eitaa logo
ارمغان های اطلسی
44 دنبال‌کننده
257 عکس
47 ویدیو
0 فایل
به نام خالق فرشته ها ی مهربان @ArmaghanGhalameshgh
مشاهده در ایتا
دانلود
اى عطــر گل یاس! دلم را دریاب اى منبع احســـاس دلـم را دریاب من تشنه یک قطره محبـت هستم یا حضرٺ عبـــاس! دلـم را دریاب جلیل صفربیگی
بسم الله گوهر دفتر حضرت رقیه س 🌺❤️ بهتر است اندیشه ای دیگر کنم گوهر واژه ها را نذر دفتر کنم شاه بیتی را ارمغان علی اصغر کنم از سویش مرهمی بر زخم کهنه پدر کنم برای خود توشه ای ذخیره روز آخر کنم با شوق نشان نوکری را گلستان شبدر کنم برای قدم زدن در طریق الحسین ع حضرت رقیه ع را خبر کنم گوشواره ای را دخیل طولانی ضریح مطهر کنم .... سطر سطر شعر هایم را به مدد معطر کنم آری .... چشمانم را می بندم تا برای زیارت امام حسین ع عملی دلنشین و بهتر کنم .... السلام علیک یا ثارالله حسین ع
آقا شهادتت تسلیت 🖤 روی دستش پسرش رفت ولی قولش نه نیزه ها تا جگرش رفت ولی قولش نه این چه خورشید غریبی است که با حال نزار پای نعش قمرش رفت ولی قولش نه شیر مردی که در آن واقعه " هفتاد و دو " بار دست غم بر کمرش رفت ولی قولش نه هر کجا می نگری نام حسین است و حسین ای دمش گرم سرش رفت ولی قولش نه اَلسّلامُ عَلَیکَ یا اباعَبْدِاللّه وَ عَلی الاَرواح الّتی حَلَت بِفنائک عَلَیکَ مّنی سلامُ اللّه ابداًما بَقیتُ وَ بَقیَ اَلیلِ وَ النهاروَ لا جَعَلَ اللّهَ آخِرَ اَلعَهدِ منی لزیارَتکُم اَلسلامُ عَلی الحُسین و َعَلی علی بن الحُسین و َعَلی اُولاد الـحسین و عَلی اَصحاب الحُسین عاشورای حسینی تسلیت باد 🖤🖤🖤
من غلام ادب عبّاسم خاک پای حرم عبّاسم غير مردانگيش حرف مزن من به عبّاس علی حسّاسم من به زهرای سه ساله سوگند نکنم پشت به این احساسم جای من بوده همیشه هیئَت به جز عبّاس کسی نشناسم من حسینی ام و زهرا نسبم من به این اصل و نسب حسّاسم تا که جان است به تن می گویم من غلام ادب عبّاسم اَلسَلام عَلَیک یا اَبوالفَضل العَبّاس(ع) 🖤
یا حسین بن علی خونِ گرمِ تو هنوز از زمین می‌جوشد هرکجا باغ گل سرخی هست آب از این چشمه خون می‌نوشد کربلایی‌ست دلم! 🥀🩸
بسم رب الحسین ع چای کربلا حسین ع 🌸 💖سرورم حسین جان ع چای دارچین محرم تو برای من جامانده حکم موکب های مشکی پوش کربلا را دارد در ظهر عاشورا که دلم گرفته و هوایی دشت نینوا شد ه است .... ابوالفضل علمدار ع شاید روزی ام آن باشد که از دستان بریده شما تذکره قدم زدن در صحن بین الحرمین را بگیرم اینک بوسه می زنم به گنبد و گلدسته طلایت . متوسل گشته ام به دامن پراز مهر و فایت تا ببینیم و بخوانم قصيده ای در آغوش آتش گرفته خیمه گاهت .
باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است این صبح تیره باز دمید از کجا کزو کار جهان و خلق جهان جمله در هم است گویا طلوع می‌کند از مغرب آفتاب کاشوب در تمامی ذرات عالم است گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست این رستخیز عام که نامش محرم است در بارگاه قدس که جای ملال نیست سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است جن و ملک بر آدمیان نوحه می‌کنند گویا عزای اشرف اولاد آدم است خورشید آسمان و زمین نور مشرقین پروردهٔ کنار رسول خدا حسین کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا در خاک و خون طپیده میدان کربلا گر چشم روزگار بر او زار می‌گریست خون می‌گذشت از سر ایوان کربلا نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکید خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا زان تشنگان هنوز به عیوق می‌رسد فریاد العطش ز بیابان کربلا آه از دمی که لشگر اعدا نکرد شرم کردند رو به خیمهٔ سلطان کربلا آن دم فلک بر آتش غیرت سپند شد کز خوف خصم در حرم افغان بلند شد کاش آن زمان سرادق گردون نگون شدی وین خرگه بلند ستون بی‌ستون شدی کاش آن زمان درآمدی از کوه تا به کوه سیل سیه که روی زمین قیرگون شدی کاش آن زمان ز آه جهان سوز اهل بیت یک شعلهٔ برق خرمن گردون دون شدی کاش آن زمان که این حرکت کرد آسمان سیماب‌وار گوی زمین بی‌سکون شدی کاش آن زمان که پیکر او شد درون خاک جان جهانیان همه از تن برون شدی کاش آن زمان که کشتی آل نبی شکست عالم تمام غرقه دریای خون شدی گر انتقام آن نفتادی بروز حشر با این عمل معاملهٔ دهر چون شدی آل نبی چو دست تظلم برآورند ارکان عرش را به تلاطم درآورند برخوان غم چو عالمیان را صلا زدند اول صلا به سلسلهٔ انبیا زدند نوبت به اولیا چو رسید آسمان طپید زان ضربتی که بر سر شیر خدا زدند آن در که جبرئیل امین بود خادمش اهل ستم به پهلوی خیرالنسا زدند پس آتشی ز اخگر الماس ریزه‌ها افروختند و در حسن مجتبی زدند وانگه سرادقی که ملک محرمش نبود کندند از مدینه و در کربلا زدند محتشم_کاشانی
وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا آن روز اما اول ماه غروب کرد بعد خورشید
نوشتم اول خط بسمه‌ تعالی سر بلند مرتبه پیکر بلندبالا سر فقط به تربت اعلات سجده خواهم کرد که بنده‌ی تو نخواهد گذاشت هرجا سر قسم به معنی "لا یمکن الفرار از عشق" که پر شده است جهان از حسین سرتاسر نگاه کن به زمین! ما رایت الا تن به آسمان بنگر! ما رایت الا سر سری که گفت من از اشتیاق لبریزم به سرسرای خداوند می‌روم با سر هرآنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم مباد جامه مبادا کفن مبادا سر همان سری که یحب الجمال محوش بود جمیل بود جمیلا بدن جمیلا سر سری که با خودش آورد بهترین‌ها را که یک به یک همه بودند سروران را سر زهیر گفت حسینا! بخواه از ما جان حبیب گفت حبیبا! بگیر از ما سر سپس به معرکه عابس "اجننی" گویان درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر بنازم ام وهب را به پارهء تن گفت: برو به معرکه با سر ولی میا با سر خوشا بحال غلامش، به آرزوش رسید گذاشت لحظهء آخر به پای مولا سر در این قصیده ولی آنکه حسن مطلع شد همان سری است که برده برای لیلا سر سری که احمد و محمود بود سر تا پا همان سری که خداوند بود پا تا سر پسر به کوری چشمان فتنه کاری کرد پر از علی شود آغوش دشت، سرتاسر امام غرق به خون بود و زیر لب می گفت: به پیشگاه تو آورده ام خدایا سر میان خاک کلام خدا مقطعه شد میان خاک الف لام میم طا ها سر حروف اطهر قرآن و نعل تازهء اسب چه خوب شد که نبوده است بر بدن ها سر تنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بود به هرکه هرچه دلش خواست داد ، حتی سر نبرد تن به تن آفتاب و پیکر او ادامه داشت ادامه سه روز ...اما سر - جدا شده است و سر از نیزه‌ها درآورده است جدا شده است و نیفتاده است از پا سر صدای آیهء کهف الرقیم می‌آید بخوان! بخوان و مرا زنده کن مسیحا سر بسوزد آن همه مسجد ، بمیرد آن اسلام که آفتاب درآورد از کلیسا سر چقدر زخم که با یک نسیم وا می شد نسیم آمد و بر نیزه شد شکوفا سر عقیله غصه و درد و گلایه را به که گفت به چوب، چوبه ی محمل نه با زبان با سر دلم هوای حرم کرده است می‌دانی دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر سیدحمیدرضا_برقعی