32.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این فیلم را نگاه کنید و سپس یادداشت زیر را مطالعه بفرمایید...🌷
@ghalamenajib
سرمایهای بالاتر از انسانیت
فریب یکی از مهمترین روشهای حربهی دشمن است، که در جنگ نظامی، جنگ اقتصادی، جنگ سیاسی و گاه در جنگ فرهنگی خود را مینمایاند و از آنجا که فرهنگ امری غیرمادی است اثر صدمات دشمن را در کوتاهمدت نمیتوان مشاهده کرد. از اینرو روشی محبوب برای دشمن و حملهای خطرناک برای جامعهی هدف است. زیرا دشمن از غفلت جبهه مقابل سود میبرد. نمونههای بسیاری در طول تاریخ وجود دارد که نشان میدهد، چنین روشی توسط سلطهگران به کار گرفته میشود و نتایج مطلوبی هم برای آنها به دنبال داشته این در حالی است که جوامع هدف با غفلت خود به شدت متضرر شدهاند. مبارزه با این راهبردِ خصم تنها یک راه دارد و آن چشم بینا برای دیدن دستان پشت پرده و نیتخوانی دشمن است و این حاصل نمیشود جز با عبرت از تاریخ، بهویژه تاریخ سلطهگران بزرگ با دقتی برآمده از یافتن الگوهای رفتاری آنها.
یکی از این وقایع عبرتآموز مربوط میشود به سالهای منتهی به دهه ۱۸۵۰ و ۱۸۶۰. آنجا که بحث از به خطر افتادن یکپارچگی آمریکاست. علت تقسیمبندی سرزمینهای شمالی و جنوبی آمریکا که بازمیگردد به مسائل جغرافیایی و امری طبیعی است. جنوب آمریکا به دلیل زمینهای حاصلخیز پنبه و تنباکو، نظامی کشاورزی و غیرصنعتی داشت و با بردهداری اداره می شد و خودِ بردهداری نیز تجارتی پر سود برای مالکان بود. برعکس، سرزمینهای شمالی که چنین وضعیتی را دارا نبودند و اغلب صاحب صنایع، شبکه راه آهن، تجارت، بانکداری و بازرگانی بودند. لذا اصلاً با امر بردهداری مواجه نبودند. بلافاصله بعد از انتخاب لینکلن به عنوان رئیس جمهور در سال ۱۸۶۰، آمریکا به دلایلی که مربوط میشود به سیاستهای داخلی و انتخاب برخی افراد در کابینهی دولت، تنشهایی را تجربه کرد که همین امر باعث جدا شدن ایالت کارولینای جنوبی از ایالت متحده آمریکا شد. بعد از آن ۱۱ ایالت دیگر نیز یکی پس از دیگری اعلام استقلال کردند. همین روند ادامه یافت تا اینکه سرزمین آمریکا دچار یک جنگ داخلی شد. اما با پیچیدهتر شدن جنگ، راهبرد حربه و فریب جای خود را باز کرد. از آنجا که ایالت شمالی در امر برده و بردهداری ضعیف بود ابراز مخالفت با فرهنگ بردهداری را در رأس تبلیغات خود قرار داد، این در حالی بود که هدف لینکلن حفظ تمامیت ارضی آمریکا بود نه حس انساندوستی با بردهها. بدین ترتیب کنگره آمریکا در سال ۱۸۶۲ قانونی با موضوع لغو بردهداری یا آزادی بردگان تحت عنوان "اعلامیه آزادی بردگان" تصویب کرد.
در پایان، اینکه جنگ چطور ادامه یافت؟ و در نهایت چه شد؟ چند نفر قربانی این جنگ ۴ ساله شدند؟ بماند. اما آنچه مورد نظر است، خدعهایست که دشمن در بزنگاه به کار برد و باعث شد دست مقابل به یکباره تهی شود. رهبر انقلاب با اشاره به این قسمت از تاریخ آمریکا میفرمایند: «در جنگهای داخلی آمریکا در ۱۸۶۰ ــ یعنی تقریباً صد و شصت سال پیش که در آن جنگهای داخلی چندسالهی آمریکا [طیّ] چهار سال، بیش از یک میلیون کشته دادند؛...مسئلهی آزادی غلامان، آزادی بردگان سیاهپوست مطرح شد. در جنوب، کشاورزی بود، در شمال صنعت بود. جنوب مرکز بردگان بود، بردهها بیشتر در جنوب بودند که کشاورزی میکردند، شمالیها احتیاج داشتند به کارگرِ ارزان، به این سیاهها احتیاج داشتند؛ جنجال آزادی بردهها را شمالیها شروع کردند... آنها را تشویق میکردند، از اینجا فرار میکردند، آن طرف میبردند؛ برای چه؟ برای اینکه آزاد باشند؟ نه، برای اینکه کارگر ارزان لازم داشتند؛ کارگر ارزان! تقلّبِ حضراتِ متمدّنینِ غربی در مسائل گوناگون از این قبیل است.» (۱۴ دی ۱۴۰۱، در دیدار با اقشار مختلف بانوان)
حقیقت این است که حقوق بشر برای آمریکاییها به دستاویزی تبدیل شده تا هر روز به بهانهای، ملتهای مستقل را تحت فشار خود قرار دهند؛ «طرح مسألهی حقوق بشر توسط آمریکا برای فریب و وسیلهی فشار است.» (۲ فروردین ۱۳۶۹ّ در دیدار با اقشار مردم در حرم مطهر رضوی) باید دانست که «برای رژیم آمریکا، اسم حقوق بشر، یک دکان و حربه است. هرجا که با دولتی مخالف باشند و بخواهند او را زیر فشار قرار بدهند، مسألهی حقوق بشر را عَلَم میکنند.» (۱۹ دی ۱۳۷۰، بیانات در دیدار با مردم قم)
ادامه دارد...
