه محجبه نمیشود و از سوی دیگر کسی حق ندارد حرمت حجاب را زیر سؤال ببرد، لذا همه در انتخاب نمادها و مناسک مذهبی آزادند. در واقع آنها میخواهند با نگاهی بینابینی که حقوق و آزادیهای دو طرف محترم شناخته میشود بین جمهوریت و اسلامیت را آشتی دهند.
[۲]. ابتدا باید بدانیم دربارهی چه چیزی سخن میرانیم. تا مادامی که جمهوری را دموکراسی و اسلامیت نظام را اجرای یکسری احکام فردی میپنداریم هرگز به معنای دقیقِ جمهوری اسلامی نخواهیم رسید. بلکه در پندار ما این نظام چیزی شبیه به حاکمیت اسلامِ سکولار با چاشنی دموکراسی غربی خواهد بود. یعنی، حکومتی که نه دموکراسی به معنی حقیقی آن تحقق یافته و نه اسلام آن اسلام واقعیست. از اینرو شبهات زیادی در اذهان شکل میگیرد و اینچنین میپندارند اگر رأی مردم اهمیت دارد پس نمیتوان ادعای اجرای اسلام را داشت زیرا در خیلی مواقع خواست مردم و اسلام همپوشانی ندارد. از سوی دیگر اگر قرار باشد اسلام محقق شود، پس رأی و نظر مردم اعتباری ندارد.
[۳]. برای ارائه بهترین پاسخ، باید به شناخت دقیقی از این ابتکار امام خمینی(رحمةاللّه عليه) در نظامسازی دست یافت. ابتکاری که جهوری اسلامی نام گرفت.
"جمهوری اسلامی که از انقلاب اسلامی برخاسته است یک واحدی است که دارای دو بعد است. اسلامی بودن و مردمی بودن. بنابراین جمهوری اسلامی یک منظومه است یک مجموعه است یا بگوییم واحدِ دارای ابعادی است که این ابعاد باید با همدیگر مورد ملاحظه قرار بگیرد و با هم باشد. این در همتنیدگی باید حفظ شود. هر کدام از این جهات تضعیف بشود کل و مجموعه تضعیف شده است." (۲ مهر ۱۳۸۸،دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری )
نکتهی حائز اهمیت این است که این مردمیبودن در جمهوری اسلامی به اسلام ضمیمه نشده است. یعنی؛ اینطور نبوده که مردمیبودن در اسلام نباشد و ما این مدل حکمرانی را از غرب وام گرفته باشیم، بلکه از دل اسلام برآمده است. چراکه اسلام دین "مسئولیت همگانی" است و تا "مسئولیت عمومی" شکل نگیرد نمیتوان به تحقق اسلام در جامعه امید داشت. بر اساس همین رهبر انقلاب معنای دیگر جمهوری اسلامی را مردمسالاریديني نام نهاد. ایشان در باب جایگاه مردم در این اندیشه میفرمایند: "جمهوریت ما از اسلام گرفتهشده و اسلام ما اجازه نمیدهد در این کشور مردمسالاری نباشد. ما نخواستیم جمهوریت را از کسی یاد بگیریم؛ اسلام این را به ما تعلیم داد و املا کرد. این ملت، متمسک به اسلام و معتقد به جمهوریت است. در ذهن این ملت و در این نظام، خدا و مردم در طول هم قرار دارند و خدای متعال این توفیق را داده است که مردم این راه را طی کنند.(۲۴ بهمن ۱۳۸۲، بیانات در خطبههای نمازجمعه)
[۴]. بدینترتیب جمهوری اسلامی یعنی؛ نظامی که مردم زیر سایهی اسلام حرکت کنند. اسلامی که حقیقتش روشن است و با تمسک به قرآن و اهل بیت پیامبر میتوان تمام آنچه در فردسازی و جامعهسازی نیاز داریم از آن استخراج کنیم که البته متولیان امر در این مهم، حوزههای علمیه هستند و وظیفهی آنها به استخراج حقایق ناب اسلام ختم نمیشود بلکه ملزم به تعلیم و توزیع و بسترسازی آن نیز هستد.
اما برای بُعد دیگر آن یعنی مردم، نیاز به تربیت این سرمایه ملی داریم تا خود مردم، اسلامیتِ این جمهوریت را تحقق بخشند. این نیز نیازمند التزامها و الزامهای دولت اسلامیست. نگارنده التزام را در بُعد فرهنگ و الزام را در بُعد تدوین قانون همراه با ضمانت اجرایی معنا میکند. هر دو بازوی، فرهنگ سازی و قانونمندی همراه و ملازم با هم هستند که میتوانند نتیجه دهند.
[۵]. حال که ابعاد قضیه به روشنی آشکار شد به سؤال اول باز میگردیم. آیا قانونی مانند قانون حجاب و الزامآوری آن به جمهوریت نظام ضربه میزند یا جمهوریت آن را نفی میکند؟
ادامه دارد...
