eitaa logo
قلمْ‌نگارِ منفرد
99 دنبال‌کننده
852 عکس
411 ویدیو
17 فایل
🍃🌸اللّهم إسْتَعْمِلنی لِما خَلَقْتَنی لَه🌸🍃 خدایا مرا در امری به کار بگیر، که برای آن آفریده‌ای ارتباط با مدیر کانال @Amar97N نام مستعار: بانو سامیه
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸 عکس پدر، دختری 🌸🍃 ۱۴۰۱/۱۱/۱۴ روزت مبارک پدر انقلاب @ghalamnegaremonfared
اولین جلسۀ هیأت «دختران سلیمانی» در تهران 🔸قاری: جناب اقای برخورداری 🔸سخنران: حجة‌الاسلام و المسلمین فخریان 🔹مداح: حاج امیر عباسی 🔻پنج‌شنبه ۲۰ بهمن ماه ۱۴۰۱، از ساعت ۱۴ 🔺شهرری، آستان مقدس حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه‌السلام، مصلی امام علی علیه‌السلام https://eitaa.com/dokhtarane_soleimani 📌کانال رسمی دختران سلیمانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖عفو رحمانیِ پدر انقلاب «رحمانیت» صفت عام پروردگار است که شامل همه‌ی مخلوقات می‌گردد، رحمت عامه. آنانکه دیروز ناجوانمردانه از دیکتاتوری در کشور می‌گفتند، امروز شرمنده باشند که در چهل وچهارمین سالگرد فجر انقلاب، بار دیگر جلوه‌ی رحمانیت اسلامی از جانب «پدر انقلاب»نمایانگشت و عده‌ی کثیری از متهمان و محکومان حوادث اخیر، که اغلب آنان نوجوانان و جوانان فریب خورده توسط شبکه‌های معاندٍ بیگانه بودند، بعد از روشن شدن توطئه‌ی دشمنان در اغتشاشات و اقدامات خبیثانه‌شان مانند آتش زدن قرآن و پرچم بر آنها، اعلام برائت کرده و صف خود را از عناصر اصلی اغتشاشات جدا کردند. امروز عفوِ رحمانی و پدرانه‌ی رهبر حکیم انقلاب، تعدادی از امیدان فریب‌خورده‌ی انقلاب را به آغوش خانواده و جامعه اسلامی برگرداند ، چراکه حکومت اسلامی برای آینده‌ی جامعه برنامه رشد و تعالی دارد و با پیروی از دستور«اشدا علی الکفار رحماء بینهم» با اجرای حکم رأفت اسلامی بار دیگر بر دهان یاوه‌گویان نظام کوبید، به خصوص این‌که به دستور و تاکید پدر انقلاب،‌ عدم ثبت سوء پیشینه این متهمان که نشان از خردورزی و انسانیت اسلامی دارد، زمینه را برای حضور مفید و اثرگذار آنها برای اعتلای اهداف انقلاب فراهم خواهد‌کرد و باردیگر توطئه‌های دشمنان را برهم ریخت. 🖋آمنه عسکری منفرد @ghalamnegaremonfared
🔖هویتِ حقیقیِ زنِ مسلمانِ انقلابی و جبرئیل بر پیامبر اکرم(صلی الله علیه) نازل شد، تا نام این نوزاد مبارک را از طرف پروردگار اعلام کند؛ که در لوح محفوظ  او را «زینب» نامیدند و پیامبر به همگان توصیه فرمود، او را چون «خدیجه کبری»(سلام الله علیها) احترام کنند. ▪️آری! زینب «زینت پدر» شد، «زینتِ علی» و باید برترینِ زینت‌ها باشد از میان گوهرهایِ وجودِ «علیِ اعلا» و «علی»(علیه السلام) صبورترین بود؛ آنجا که بعد از انتخابش در غدیر، ۲۵ سال خانه نشین شد، تا صبرِ او برای حفظِ دین به بار نشیند. ▪️و خدا برای «تجسمِ صبرِ علی» زینت آورده است، پس او باید صبوری کند. او باید «دخترانه»، با استخوان در گلو، «علی‌بودن» را بیاموزد؛ پس صبر می‌کند بر داغِ مادرِ هجده ساله‌ای که « اول یاورِ امامت» است. ▪️او باید روزی «خواهرانه»صبوری کند، بر دیدنِ تشتی از پاره‌های جگر امام حسن (علیه السلام) و روزی در کنار تشتِ سرِ امام حسین(علیه السلام)، وقتی رقیه‌ی سه ساله در آغوشِ سرِ بریده، جان به جانان تسلیم کرد و او صبور است در غمِ بزرگِ کربلا و دوری از یوسف زهرا،  که این‌گونه موی سپید کرد در مصیبت نینوا و این بار این «صبر» است که در مقابلِ زینب (سلام علیها) سرِ تعظیم فرود می‌آورد؛ آنگاه که در نیم‌روز، سرِ ۷۲ تن از  برترینِ خلق در جلوی چشمان اهلِ حرم بر نیزه شد و «زینب» پرستارِ امامِ تب‌دار، قافله‌سالار حرم و «راویِ حقیقتِ هویتِ کربلا» گشت. ▪️آری! «زینب» است، «هویتِ حقیقیِ زنِ مسلمانِ انقلابی». 🖋آمنه عسکری منفرد @ghalamnegaremonfared
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جهاد تبیین، نمایشی دیگر از قدرت تدبیر زینب کبری(س) امام خامنه‌ای فرمودند: ▪️ این بزرگوار را، جهاد روایت را راه انداخت؛ نگذاشت و فرصت نداد که روایت دشمن از حادثه غلبه پیدا کند؛ کاری کرد که روایت او بر افکار عمومی غلبه پیدا کند. حالا تا امروز روایت زینب کبریٰ (سلام الله علیها) از حادثه‌ی عاشورا در تاریخ مانده، [امّا] در همان زمان هم تأثیر گذاشت در شام، در کوفه، در مجموعه‌ی سالهای حکومت اموی و منتهی شد به ساقط شدن حکومت اموی. ببینید! این درس است؛ این همان حرفی است که بنده همیشه میگویم: شما روایت کنید حقایق جامعه‌ی خودتان و کشور خودتان و انقلابتان را. شما اگر روایت نکنید، دشمن روایت میکند. ۱۴۰۰/۰۹/۲۱ @ghalamnegaremonfared
📌فردا خیلی دیر است... آن دختران و زنانی که به «بهانهٔ اعتراض به حجاب اجباری»، امروز شال و روسری از سر برداشته‌اند؛ آنان که به نام همدردی، آغوش رایگان تقدیم ‌می‌کنند، بدانند این پایان کار حجاب در ایران اسلامی نیست. امروز به بهانهٔ اعتراض به حجاب، بی روسری شدید و فردا بی‌عفت و برهنه و... 🇮🇷بدانید! مادران نجیب، عفیف، صبور و باهویت ایران اسلامی از نسل مادران انقلابند. همانها که دیروز سربازان خمینی را تربیت کردند، تا «نهال انقلاب» را با خونشان آبیاری کنند تا درخت تنومند انقلاب ریشه کند، امروز سربازان امام خامنه‌ای را در گهواره‌ها می‌پرورانند، تا «کسی حتی خیالِ کندنِ درخت انقلاب را در سر نپروراند.» 🇮🇷آری! سربازان ایران مقتدر را از گهواره‌ها درس شجاعت وشهادت آموختند، تا فردا روز که گرگهای طماع و حریص به برهنگی شما؛ شرفتان را نشانه رفتند؛ به دفاع از ناموس وطن، برای ایران مقتدر بایستند. 🇮🇷یقین بدانید! هم اینان که امروز شما را «به بهانهٔ، نه به حجاب اجباری»، بی‌روسری و بی‌هویت کرده به خیابانها کشاندند، فردا شما را برهنه و هرزه می‌کنند تا ... 🇮🇷پس دخترم، خواهرم! برای دفاع از شرف و حفظ هویتت، امروز به هوش باش وخودت را بازیچهٔ دستِ عمالِ فساد قرار نده، که فردا خیلی دیر است! 🖋آمنه عسکری منفرد @ghalamnegaremonfared