✍زينب نجیب
@ghalamenajib
از سوی دیگر در نظام سرمایهداری، همیشه سرمایه در اولویت قرار دارد. یعنی؛ سرمایه، هدف است و هر آنچه سرمایه را تولید کند یا قوت ببخشد در ذیل او معنا مییابد و هر انسانی که بیشتر و بهتر بتواند سرمایهآوری کند، سرمایهاندوزی کند، ارزشش بیشتر خواهد بود. از اینرو مردها در فرهنگ سرمایهداری با ارزشتر هستند چرا که از قدرت بدنی بهتری برای بسیاری از کارها برخورد دارند. مثلاً برای استخراج معادن طلا و غیره در آمریکا و آفریقا موفقترند. بنابراین در این امر نسبت به زنان رجحان دارند. پس از آنکه نظام سرمایهداری به این نتیجه رسید که میتواند از نیروی زن با دو هدف بهره بهتری ببرد برای نقش آفرینی و حضور او در عرصههایی که به مردها تعلق داشت، نقشهها کشید. بدین ترتیب پای زن را به انجام کارهای مشابه با مرد باز کرد تا هم به دلیل ضعف جسمانی، نقش او در خانواده و بالطبع مادربودنش، مزد کمتری به او دهد و از سوی دیگر زن را وسیله التذاذ مرد در محیط کار قرار دهد.
او برای رونق سرمایهی خود مسئله آزادی زن را مطرح کرد و به نام آزادی و عدالت جنسیتی اما با هدف اسارت و سوءاستفاده از جذابیت جنسیتی، زنان را به بازی گرفت. "آنها کار را به جایی رساندند که خود زن، زن جوان یا دختر جوان، صلاح خودش را در این ببیند که جوری ظاهر شود که از جنبه جنسیتی بتواند نظر مرد را به خودش جلب کند حالا کدام مردها مردی که در کوچه و خیابان راه میرود. رساندن زن به این قضیه بزرگترین ضربهای بود که اینها به زن وارد کردند."( ۱۴ دی ۱۴۰۱، بیانات در دیدار با اقشار مختلف بانوان )
آری، آنها کرامت زن را خدشهدار کردند و حرمت او را شکستند. این خدعهی دشمن است که روزی برای بهرهگیری مضاعف از بردهها اعلامیه ضد بردهداری مینویسد و روزی دیگر برای بهرهکشی از زنان اعلامیه آزادی زنان را امضا میکند.
بنابراین باید توجه داشت، آنهایی که نگاه کالایی به زن دارند هرگز به دنبال احقاق حق زنان نبوده و نیستند بلکه شاهد نقطهی قوتی در بدنهی یک جامعه هستند که آنها را به خشم آورده و همین خشم موجبات این نوع مقابله را برایشان فراهم کرده است. این نقطهی قوت بلاشک نقش و حضور زن انقلابی مسلمان است که به برکت انقلاب اسلامی به الگویی برای تمام زنان جهان تبدیل شده است.
✍زينب نجیب
@ghalamenajib
🔰 بلوغ عقل
💬 آیت الله العظمی جوادی آملی
🔹 اولین کار وجود مبارک حجت ابن الحجج البالغه (علیهم الصلاة و علیهم السلام) این است که مکتب را جهانی می کند؛
یعنی ﴿كَلِمَةُ اللَّهِ هِی الْعُلْیا﴾ را عملی می کند
﴿لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾ را عملی می کند
«الْإِسْلَامُ یعْلُو وَ لَا یعْلَی عَلَیه» که به حسب ظاهر جمله خبریه است ولی در حقیقت به داعی انشا القا شده است را عملی می کند.
