«شهادت آرمان در جهاد تبیین»
🔺 شاید بسیاری از ما آرمان عزیز، این فرزند وطن را فقط شهید راه امنیت، آنهم از جهت مقابله با اغتشاشگران و ناقضان امنیت و آرامش بدانیم؛ اما این تنها یک پرده از این واقعهی کربلایی است.
🔹 پردهی دوم و شاید اصلیترین پردهی این واقعهی دلخراش، شهادت او در جبههی جهاد تبیین است. او که طلبهای بود در کسوت پرافتخار بسیجی، مسیر تحقق آرمانهای خود را طلبگی و تلمذ نزد عالمان دین قرارداد تا بافهم درست از دین، مبلغ مبانی، ارزشها و احکام آن باشد. از سوی دیگر وقتی در چنین برههای از زمان شاهد هتک حرمتها و ناامنیها شد؛ وظیفهی خود دانست درصحنه حاضر شود تا بتواند قدمی درراه احیای امنیت، این درّه گرانبها بردارد.
🔹 او حتی در این شرایط هم، دست از تبیین برنداشت و آن هنگام که برهنه، با بدنی خونین و بیرمق بر زمین نشسته بود؛ با لحنی آرام پاسخ مخاطبان بیشرافت را که از او بیحرمتی و فحاشی طلب میکردند میداد. او در جهاد خود تعهد و پایبندی به ایمان، آرمان و اهداف دین و انقلاب اسلامی را تبیین کرد.
🔹 از سوی دیگر او چهره حقیقی باور خود به جمهوری اسلامی را به زیبایی به نمایش گذاشت و همچون جمهوری اسلامی هم مظلوم بود هم مقتدر و دقیقا به همین جهت مظلومانه کتک میخورد اما مقتدرانه مقاومت میکرد.
🔹 در نهایت او از مادر هستی، فاطمهی اطهر (سلامالله علیها)، یاد گرفته بود حضور در جبههی تبیین واجب قطعیست حتی اگر به قیمت لگد خوردن ، سیلی خوردن و در خون خود غلتیدن باشد.
✍زينب نجیب
به مناسبت اولین سالگرد آرمان عزیز
@ghalamenajib
امشب شب سختیست برای کودکان غزه...
بیایید با هم ام یجیب زمزمه کنیم...
أَمَّنْ یجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَیکشِفُ السُّوءَ وَیجْعَلُکمْ خُلَفاءَ الأَرْضِ﴾ (النمل: ۶۲)
( یاکیست (جز خداوند) آنکه دعای مضطرّ را به اجابت رساند ورنج وغم را برطرف سازد وشما را جانشینان زمین قرار دهد)؟
@ghalamenajib
امروز شنبه، ۶ آبانماه، سالروز تولد مردیست که گفت :
"روی قبرم بنویسید اینجا مدفن کسی است که میخواست اسرائیل را نابود کند."
او حاج حسن طهرانی مقدم پدر علم موشکی کشورمان است.
مدتی پیش، از این شهید بزرگوار برای شاگردانم صحبت میکردم. هرگاه میخواهم دربارهی مبانی انقلاب در بُعد استقلال سخن گویم این شهید بزرگوار مهمان کلاسمان میشود و تکهای از سریال خط مقدم را برایشان تعریف میکنم. او برای من نماد مبارزه با وابستگی کشور است.
صحبت از چنین شخصیتهایی برای نوجوانان بسیار جذاب است.
اما نمیدانم چرا او را تنها محدود به نامش میشناسند.
سریال خط مقدم در سال ۱۴۰۰ از شبکه یک پخش شد میتوانید تمام قسمتهای آن را از اینجا👇ببینید.
https://telewebion.com/program/0x1b2cf47
روحش شاد و یادش گرامی باد.
@ghalamenajib
.نه به جنسیت اجباری...
✍ زينب نجیب
یکی از مشهورترین فیلسوفان فمنیستی قرن بیستم خانم سیمون دوبوار است. او در سال ۱۹۴۹ یعنی چیزی بیش از ۷۰ سال پیش، کتابی منتشر کرد به نام "جنس دوم" که در آن تحلیلی اگزیستانسیالیستی_ مارکسیستی، از روابط زن و مرد ارائه داد.
تفکر اگزیستانسیالیستی در حقیقت صورت افراطی از لیبرالیسم و اومانیسم است و همین آزادی مطلق، اصالت فرد، انتخاب خود، توانایی انسان برای تغییر خود و انتخاب به جای تقلید و... در مکتب اگزیستانسیالیسم بود که مورد نظر فمنیستها قرار گرفت تا پایههای معرفتشناسانه خود را بر این اساس بسازند. دوبوار بر آزادی افراطی فرد برای انتخاب دلخواه ماهیتش تأکید دارد. یعنی؛ فرد میتواند جنسیت خود را انتخاب کند. بهعبارتی، همان آزادی مطلق و بیقید و شرط انسان.
البته باید در نظر داشت که خانم دوبوار میان "جنس" و "جنسیت" تفاوت قائل است. او جنسیت را برساختهی اجتماع میداند و جنس را ناظر به بیولوژیک بدن. تقسیمات جنسیتی از نظر او سیاسی است و همه اینها در جهت تضعیف زنان و قوت سبک مردسالارانهی بشر مطرح بوده است. او مشکل اصلی را در جنس زن نمیداند بلکه جنسیت را عامل ظلم به زن میپندارد. بنابراین گمان میکند با برداشتن تمایزات جنسیتی در اجتماع، حقوق پایمالشده زنان را باز پس خواهد گرفت.
وقتی او میگوید "جنسیت" را خودمان انتخاب کنیم یعنی نوع رفتار و مشی ما در جامعه دلبخواهی باشد. ما با هر نوع جنسی اعم از زن و مرد میتوانیم رفتار و پوششمان را خودمان انتخاب کنیم و جنس ما نباید باعث تمایز ما در جامعه باشد.
