May 11
«زن امروزِ دنیا الگو میخواهد. اگر الگوى او زینب و فاطمهى زهرا (سلام الله علیهما) باشند، کارش عبارت است از فهم درست، هوشیارى در درک موقعیّتها، انتخاب بهترین کارها - ولو با فداکارى همراه باشد - و ایستادن پاى همه چیز براى انجام تکلیف بزرگى که خدا بر دوش انسانها گذاشته است.
اگر زن به فکر تجمّلات و خوشگذرانیها و هوسهاى زودگذر و تسلیم شدن به احساسات بیبنیاد و بیریشه باشد، آن راه را نمیتواند برود. باید این وابستگیها را که مثل «تارعنکبوت» بر پاى یک انسان رهرو است، از خود دور کند تا بتواند آن راه را برود. زن ایرانى در دوران انقلاب، دوران جنگ همین کار را کرد، انتظار این است که در همهى دوران انقلاب همین کار را بکند.» (بیانات رهبر انقلاب، ۷۰/۸/۲۲).
@ghalamnegaremonfared
🔖الگوی سوم؛ زن نه شرقی، نه غربی
در ادبیات انقلابی اسلامی، هر زمان سخن از «الگوی مطلوب زن» به میان میآید، ناخودآگاه نام حضرت فاطمۀ زهرا (سلام الله علیها) به ذهن متبادر میشود، اما چگونه میتوان گفت ایشان، الگوی زنان، خصوصا زنان انقلاب اسلامی به شمار میآیند؟ تا جاییکه مقام «الگوی سوم؛ زن نه شرقی، نه غربی» را بتوان برای بانوان این سرزمین متصور شد.
[۱]. «الگو»، واژهای کلیدی است که میتوان با تبیین مفهوم آن، مفاهیم«تقلید/اقتدا/ اطاعت» را به علت ارتباطشان با واژۀ الگو برای آن بکار برد. گاهی از بعضی مردم که در جستجوی مرجع تقلید هستند، این کلمه را میشنویم که: «میگردیم کسی را پیدا کنیم که آنجا «سربسپاریم» تقلید اگر شکل «سرسپردن» پیدا کرد، هزاران مفسده پیدا میکند.»(شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۲۰،ص۱۷۳). حقیقتا تقلید کورکورانه، زیانبار و مفسدهآمیز است و آنچه امروز دشمن با کمک رسانههای بیگانه «تلویزیون/ماهواره/ شبکههای مجازی طراحی و مهندسی شده» با جدیّت تمام دنبال میکند، اول الگوسازی برای خانوادههای ایرانی و دوم مسخ کردن زنان و دختران ما از راه «ایجاد باورهای غلط و تقلید کورکورانه» است. نمودِ بیرونی این تفکر، در «تغییرِ سبکِ زندگی/بینش/ منش و رفتار افراد جامعه» قابل مشاهده است؛ تا جایی که حتی نوع کلماتی که از آنها صادر میشود سراسر تقلید و پیروی محض است، تقلیدِ بدون آگاهی و شناخت. هدف اصلی دشمن از این تسخیر، بیهویت کردن زن مسلمان ایرانی بهعنوان رکن اصلی خانواده و از بین بردن بنیان خانواده برای وارد کردن ضربۀ نهایی در جهت از پای نشاندن انقلاب و برکندن ریشههای آن است. اما تبعیتی که بدون شناخت قبلی و انتخاب آگاهانه باشد، قابل تأیید نبوده و از دید قرآن نیز مذموم است. «پروردگارا! ما مهتران و بزرگان خویش را فرمان بردیم و آنان ما را گمراه ساختند.» (سوره مائده، آیه ۱۰۴). و اگر این پذیرش بدون تقلید و برپایۀ شناخت باشد، نه تنها مذموم نیست، بلکه ضرورتی اجتماعی است که در قرآن و روایات نیز به آن توصیۀ اکید شده است. «لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه»(سورۀ احزاب، آیۀ ۲۱).