همزمان که در صدد برجسته کردن مکتب جهانی اسلام است، جامعه را هم به بهترین تمدن می رساند.
🔹 سرّ این دو موفقیت که وجود مبارک حجت ابن الحجج البالغه (علیهم أفضل صلوات المصلین) هم موفق می شود که ﴿كَلِمَةُ اللَّهِ هِی الْعُلْیا﴾ را پیروز کند و هم ﴿لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ كُلِّه﴾ را بر تمام مکتب های فلسفی، کلامی، نحله ها و ملت ها، مللی که موجود است، نحلی که ساخته شده است و مانند اینها پیروز کند، آن است که این جامعه را ﴿خَیرُ الْبَرِیة﴾ کرده است و جامعه را عقلانی کرده است؛
با جامعه عقلانی، هم ﴿كَلِمَةُ اللَّهِ﴾، عُلیا می شود و هم مکتب اسلام، ﴿لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ كُلِّه﴾ می شود.
✅ وقتی جامعه ای عقلانی شد و در بخش های اندیشه، به علم و تحقیق عمل کرد و در بخش های انگیزه، به عقل و عدل عمل کرده است، این همان ملت و امت وجود مبارک ولیّ عصر (ارواحنا فداه) خواهد بود که اسلام ناب را القا می کند و مردم در اثر عقلانیت می پذیرند، آن گاه همزمان، هم مکتب بالا می رود هم ملت متمدن خواهد شد.
🌐 http://esra.ir
🆔 @a_javadiamoli_esra
@ghalamenajib
روزنامهی اعتماد در واکنش به یادداشت "به چه افتخار کنیم؟" که در روزنامه جوان به تاریخ امروز و با قلم حقیر منتشر شده بود واکنش نشان داد...اما واکنشی نه از جنس مخالفت یا تأیید بلکه او با تغییر تیتر یادداشت و البته حذف مهمترین قسمت یادداشت که سخنان رهبری بود مخاطب را دچار انحراف کرد.
در عجبم از این منش رسانهای روزنامههای به اصطلاح اصلاحطلب که با دروغ و فریب و تحریف و رفتاری خلاف امانتداری میخواهند مصلح جامعه باشند.
شمارو دعوت میکنم به مطالعه این قسمت مهم از یادداشت👇👇
"اگر ما افتخار کنیم که این تعداد خانم روشنفکر، خانم تحصیلکرده داریم، این خوب است، این جا دارد؛ اگر بگوییم این مقدار خانم نویسنده، خانم فعّال فرهنگی یا فعّال سیاسی داریم، اشکالی ندارد؛ اگر بگوییم این مقدار خانم شهادتطلب و مجاهدهکار در میدانهای گوناگون داریم، این خوب است؛ اگر بگوییم این مقدار خانمی که در عرصههای سیاسىِ انقلابی فعّالند -گویندهاند، نویسندهاند- داریم، این خوب است؛ افتخار به اینها خوب است؛ امّا افتخار به اینکه ما این تعداد وزیر زن، این تعداد نمایندهی زن، این تعداد معاونِ بخشهای مختلفِ زن، این تعداد رئیس مؤسّساتِ تجاری زن داریم، افتخار به این غلط است؛"
✍زينب نجیب
@ghalamenajib
انتشار یادداشت "تقویت یا تضعیف مناسک دینی" با عنوان " تقویت مناسک دینی برای تمدنسازی"در روزنامه جوان
لینک کوتاه: http://www.Javann.ir/004ytc
@ghalamenajib
انتشار یادداشت "به بهانه آزادی" در خبرگزاری فارس
https://www.farsnews.ir/news/14020704000136/%D8%A8%D9%87%E2%80%8C-%D8%A8%D9%87%D8%A7%D9%86%D9%87%E2%80%8C%DB%8C-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C
زن مسلمان انقلابی در خط مقدم ضربه به تمدن غرب
از آنجا که تمدن فرایندی انسانی است یکی از مؤلفههای آن را نیروی انسانی برمیشمارند. نگاهی به تاریخ تمام تمدنهای گذشته نشان میدهد؛ وجود نیروهای انسانی خلاق، توانمند، آگاه به نیازها، آرمانها، امکانات، بصیر در برابر دشمن، پایبند به ارزشها، مسیر حرکت تمدنساز را نهتنها تحقق بلکه تسریع میبخشد چنانکه انحطاط نیروی انسانی، انحطاط تمدن را به دنبال دارد. قرآن کریم نیز به همین دلیل ما را به عبرتپذیری از روند شکست اقوام گذشته دعوت کرده است. آنهایی که دارای ثروت، پیشرفت و دستاوردهای بزرگی در زندگی اجتماعی خود بودند اما به دلیل فساد و عمل نکردن به علم، دین، اخلاق و در یک کلام طغیانکردن، در مسیر نابودی قرار گرفتند. قوم