از سوی دیگر مارکسیستی است. شاید بتوان گفت فمنیست از سه جهت وامدار مکتب مارکسیست است. یکی باز میگردد به کتاب "منشأ خانواده" انگلس که خواهان از بین بردن خانواده و یکپارچه کردن مردان و زنان در نیروی کار و پرورش مشترک کودکان است. از سوی دیگر مهمترین درسی که فمنیستها از مارکسیستها گرفتند شیوهی کنشگری آنها بود. یعنی همانطور که مارکسیستها تنها به نظریهپردازی نپرداختند و فعالانه دنبال احقاق آنها بودند فمنیستها نیز فعالانه خواهانه از میان برداشتن نقشهای سنتی زن و مرد به منظور آزادی مطلق زنان بودند. آنها حتی برای ایجاد گفتمان خود به خلقِ ادبیات پرداختند که بارزترین آن استعمال زبان بدون تبعیض جنسی بود. از جهتی دیگر آنها ریشهی ظلم به زنان را در نظام طبقاتی میدانند. مانند آنچه مارکسیستها معتقد بودند. از اینرو پذیرش نقش در خانواده توسط زن را همان پذیرش نظام طبقاتی انگاشتند چرا که زن با ازدواج و پذیرش خانواده چه بخواهد چه نخواهد تحت سلطه مرد خواهد رفت و مقهور او خواهد شد.
حال پس از ۷۰ سال و گذر از موجهای مختلف فمنیست مخصوصا نوع افراطگونه آن که منجر به همجنسگرایی و فروپاشی خانواده شد، ما شاهد آنیم که مقوله "جنسیتِ انتخابی" در مدارس تگزاس تدریس میشود.
مکس شخصیت داستانی کودکی است که بین انتخاب سرویس بهداشتی زنانه و مردانه دچار تردید است. گویا هنوز جنسیت خود را انتخاب نکرده است.
این چالشی است که به سرعت نهفقط غرب بلکه جوامع دیگر را درگیر خود خواهد کرد. همانطور که ایدئولوژی باطل فمنیست موج اول نیز به سرعت به جوامع دیگر صادر شد.
در این میان، آنچه بسیار حائز اهمیت است توجه به دو نکته میباشد.
اول اینکه شاید در نگاه اول به فمنیست این تصور ایجاد شود که آنها برای احقاق حقوق زنان و بازگشت موقعیت حقیقی آنان در تلاشاند. اما در واقع آنها برجستهترین دشمنان زناناند. زیرا بیش از تمام انسانهایی که در طول تاریخ بشر به زنان ظلم کردهاند با به فراموشی سپردن هویت و طبیعت زنانه و حذف جنسیت او در جامعه باعث ظلمهای مضاعف به زن شدهاند و بیش از دیگران بستر تحقیر او را فراهم کردهاند. آنها به جای باور به استعداد و قدرتهای یک انسان در قالب طبیعت زن، با تصور ضعف در جنسیت او، به دنبال مردواره کردنش برآمدند و تمام ابعاد بروز و ظهور زن را که با ساخت جسمی و عصبی و فکری مرد سازگارتر بود به سمت زنان کشاندند و این را افتخار خود دانستند.
حذف جنسیتی راه حل مسئلهی آنها نبود، پاک کردن مسئله بود. آنها هرگز قادر نشدند مقام زن، کرامت او، قدرت، هویت و استعداد او را بفهمند و آن را در جای خود و با همان خصوصیات جنسیتی خودش که در نوع خود ممتاز است، پاس بدارند بلکه به همان سبک مردسالارانه و شاید با شیبی تندتر به لگدمال کردن شأن زن و جنس او پرداختند. در واقع آنها به بهانهای نجات زن، زن را با تمام خصوصیاتش حذف کردند. آنها نهتنها خدمت نکردند بلکه به انسان و انسانیت خیانت کردند.
ادامه دارد...
@ghalamenajib
نکته دوم باز میگردد به تحول ارزشها در جوامع مختلف. وقتی ارزشهای یک جامعه که باید قوانین حقوقی بر پایهی آن استوار شود مبنایی واقعی ندارند و برآمده از طبیعت و فطرت نیستند و منشأ الهي ندارند، به طور قطع اراده و خواست مردم تعیینکننده میشود که این انسان گاه معقولترین و مشروعترین را نمیپذیرد و در عوض نامعقولترین و نامشروعترین را معتبر میداند و در هر زمان بنا به خواست اکثریت، ارزشها و در پی آن قوانین متحول میشود.
وقتی دموکراسی ملاک مشروعیت ارزشها و قوانین شود روزی شاهد نه به "پوشش اجباری" و روزی دیگر شاهد نه به "جنسیت اجباری" هستیم. درست همان روندی که در غرب رخ داد.
غرب در دهه ۱۹۷۰ (نه به حجاب اجباری)، در دهه ۲۰۱۰ (نه به جنسیت اجباری) و اینک در دهه ۲۰۲۰ (نه به انسانیت اجباری) را برای خود رقم زده است. او امروز بر این مسئله متمرکز شده تا اگر فردی علاقهای به انسان بودن ندارد میتواند به انتخاب خود نوعی از حیوانات باشد.
@ghalamenajib
انتشار یادداشت "نه به جنسیت اجباری " با عنوان "فمنیستها برجستهترین دشمنان زنان" در کیهان
https://kayhan.ir/fa/news/276084/%D9%81%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%E2%80%8C%D9%87%D8%A7-%D8%A8%D8%B1%D8%AC%D8%B3%D8%AA%D9%87%E2%80%8C%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D8%B4%D9%85%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86%E2%80%8C
زنان فلسطینی، فاتح قلهها
هجوم صهیونیستها به فلسطین در سال ۱۹۴۸ بر طبق طرحی، از پیش برنامهریزیشده بود که به سرعت در مسیر تخریب زیر بناهای اقتصادی و صنعتی و کشاورزی و آموزشی به پیش میرفت. بنابراین برای مقابله با این دشمن و توطئههایش نیاز به حضور همه مردم فلسطین اعم از زن و مرد بود. این نکته حائز اهمیت است که هوشیاری زنان فلسطینی به سالهای قبل از ۱۹۴۸ باز میگردد، آن زمان که اولین دهکدههای صهیونیستها ساخته میشد و زنان فلسطینی برای تخریب آن دهکدهها تلاش میکردند.
