چه بستری را برای جولان آماده دیدهای که چنان افسار گسیخته با واژگان بازی میکنی؟
بر طبل دوگانهی اصولگرا و اصلاحطلب میکوبید زیرا سالها بر پشت این اسب سرکش سوارید و میتازید و بهره میبرید.
از نظر ما، شما نه بر اصولی تکیه دارید و نه به اصلاحات قائلید.
نه فهمی از انقلاب دارید و نه جرات و شجاعت براندازی.
هر جا تأمین منافعتان تضمین شود، آنجایید.
پس نه دم از حسین بزن و نه از جنبشهای سازنده بگو که جز تخریب در سر نداری.
فقط اگر میتوانی دقایقی آزاده باش و این قطعه را بخوان:
"من این تقسیمبندی را غلط میدانم. نقطهی مقابل اصولگرا، اصلاحطلب نیست؛ نقطه مقابل اصلاحطلب، اصولگرا نیست. نقطهی مقابل اصولگرا، آدم بیاصول و لاابالی است؛ آدمی که به هیچ اصلی معتقد نیست؛ آدم هرهری مذهب است. یک روز منافع او یا فضای عمومی ایجاب میکند که بشدت ضد سرمایهگذاری و سرمایهداری حرکت کند، یک روز هم منافعاش یا فضا ایجاب میکند که طرفدار سرسخت سرمایهداری شود؛ حتی به شکل وابسته و نابابش! نقطهی مقابل اصلاحطلبی، افساد است. بنده معتقد به اصولگرای اصلاحطلبم؛ اصول متین و متقنی که از مبانی معرفتی اسلام برخاسته، با اصلاح روشها به صورت روزبهروز و نوبهنو.
حفظ اصول و اصلاح روشها، معنای اصلاحطلبی است.
البته از نظر امریکاییها اصلاح یعنی ضدیت با نظام جمهوری اسلامی. رضاخان آمد اصلاحات راه انداخت؛ محمدرضا هم آمد اصلاحات راه انداخت؛ این همان چیزی است که بنده گفتم اصلاحات امریکایی. این اصلاحات به درد خودشان میخورد. ملت ایران اصلاح را براساس اصول خود انجام میدهد."
1384/02/19
✍زينب نجیب
@ghalamenajib
🌱فراخوانی برای بیعتی دوباره...
چشمانش را باز کرد.
سرش بر دامان عمه بود.
یادش آمد ضربه، چنان شدت داشت، که بعد از آن، در میان بیابان از حال رفته بود.
به محض بههوشآمدن، حس کرد بر سرش چیزی کم است.
به صورت مهربان اما پُر غصه زینبکبری نگاهی کرد.
اولین جملهاش این بود: "عمه جان! آیا پارچهای پیدا میشود، سرم را بپوشانم؟
بزرگی میگفت این درخواست رقیه از عمهی سادات، در حالی بود که هرگز در هیچ نقطهای از دوران واقعه عاشورا و اسارت، سر و موهای آن بزرگواران عیان نشد. زیرا در آن جامعه، زن از چنان حرمتی برخوردار بود که حتی شقیترین دشمنان حق جسارت به آنها را نداشتند. زنان عرب نیز برای پوشش، چندین نوع حجاب داشتند. آنها علاوه بر پوشش سر و بدن چیزی به نام عبایه میانداختند که تمام هیبت آنها را بپوشاند. در این روایت، رقیه از عمهاش عبایه خواسته بود.
وقتی این روایت را میخواندم، شرمنده شدم از حضور دخترکانی که، اگرچه مهمان دستههای سینهزنی و هیئات اباعبدالله بودند؛ اما سر برهنه با زنجیر بر سروسینه میزدند. مهمانان دیگر نیز، به حرمت امام حسین سکوت کرده آنها را همراهی میکردند.