لوط، هود و قوم ثمود از همین دست اقوام بودند. بنابراین از پیشنیازهای یک تمدن، وجود انسانهایی با ویژگیهای یک نظام تمدنی است. ویل دورانت نیز تربیت نیروی انسانی بر پایهی اخلاق متعالی را لازمهی تمدن میداند او حتی ضعف در سبک زندگی تمدنساز را بستر ضعف جسمانی و نژادی میداند. چنانچه میگوید: "انحطاط عقلی یا اخلاقی که در نتیجهی زیستن در شهرهای پر از لهو و لعب و وسایل تحریک اعصاب دست میدهد، یا نتیجه پشت پا زدن به اصول قدیمی است که زندگی مردم بر آن جریان داشته، بدون آنکه بتوانند اصول جدیدی جایگزین آن سازند؛ ضعیفشدن نژاد در نتیجه اختلال اعمال جنسی یا افراط برجسته که نتیجه نازایی و تقلیل تدریجی خانوادههایی است که بهتر میتوانند میراث فرهنگی نژاد را از شر زوال محفوظ بدارند. (تاریخ تمدن ویلدورانت، ترجمه احمد بطحانی،آرام و...ج۱،ص۶)
این مقدمهای است برای اینکه نقش زنان مسلمان انقلابی در مبارزه با تمدن غرب را بیابیم؟ این مسئله بر دو پایه استوار است. یک اینکه، مرکز ثقل تمدن نوین اسلامی در تمایز و تقابل با تمدن غرب معنا میشود. چرا که ما با اسلام سیاسی، اسلام نظامساز و اسلام تمدنساز مواجهایم و مبانی اسلام در همه عرصهها در یک رقابت و درگیری با مبانی غرب قرار دارد. بدین صورت که مبانی اسلام بر پایه جهانبینی الهی است و مبانی غرب بر پایه جهانبینی مادی و این نقطهی آغاز درگیری بین دو تمدن است. بهعبارتی، فرهنگ و باورها که فرآورده نظری و فکری است، نرمافزار تمدن است و اگر این مهم بر ابعاد الهی بنا شده باشد؛ سختافزار تمدن را هم که علم و صنعت و غیره است در جهت معنویت میپذیرد. از اینرو، چنین تمدنی نگاهش به نیروی انسانی چه در بحث نرمافزار و چه در بحث سختافزار کاملاً متفاوت از تمدن مادی است. زیرا تمدن اسلامی، استعداد و قوای انسان را در جهت رسیدن به غایتی به بلندای بندگی حضرت حق میبیند و نگاه مادی، انسان را به مثابهی ابزاری برای سرمایهداری و سرمایهسازی میپندارد.
بدین ترتیب زنان به عنوان نیمی از آحاد یک جامعه و به عنوان نیروی انسانی تمدنساز، هم در نقشآفرینی سهیماند، یعنی؛ حق مشارکت دارند و هم در بحث نقشآفرینی مکلفند. این نگاه جامعهی تمدن اسلامی به همهی نیروهای انسانی است که این بستر را در هر زمان و مکان برای ظهور و بروز بهتر و بیشتر افراد، اعم از زن و مرد فراهم میکند. این باور به زنان در دوران پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن رخ داده است. آمار و شواهد نشان میدهد حضور زنان در جامعه به اندازهی بسیار گسترده در کنار مردان دیده شده است.
بهعنوان مثال، تعداد پزشکان زن قبل از انقلاب اسلامی ۳ هزار و ۵۰۰ نفر بود که در سال ۱۳۹۵ به حدود ۶۰ هزار نفر رسیده است. آمار پزشکان متخصص زن نیز از ۵۹۷ نفر قبل از انقلاب با افزایش ۵۰ برابری به ۳۰ هزار نفر در حال حاضر رسیده است. و یا تعداد نویسندگان، زن قبل از انقلاب کمتر از ۱۰ نفر بود که اکنون به حدود ۴ هزار نفر رسیده است. در زمان پهلوی، ناشر زن در کشور وجود نداشت، اما اکنون بیش از ۷۰۰ ناشر زن در کشور فعالیت میکنند.
در حوزه ورزشی نیز زنان مسلمان ایرانی بعد از انقلاب اسلامی موفق شدند با حفظ زینت حجاب، در عرصه جهانی بدرخشند؛ بهگونهای که در سالهای اخیر، ۱۶۰ مدال جهانی نصیب زنان مسلمان و محجبه ایرانی در عرصه رقابتهای ورزشی بینالمللی شده است. این در حالی است که پیش از انقلاب تنها پنج مدال آن هم فقط در عرصه رقابتهای آسیایی سهم زنان ایرانی بود؛ زنان ورزشکاری که از سوی رژیم ستمشاهی مجبور به کشف حجاب برای شرکت در مسابقات نیز بودند. این آمار، نمونههای بسیار کوچکی از هزاران نمونههای موفقیتآمیز بانوان در دوران پساانقلاب است.