به سال ۱۹۲۰ باز میگردیم زمانی که تازه نطفه حرام صهیونیست در آن منطقهی مقدس شکل گرفت اما هنوز توان هجوم نداشت. در همان سال زنان در اعتصاب و اعتراضی گسترده به منظور مبارزه با طرحهای استعماری شرکت کردند و پس از آن، اولین اتحادیه زنان تشکیل شد. در سال ۱۹۲۸ سازمان دیگری برای مشارکت زنان عرب تأسیس شد. تمام این اقدامات باعث شد نیروی زنان مبارز فلسطینی قدرت گیرد.
نقطه عطف این فعالیتها شهادت چند تن از زنان شجاع فلسطینی در شورش سال ۱۹۲۹ بود. کنفرانسی که در اکتبر همان سال با حضور ۱۰۰ نفر از زنان برگزار شد مقدمهای بود برای ملاقات هیئتی ۱۴ نفره از زنان فلسطینی با نماینده اعظم انگلیس. آنها تنها یک پیام داشتند، لغو بیانیهی بالفور و توقف تجاوز به فلسطین.
حدود سال ۱۹۳۶ وقتی این بانوان متوجه شدند که این گونه مبارزات نتیجه چندانی ندارد به اعتصابات عمومی به مدت ۶ ماه دست زدند. در خاطرات "معصومه آباد" در کتاب "من زندهام" میخوانیم، وقتی رژیم بعث عراق از اعلام نام اسیران زن در زندانهای مخوف، سر باز میزد، آن چند دختر اسیر در شرایطی بسیار طاقتفرسا مجبور به اعتصاب شدند. آنها زندگی در آن شرایط را مانند مرگ برای خود میپنداشتند. البته اعتصاب راهبردی مبارزاتیست. چرا که با همین راهبرد، اغلب گشایشی ایجاد میشود. زنان فلسطینی نیز وقتی مسیرهای معمول مبارزاتی و گفتمانی را پیمودند، اما نتیجه نگرفتند تصمیم بر آن شد تا شکل مبارزه را تغییر دهند.
در تمام آن مدت زنها برای مبارزان فلسطینی لباس میدوختند، اسلحه فراهم میکردند و همراه با آب و غذا به دستشان میرساندند. اولین شهید زن فلسطینی که مستقیم به دست سربازان انگلیسی به شهادت رسید، "فاطمه غزال" بود. در سالهای بعد روند پیوستن زنان به صف مبارزان همچنان ادامه داشت و هر روز بر آمار شهدای زن افزون میگشت در حدود سال ۱۹۴۸ که دیگر صهیونیستها به شدت هجوم آورده بودند فعالیت زنان چهره انفعال به خود گرفت.شاید دلیل آن را بتوان در جداسازی فلسطین و اشغال قسمت میانی آن توسط اسرائیل دانست. قسمت غربی فلسطین به اردن ملحق شد و نوار غزه تحت حکومت مصر درآمد. شرایط بهگونهای شد که سطح سواد و فعالیتهای سیاسی زنان کاهش یافت. اوضاع اقتصادی نابسامان شد این روند نیز باعث مبارزات و اعتراضات پراکنده شد. روزی مبارزه، روزی اعتصاب، روزی تظاهرات و هر چند وقت یکبار شهادت و بازداشت زنان و مردان مبارز فلسطینی.
در سال ۱۹۶۴ در پی تغییر سیاستهای مصر و اردن، بهبودی موقعیت برای ادامه تحصیل زنان فراهم شد که منجر به تأسیس اتحادیه اصلی زنان فلسطین شد و در پی آن انجمن ملی فلسطین در اورشلیم نیز دایر گشت اما دیری نپایید که تمام این مؤسسات با تصمیم حکومت اردن تعطیل شدند. فعالیتها در وجوه دیگر مانند مراکز خیاطی و یا کلاسهای پرستاری ادامه یافت.
هر روز اوضاع بر فلسطینیان تنگتر میشد. بیاطلاع نگهداشتن مردم، ممانعت از تحصیل، سنگاندازیهای شغلی، اخراج معلمها، تعطیلی دانشگاهها و در آخر تحت فشار قرار دادن ساکنین فلسطین و اجبار آنها به مهاجرت از جمله مصائبی بود که هر روز سایهاش بر سر مردم مظلوم فلسطین سنگینی میکرد. با تمام این مسائل، زنان هر روز انگیزهشان برای مبارزه دوشادوش مردان افزون میگشت. عملیاتهای انفجار بمب در مناطق حساس، شرکت در عملیاتهای بزرگ نظامی، شعار نویسی بر دیوارها، از مشارکت آنها بود.
در سالهای بعد از ۱۹۷۰ یعنی همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی، تعداد زنان مبارز افزایش یافت. آنها به تحصیل پرداختند و در مشاغل حرفهای مشارکت پیدا کردند. حفظ حجاب برای این زنان از اهم امور بود. امتناع از ازدواجهای خارج از روابط اصولی و فکر کردن دربارهی مسائل مهم روز، بهجای سرگرم شدن به مدهای جدید از دیگر خصوصیات آنها بود. فعالیتهای فرهنگی، مراکز سوادآموزی، تشکیل گروههای تئاتر، تأسیس کتابخانهها و انجام تحقیقات تاریخی و اجتماعی رونق گرفت.
به نظر میرسد سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی این فضا برای آنان بسیار بیشتر میسر شد، چرا که فلسطین یکی از آرمانهای انقلاب اسلامی بوده است.
ادامه دارد...
@ghalamenajib
حمایت از فلسطین در عرصههای گوناگون سیاسی، دیپلماسی و افکار عمومی توأم با تهاجم و دشمنی با رژیم صهیونیستی از پیش از آغاز انقلاب اسلامی توسط "امام خمینی" تبیین و تا پیروزی آن به منزله یک آرمان و راهبرد غیر قابل خدشه پیگیری میشد. از سوی دیگر پس از پیروزی انقلاب اسلامی، خون تازهای در رگهای فلسطینیان جریان گرفت. تا جایی که رهبران فلسطینی اظهار میداشتند انقلاب اسلامی ایران، ضامن پیروزی ماست.