[۲].حال سوال اینجاست که الگوی مطلوب زن کدام است؟ «درارتباط با نقش زن درتاریخ از دید شهید مطهری، تقسیم سه گانهای قابل تطبیق است که عبارتند از: الف) شئ گرانبهای بدون نقش؛ زنی که همچون شئ قیمتی در اختیار همسر و فرزندان است، ولی در جامعه نقش مستقیمی ندارد. ب) شخص بیبهای دارای نقش؛ زنی که در جامعه نقش مستقیم دارد، ولی به دلیل عدم رعایت حریم و ارتباط ارزان با مردان، قدر و قیمتی ندارد. پ) شخص گرانبهای دارای نقش؛ زنی که در ادارۀ خانواده میکوشد و در عین حال در جامعه حضور سازنده دارد. وی به دلیل وفاداری به شوهر و حریم نگهداری در ارتباط با مردان، قیمت و منزلت دارد.»(شهید مطهری ،مجموعه آثار، ج ۱۷،ص ۳۸۹).
[۳]. آنچه بهعنوان الگوی مناسب برای زن مسلمان متصور است، «حرکت جهادی/انقلابی» برخاسته از «عقلانیت/محبت و عاطفۀ مادری و همسری» است. تا آنجا که او را به جایگاه ارزشی میرساند. «زن در تعریف غالباً شرقی، همچون عنصری در حاشیه و بینقش در تاریخسازی و در تعریف غالباً غربی، به مثابۀ موجودی که جنسیت او بر انسانیتش میچربد. ابزاری جنسی، برای مردان در خدمت سرمایهداری جدید است، معرفی میشد. شیرزنان انقلاب و دفاع مقدس نشان دادند که الگوی سوم، زن نه شرقی و نه غربی است. زن مسلمان ایرانی تاریخ جدیدی را پیش روی زنان جهان گشود و ثابت کرد که میتوان زن بود، «عفیف/ محجبه وشریف» بود و در عینحال در متن مرکز بوده و در عرصۀ سیاسی و اجتماعی نیز سنگرسازیهای جدید کرد و فتوحات بزرگ به ارمغان آورد. زنانی که اوج احساس و لطف و رحمت زنانه را با روح جهاد شهادت و مقاومت درآمیختند، و مردانهترین میدانها را شجاعت و اخلاص و فداکاری خود فتح کردند.»(امام خامنهای،۱۶ اسفند ۹۱ در کنگرۀ ملی هفت هزار زن شهید کشور). و این مهم برای«زن مسلمان نه شرقی و نه غربی» با الگو گرفتن از حرکت انقلابی بانوی بزرگ اسلام، حضرت صدیقۀکبری «س» حاصل میشود.
📝ادامه دارد...
🖋آمنه عسکری منفرد
@ghalamnegaremonfared
📝در ادامه مطلب ...
۴]. بانوی انقلابی به عنوان الگوی سوم در متن انقلاب اسلامی خوش درخشید. آنجا که با دستان پرصلابت خود لباس رزم را عاشقانه بر تن جوان رعنای خویش کرده و او را آگاهانه و عارفانه به قربانگاه میفرستد. بانوی انقلابی عرصۀ جهاد دربزنگاه را در زمان خود تشخیص داد و به موقع وارد شد. دشمن را شناخت و در برابر او با تمام هستیاش صفآرایی کرد و هر جا که جبهه را خالی دید، غیرتمندانه عَلَم روشنگری را برای اعتلای حق برافراشت. درحقیقت او با طلوع فجر انقلاب بالغ شده و «گوهر ناب زینبی» وجودش با برافراشتن پرچم دفاع از حریم حرم و روشنگری «کلمه الله هی العلیا» متبلور شده است. در مهمترین و بزرگترین بزنگاه تاریخ، با شناسایی اولویتها برای تبیین اهداف انقلاب، شجاعانه درصدد جریانسازی اجتماعی برمیآید و در راه دفاع از حریمِ حرم بهپا خواسته و ثمرهی عمرش را هزینه میکند. او به معنی واقعی کلمه به کلام مقتدایش دل سپرد که فرمود: «ما مأمور به تکلیف هستیم، نه نتیجه»(امام خمینی ،صحیفه نور ،ج۲۱ ص۲۸۴). چرا که او میداند «هرانسانی را لیله القدری است که در آن ناگزیر از انتخاب میشود.»(شهید مرتصی آوینی، فتح خون، ص۵۰).