بنابراین زن مسلمان انقلابی در تعارض با تمدن غربی در مسیر تمدن نوین اسلامی قرار گرفته و نقشها ایفا کرده است.
ادامه دارد...👇👇
@ghalamenajib
پایهی دوم مسئله این است که زن مسلمان انقلابی از یکسو ثابت کرده است که یک زن میتواند با رعایت اخلاق و شرع، پیشرفت کند و به مدارج عالی علمی برسد و به آرمان یک تمدن بزرگ جهانی فکر کند و از دگر سو در بحث خانواده، فرزندآوری و تربیت نسل نیز بهعنوان مهمترین عنصر خانواده نقش ایفا کند. رهبر معظم انقلاب درباره رشد اجتماعی زن میفرماید:" حقیقت مسئله این است که زن با شرف و با استعداد ایرانی یکی از بزرگترین ضربهها را به تمدّن غرب زده... غیر از مجموع حرکت جمهوری اسلامی، بخصوص زن ایرانی یکی از مهمترین ضربهها را به داعیههای غربی و دروغهای غربی وارد کرده [است]... اینها سالها است ــ دویست سال است ــ که میگویند؛ زن اگر چنانچه از قیود اخلاقی و شرعی و مانند این چیزها رها نشود نمیتواند پیشرفت کند، نمیتواند به مقامات عالی علمی و سیاسی و اجتماعی و غیره برسد؛.. شرط رسیدن زن به رتبههای بالای اجتماعی و سیاسی و غیره این است که این قیود اخلاقی را رها کند...(۵ مرداد ۱۴۰۱، بیانات در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور)
همچنین رهبر معظم انقلاب درباره موفقیت زنان در محیط خانواده فرمودند: «زن در محیط اسلامی رشد علمی میکند، رشد شخصیتی میکند، رشد اخلاقی میکند، رشد سیاسی میکند، در اساسیترین مسائل اجتماعی در صفوف مقدم قرار میگیرد، درعینحال زن باقی میماند. زن بودن، برای زن یک نقطه امتیاز است، یک نقطه افتخار است. این افتخاری نیست برای زن که او را از محیط زنانه، از خصوصیات زنانه، از اخلاق زنانه دور کنیم. خانهداری را، فرزندداری را، شوهرداری را ننگ او به حساب بیاوریم. فرهنگ غربی خانواده را متلاشی کرد. امروز یکی از مشکلات بزرگ دنیای غرب، متلاشی شدن خانوادههاست، افزایش فرزندان بیهویت است. اینها گریبان غرب را خواهد گرفت. حوادث اجتماعی بهمرور پیش میآید. غرب از همین نقطه، سختترین ضربهها را خواهد خورد و این تمدن مادی پرزرقوبرق از همین نقطه فرو خواهد ریخت.» (۲۱ تیر ۱۳۹۱، در دیدار شرکتکنندگان در اجلاس جهانی «زنان و بیداری اسلامی)
پایه اول و دوم مسئله را میتوان تحت عنوان خدمات متقابل زنان و انقلاب اسلامی در مبارزه با تمدن غرب در نظر گرفت. و از آن در طرح موضوع نقش زنان انقلابی در ضربه زدن به تمدن غرب بهره برد.
بدینترتیب، در بررسی نقش اجتماعی و سیاسی نهفقط در دوران خیزش انقلاب بلکه در دوران پساانقلاب، زنان بهمنزله عاملان و حاملان ارزشهای فرهنگی انقلاب در کانون توجه قرار گرفتهاند و از کنشگران اصلی فرهنگساز و تمدنآفرین اسلامی محسوب میشوند و از بُعد خانواده بهعنوان همسر و مادر بزرگترین قدمها را در موضوع خانوادهی تمدنساز و تربیت نسل برداشته اند و این یعنی زنان مسلمان انقلابی در خط مقدم ضربه به تمدن غرب هستند.
✍زينب نجیب
@ghalamenajib
انتشار یادداشت" زن مسلمان انقلابی در خط مقدم ضربه به تمدن غرب" در روزنامه جوان
لینک کوتاه: http://www.Javann.ir/004yy9
@ghalamenajib
یکی از پرتکرارترین سوالات و شبهات در باب حکومت اسلامی و اجرای احکام آن، این است که عدهای معتقدند؛ نمیتوان دین را به کسی تحمیل کرد. هیچکس حق ندارد کسی را به زور مسلمان کند و جامعه را با سرکوب و تحمیل به دینداری مجبور کند. به طور کلی دینداری همراه با زور هرگز ارزشی نداشته و ندارد و این قاعده دربارهی مسئلهی حجاب نیز در جامعه اکنون بیشتر مطرح میشود.