یکی از مهمترین تأثیرات بنیادین انقلاب اسلامی بالاخص در مسئله فلسطین بازگشت اسلام به بطن مبارزه بود. چرا که در حدود دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ جریانهای چپ و ملیگرای ناسیونالیسم عربی، پرچمدار مبارزه شده بودند که البته شکستهایی متحمل شدند. اما پس از پیروزی انقلاب در ایران روح اسلامیت به تن مبارزات فلسطینی دمیده شد. تشکیل گروه جهاد اسلامی با رهبری شهید فتحی شقاقی یکی از این نمونههاست و بعد از آن،حمایتهای سیاسی و نظامی و مالی همگی نمونههای دیگری از اقدامات عملیاتی ایران در حمایت از مقاومت فلسطین بوده است.
در دهه ۸۰ زنان فلسطینی همزمان با تشدید سرکوب اسرائیل هوشیارتر از پیش عمل کردند. آنها مجبور بودند هم معیشت خانواده را در غیاب مردان خود مدیریت کنند زیرا مردان آنان یا در اسارت بهسر میبردند یا تبعید شده بودند یا به شهادت رسیده بودند. آنها علاوهبر مسئولیت نانآوری که داشتند باید به عنوان مادر یک خانواده، حافظ باقی اعضای خانواده بوده و از همه مهمتر انتقالدهنده فرهنگ و هویت مردم فلسطین از نسلی به نسل دیگر میشدند.
به اینترتیب زنان فلسطینی نقشی محوری در انتفاضه ایفا کردند آنها با تجربهای که داشتند، توانستند در مسیر تلاش فلسطین برای رها شدن از وابستگی به اسرائیل کارهای بزرگ انجام دهند. تأمين نیازهای بهداشتی، امدادرسانی و کشاورزی و احیای زمینهای بایر برای اقتصاد خانوارها از این نمونههاست. در ابعاد دیگر در تظاهرات شرکت میکردند و با پرتاب سنگ و اقدامات دفاعی به جوانان فلسطینی کمک مینمودند.
با بررسی تمام این هفت دهه مبارزات زنان فلسطینی در گذر زمان و با وجود بررسی موانع و چالشهای گوناگون در زندگی مبارزاتی آنها شاهد قدرت حیرت آور و هوش بالای اجتماعی این بزرگبانوان هستیم. بهعبارت دیگر یکی از مقامات زن حضور او در صحنه سیاسی و اجتماعی است و از آنجا که دین اسلام یک مکتب اجتماعی است یک سلسله وظایفی را به عنوان مسائل اجتماعی برای مسلمانان اعم از زن و مرد در نظر گرفته است. آنان که نبوغ این را ندارند و به عبارتی تکاندیش هستند، خطوط کلی اجتماعی را درک نمیکنند یا توان یاری رساندن به این خطوط را ندارند در جرگهی مؤمنین واقعی قرار ندارند؛ اما اگر کسی اهل قیام و اقدام باشد، بیگمان مسئله هویت اجتماعی برای او روشن است و همواره در این امر حضور دارد.
بنابراین آنچه از بانوان فلسطینی میدانیم این است که ایشان در راه مبارزه علیه استکبار و حضور مستمر در خط مقاومت، تربیت نسلی صبور، مقاوم و مبارز فیسبیلالله و بالاتر از همه اینها در تحقق جلوهی یک مؤمن حقیقی در رأس قلهها قرار دارند.
✍زينب نجیب
@ghalamenajib
انتشار یادداشت "زنان فلسطینی، فاتح قلهها" در خبرگزاری برنا
https://borna.news/008Rws
@ghalamenajib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌧امروز اولین باران پاییزی، سرزمینم را در آغوش رحمت خود فشرد...
آب بر زمین جاری شد...کوچه را شست...درخت را شست...نگاه پر از غم عابران را شست...دلتنگیها را برد..
رسم باران همین است...میشورد...پاک میکند...میبرد
اما نمیدانم چرا مرا دلتنگتر کرد...
دلتنگ باران بینالحرمین ...
دلتنگ کربلایی که آب بر زمینش جاری شد اما خیلی دیر...🌧
به یاد سفر کربلای پاییز ۱۴۰۱
@ghalamenajib
حجاب، عنصری هویتساز
یکی از ریشهایترین و شاید راهبردیترین امور در مسئله حجابّ مواجهی هویتی با این امر است. یعنی جدا از بحث کارکردهای حجاب باید تبیین انسانی و هویتی از آن داشت.یعنی باید آن را هویت یک زن معرفی کرد.
هویت را تشخص و حقیقت وجودی فرد یا جامعه مینامند. در این تعریف دو بعد مطرح است. هویت سبب تشخص است یعنی فرد یا جامعه چنان است که از دیگری تمایز یابد و از طرفی هویت را حقیقت وجودی میدانند. یعنی بهمثابهی وجودشناسی، پویا، سیال و در حرکت است.
هویت تعریفی است که فرد از خود و وجود خود میکند و به پرسشهایی چون «چیستم» و «چه میخواهم» پاسخ میدهد. چیستم ناظر به ماهیت او و چه میخواهم ناظر به افق اوست.
هر انسانی هم دارای هویت فردیست و هم دارای هویت ملی. این دو به یک اندازه اصالت دارند بهعبارتی هویت فرد در جامعه حل نمیشود اما بر اثر تأثیر و تأثرات جامعه، هویتی جدید مییابد.
هویت هر ملتی دارای مؤلفههایی است. هویت ملی ایرانیان نیز دارای مؤلفههای "عمق تاریخی"، "اسلامی" و "انقلابی" است. اگر گفته میشود دارای "عمق تاریخی" است یعنی دارای نمادهای تاریخی همچون زبان، نژاد، سنن و جغرافیای مشترک است. در واقع در یک جغرافیای مشترک و با خصوصیات نژادی و زبانی مشترک، تاریخی هزار ساله رقم خورده که محصول یک ملیت است و سننی که حاصل فعالیتهای ارادی و آگاهانه انسانهاست.
وقتی میگوییم "اسلامیت" اشاره به هویتسازی دین اسلام در میان ایرانیان داریم. اگر به نقش اسلام در خودیابی ایرانیان توجه کنیم خواهیم فهمید؛ هویت ملی ایرانیان قرنها پیش در زمان ورود اسلام به ایران توفق بسیار یافته است. چنانچه مطهری نیز در کتاب خدمات متقابل ایران و اسلام اذعان دارد "اسلام با ورود خود به ایران ضمن از میان بردن تشتت آراء و تکثر عقاید مذهبی، وحدت عقیدتی و دینی را جایگزین کرد که در آن فکر واحد، آرمان واحد و ایده آل واحد به وجود آمد. اسلام حصار سیاسی و مذهبی گرداگرد ایران را در هم شکست، تا امکان شکوفایی استعداد ایرانی فراهم گردد، به طوری که مطالعهی تاریخ ایران نشان میدهد، چنان شور و هیجان علمی و فرهنگی در ایرانیان پدید آورد، که آنها را در اوج قلههای علمی و حتی مرجعیت دینی قرار داد". (ص 360).