بنا ندارم از طرد این عزیزان بگویم. از سوی دیگر روشنفکرنما نیستم. لیکن میخواهم مسئلهای را تبیین کنم، شاید که اثر افتد.
اول از همه روی سخنم با آن عزیزانی است که نه به قصد اشاعه بیاخلاقی، که از سر دلسوزی فیلمها و عکسهای این عزیزان را دست به دست میکنند. آنها باید بدانند، خود این عمل، اشاعه فساد است. در این چند روز نهایتاً یکی دو فیلم با این موضوع ضبط شده است و این یعنی؛ این اتفاق فقط در یکی دو نقطه واقع شده نه بیشتر. اما ما با دست خود به آن ضریب میدهیم. این انبوهِ عزاداریها و هیئتها و اعطای نذورات با وجود هزاران هزار خانم محجبه در اقصی نقاط ایران با این چند تصویر تضعیف نمیشود، اما قبول کنیم که به انفعال مردم کمک میکند. پس درد را فریاد نزنیم درمان کنیم.
دوم اینکه بیش از مرتکبان این خطا(کشف حجاب)، سکوتکنندگان در برابر این خطا، مقصرند. در تعجبم از مردان و زنانی که اجازه بیحرمتی میدهند و خود منفعلانه میایستند.
ما هرگز نمیگوییم این بزرگواران را طرد کنیم و یا با آنها رفتاری سلبی داشته باشیم، اما هیئت تنها نقطه مشترک حضور ما با آنهاست. میتوانیم با آنها صحبت کنیم.
با خود تصور کنید، اگر یکی از این عزیزان، با قمه، خود زنی میکرد؛ چه میکردید؟
آیا جز این بود که به سوی او رفته، مانع کارش میشدید؟
آیا برای او توضیح نمیدادید که اباعبدالله به این دلیل و آن دلیل به این کار راضی نیست؟
اگر او هر چقدر از محبت و عشقش به حسین ع میگفت، او را به آغوش میکشیدید، اما مانع از قمهزدنش میشدید.
حال امروز، این عزیزان دانسته و نادانسته، با حرمتشکنی، نه فقط بر روی خود، که بر یک فرهنگ و هویت، قمه زدهاند.
چرا سکوت؟
چرا بیتفاوتی؟
آیا نمیتوان فعالانه آنها را مدیریت کرد؟
انفعال در برابر آنها یعنی ترک مهمترین حکم خدا.
یعنی ترک امر به معروف و نهی از منکر
رویِ بعدی سخنم با آنهایی است که با شعار دلت پاک باشد، دلهای دیگران را آلوده میکنند.
مادرم!
خواهرم!
دخترم!
پارهی تن ملت امام حسین!
میدانم عاشق حسینی.
میدانم مهمان حسینی.
میدانم مهمان، حبیب خداست.
و تو حبیبِ خدای حسینی...
اما بدان یک مهمان چقدر میتواند بیمعرفت و ناجوانمرد باشد که در خانهی میزبان با شکل و شمایلی وارد شود که او نمیپسندد.
شاید بگویی حسین مرا آنچنان که هستم میپسندد.
به والله که اندیشهات اشتباه است. اگر چنین پوششی پسند امام حسین بود، یکی از مهمترین دلایل قیام او تحقق احکام خدا نبود.
او قیام کرد تا احکام اسلام محمدی ص پیاده شود.
او قیام کرد تا امر به معروف و نهی از منکر کند.
او فقط قیام نکرد تا با تضاد طبقاتی و فقر مبارزه کند. او قیام کرد تا با فقر اندیشهها بجنگد.
او تنها برای اجرای عدالت اقتصادی قیام نکرد، او به دنبال عدالت فرهنگی نیز بود.
اگر زینب در اسارت سختی کشید تنها برای رنج سفر و شکنجهها نبود...
تنها به خاطر داغ عزیزان نبود...
چرا که او، خود گفت؛ من جز زیبایی ندیدم...