پاسخ به این سوال میتواند هم دروندینی مطرح شود و هم بروندینی. اما از آنجا که طراحان این شبهات و یا پرسشگران این سوالات از موضع دروندینی وارد شدهاند؛ نگارنده نیز از همین موضع به آن میپردازد...
✍زينب نجیب
ادامه را از اینجا👇 بخوانید
http://mehrnews.com/x33c8K
@ghalamenajib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به دشمنان اسلام میگویم...
اینکه رهبر معظم انقلاب انسانی عالم، اندیشمند، آیندهنگر، بصیر، شجاع، زیرک، باهوش، مدیر، مدبر و ... است شکی نیست. شما کمی دیر ایشان را شناختید.
بگذارید بُعدی دیگر از ابعاد وجودی ایشان را برایتان بگویم تا بیشتر رعشه بر اندامتان افتد.
او نه فقط بر اساس علوم سیاسی و نظامی یا جامعهشناسی و ارتباطات بینالملل و نه بر اساس متنی دستوری و امری که عدهای به دنبال او اهدافش را تحقق بخشند، بلکه علاوه بر اینها، او بر اساس وعدههای روشن آیات قرآن کریم هم سخن میگوید، وعده میدهد و آینده را ترسیم میکند.
دقیقاً همان چیزی که شما هرگز ایمان نیاوردید و گاهی با توسل به عدهای جاهل و فاسق درصدد آتش زدن و پاره کردن و از بین بردن آن بودید اما نمیدانستید که حق هرگز آتش نمیگیرد، پاره نمیشود و از بین نمیرود. آنچه همیشه هست و خواهد بود نور است و تا زمانی که نور باشد ظلمت نیست.
آیتالله خامنهای (حفظه الله ) به این نور باور دارد و با تمسک به این ریسمان محکم میفرماید:
"خدای متعال اصدق القائلین است؛ او به ما میگوید: «لینصرن الله من ینصره»؛ او به ما میفرماید که: «من کان لله کان الله له»؛ او میگوید که: از دشمن نهراسید، «ان کید الشیطان کان ضعیفا»...خداوند متعال صادق است. ما اگر به وظیفهی خودمان در این راه عمل کنیم، برای خدا حرکت کنیم، برای خدا مبارزه کنیم، هدف را رضای خدا قرار بدهیم، بدون شک پیروزی نصیب خواهد شد".
۱۳۸۸/۱۲/۰۸
بیانات در دیدار شرکتکنندگان در افتتاحیهی همایش غزه
✍زينب نجیب
@ghalamenajib
نه به جنسیت اجباری...
یکی از مشهورترین فیلسوفان فمنیستی قرن بیستم خانم سیمون دوبوار است. او در سال ۱۹۴۹ یعنی چیزی بیش از ۷۰ سال پیش، کتابی منتشر کرد به نام "جنس دوم" که در آن تحلیلی اگزیستانسیالیستی_ مارکسیستی، از روابط زن و مرد ارائه داد.
تفکر اگزیستانسیالیستی، بر آزادی افراطی فرد برای انتخاب دلخواه ماهیتش تأکید دارد. یعنی؛ فرد میتواند جنسیت خود را انتخاب کند.
البته باید در نظر داشت که خانم دوبوار میان "جنس" و "جنسیت" تفاوت قائل است. او جنسیت را برساختهی اجتماعی میداند و جنس را ناظر به بیولوژیک بدن.
وقتی او میگوید "جنسیت" را خودمان انتخاب کنیم یعنی نوع رفتار و مشی ما در جامعه دلبخواهی است. ما با هر نوع جنسی اعم از زن و مرد میتوانیم رفتار و پوششمان را خودمان انتخاب کنیم.
حال پس از ۷۰ سال گذر از این نظریه و روند موجهای مختلف فمنیست ما شاهد آنیم که مقوله "جنسیتِ انتخابی" در مدارس تگزاس تدریس شود.
مکس شخصیت داستانی کودکی است که بین انتخاب سرویس بهداشتی زنانه و مردانه دچار تردید است. گویا هنوز جنسیت خود را انتخاب نکرده است.
این چالشی است که به سرعت نهفقط غرب بلکه جوامع دیگر را درگیر خود میکند.
وقتی دموکراسی ملاک مشروعیت ارزشها و قوانین شود روزی شاهد نه به "پوشش اجباری" و روزی دیگر شاهد نه به "جنسیت اجباری" هستیم.