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖مهمان ویژه‌ی اعتکاف مادر در سجاده بود که باصدای دختر به‌خودآمد. «مامان زود بیایید! این دخترها را ببینید! رفتند پیش آقا جشن تکلیف گرفتند خوش به حالشون!...کاش من هم بین آنها بودم!...» مادر که اشک در چشمانش حلقه زده بود، وقتی شوق و حسرت  آمیخته با اشک را در چشمان ریحانه دید، گفت: «انشاالله تو جزء معتکفین میشوی. آنجا از خدا بخواه زیارت روی ماه آقا روزی ما هم بشود.» از روزی که خانم معلم در مورد اعتکاف در کلاس صحبت کرده‌بود، تقریبا نیمی از دوستان ریحانه مشتاق حضور در این مراسم شده بودند. ریحانه برای مادر تعریف کرد که خانم معلم برایشان این‌طور توضیح داده که: «در مراسم اعتکاف در بهترین مکان یعنی خانه‌ی خدا حاضر می‌شوید و سه شبانه‌روز در جمعی قرارمی‌گیرید که دائم در حال عبادت و ذکر هستند، محیطی پاک و سرشار از انرژی مثبت که تا در این موقعیت قرارنگیرید شکوه و معنویت آن را حس نخواهید‌کرد. اعتکاف فرصتی ناب برای تولد دوباره و خودسازی برای همه گروه‌های سنی است، اما شما دختران نوجوانم به دلیل قلب‌های پاک و آماده‌ای که دارید، بیشتر از ما بزرگترها استفاده‌ می‌کنید. دخترهای گلم اگر توفیق حضور داشتید، حتما برای ظهور امام مهدی دعا کنید.» یک هفته بود که منتظر خبر بودند. قراربود از طرف مسئول فرهنگیِ حوزه به آنها خبردهند که آیا ریحانه، واجد شرایط حضور در این مراسم هست یا نه. مادرش نذر امام جواد کرده بود، حالا که دخترش این همه مشتاق حضور است، شرایط برای حضورش فراهم شود. بالاخره دو روز مانده به شروع مهمانی، مسئول  حوزه  برای آخرین بار تماس گرفت و اعلام کرد متاسفیم، دختر شما ۱۲ سال دارد و  برنامه های فرهنگی اعتکاف ما برای دختران نوجوان و جوان ۱۴ تا ۲۰ سال برنامه‌ریزی شده. دختران مشتاق ۱۲ساله‌ی زیادی مراجعه کردند و ما همه‌ی تلاش خودمان را کردیم اما متاسفانه... » مادر درحالی‌که فکر‌می‌کرد چطور به ریحانه خبردهد، در قلبش خدا را شکرمی‌کرد که دختران هم‌سن وسال ریحانه، این‌قدر از اعتکاف امسال استقبال کردند. این نشانه‌ی روشنی از پررنگ بودن حضور پروردگار در قلب نوجوانانی بود که به تازگی طعم بندگی را چشیده‌بودند. اما در دلش هم ناراحت بود که این فرصت ناب نصیب ریحانه نشده. او دیده بود که دختر نوجوانش چطور خودش را برای حضور در این برنامه آماده کرده، به دنبال همسفر امین برای حضور در این سفر پربرکت بوده، اما حالا نمی‌توانست در مهمانی خانه‌ی خدا حاضر شود.  شب شد و ریحانه که طاقتش تمام شده بود، با هیجان و اضطراب از مادر پرسید: «چه شد؟ آیا می توانم در اعتکاف شرکت کنم؟» مادر دخترش را در آغوش کشید و  با ناراحتی جواب داد: «دختر گلم انشالله سال آینده. ظاهرا ظرفیت خالی باقی نمانده تا بتوانند از دخترانه ۱۲ ساله هم پذیرایی کنند چون قرار بود برای شما برنامه های ویژه‌ای تدارک ببینند، اما ظاهرا شرایط مهیا نشده.» برای لحظه‌ای هر دو سکوت کردند.مادر می‌دانست که چقدر فرشته کوچک خانه ناراحت شده اما کاری از دستش برنمی‌آمد.  