اما همین زینب وقتی وارد کوفه شد اعتراض اولش به یزید این بود:
"ای پسر آزاد شدهی جدم رسول الله! آیا این عدالت است که زنان و کنیزان تو در پس پردهها باشند، در حالی که دختران رسول اسلام را در میان بازارها بچرخانی؟
آری دخترم! تأمل کن... اگر امروز عزادار حسینی، بدان اباعبدالله نیازمند این گریهها و بر سر و سینه زدنهای ما نیست.
او رشد فکری ما را میخواهد.
او زینبگون شدنِ ما را میخواهد.
و زینب یعنی اسطورهی مقاومت در برابر حرامیان
یعنی اسطوره حیا
یعنی اسطورهی غیرت
بیا دخترم!
بیا در خیمهی زینب (س)، کمی در آغوش عمه آرام بگیر به او تسلیت گو و تنها با او بیعت کن...
✍زينب نجیب
@ghalamenajib
هرگز به اعتماد، اعتمادی نیست...
شهید رئیسی عزیز چنان نصاب جدیدی در خدمتگزاری ایجاد کرد که آقای دکتر پزشکیان برای یک قدم جلوتر از آن باید حالا، حالاها بدود... و دعا میکنم خداوند خرد و توانِ تحقق این امر را به او عطا فرماید...
اما اعتماد، توان و خردِ آن روز شهید رئیسی را ندید...
یادمان نرود، رسانههای ملعونی را که دل رهبر را سوزاندند...
✍زينب نجیب
@ghalamenajib
هدایت شده از خط رهبری
🔰 #یادداشت | حقیقت فلسفه عاشورا چگونه زنده ماند؟ - ۱
📝 «خط رهبری» در این یادداشت به قلم «زینب فتحعلی زاده نجیب» براساس بیانات رهبر معظم انقلاب، ابعاد تبیینی نهضت کربلا را بررسی و تبیین میکند.
* پیام تاریخی امام حسین (علیهالسلام) و اقامه حق
▪️«من میخواهم #بدعت را از بین ببرم و سنّت را احیا کنم؛ زیرا سنت را میراندهاند و بدعت را زنده کردهاند! اگر دنبال من آمدید، راه راست با من است» تاریخ طبری: ج ۷، ص ۲۴۰
این جملات، قطعهای از نامه امام حسین (علیهالسّلام) است که در مکه به رؤسای بصره نوشت.
▪️در این نامه سخن از تکلیفی بزرگ است. تکلیفی که هنگام خروج از مدینه، در پیام «به برادرش محمّدبنحنفیه -و در واقع در پیام به تاریخ، [دربارهاش] چنین گفت: «انّی لم اخرج اشرا و لابطرا و لامفسدا و لاظالما»؛ من با تکبّر، با غرور، از روی فخرفروشی، از روی میل به قدرت و تشنه قدرتبودن، قیام نکردم؛ «انّما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدّی» من میبینم که اوضاع در میان امت پیامبر دگرگون شده است؛ حرکت، حرکت غلطی است؛ حرکت، حرکت به سمت #انحطاط است؛ در ضد جهتی است که اسلام میخواست و پیامبر آورده بود. قیام کردم برای اینکه با اینها مبارزه کنم.» ۱۳۷۹/۰۱/۲۶
▪️#امام_حسین برای اصلاح، قیام کرد تا آن واجب بزرگی را که عبارت از تجدید بنای نظام و جامعه اسلامی و مقابله با انحرافات بزرگ در جامعه اسلامی است، انجام دهد. نتیجه، چه دستیابی به حکومت باشد، چه شهادت، پیروزی است: «این اصلاح، از طریق خروج است - خروج، یعنی #قیام ... یعنی اوّلاً میخواهیم قیام کنیم و این قیام ما هم برای اصلاح است؛ نه برای این است که حتماً باید به حکومت برسیم، نه برای این است که حتماً باید برویم #شهید شویم. نه؛ میخواهیم اصلاح کنیم. البته اصلاح، کار کوچکی نیست. یک وقت شرایط، طوری است که انسان به حکومت میرسد و خودش زمام قدرت را به دست میگیرد؛ یک وقت نمیتواند این کار را بکند – نمیشود – شهید میشود. در عین حال هر دو، قیامِ برای اصلاح است.»۱۳۷۴/۰۳/۱۹