✍ زينب نجیب
@ghalamenajib
حکومت متصدی امر حجاب یا بسترساز آن؟
عدهای میگویند اجبار به حجاب وظیفه حکومت نیست. در پاسخ به چنین ادعایی ابتدا باید متوجه بود که دقیقاً از چه واژگانی و به منظور انتقال چه مفاهیمی استفاده میکنیم. اینکه واژه اجبار در نسبت به امر حکومتی به کار میرود، برداشت خطایی است که اگر اصلاح شود، بسیاری از مباحث روشن میشود...
✍زينب نجیب
ادامه را از اینجا بخوانید👇👇
لینک کوتاه: http://www.Javann.ir/004zgy
@ghalamenajib
بیاعتمادی به اعتماد
امروز بار دیگر اعتماد با انتشار دو بخش کوچک از یک یادداشت مفصل درباره تصدیگری حکومت در امر حجاب بیاعتمادی نسبت به خودش را تشدید کرد.
یادداشتی که با هدف اثبات امری ذیل مفهوم الزام به حجاب توسط حکومت دینی نگاشته شده بود امروز با چهرهای مخدوش و با هدف ادعای کذب عقبنشینی حکومت از حجاب منتشر شد.
جایی بس تاسف است که دوستان به اصطلاح اصلاحطلب بهجای گفتگوی علمی_رسانهای اغراض خود را در سیمای تکههای گسستهی یک یادداشت آن را به خورد مخاطبان خود میدهند.
✍زينب نجیب
@ghalamenajib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ حکایت ۸۰۰۰ کودک فلسطینی که پشت سیمخاردارهای اسرائیل به دنیا میآیند!
این وقایع با هیچ یک از ظلمهای دیگر قابل قیاس نیست...
خدایا...
به ضجههای مادران رنجکشیده...
به فریادهای سوزناک مردان داغدار...
به اشکهای کودکان ستمکشیده...
به نفسهای بریدهی نوزادان به قتل رسیده در هنگام تولد...
به تمام دلتنگیها...
به خونهای پاک شهدای مقاومت...
شر دشمنان را بیش از این به خودشان برگردان...🤲
وَسَيَعلَمُ الَّذينَ ظَلَموا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبونَ.
ستم پیشگان خود بدانند زود
كدامین مكان است جای خلود
***
هر كه تیغ ستم كشد بیرون
فلكش هم بدان بریزد خون
@ghalamenajib
این مرد...
رهبر انقلاب: «آمریکاییها در مورد فلسطین طرحشان و نقشهشان این بود که قضیّهی فلسطین را به فراموشی بسپرند؛ فلسطینیها را در حالت ضعف نگه دارند که جرئت نکنند دَم از مبارزه بزنند. این مرد یعنی سردار سلیمانی، دست فلسطینیها را پُر کرد؛ کاری کرد که یک منطقهی کوچکی، یک وجب جا مثل نوار غزّه در مقابل رژیم صهیونیستیِ با آن همه ادّعا میایستد، کاری و بلایی سرِ آنها میآورد که آنها سرِ ۴۸ ساعت میگویند آقا بیایید آتشبس بدهید؛اینها را حاج قاسم سلیمانی کرد. دستشان را پُر کرد. کاری کرد که بتوانند بِایستند، بتوانند مقاومت کنند.این چیزی است که برادران فلسطینی ما مکرّر در مکرّر پیش خود بنده گفتهاند. البتّه من میدانستم امّا آنها هم آمدند پیش ما شهادت دادند.» ۱۳۹۸/۱۰/۱۸
#بهوقت_عاشقی
@ghalamenajib
سرمایههای اسرائیل
🔸روزنامه اعتماد نوشت: «چرا مردم مانند گذشته از مقاومت فلسطین حمایت نمیکنند؟» این پرسش مبتنی بر یک گزاره خبری است و آن عدمحمایت مردم ایران از مقاومت فلسطین است؛ ادعایی که تنها برگرفته از واکنشهایی است که در فضای مجازی، ذیل برخی پستها مشاهده میشود. عجیبتر آنکه به این واکنشها اصالت داده میشود در حالی که هر عقل سلیمی میپذیرد، این نحوه از آمارگیری و قضاوت درباره رویکرد یک جامعه درست نیست و در نقد آن میتوان به فضای حقیقی جامعه اشاره کرد و حضور میلیونی مردم را چه در روز قدس هر سال و چه در اولین جمعه پس از عملیات طوفانالاقصی شاهد گرفت.