مولفه "انقلابی" نیز ریشه در هویت دینی این ملت دارد. ایرانیان با ورود اسلام جذب آن شدند حال چه به دلیل شعار آزادی و عدالت بود و چه به دلیل خسته شدن از سلسله پادشاه ظالم و چه به دلیل علاقه به شخصیت پیامبر اسلام، دقیقاً به همان دلایل وقتی فرهنگ کشور را در زمان پهلوی دچار استحاله دیدند دست به انقلاب فرهنگی زدند. این بدان معنی است که هویت ایرانی تنها در گرایش به اسلام و تعالیم اسلامی قابل تعریف است گو اینکه عنصر اصلی هویت ملی مربوط به مذهب آن ملت است و عناصر دیگر نقش ثانوی دارند.
اگر هویتی سازنده و شایسته باشد از چنان ظرفیتی برخوردار است که با نگاهی به گذشته و تکیه بر پایههای محکم آن میتواند به سوی تعالی رهنمون باشد همانطور که ایرانیان با گرایش به اسلام ضمن حفظ مؤلفهی ایرانیت، با بهرهمندی از فرهنگ غنی اسلام توانستند تمدن اسلامی بسازند آنها هم ایرانیت خود را حفظ کردند و هم با پیوست آن به اسلام معنای جدیدی از هویت خود رقم زدند که این هویت ایرانی_ اسلامی نام گرفت که البته به معنای واقعی تعالی بخش و سعادت بخش شد. شاهد آن بلاشک، تمدن اسلامی در قرن پنجم ه.ق است که همچنان دلیل تحیر خردمندان است.
یکی از عناصر هویتساز قطع به یقین نوع پوشش انسانهاست. اسناد تاریخی هزار ساله که نشان از باور و علاقه زنان ایرانی به پوشش مناسب دارد، میتواند عمق تاریخیِ هویت حجاب را برای زنان این مرز و بوم ثابت کند. علاوه بر آن حجاب به عنوان یک حکم شرعی و مورد تأکيد اسلام، در عنصر دوم از هویت ایرانی_اسلامی جای دارد. در نهایت با تمام فراز و نشیبها با حرکت انقلاب اسلامی حجاب چنان بین تمام زنان ایرانی جا باز کرد که دیگر جامعهی جمهوری اسلامی را با حجاب زنان آن میشناختند. گو اینکه حجابِ زن ایرانی، پرچم و نماد هویتی ایران شد. این پذیرش و استقبالِ حجاب از سوی بانوان، بر اثر یک جَو یا یک سلیقه جمعی نبود بلکه پیشینهای هزاران ساله داشت که او را به سوی تکامل سوق میداد.این تکامل یک روز با پذیرش اسلام رخ داد و دگر بار با انقلاب اسلامی.
زنان این مرز و بوم همواره سعادت، توفق و تعالی خود را در چهره درخشان حجاب میدیدند و از آن حمایت میکردند آنها حجاب را نه فقط موضوعی فقهی و شرعی یا ابزاری برای کنترل شهوت در جامعه بلکه پوشش را ابزاری برای رسیدن به آرمانشهر خود میدیدند.
ادامه دارد...
@ghalamenajib
در این آرمان شهر عدالت سخن اول را میزند.یعنی جایی که هرچیز در جای خود قرار دارد. از اینرو حجاب بهترین وسیله برای نظم جنسیتی قلمداد میشود. نظمی که با خطکش خود، نگاهها، احساسات، عواطف و محبتها را مدیریت میکند و هر یک را درست در جای خود یعنی خانواده مینشاند. حجاب زن تنها برای حضور اجتماعی اوست. جایی که افراد باید به یکدیگر ورای مسائل جنسی بنگرند. افراد در اجتماع نه به مثابهی زن و مرد بلکه به عنوان یک انسان باید با هم تعامل داشته باشند و اگر چنین نباشد و فضا جنسیتی شود قطعا حرکت جامعه رو به تمدن نخواهد رفت زیرا اندیشه در قالب انسانیت رشد نخواهد کرد بلکه اندیشه در چنگال هوسها به محاق خواهد رفت در این شرايط نه فقط زنان بلکه مردان نیز قربانی این نگاه جنسیتی خواهند شد.
بنابراین حرکت تمدنساز یک زن تنها در حجاب کامل او محقق خواهد شد و این بزرگترین قطعهی پازل هویتی یک زن است.
این افق درخشان در طول تاریخ همیشه مورد هجمه قرار گرفته و البته دشمن در این راستا به موفقیتهایی دست یافته است. امروز نیز با غفلت از این بعد هویتساز و تمدنساز، حجاب توسط تهاجمات غربی مورد دشمنی قرار گرفته و تلفات خود را داده است اما اگر در یک سیر اصلاحی بار دیگر مورد توجه و تبیین تمدنی قرار گیرد قطع به یقین مورد حمایت همه بانوان حتی آسیب دیدگان این جنگ قرار خواهد گرفت.
✍زينب نجیب
@ghalamenajib
انتشار یادداشت "حجاب، عنصری هویتساز" در خبرگزاری مهر
mehrnews.com/x33qzY
@ghalamenajib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستانی تلخ اما واقعی...
@ghalamenajib
حجاب بر مدار هویت مستقل زن ایرانی
از دیرباز پوششی به نام حجاب در سرزمین ایران رایج بوده است. البته نهتنها در ایران بلکه در تمام فرهنگهای جوامع مختلفِ قبل از اسلام نیز در اشکال گوناگون سابقه داشته است. این بدان معناست که انتخاب حجاب تنها یک نوع گرایش دینی نیست بلکه میتوان از آن به عنوان یک ارزش انسانی یاد نمود.