برای شب میلاد امام علی (ع) در خانه مهمان داشتند. همه‌ی‌ وسایل پذیرایی رو آماده کرده‌بودند، اما هر دو بدون اینکه با هم از اعتکاف صحبتی کنند، به فکر سعادتی بودند که از ریحانه سلب شده‌بود. جمعه شب وقتی مهمانی تمام شد، ریحانه سراغ گوشی رفت تا سرگرم شود. یکدفعه صدای شادی‌اش بلند شد: «مامان ! مسجد‌الرضای محل خودمان، برای دختران ۱۲ تا ۱۸سال اعتکاف گذاشته. ای کاش اینجا ثبت‌نام کرده بودیم.» مادر بلافاصله با مسئول بسیج تماس گرفت و شرایط را توضیح داد اما جایی خالی در مسجد نمانده بود. مادر از عمق حان به امام رضا متوسل شد تا بهترین را برای دخترش بخواهد، انگار همین اعتماد قلب و جانش را آرام کرد. صبح روز ۱۳ رجب،  مادر که فرشته‌ی پاک خانه را روزه‌دار دید، فکری به ذهنش رسید. از طرفی می‌دانست که اولین شرط از شرایط اعتکاف، حضور معتکف از شب سیزدهم ماه رجب در مسجد است. بلافاصله با معلم ریحانه تماس گرفت و ماجرا را تعریف کرد. خانم معلم از فکر مادر استقبال کرد و قرار شد بعد از اعتکاف در درسها به او کمک کند.  وقتی ریحانه از فکر مادر مهربانش باخبر شد، هر دو شاد و امیدوار به سمت مسجد حرکت کردند. ماجرا را برای مسئول ثبت‌نام تعریف کردند واو سکوت کرد. مادر گفت: «من حاضرم غذایی را که شما برای افطار و سحری آماده می‌کنید برای دخترم حاضر کنم و بیاورم چون می‌دانم برنامه‌ریزی‌های شما برای پذیرایی معتکفین بسته شده است.» مسئول اعتکاف که شوق و اشتیاق را در چشمان مادر و دختر دید، گفت: «لطفاً کمی صبر کنید.»  🖋آمنه عسکری منفرد 📝...ادامه دارد @ghalamnegaremonfared
📝ادامه‌ی مطلب آن طرف‌تر با یکی از مسئولین بسیج صحبت کرد، سپس هردو با رویِ باز به سمت آنها آمدند و گفتند: «ریحانه جان به جمع مهمانان خدا خوش آمدی عزیزم! اما شما از الان معتکف نیستی، شما مهمان ویژه‌ی ما هستید.» ریحانه کمی در خود فرو رفت اما در همین هنگام مادر در گوشش گفت: «عزیزم خدا شرایط تو و تلاش و اشتیاقت را دیده و مطمئنم که جزء معتکفین به تو نگاه می‌کند. بسم الله بگو و وارد شو!» ریحانه که از شادی چون پرنده‌ای سبک‌بال شده‌بود، به یاد صحبتهای خانم معلم و فرصت نابی افتاد که مژده‌اش را قبلا شنیده‌بود. او که درهای رحمت خدا را بازمی‌دید، با شوق فراوان خود را به جمع مهمانان ویژه‌ی مهمانی رساند.» بالاخره روز ۱۵ رجب و آخرین روز اعتکاف فرا رسید و مادر برای اعمال ام‌داوود راهی مسجد شد. بعد از مراسم، مسئول بسیج اعلام‌کرد که بعد از افطار بچه‌ها با گواهی حضور در اعتکاف، راهی منزل می‌شوند. حالا ریحانه درحالیکه چون فرشته‌های آسمانی، در هاله‌ای از نور بود، از بوی شاخه گل نرگسی که به عنوان هدیه گرفته‌بود، سرمست در آسمان‌ها پرواز می‌کرد و در آغوش گرم و پرمهر مادر آرام‌گرفت. حالا او نیز همراه مادرش سجده‌ی شکر گذاشت و با سلامی از روی احترام و تشکر از میزبانی امام رئوف، امام رضا (علیه السلام) مسجد را ترک کرد. اکنون مادر و دختر هردو به فکر شروعی دوباره سرشار از پاکی و معرفت بودند و آن را هدیه‌ی باارزش امام رضا (علیه‌السلام) می‌دانستند.  