🔸ایشان اذعان میدارد که دلیل این واکنشها را باید در نوع رفتار دوگانه و متناقض حکمرانی در ایران جستوجو کرد. اعتماد گفته است نمیشود از یکسو کشتار مظلومان و مسلمانان را در نقطه یا نقاطی از جهان محکوم کرد و در همراهی با آنها از توان لجستیک کشور هم مایه گذاشت، اما وقتی مسلمانان در نقطه دیگر به دست حکومت دوست کشته میشوند، سکوت کرد. این سخنان را در رابطه با روسیه و اوکراین مطرح میکند و در ادامه میگوید، چیزی به نام ظلم خوب و ظلم بد، متجاوز و اشغالگر خوب و بد وجود ندارد؛ ظالم، ظالم است.
🔸در پاسخ باید گفت، این سخنان از دهان کسانی خارج میشود که یا هیچ اطلاعی از جنگ شناختی ندارند یا متأسفانه خود از قربانیان این جنگند. دیکتاتوری رسانه غرب یکی از اصلیترین بسترهای این جنگ شناختی است. او خود تصمیم میگیرد کدام جبهه وسعت اثرگذاری و حق بازی داشته باشد. حال آیا در چنین فضایی میتوان به راحتی حمایت همهجانبه و روزافزون یک ملت بزرگ همچون ایران را در طول تمام سالهای پس از انقلاب نشان داد؟ آیا در چنین فضای استکباری میتوان به راحتی تولید محتوا کرد و شاهد واکنشهای مثبت هم بود؟ امروز صهیونیست در فضای حقیقی در مقابل انظار عمومی ظلم کرده و بعد مظلومنمایی میکند، فضای مجازی که دیگر در مشتشان است. آنها به راحتی تولیدات رسانهای را مدیریت میکنند، اما نهفقط در بحث محتوا بلکه در نشاندادن واکنشها و حتی دیدهشدن یا دیدهنشدن انواع آن نقش دارند. پس شما چه بخواهید، چه نخواهید، چه خوشتان بیاید، چه خوشتان نیاید، در معرض اطلاعات غلطی هستید تا محاسبهتان آن شود که آنان میخواهند.
🔸از طرفی، امروز پس از کسب چنین پیروزی بزرگی از سوی جبهه مقاومت، شاهد آنیم که عدهای از رسانهها به جای حمایت، همدردی، طلب کمک برای جبهه مقاومت و حتی تمدید همراهی با آنها، در گوشهای نشستهاند و به تحلیلهای غیرعلمی و غیرمنصفانه تکیه میکنند. آنها به جای اینکه از قدرت رسانهای در جهت به کارگیری حمایتهای خرد و کلان همه جوامع و ملتها استفاده کنند و تمام تمرکزشان را بر تجمیع حمایتها قرار دهند و به نفع ملت مظلوم فلسطین کنشگری کنند، درست برعکس آن، بر طبل ادعاهای پوچ میکوبند و بازوی دشمن را در جابهجایی حقایق قوت میبخشند و با ایجاد شک و تردید، جبهه مقاومت را سست میکنند.
🔸از سوی دیگر به جنگ روسیه و اوکراین اشاره کردند و معتقدند جمهوری اسلامی در برابر ظلم به مسلمانان در نقطه دیگری، توسط حکومت دوست منفعل بودهاست. این در حالی است که رهبر معظم انقلاب از موضع ثابت ایران که برگرفته از آموزههای اسلامی و انقلابی و رویکرد انساندوستانه است، سخن گفتند و فرمودند: «ما با جنگ و تخریب در هر جای دنیا مخالفیم، این حرف ثابت ماست، ما با کشتهشدن مردم، با تخریب زیربناهای ملتها مخالفیم.» ایشان در ادامه تأکید کردند که: «ما در اوکراین طرفدار توقف و خاتمه جنگ هستیم.» (۱۰ اسفند ۱۴۰۰، بیانات در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید مبعث)
🔸ضمن اینکه آیا جنگ در اوکراین که دارای حکومت، دولت و رئیسجمهوری مستقل است، محاصره نشده و از حمایتهای غرب هم با تمام تجهیزات برخوردار است، اما حمایت مردم خود را به دلیل نداشتن مقبولیت ندارد، با جنگ اسرائیل علیه فلسطین که سرزمینشان را اشغال کردهاند، سالها آنها را محاصره کرده و در اوج مظلومیت کشتهاند، به خاک و خون کشیدهاند یا بیخانمان کردهاند، قابلقیاس است؟ اصلاً ریشه جنگ در اوکراین بحرانسازی امریکاست، اما ریشه جنگ در سرزمینهای اشغالی نابودی ملت مظلوم فلسطین است اینها هرگز قابلقیاس نیست. با تمام این تفاسیر آیا هرگز جمهوری اسلامی از جنگ علیه اوکراین حمایت کرد؟
ادامه دارد...
@ghalamenajib