حجاب در طول زمان گاهی بر اساس قوانین بشری و گاهی بر اساس دین دستخوش تغییراتی شده است اما با تمام این تفاسیر، زنان همیشه در طول تاریخ بشر علاقمند به پوشش بودند حتی حضور زنان در سطوح بالای اجتماعی ارزان در دسترس نبود. شاید بتوان بهطور خلاصه پاک و طاهر بودن، اعتقادات مذهبی و تأمین امنیت را از اهم دلایل آنها برای پوشیدهتر بودن مطرح کرد.
نقش مجسمهها و برجستهها در دوران باستان نیز نشان از آن دارد که حتی پوشش سر و موها پیشینهای تاریخی داشته است و این نوع پوشش، در میان زنانی بیشتر رواج داشت که از درجهی بالای اجتماعی برخوردار بودند. در مقابل، کنیزان، روسپیان و رقصندگان از پوشش کمتری استفاده میکردند. در جلد ۱ تاریخ تمدن ویل دورانت نیز آمده است که با پیشرفت تمدن لباس زنان بلندتر شد. این بدان معنیست که مردم سرزمینی به نام ایران که از اولین سرزمینهای متمدن روزگاران گذشته بوده از لباسهای پوشیدهتر و بلندتر استفاده میکرده است. در ایران نیز چنان پوششی برای زنان مرسوم بوده که باعث شده برخی تاریخ نگاران از جمله ویل دورانت، ایرانیان را مبدع حجاب در جهان معرفی کنند.
در زمان داریوش احترام به زنان تا جایی بود که بدون حفاظت از آنها در تخت روانِ روپوشدار از خانه خارج نمیشدند یا در زمان ساسانیان که دین مردم ایران زرتشت بود بنابر متن کتاب اوستا معتقد بودند که حتی یک تار موی زن نیز نباید آشکار گردد.
اما همیشه عوامل و دستانی برای انحراف زن از کنش ارزشمندی چون حجاب وجود داشته است. این عوامل در جوامع گوناگون در دورههای زمانی مختلف بر پوشش زنان تأثیر خود را گذاشته اما در سرزمین ایران به گواه تاریخ و آثار باستانی از همان ابتدا علاقه ویژهای به حجاب و پوشش مناسب دیده شده و با وجود آن دسیسهها هر روز نیز کاملتر گشته است. از آنجا که این علاقمندی در طول قرنها با وجود تمام تلاشهای ضدفرهنگی باقی مانده است به طور قطع میتوان دلیل آن را ریشه در هویت ملی ایرانیان دانست.
البته گاهی این هویت برای مدت زمانی دچار استحاله شده است. مانند آن زمان که به واسطهی گماشتن رضاخان پهلوی و تقویت او تلاش کردند تا فرهنگ غربی را بر ما تحمیل کنند. بهطوری که بعضی از مسئولین و خبرگان سیاسی حکومت، عاملان آنها برای این دگرگونی فرهنگی بودند و در این راستا تا کشف حجاب اجباری و محدود و منزوی کردن روحانیت پیش رفتند و جامعه ایران را بهشدت دچار آسیب کردند.
مانند حادثهی گوهرشاد که وقتی زنان هویت خود را در خطر دیدند برای حفظ آن از جان خود گذشتند در واقع آنان کشته شدن را به یک زندگی بیهویت ترجیح دادند و عاقبتشان شد شهادت. این جانبازی واقعیتی نیست که بتوان بهراحتی از آن عبور کرد و به چند تحلیل فرهنگی_سیاسی بسنده نمود. این واقعیت بر مدار حقیقتی شکل گرفت که تنها میتوان آن را در هویت مستقل زن ایرانی تفسیر نمود. این مبارزات به اشکال گوناگون ادامه داشت تا زمانی که با وقوع انقلاب اسلامی و بریده شدن دست ایادی کفر حرکتی برای عبور از غرب زدگی آغاز شد. این انقلاب اگر مورد علاقه و تأیید مردم واقع شد برای این بود که باز ریشه در مکتب اسلام و فرهنگ دینی مردمان این سرزمین داشت یعنی ریشه در هویت ملی آنها.
بارزترین معنی لغوی هویت، هستی و وجود آن چیزهایی است که سبب شناسایی شخص ویا در یک نگاه کلان سبب تشخص یک جامعه میشود. هویت ملی عناصر سازندهی فکر و عمل انسان و یکی از اساسیترین عناصر ضروری دستیابی به وحدت و همبستگی بین افراد جامعه است. هویت ملی ما نیز عبارتند از عمق تاریخی، اسلام و انقلاب اسلامی.
بسیاری از تحلیلگران مسائل فرهنگی این هویت ملی را دست کم میگیرند. بنابراین در تحلیلهایشان نمیتوانند نه تفسیر درستی از کنشگریها در طول تاریخ داشته باشند و نه نگاه درستی نسبت به آینده. دقیقاً به همین دلیل است که در باور آنها نمیگنجد که آمارها در پژوهش سازمان صدا و سیما اشاره به علاقه ۷۰ درصدی زنان به حجاب دارد و این فقط منوط به جمعیت بانوان است و اگر جمعیت آقایان در این آمار لحاظ شود قطع به یقین نتیجهای بیش از این خواهد داشت این در حالی است که ما در برهه خاصی از فضای اجتماعیِ به شدت پرتنش قرار داریم. فضایی که از یک سو به دلایل اقتصادی تحت فشار قرار گرفته و دچار نارضایتی شده و از سوی دیگر از فضای مجازی یله و رها دچار مسمومیت گشته است.
ادامه در پیام بعدی...