اینک این تو و این میدان! بر تو زن مسلمان انقلابی فرض است که با فعالیت مجدانه، جهادگونه، دشمن شناسانه و با غیرتی برخاسته از عقل و بصیرت، لیلهی قدرت را بشناسی و درصحنهی جهاد حاضر شوی. چرا که دشمن درحال تخریب و وارونهسازی باورهاست، جنگی بیامان که تقابلِ روایات دروغ و حقیقت است. اکنون بار دیگر امام «تو را به روشنگری فراخوانده است.»تو خود ببین که در کجا ایستادهای؟ در میانهی میدان جنگ و آمادۀ جهاد، لباس رزم بر تن کردهای یا درحاشیه به انتظار….
🖋آمنه عسکری منفرد
@ghalamnegaremonfared
دوباره باران
باران که میبارد، دستِ رحمت خداوند دیدهمیشود.
باران که میبارد، عطر نفسهای نرگس بوییدنیتر میشود.
اصلا باران که میبارد، همه چیز
لمسکردنیتر میشود.
گویی خدا سفرهی رزق همه را پر از بوی پاکیِ آب کرده است.
چه سری است در این قطرههای رحمت، که لیاقت یافته مهریهی بزرگ بانوی عالم باشد؟
صلی الله علیک یا فاطمه الزهرا
🖋آمنه عسکری منفرد
@ghalamnegaremonfared
🔖روایت دیدار حضرت ماه
صبح روز ۲۹ آذر ۱۴۰۱ همهی خانوادههای شهدای آن حادثهی بزرگ آمده بودند. حادثهی تلخ و در عین حال پُرشکوه حرم مطهّر حضرت احمدبنموسیٰ شاهچراغ، که یک حادثهی ماندنی در تاریخ است.
همهی حضار دور تا دورِ حسینیه چشم انتظار دیدار روی حضرت ماه بودند. نمیدانم تا به حال در این فضای سراسر نور ورحمت نفس کشیدهای یانه؟ لحظه لحظهی حضور در این حسینیه، بوی عطرِ رحمت میدهد، گویی عِطرِ حضور امام خمینی (رحمت الله) مانند نامش فضا را عطرآگین کرده است.
به گواه دیده، همهی حاضرین در این مهمانی، از روز واقعه تا کنون سالهای سال بزرگتر و قویتر شده بودند و نگاههایشان نافذتر و عمیقتر از قبل. تصویر شهدا در قابها در دستانِ حاضرینِ داغدار جلوهگری میکرد، اما روحِ بلندشان ایستاده به صف، دستِ احترام به سینه، برای استقبال از حضرت یار. خوب که گوش میکردی هلهلهی حضور ملائک در پیش پایشان را میشنیدی. شمیمِ عطرِ یاسِ فاطمیه فضا را پر کرده بود. آخر این حسینیه، عهدِ دیرین دارد با مادرِ سادات در این ایام. اگر چشم دل داشتیم حتما حاج قاسم شهید را هم در جمع شهدای حاضر میدیدیم، چرا که او هم انسی شیرین داشت با حسینیه و مولایش. به گمانم در یکی از همین روزهای فاطمیه، امضای تذکرهی شهادتش را از مادر سادات گرفته باشد.
قطرههای اشک حاضرین به دنبال بهانهای برای سرازیر شدن بر روی گونهها، در چشمها بیتابی میکرد و قلبها به انتظار در سینه میکوبید. چه خوش مجلسی بود، مجلس عِطر گل صلوات تا سرآید انتظارِ دیدارِ رویِ ماه.
دقیقهای گذشت. انتظارها سرآمد و چشمهی نور تابیدن گرفت تا ستارههای حاضر در مجلس، از تلألوءِ وجودش منور گردند. همه از فرطِ شوق، سراپا گوش شدند تا بشنوند کلام مولا و دیده گشتند تا سیراب شوند از دیدن روی ماه. آخر به رسم همیشگی ولایت، پدری میکند برای فرزندان شهدا که تاب آورند، ندیدن و نبوییدن و نبودن پدر را، تا مادران شهدا لب به سخن گشایند و به زبان مادری، تمنا کنند دعای صبر بر ندیدن فرزند را و التیام بخشند داغِ جگرِ پدران و همسران شهدا را و امروز پدری که خود جانباز این حادثهی عظیم بود، حسرتِ دوری از فرزندِ خردسال شهیدش را که همنامِ علیاصغر حسین (علیه السلام) بود، ندبه میکرد و میگریست و میسوخت...