مادر هم به سرعت به منزل برگشت و وسایل لازم را مهیا کرد و موقع نماز مغرب به او رساند. دیگر شوق و اشتیاق وصف ناشدنی در وجود هر دو موج می‌زد. گویی درهای بهشت برین به رویشان بازشده باشد. بالاخره روز ۱۵ رجب و اخرین روز اعتکاف فرا رسید و مادر برای اعمال ام‌داوود راهی مسجد شد. بعد از مراسم، مسئول بسیج اعلام‌کرد که بعد از افطار بچه‌ها با گواهی حضور در اعتکاف، راهی منزل می‌شوند. حالا ریحانه درحالیکه چون فرشته‌های آسمانی، در هاله‌ای از نور بود، از بوی شاخه گل نرگسی که به عنوان هدیه گرفته‌بود، سرمست در آسمان‌ها پرواز می‌کرد و در آغوش گرم و پرمهر مادر آرام‌گرفت. حالا او نیز همراه مادرش سجده‌ی شکر گذاشت و با سلامی از روی احترام و تشکر از میزبانی امام رئوف، امام رضا (علیه السلام) مسجد را ترک کرد. اکنون مادر و دختر هردو به فکر شروعی دوباره سرشار از پاکی و معرفت بودند و آن را هدیه‌ی باارزش  امام رضا (علیه‌لسلام) می‌دانستند. 🖋آمنه عسکری منفرد @ghalamnegaremonfared
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انتشار یادداشت " ماجرای یک پرسش" به تاریخ ۱۹ بهمن ۱۴۰۱ در ،شماره ۱۱۳۱ نشریه پرتو @ghalamnegaremonfared
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
 🔖یوم الله ۱۹بهمن، رزقِ لا یَحْتَسِب الهی یک هفته از ورود امام روح‌الله خمینی در بهمن سال ۱۳۵۷ به ایران گذشته بود و بعد از فرار شاه، دولت بختیار مدعی مقاومت در مقابل انقلاب بود که امام در بهشت زهرای تهران در جمع مردم غیور انقلابی فرمودند: «من تو دهن این دولت می‌زنم، من دولت تعیین می‌کنم، من به پشتوانه‌ی این ملت دولت تعیین می‌کنم…» مردم حاضر در صحنه در حالی شعار «الله‌اکبر» سر‌می‌دادند که هنوز از شایعه‌ی کودتای ارتش سردرگم بودند و ارتش را مقابل خود می دیدند و نگران آینده‌ی مبهم انقلاب بودند و درگیریِ نهایی ارتش و مردم باعث شده‌بود که عده‌ای خود را آماده‌ی نبرد مسلحانه کنند. با این‌‌حال امید داشتند که با تقویت روحیه‌ی انقلابی بین نظامیان ارتش، مقاومت دولت بختیار درهم‌شکسته‌ شده و ماموریت ژنرال هایزر در طراحی کودتای نظامی شکست بخورد.  این درحالی بود که عده‌ای از مقامات عالی‌رتبه‌ی نظامی به‌هیچ‌وجه زیرِ بارِ پذیرش انقلاب و اعلام همبستگی با مردم و انقلاب نرفته و همچنان از دولت بختیار حمایت می‌کردند. اما عده‌ای از نظامیان فداکار و متعهد نیروی هوایی در حرکتی متهورانه به سیل خروشان ملت پیوستند و با ابتکار، ایستادگی و کار به‌هنگام، وظیفه‌ی ملی مذهبی خود را به‌رخ کشیدند. ایشان در ۱۹ بهمن ۱۳۵۷ با حضور در اقامتگاه رهبر کبیر انقلاب در مدرسه‌ی علوی، برگ زرینی از افتخار، حماسه، رشادت و ایمان همافران را در دفتر پرافتخار تاریخ انقلاب اسلامی به‌ ثبت‌رساندند. «این حرکت ضربه‌ی آخری بود بر پیکره پوسیده‌ی رژیم پهلوی و خیمه‌ی منحوس آن رژیم را خواباند. آنها که دچار خطای محاسباتی شده‌بودند، از جایی ضربه خوردند که آن را محاسبه نمی‌کردند.» (بیانات رهبر انقلاب، ۱۹بهمن ۱۳۹۹).  