@ghalamenajib
بدینترتیب با دیدن چند پیام و تصویر ساختگی و مشاهده حضور تعدادی از بانوان مکشوفهای که علاقمند هستند زمان خود را بیشتر در فضای بیرون از خانه سپری کنند، این آمار را غیر قابل باور میپندارند. در حالی که اگر قرار باشد واقعیت زن ایران اسلامی را مشاهده کرد حتی نیازی به این آمارها نیست که هر روز بر سر ابعاد آن بحث و جدل صورت گیرد بلکه نگاهی عمیق به اغلب زنان فعال در گوشهگوشه این سرزمین گواه ادعای ماست. ضمن اینکه باید یادآور شد، تمام مخالفین حجاب نیز مخالف دین و انقلاب نیستند و حتی ضعیفالحجابها نیز با تن ندادن به کشف حجاب در خط مقدمه مبارزه با این حرام شرعی و سیاسی قرار گرفتند. مانند آنچه در قضایای اخیر دیده شد. دشمن علیه حجاب خیلی کار کرد اما در مقابل آن تلاشها و فراخوانها این زنها بودند که ایستادگی کردند. دشمن امیدش به زنانی بود که بدحجاب بودند. او میخواست آنها کاملا کشف حجاب کنند اما همین بانوان به دهان آن تبلیغکننده و فراخوان فرستنده زدند.( ۱۴ دی ۱۴۰۱، دیدار اقشار مختلف بانوان با رهبر انقلاب)
بنابراین علاقه به حجاب نه اینکه فقط سلیقه و انتخاب زنان جامعهی امروز ایران باشد بلکه ریشه در هویت ایرانی_ اسلامی دارد. هویتی که پرچم استقلال زنان این مرز و بوم را برافراشته است. از این روست که رهبر معظم انقلاب میفرمایند:
امروز پرچمِ استقلالِ هویّتی و فرهنگیِ زنان در دست زنان ایرانی است؛ امروز بانوان ایرانی با حفظ حجاب، استقلال هویّتی خودشان و استقلال فرهنگی خودشان را اعلام میکنند و به دنیا صادر میکنند؛ یعنی دنیا سخن جدیدی دارد میشنود.(17 اسفند ۱۳۹۶،بیانات در دیدار مداحان اهلبیت علیهمالسلام)
✍زينب نجیب
@ghalamenajib
انتشار یادداشت "حجاب بر مدار هویت مستقل زن ایرانی" در روزنامه جوان
http://www.Javann.ir/0051Bp
@ghalamenajib
انتشار یادداشت "حجاب بر مدار هویت مستقل زن ایرانی" در روزنامه راه مردم
@ghalamenajib
جمهوریت و حجاب
[۱]. یکی از چالشهایی که ما با آن روبرو هستیم تلقیِ "تقابل بین جمهوریت و اسلامیت" در الزام به حجاب در حکومت اسلامیست. به اینترتیب که برخی معتقدند؛ اگر حاکمیت بخواهد با آمریت و ابزار پلیسی، پوشش رسمی را بر زنان تحمیل کند آن وقت خواهیم دید که «جمهوریت» نظام به شدت خدشه دار خواهد شد زیرا جمهوریت و اسلامیت در کنار هم معنا دارد و نمیتوان یکی را به نفع دیگری تعدیل و یا نادیده انگاشت.
حال بر عکس اگر مولفههای حجاب را به زور حذف کنیم، اسلامیت نظام دچار بحران خواهد شد لذا تنها گزینهای که میتوان جمهوری اسلامی را بدون هرگونه تفسیرهای پارادوکسیکال پابرجا نگه داشت، آزادي انتخاب است، در این چارچوب نظری کسی با اجبار و اکراه محجبه نمیشود و از سوی دیگر کسی حق ندارد حرمت حجاب را زیر سؤال ببرد، لذا همه در انتخاب نمادها و مناسک مذهبی آزادند. در واقع آنها میخواهند با نگاهی بینابینی که حقوق و آزادیهای دو طرف محترم شناخته میشود بین جمهوریت و اسلامیت را آشتی دهند.
[۲]. ابتدا باید بدانیم دربارهی چه چیزی سخن میرانیم. تا مادامی که جمهوری را دموکراسی و اسلامیت نظام را اجرای یکسری احکام فردی میپنداریم هرگز به معنای دقیقِ جمهوری اسلامی نخواهیم رسید. بلکه در پندار ما این نظام چیزی شبیه به حاکمیت اسلامِ سکولار با چاشنی دموکراسی غربی خواهد بود. یعنی، حکومتی که نه دموکراسی به معنی حقیقی آن تحقق یافته و نه اسلام آن اسلام واقعیست. از اینرو شبهات زیادی در اذهان شکل میگیرد و اینچنین میپندارند اگر رأی مردم اهمیت دارد پس نمیتوان ادعای اجرای اسلام را داشت زیرا در خیلی مواقع خواست مردم و اسلام همپوشانی ندارد. از سوی دیگر اگر قرار باشد اسلام محقق شود، پس رأی و نظر مردم اعتباری ندارد.
[۳]. برای ارائه بهترین پاسخ، باید به شناخت دقیقی از این ابتکار امام خمینی(رحمةاللّه عليه) در نظامسازی دست یافت. ابتکاری که جهوری اسلامی نام گرفت.
"جمهوری اسلامی که از انقلاب اسلامی برخاسته است یک واحدی است که دارای دو بعد است. اسلامی بودن و مردمی بودن. بنابراین جمهوری اسلامی یک منظومه است یک مجموعه است یا بگوییم واحدِ دارای ابعادی است که این ابعاد باید با همدیگر مورد ملاحظه قرار بگیرد و با هم باشد. این در همتنیدگی باید حفظ شود. هر کدام از این جهات تضعیف بشود کل و مجموعه تضعیف شده است." (۲ مهر ۱۳۸۸،دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری )
نکتهی حائز اهمیت این است که این مردمیبودن در جمهوری اسلامی به اسلام ضمیمه نشده است. یعنی؛ اینطور نبوده که مردمیبودن در اسلام نباشد و ما این مدل حکمرانی را از غرب وام گرفته باشیم، بلکه از دل اسلام برآمده است. چراکه اسلام دین "مسئولیت همگانی" است و تا "مسئولیت عمومی" شکل نگیرد نمیتوان به تحقق اسلام در جامعه امید داشت. بر اساس همین رهبر انقلاب معنای دیگر جمهوری اسلامی را مردمسالاریديني نام نهاد. ایشان در باب جایگاه مردم در این اندیشه میفرمایند: "جمهوریت ما از اسلام گرفتهشده و اسلام ما اجازه نمیدهد در این کشور مردمسالاری نباشد. ما نخواستیم جمهوریت را از کسی یاد بگیریم؛ اسلام این را به ما تعلیم داد و املا کرد. این ملت، متمسک به اسلام و معتقد به جمهوریت است. در ذهن این ملت و در این نظام، خدا و مردم در طول هم قرار دارند و خدای متعال این توفیق را داده است که مردم این راه را طی کنند.(۲۴ بهمن ۱۳۸۲، بیانات در خطبههای نمازجمعه)
[۴]. بدینترتیب جمهوری اسلامی یعنی؛ نظامی که مردم زیر سایهی اسلام حرکت کنند. اسلامی که حقیقتش روشن است و با تمسک به قرآن و اهل بیت پیامبر میتوان تمام آنچه در فردسازی و جامعهسازی نیاز داریم از آن استخراج کنیم که البته متولیان امر در این مهم، حوزههای علمیه هستند و وظیفهی آنها به استخراج حقایق ناب اسلام ختم نمیشود بلکه ملزم به تعلیم و توزیع و بسترسازی آن نیز هستد.