و جگرسوزترین لحظه زمانی رخ نمود که حضرت مولا، خطاب به این همه اشک و آهِ جگرسوز، پدرانه فرمود: «یکی از بزرگترین غصهها و ناراحتیهای ما، این است که شما خانوادهها و مادران شهدا را اینطور بیتاب میبینیم.» و آه از دلِ آقای مظلوممان، وقتی داغِ آرتین ۵ ساله را سختتر و طاقتفرساتر از همهی داغهای این حادثه دانستند. چرا که اینک او بیتابِ دیدارِ رویِ مادر، برادر و پدر بود و تنها مونسش خواهری نوعروس است که باید صبر ِزینب (سلام الله علیها) داشته باشد که تاب آورد بر این همه مصیبت و راوی شود این حادثهی عظیم را که تاریخ بداند، شیعه از نسل زینب است. هم او که در نیمروزی ۷۲ لالهی پرپر دید، حقیقت را بر سر نیزهها دید، امامِ تبدار در بند و غل و زنجیر دید و حامی کاروان مُخَدَّرات اسیر گشت، اما کمر راست کرد به بر هم زدن مجلس یزید و رسوا ساخت، سیاهرویان و سیاهدلانِ حادثهی کربلا را.
و امروز رسالتِ روایتِ حادثهی عظیم شاهچراغ چون واقعهی عاشورا، تکلیفی است که حضرت ولی بر عهدهی تک تک عاشقانش قرار داد، تا چهرهی حقیقی کفار و منافقین و دواعش در عالم رسوا گردد و جهان آمادهی پذیرش حکومت مهدوی گردد.
🖋آمنه عسکری منفرد
@ghalamnegaremonfared
🔔داستانک
🔖بیداری قبل از خواب ابدی
پروندهام باز شد... فهرست کارهای خوب و بد خودم را میدیدم؛ خرید نان تازه برای خانم پیر همسایه، درست کردن یک لیوان شربت خانگیِ خنک برای همسر، هدیهی چند شاخه گل نرگس به یک دوست قدیمی، پخت کیکی که بچهها دوست دارند. چقدر لذتبخش بود وقتی با لذت، تمامِ کیک شکلاتی خامهای را میخوردند...
خدای من! همهی کارهای ریز و درشت که حتی انجام بعضی از آنها را فراموش کردهبودم اینجا لیست شده بود. اما ناگهان ...
▪️سیلی به صورت دختر ۱۳ساله و کشاندن او روی زمین درحالیکه نفس کودک از ترس در سینه حبس شده بود، هنوز صدای فریادهای او در گوشم است،
▪️سکته کردن پدر جوانی که نوجوان ۱۵سالهاش، از شدت ضربهی باتوم به کما رفته،
▪️قتل یک زن باردار و جنین هشت ماهه،
ناگهان با گوش دل شنیدم نوایی را که در گوشم فریاد کرد: «خانم! شما به جُرم چندین مورد قتل و ضرب و جَرح چندین کودک، زن و مرد، محکوم به حبس در آتش دوزخید. تا ۱۵۰ سال برزخی...» و ناگهان از شدت وحشت، سردیِ وصفناشدنی بر تمام وجودم مستولی شده، که ناگهان با صدای اذان صبح از خواب پریدم. چه بیداری شعف انگیزی! خدایا شکر، چه نوری!
اما این فهرست سیاه که در خواب از قتل و جنایت دیدم چه بود!؟ من!؟
با هر سختی بود بلندشدم، وضو گرفتم و نماز صبح را اقامه کردم، اما...هنوز قلبم در تپش بود. با نیت تفأل، قرآن را باز کردم...از دیدن آیهی قرآن نفسم به شماره افتاد. «و لا تعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ». چ(سوره مائده، آیه۲) سریع سراغ تفسیر رفتم. امام صادق(علیهالسلام) فرمودند:«بَقاء ظالم موجب ظلم است و آنکه بقاء آنان را دوست داشته باشد، ظلم را دوست دارد و هر که از آنها باشد داخل آتش می شود.»(وسائل الشیعه، ج۱۲، ص ۱۳۴) و لحظهای سکوت و اندکی تأمل. انگار آب سردی بر تنم ریختند. تمامِ روز ذهنم مشغول بود و به دنبال خلوت میگشتم. در اولین فرصت که امورات خانه به سامان شد، خودم را با سرعت کنار مزار شهدای نزدیک خانه رساندم. محل قرارِ همیشگی با دوستان آسمانی... متوسل شدم و کم کم آرام شدم و به یاد آوردم. چند روز پیش به پیشنهاد خواهرم برای خرید به حراجیِ فروشگاه سرزدیم و یک سری از اجناس آمریکایی و آلمانی را ارزانتر از کالاهای ایرانی و حتی ارزانتر از قیمت اصلی خریدیم و از این کار خوشحال بودیم. به طور اتفاقی یکی از دوستان قدیمی هم آنجا در حال خرید بود، وقتی شعف ما را دید، به آرامی گفت: «میدانید آمریکا، آلمان و چند کشور غربی برای تجهیز کردن وسائل نظامی و جنگی اسرائیل، کمکهای مالی به آنجا ارسال میکنند و هر ریال خرید ما سود رساندن به آنهاست؟ شاید هم هزینهی خرید یک گلوله به قلب کودک فلسطینی» و... خرید تمام شد.