آن روز همافرانِ نیروی هوایی ارتش، مدال افتخار سربازی امام عصر (علیه السلام) را از جان کلام امام روح‌الله دریافت کردند. این حرکت هوشمندانه، شجاعانه، مبتکرانه و برخاسته از روح ایمان به هدف، به هنگام بیعت و سلام نظامی در مقابل امام روح‌الله خمینی، قدم بزرگی برای ناامیدکردن دژخیمان رژیم منحوس پهلوی و خروشان کردن امواج انقلابی مردم داشت و نقطه‌ی عطفی برای پیروزی انقلاب در ۲۲بهمن ماه بود. اما نکته‌ی مهم این‌ است که «این حادثه بر اساس احساسات زودگذر و هیجانی نبود، بلکه عمق داشته و هدایت شده‌بود، هم‌چنان‌که مؤمنین بعد از این اقدام به‌هنگام نیروی هوایی  از نقطه‌ای که انتظار آن را نداشتند –رِزق لا یَحْتَسِب الهی– تقویت شده‌بودند.» در واقع «درس مهمّ نوزدهم بهمن سال ۵۷، اعتماد به وعده‌ی الهی، انتظار «رزق لایُحتَسَب»، تشویق به حضور و حرکت مستمرّی است که موجب نصرت الهی می‌شود.» (بیانات رهبر انقلاب، ۱۹بهمن۱۳۹۹). و از عصر همان روز در سال ۵۷ تا به امروز، قاب تصویر این بیعت مهم تاریخی در یوم‌الله ۱۹ بهمن سال۵۷، به عنوان سندی از اعلام همبستگی همافران با حرکت اسلامی مردم ایران و رهبری نهضت، همچنین عامل ماندگاری، اثرگذاری و تبیین این حادثه‌ی بزرگ  بوده‌است. 🖋آمنه عسکری منفرد @ghalamnegaremonfared
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖انقلابی‌گری یا انقلابی‌نمایی [۱].«کنش انقلابی» یک عمل مداوم است. انسان انقلابی، انسانی است که همواره و هم اینک در«فرایند انقلاب امروز» مشارکت داشته باشد؛ به فرموده رهبر کبیر انقلاب امام خمینی(ره): «ملاک حال فعلی افراد است.» این مهم نیست که کسی سابقه‌ی انقلابی داشته باشد، مهم این است که اکنون چه نسبتی با انقلاب دارد. درتحلیل رهبر انقلاب؛« انقلابی گریی یعنی، عادلانه، خردمندانه، دقیق، دلسوزانه، منصفانه، قاطعانه و بدون رودربایستی عمل کردن.»(بیانات ۹تیر۹۵). حال سوال اینجاست که اکنون که چنین تصویرِ جامع و روشنی که از این مفهوم دردسترس قرار گرفته، چگونه «انقلابی‌گری» دست‌آویزی برای فرصت‌طلبان و برای ضربه‌زدن به انقلاب وانقلابی می‌شود؟ [۲].«انقلابی‌گری» یک صفت است که در کنار هرحرفه‌ای می‌تواند قرار گیرد تا هویت بخشی کند. معلم انقلابی، عالم انقلابی، کارگر انقلابی. اما «انقلابی‌نمایی» خود یک حرفه است، یک شغل تمام وقت که تمام همتش «هزینه کردن انقلاب» برای انقلابی‌نمایی خودش است. «انقلابی» اما، تمام توان اعتبار و آبروی خود را برای دفاع از کیان انقلاب و نظام خرج می‌کند و خود و همه‌ی دارایی‌اش را وقف اقدام، عمل و خدمت بر اساس آرمان‌ها و ارزش‌ها می‌کند. [۳]. «انقلابی‌گری» یک هویت است که اثر آن «نمود بیرونی» دارد، نتیجه وثمربخش است، «انقلابی نمایی» اما سراسر نمایشگری است، گاه در جبهه باطل به رسم باطل در لباس حق وگاه درجبهه حق و باز به رسم باطل. [۴].«انقلابی» هر کجا باشد در هر کسوتی، هرجایگاهی، یک عنصر مفید، فعال، تحول‌گرا و مؤثر است. اما «انقلابی‌نما» به دنبال روزنه برای هوچی‌گری، تفرقه و نفرت پراکنی و امیدزدایی. «انقلابی» چون «عمار»، چون «میثم تمار» جان می‌دهد، اما پای انقلاب مردانه می‌ایستد. پای روشنگری، مورد افترا قرار می‌گیرد، از جان شیرین دست می‌شوید، اما دست از جانان برنمی‌دارد، حتی اگر برای انقلاب هزینه شود، اما «انقلابی نما» به هر دری می زند تا «همه‌ی