@ghalamenajib
از آنجا که مسئله حجاب یکی از احکام واضح و روشن قرآن کریم است و چیزی در حدود ۲۵ آیه از قرآن به ابعاد آن پرداخته، میتوان نتیجه گرفت یکی از وجوه اسلامیت یک حکومتِ اسلامی، رعایت واجبات از جمله همین حکم واجب حجاب است که فلسفه وجوب آن و تاثیراتش در ساحت اجتماع در مجال این یادداشت نمیگنجد. اما باید دانست عدم رعایت آن در واقع به معنای نفی یکی از اضلاع دین است .
در یک بحث کلیتر میتوان گفت، برخی با طرح چنین شبهاتی به دنبال ایدئولوژیزدایی از جمهوری اسلامی هستند.
"ایدئولوژیزدایی یعنی اسلام و تفکّر اسلامی را در باب جمهوری اسلامی و مردمسالاری دینی کنار بگذاریم، و برویم سراغ همان تفکّرات لیبرالدموکراسی فاسد و منحرف که امروز مردم دنیا را بیچاره کرده". (۱۴ خرداد ۱۴۰۰،سخنرانی تلویزیونی به مناسبت سیودومین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله))
به نظر میرسد در اصل، مسئله، مسئلهی جمهوریت نیست. این افراد نگران کاسته شدن حق رأی و انتخاب مردم نیستند بلکه بیش از آنکه اصلا جمهوریت در این باب موضوعیت داشته باشد اسلامیت نظام موضوعیت دارد و این بُعد مورد هدف قرار میگیرد.
حقیقت این است که در چنین نظامی جمهوریت در دایرهی اسلامیت اعتبار مییابد. اگر چنین نبود بهطور قطع مردم اجازه داشتند برای اجرای هر حکمی از اسلام ابتدا آن را به رفراندوم بگذارند و اگر اکثریت آرا تحصیل میشد در مسیر اجرا قرار دهند و اگرنه حکومت اجرای آن را منتفی اعلام کند. این در حالیست که چنین فرایندی هرگز مورد قبول اسلام نبوده و نیست. اسلام برای گسترش فرهنگ خود دست بشر را در انجام واجبات و ترک محرمات باز نگذاشته است. حال باید در نظر داشت که این واجبات و محرمات در زندگی شخصی افراد مورد بحث نیست بلکه حکومت میتواند در باب احکام اجتماعی دخالت مستقیم کند.
[۶]. پس میتوان چنین نتیجه گرفت که مسئله، مسئلهی مبارزه با اسلام است نه طرفداری از جمهوریت.
چنانچه رهبر انقلاب نیز در این رابطه میفرمایند: "اینکه باز بعضی این جور وانمود کنند که «اگر بخواهیم ضوابط اسلامی را رعایت کنیم، با مردمسالاری قابل جمع نیست»، جزو حرفهای دشمنان جمهوری اسلامی و دشمنان ملّت ایران است؛ و البتّه ممکن است کسانی از روی غفلت این حرفها را بزنند. بنده متّهم نمیکنم که هر کسی این حرفها را میزند، حتماً پیشکردهی دشمن است؛ نه، گاهی از روی غفلت است امّا بدانند این حرف، حرف دشمن است و دشمن میخواهد ریشهی اسلامیّت را بزند. حالا بعضیها دلسوزی میکنند برای مردمسالاری که «آقا! مردمسالاری از بین رفت» [امّا] اینها در واقع خیلی برای مردمسالاری دلسوزی نمیکنند، اینها میخواهند ریشهی اسلامیّت را بزنند، اسلام را کنار بزنند تا وجود نداشته باشد؛ و واقعاً خطای بزرگی است اگر ما مردمسالاری را از تفکّر اسلامی و روح اسلامی بیگانه کنیم.(۱۴ خرداد ۱۴۰۰،سخنرانی تلویزیونی به مناسبت سیودومین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)
✍زينب نجیب
@ghalamenajib
انتشار یادداشت "جمهوریت و حجاب" در خبرگزاری مهر👇👇
mehrnews.com/x33sfw
@ghalamenajib
اسرائیل در تلاش است تا پرچم فلسطین را به هر قیمت که شده حتی به قیمت کشتن زنان و کودکان و به قیمت نشنیدن صدای حقوق بشر و ...به زیر بکشد...
اما نهتنها نتوانسته بلکه پرچم فلسطین را در قلب آمریکا و اروپا بر بلندای غیرت و انسانیت برافراشته است...
امروز همهی زمین یکپارچه به رنگ فلسطین است...به فضل الهی برافراشتن این پرچم را در سرزمینهای اشغالی شاهد خواهیم شد.
این وعدهی خداوند است...
✍زينب نجیب
@ghalamenajib