اما برای بُعد دیگر آن یعنی مردم، نیاز به تربیت این سرمایه ملی داریم تا خود مردم، اسلامیتِ این جمهوریت را تحقق بخشند. این نیز نیازمند التزامها و الزامهای دولت اسلامیست. نگارنده التزام را در بُعد فرهنگ و الزام را در بُعد تدوین قانون همراه با ضمانت اجرایی معنا میکند. هر دو بازوی، فرهنگ سازی و قانونمندی همراه و ملازم با هم هستند که میتوانند نتیجه دهند.
[۵]. حال که ابعاد قضیه به روشنی آشکار شد به سؤال اول باز میگردیم. آیا قانونی مانند قانون حجاب و الزامآوری آن به جمهوریت نظام ضربه میزند یا جمهوریت آن را نفی میکند؟
ادامه دارد...
@ghalamenajib
از آنجا که مسئله حجاب یکی از احکام واضح و روشن قرآن کریم است و چیزی در حدود ۲۵ آیه از قرآن به ابعاد آن پرداخته، میتوان نتیجه گرفت یکی از وجوه اسلامیت یک حکومتِ اسلامی، رعایت واجبات از جمله همین حکم واجب حجاب است که فلسفه وجوب آن و تاثیراتش در ساحت اجتماع در مجال این یادداشت نمیگنجد. اما باید دانست عدم رعایت آن در واقع به معنای نفی یکی از اضلاع دین است .
در یک بحث کلیتر میتوان گفت، برخی با طرح چنین شبهاتی به دنبال ایدئولوژیزدایی از جمهوری اسلامی هستند.
"ایدئولوژیزدایی یعنی اسلام و تفکّر اسلامی را در باب جمهوری اسلامی و مردمسالاری دینی کنار بگذاریم، و برویم سراغ همان تفکّرات لیبرالدموکراسی فاسد و منحرف که امروز مردم دنیا را بیچاره کرده". (۱۴ خرداد ۱۴۰۰،سخنرانی تلویزیونی به مناسبت سیودومین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله))
به نظر میرسد در اصل، مسئله، مسئلهی جمهوریت نیست. این افراد نگران کاسته شدن حق رأی و انتخاب مردم نیستند بلکه بیش از آنکه اصلا جمهوریت در این باب موضوعیت داشته باشد اسلامیت نظام موضوعیت دارد و این بُعد مورد هدف قرار میگیرد.
حقیقت این است که در چنین نظامی جمهوریت در دایرهی اسلامیت اعتبار مییابد. اگر چنین نبود بهطور قطع مردم اجازه داشتند برای اجرای هر حکمی از اسلام ابتدا آن را به رفراندوم بگذارند و اگر اکثریت آرا تحصیل میشد در مسیر اجرا قرار دهند و اگرنه حکومت اجرای آن را منتفی اعلام کند. این در حالیست که چنین فرایندی هرگز مورد قبول اسلام نبوده و نیست. اسلام برای گسترش فرهنگ خود دست بشر را در انجام واجبات و ترک محرمات باز نگذاشته است. حال باید در نظر داشت که این واجبات و محرمات در زندگی شخصی افراد مورد بحث نیست بلکه حکومت میتواند در باب احکام اجتماعی دخالت مستقیم کند.
[۶]. پس میتوان چنین نتیجه گرفت که مسئله، مسئلهی مبارزه با اسلام است نه طرفداری از جمهوریت.
چنانچه رهبر انقلاب نیز در این رابطه میفرمایند: "اینکه باز بعضی این جور وانمود کنند که «اگر بخواهیم ضوابط اسلامی را رعایت کنیم، با مردمسالاری قابل جمع نیست»، جزو حرفهای دشمنان جمهوری اسلامی و دشمنان ملّت ایران است؛ و البتّه ممکن است کسانی از روی غفلت این حرفها را بزنند. بنده متّهم نمیکنم که هر کسی این حرفها را میزند، حتماً پیشکردهی دشمن است؛ نه، گاهی از روی غفلت است امّا بدانند این حرف، حرف دشمن است و دشمن میخواهد ریشهی اسلامیّت را بزند. حالا بعضیها دلسوزی میکنند برای مردمسالاری که «آقا! مردمسالاری از بین رفت» [امّا] اینها در واقع خیلی برای مردمسالاری دلسوزی نمیکنند، اینها میخواهند ریشهی اسلامیّت را بزنند، اسلام را کنار بزنند تا وجود نداشته باشد؛ و واقعاً خطای بزرگی است اگر ما مردمسالاری را از تفکّر اسلامی و روح اسلامی بیگانه کنیم.(۱۴ خرداد ۱۴۰۰،سخنرانی تلویزیونی به مناسبت سیودومین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)
✍زينب نجیب
@ghalamenajib
انتشار یادداشت "جمهوریت و حجاب" در خبرگزاری مهر👇👇
mehrnews.com/x33sfw
@ghalamenajib
اسرائیل در تلاش است تا پرچم فلسطین را به هر قیمت که شده حتی به قیمت کشتن زنان و کودکان و به قیمت نشنیدن صدای حقوق بشر و ...به زیر بکشد...
اما نهتنها نتوانسته بلکه پرچم فلسطین را در قلب آمریکا و اروپا بر بلندای غیرت و انسانیت برافراشته است...
امروز همهی زمین یکپارچه به رنگ فلسطین است...به فضل الهی برافراشتن این پرچم را در سرزمینهای اشغالی شاهد خواهیم شد.
این وعدهی خداوند است...
✍زينب نجیب
@ghalamenajib