دانش آموز امتحان جغرافی داشت.
سؤال این بود:
تنها قمر کره زمین چه نام دارد؟
می دانست «ماه» هست، ولی با عشق نوشت : «قمر بنی هاشم علیه السلام»
معلمش با معرفت، نمره اش داد و کنارش نوشت :
نازِ این دلبرِ خوش چهره کشیدن دارد،
نمکِ عشق ابالفضل چشیدن دارد!
تاسوعای حسینی، روز پایمردی و وفاداری بر دوستداران خاندان عصمت و طهارت رو تسلیت میگم.💔
التماس دعا
نگذاریم قامت پارکبانان عزیز و زحمتکش شهرداری خم شود.
شورحسینی بدون شعورارزشی ندارد.
بهتر است وقتی لیوان آب،
شربت و چای نذری امام حسین (ع) را خوردیم و خواستیم لیوان را به کف خیابان پرتاب کنیم به اندازه یک صدم ثانیه
با خود بیاندیشیم
برای برداشتن هر کدام از لیوانهای یکبار مصرفی که به زمین ریخته
و به کف کوچه و خیابان پرت میکنیم،
قامت چند نفر خم میشود
تا شهر به حالت اولیه خود بازگردد.
خادم ناشناس امام حسین ع باشیم و امتیاز و آجر از صاحب محفل بگیریم
با رعایت نظافت هر مجلس و محفل و هر کوچه و محله ای شهر مثل خونمون
در نظافت خونه خود کوشا باشیم
اى عطــر گل یاس! دلم را دریاب
اى منبع احســـاس دلـم را دریاب
من تشنه یک قطره محبـت هستم
یا حضرٺ عبـــاس! دلـم را دریاب
جلیل صفربیگی
بسم الله
گوهر دفتر حضرت رقیه س 🌺❤️
بهتر است اندیشه ای دیگر کنم
گوهر واژه ها را نذر دفتر کنم
شاه بیتی را ارمغان علی اصغر کنم
از سویش مرهمی بر زخم کهنه پدر کنم
برای خود توشه ای ذخیره روز آخر کنم
با شوق نشان نوکری را گلستان شبدر کنم
برای قدم زدن در طریق الحسین ع
حضرت رقیه ع را خبر کنم
گوشواره ای را دخیل طولانی ضریح مطهر کنم ....
سطر سطر شعر هایم را به مدد معطر کنم
آری ....
چشمانم را می بندم تا برای زیارت امام حسین ع
عملی دلنشین و بهتر کنم ....
السلام علیک یا ثارالله حسین ع
#زهرا_شرف_زاده
آقا شهادتت تسلیت 🖤
روی دستش پسرش رفت ولی قولش نه
نیزه ها تا جگرش رفت ولی قولش نه
این چه خورشید غریبی است که با حال نزار
پای نعش قمرش رفت ولی قولش نه
شیر مردی که در آن واقعه " هفتاد و دو " بار
دست غم بر کمرش رفت ولی قولش نه
هر کجا می نگری نام حسین است و حسین
ای دمش گرم سرش رفت ولی قولش نه
اَلسّلامُ عَلَیکَ یا اباعَبْدِاللّه وَ عَلی الاَرواح الّتی حَلَت بِفنائک عَلَیکَ مّنی سلامُ اللّه ابداًما بَقیتُ وَ بَقیَ اَلیلِ وَ النهاروَ لا جَعَلَ اللّهَ آخِرَ اَلعَهدِ منی لزیارَتکُم
اَلسلامُ عَلی الحُسین و َعَلی علی بن الحُسین و َعَلی اُولاد الـحسین و عَلی اَصحاب الحُسین
عاشورای حسینی تسلیت باد 🖤🖤🖤
من غلام ادب عبّاسم
خاک پای حرم عبّاسم
غير مردانگيش حرف مزن
من به عبّاس علی حسّاسم
من به زهرای سه ساله سوگند
نکنم پشت به این احساسم
جای من بوده همیشه هیئَت
به جز عبّاس کسی نشناسم
من حسینی ام و زهرا نسبم
من به این اصل و نسب حسّاسم
تا که جان است به تن می گویم
من غلام ادب عبّاسم
اَلسَلام عَلَیک یا اَبوالفَضل العَبّاس(ع)
🖤
یا حسین بن علی
خونِ گرمِ تو هنوز
از زمین میجوشد
هرکجا باغ گل سرخی هست
آب از این چشمه خون مینوشد
کربلاییست دلم!
🥀🩸
بسم رب الحسین ع
چای کربلا حسین ع
🌸
💖سرورم حسین جان ع
چای دارچین محرم تو برای من جامانده
حکم موکب های مشکی پوش کربلا را دارد
در ظهر عاشورا که دلم گرفته و هوایی دشت نینوا شد ه است ....
ابوالفضل علمدار ع
شاید روزی ام آن باشد که از دستان بریده شما تذکره قدم زدن در صحن بین الحرمین را بگیرم
اینک بوسه می زنم به گنبد و گلدسته طلایت .
متوسل گشته ام به دامن پراز مهر و فایت
تا ببینیم و بخوانم قصيده ای در آغوش آتش گرفته خیمه گاهت .
#زهرا_شرف_زاده
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله در هم است
گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامی ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرم است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
خورشید آسمان و زمین نور مشرقین
پروردهٔ کنار رسول خدا حسین
کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا
در خاک و خون طپیده میدان کربلا
گر چشم روزگار بر او زار میگریست
خون میگذشت از سر ایوان کربلا
نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک
زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا
زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا
آه از دمی که لشگر اعدا نکرد شرم
کردند رو به خیمهٔ سلطان کربلا
آن دم فلک بر آتش غیرت سپند شد
کز خوف خصم در حرم افغان بلند شد
کاش آن زمان سرادق گردون نگون شدی
وین خرگه بلند ستون بیستون شدی
کاش آن زمان درآمدی از کوه تا به کوه
سیل سیه که روی زمین قیرگون شدی
کاش آن زمان ز آه جهان سوز اهل بیت
یک شعلهٔ برق خرمن گردون دون شدی
کاش آن زمان که این حرکت کرد آسمان
سیمابوار گوی زمین بیسکون شدی
کاش آن زمان که پیکر او شد درون خاک
جان جهانیان همه از تن برون شدی
کاش آن زمان که کشتی آل نبی شکست
عالم تمام غرقه دریای خون شدی
گر انتقام آن نفتادی بروز حشر
با این عمل معاملهٔ دهر چون شدی
آل نبی چو دست تظلم برآورند
ارکان عرش را به تلاطم درآورند
برخوان غم چو عالمیان را صلا زدند
اول صلا به سلسلهٔ انبیا زدند
نوبت به اولیا چو رسید آسمان طپید
زان ضربتی که بر سر شیر خدا زدند
آن در که جبرئیل امین بود خادمش
اهل ستم به پهلوی خیرالنسا زدند
پس آتشی ز اخگر الماس ریزهها
افروختند و در حسن مجتبی زدند
وانگه سرادقی که ملک محرمش نبود
کندند از مدینه و در کربلا زدند
محتشم_کاشانی
وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا
وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا
آن روز اما
اول ماه غروب کرد بعد خورشید