▪️امام حسین (علیهالسّلام) در تبیین خود، هم عزم و اراده را در مقابلهی با حرکت انحرافی فوقالعاده خطرناک آن روز نشان میدهد و هم فلسفهی حرکت خود را به دستور اسلام مستند کرده، میفرمایند: «انّ رسول الله قال: من رأی سلطانا جائرا مستحلاّ لحرمات الله ناکثا لعهد الله مخالفا لسنّة رسولالله یعمل فی عبادالله بالاثم و العدوان فلم یغیّر علیه بفعل و لا قول کان حقاّ علی الله ان یدخله مدخله»؛...یعنی من وظیفهام این است، کاری که دارم انجام میدهم، بایستی ابراز مخالفت کنم، باید در جادهی مخالفت و ایستادگی قدم بگذارم، سرنوشت هرچه شد، بشود؛ اگر سرنوشت پیروزی بود، چه بهتر؛ اگر #شهادت بود، باز هم چه بهتر.» ۱۳۷۷/۰۲/۱۸
* درسی برای همه بشریت
▪️تبیین وظایف در برابر انحرافات #جامعه_اسلامی در پیامهای تاریخی امام حسین (علیهالسّلام) و در وصیتنامهی ایشان خطاب به بشریت است، زیرا قدرتهای ستمگر همیشه در طول تاریخ بشر حضور دارند و مردم در مقابل آنها دارای تکلیفند: «هر کس یک قدرتی را، یک قدرت ستمگری را مشاهده کند، [وظیفه دارد] -سلطان فقط به معنای پادشاه نیست؛ سلطان یعنی قدرت؛ امروز سلطان، جبههی کفر و استکبار است، جبههی صهیونیسم و آمریکا است؛ این سلطان است؛ میبینید ستمِ امروزِ دنیا را که این ستم همه جا گسترده است: جنگافروزی، فشار استعمار، مکیدن خون ملّتها، فشار آوردن به ملّتها، ایجاد جنگهای داخلی و بقیّهی فجایعی که امروز استکبار انجام میدهد،... این چیزی [است] که موجب میشود شما وظیفه پیدا کنید،... وظیفه چیست؟ و لَم یُغَیِّر عَلَیهِ بِقَولٍ وَ لا فِعل، کسی که یک چنین قدرتی را در مقابل خودش ببیند و در مقابل او موضع نداشته باشد، موضع نگیرد، مخالفت نکند... [او را] به همان سرنوشتی دچار کند که آن ظالم را دچار خواهد کرد، یعنی جهنّم؛ مسئله این است.» ۱۳۹۸/۰۷/۲۱
▪️و امام حسین (علیهالسّلام) همان امامی است که باید قیام میکرد، زیرا: «یزیدی که بر سر کار آمده بود، نه با #مردم ارتباط داشت، نه علم داشت، نه پرهیزگاری و پاکدامنی و پارسایی داشت، نه سابقه جهاد در راه خدا داشت، نه ذرّهای به معنویات اسلام اعتقاد داشت، نه رفتار او رفتار یک مؤمن و نه گفتار او گفتار یک حکیم بود. هیچ چیزش به پیامبر شباهت نداشت. در چنین شرایطی، برای کسی مثل حسینبنعلی -که خود او همان امامی است که باید به جای پیامبر قرار گیرد- فرصتی پیش آمد و قیام کرد.» ۱۳۷۹/۰۱/۲۶
@rahbari_plus