▪️در حالی که از او خداحافظی میکردیم با خود فکر میکردم، هر از چند گاهی که ایراد ندارد، مواد خوراکی مثل شکلات نوتلا، نوشابه کوکا که دیگر خوراکی هستند. مگر بابت طعم دهنده هر نوشابه چقدر به اسرائیل کمک مالی میشود... عطرها که دیگر مستثنا هستند و...
به یاد آوردم ماه گذشته در مسجد محله، امام جماعت حدیثی از پیامبر اکرم(صلیاللهعلیه) خواند که فرمودند:«مَن أعانَ ظالِما علی ظُلمِهِ جاءَ یَومَ القِیامَةِ و علی جَبهَتِهِ مَکتوبٌ: آیِسٌ مِن رَحمَةِ اللّهِ. «هر که ستمگری را در ستمش یاری رساند، روز قیامت در حالی آید که بر پیشانیش نوشته شده است: نومید از رحمت خدا.»(کنز العمّال: ۱۴۹۵۰ ) سپس امام محله، فضای مجازی بیگانه را زمین دشمن خطاب کرده، ادامه داد:«حضور ما در آن فضا، کمک مالی زیادی به سرمایهدارانِ مستکبر آن میکند و بخش زیادی از سود حاصل از آن برای قتلعام مسلمانان فلسطینی، یمنی و مسلمانان مظلوم هزینه میشود.» سپس نمازگزاران را به خروج از اینستا و واتساپ دعوت کرد. اما آنجا هم باخودم فکر کردم: «این کارها تندروی است، حساب فضای مجازی که جداست، امروز همه از اینستاگرام و واتساپ استفاده میکنند، خارج شدن از این فضاها به صلهی رحم که دستور خداست ضربه میزند، اصلا با نیت جهاد و آشنا کردن جوانان با چهرهی اسرائیل وارد میشوم...» و دوباره سکوتی ممتد و... و اکنون من در کنار مزار شهدا برای لحظهای به خود آمدم و دنیا برایم تیره و تار شد. علت حال خراب خودم را در خواب فهمیدم. حبس در آتش برای ۱۵۰ سال برزخی ..به خاطر قتل، ضرب و جرح...
آری، درحقیقت من با «اعمالی آگاهانه اما غافلانه»، آب در آسیاب دشمن ریخته بودم و اینچنین در قتل زنان و کودکان فلسطینی شریک شده بودم و در عالم رؤیا به تلنگری ...
و اینک من بودم و سجاده و استغفار، من بودم و اشکهای بیامان، من بودم و برزخی از آتش که خودم ساخته بودم و باید خودم آن را گلستان میکردم.
خدایا! شکرت که هنوز فرصت جبران دارم ، فرصت بیداری قبل از خواب ابدی...
🖋آمنه عسکریمنفرد
@ghalamnegaremonfared
🔖 روزِ حقارتِ ماندگار آمریکا
[۱]. روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ خورشیدی، دولت حاکم ایران توسط کودتایی نظامی با رهبری سرلشکر فضلالله زاهدی با درخواست مستقیم بریتانیا سرنگون شد. در این کودتا دخالت مستقیم افسران اطلاعاتی آمریکا و نفرات لجستیک سفارت آمریکا و حمایت دولت ایالات متحده آمریکا نیز دخیل بودند. کودتا ضددولت مصدق پس از آن امکانپذیر شد که ابتدا دولت آمریکا طی عملیاتی به نام «عملیات آژاکس» ایران را در آشوب و هرج و مرجی فروبرد که راه را برای سقوط مصدق هموار کرد.
[۲]. تقریباً چهار ماه از کودتای ۲۸ مرداد و اختناق سرکوبِ عجیب همه نیروها گذشته بود که زمزمههایی از ورود «نیکسون»، معاون رئیس جمهور آمریکا به ایران شنیده شد. سال ۱۳۳۲ یعنی ۲۵ سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی؛ آن روزها دانشجویان معترض به کودتای ۲۸ مرداد و معترض به آمریکا، به عنوان اعلام اعتراض به ورودِ «نیکسون» که «عامل کودتای ۲۸ مرداد» بود، در روز ۱۶ آذر در محیط دانشگاه تهران اعتصاب و تظاهرات میکنند و سرکوب میشوند. در این ماجرا سه نفر هم کشته میشوند. «این دانشجوها، «دانشجوهای ضد نیکسون»، «ضد سلطه» و «ضد آمریکا» بودند.»(بیانات رهبر انقلاب، ۲۴ آذر ۸۷). اگرچه این اعتراضات در ظاهر به جایی نرسید، اما این تحرکات ضد سلطه و ضد آمریکا، تحقیر بزرگی برای آنها به همراه داشت، چرا که اولین فریاد «مرگ بر آمریکا» از همان زمان و قبل از ظهور انقلاب در ایران رخ داد. البته پس از آن هم تا سال ۱۳۴۲ که «نهضت روحانیت» در کشور شکل گرفت، جنبش دانشجویی کم و بیش تحرکاتی داشت، اما هربار به شدت سرکوب میشد. از سال ۴۲ تا قبل از پیروزی انقلاب در سال ۵۷، دانشجویان همراه و همدوش علما، روحانیون و انقلابیون حرکت میکردند. «تسخیر لانهی جاسوسی» در سال ۵۸ نیز به دست «دانشجویانِ مبارزِ خطِ امام» صورت گرفت. جنبشی که امام خمینی «رحمت الله علیه» آن را «انقلابی بزرگتر از انقلاب سال ۵۷ نامیدند. زیرا در انقلاب ۵۷، مردم شاه را از کشور بیرون کردند، اما در تسخیر لانهی جاسوسی، مردم و دانشجویان آمریکا را از ایران بیرون کردند.» (بیانات رهبر انقلاب ۱۱ آبان۹۰). با شروع دفاع مقدس در سال۵۹ حضور دانشجویان در جبهههای دفاع مقدس نیز بسیار چشمگیر بود. حضور شهدای گرانقدر دانشجو؛ چون «شهید علمالهدی» و «شهید قدوسی» و نیروهای مخلص دانشجوی «عملیات فتحالمبین»، «عملیات محمد رسول الله»(صلیاللهعلیهوآله)، همه مایهی فخر و مباهات این نظام و گواه حضور همیشه در صحنهی دانشجوی خط امام در تمام این سالها، برای حفظ تمامیت و استقلال ایران عزیز است و نشان از حقارت آمریکا در چشم فرهیختگان این مرز و بوم دارد.
[۳]. آری! نگاه حقیقی به «جنبش دانشجویی»، یک «جنبش ضد فساد»، «ضداشرافیگری»، «ضد حاکمیت تجملگرایانه و زورگویانه» و «ضد گرایشهای انحرافی» است. دانشجویان این مرز و بوم، حتی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی هم با «ایجاد فضای فکری مدیریت شده»، «گفتمان ساز» و «حرکتآفرین» بودند. این چهرهی دانشجویان حقیقتجوی ایران عزیز و مقتدر است. دانشجوی استکبار ستیزی که «امیدوار به رسیدن به آرمانهای بزرگ» و «موتور حرکت جامعه» است، «بازوی مطالبهگری» ، «پیگیریکننده» و هشداردهنده برای کشور و نظام اسلامی است و امروز یکی از وظایف جدی جریان دانشجویی در کشور، دستیابی به حوزهی فنآوری، علمی و تبدیل آن به حوزه ثروت است که باید با جدیت برای آن برنامهریزی شود و دانشجو با یک نگاه جهادی به آن دست پیدا کند، چراکه «دانش، آشکارترین وسیلهی عزت و قدرت است» و یکی از مهمترین رسالتهای دانشجو را تعیین میکند.
🖋 آمنه عسکریمنفرد
@ghalamnegaremonfared