هزینه ها برای او بشود، گاه از نظام، گاه مراجع و گاه ولی» و صیدِ کین می‌کند از آب گل آلود. [۵]. «انقلابی» اخلاق و تقوا را شرط صحت و ارزش عمل می کند، بنابراین اگر بیراهه پیداشد مسیر را گم نمی‌کند که اگر لغزید، چون معیارش حق است به سر چشمه‌ی نور برمی‌گردد، «انقلابی‌نما» اما اخلاق و تقوا را برای اهداف شخصی و گروهی به مسلخ می‌کشاند، ذبح می‌کند. خود را معیار حق دانسته و آنجا که کسانی را بر مدار خویش و اهدافش نبیند، «پیراهن عثمان به دست» حتی بر علی می‌تازد. آری! «انقلابی» چشم به دهان ولیّ دوخته، «آتش به اختیار» جهاد می‌کند، «انقلابی‌نما» گاه هیزم آتش و گاه باد که نه، طوفانی برای به آتش کشیدن انقلاب به راه می‌اندازد که اگر صحنه خالی شد، « انقلابی نماها»، «انقلابی‌ها» را تا مرز شهادت مورد اتهام و هجوم می کشانند. در حقیقت مرز بین «انقلابی‌گری» و «انقلابی‌نمایی» به باریکی و بُرّندگی صراط است. مردِمیدان می‌خواهد که سپر باشد برای به مسلخ‌نرفتن «انقلابی غیور» که اگر چنین شد، فَرقِ علی در محراب به خون خضاب می‌شود ، مردِ میدان می‌خواهد که تاریخ تکرار نشود. انتخاب اما با من و توست «انقلابی» باشیم یا «انقلابی‌نما»… 🖋آمنه عسکری منفرد @ghalamnegaremonfared
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌ادای دین به حافظان انقلاب بسیار پرکار و تلاشگر بود . تا دیر وقت کار می کرد و گاهی چندین روز به خانه نمی آمد . حتی با اصرار های او در محل کارش تصویب شد که جمعه ها هم سر کار بیایند . یک بار درحضور حاج قاسم سلیمانی شروع کرد به صحبت کردن برای بچه های گروه ، گفته بود : من اینطوری فهمیده ام که خداوند شهادت را به کسانی می دهد که پر کار هستند و شهدای ما غالبا همین طور بوده اند . حاج قاسم هم گفته بود : بله همین طور است . برادر شهید می‌گوید: «یک بار وقتی بعد از شهادتش به سر کارش رفتم دیدم روی کمدش این جمله از آقا را نصب کرده : در جمهوری اسلامی هرجا که قرار گرفته‌اید همان‌جا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه کارها به شما متوجه است.» 🌹شهدا با خونشان انقلاب را حفظ کردند و به ما سپردند، فردا در روز ۲۲بهمن همه‌ی ما می‌آییم تا به دنیا اعلام‌کنیم ما حافظ خون شهدا و آرمانهای انقلابیم.🌹 @ghalamnegaremonfared
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حاج احمدآقا خمینی(ره) نقل میکرد: وقتی که آیت الله خامنه ای در سفر کره شمالی بودند، امام گزارش های آن سفر را از تلویزیون میدیدند، آن منظره دیدار از کره، استقبال مردم و یا سخنرانیها ومذاکرات ایشان در آن سفر، خیلی برایشان جالب بود و فرموده بودند: الحق ایشان شایستگی رهبری را دارند. آقای خامنه ای تازه از سفر آمده بودند. به خدمت امام (ره) رسیدند. همین که امام آقا را دیدند، فرمودند: وقتی شنیدم هواپیمای شما در فرودگاه نشست، خیالم راحت شد. هر موقعی که تو به سفر میروی، من مضطرب هستم تا برگردی، خیلی سفر نرو! منبع : yaran.blog.ir @ghalamnegaremonfared
قلمْ‌نگارِ منفرد
حاج احمدآقا خمینی(ره) نقل میکرد: وقتی که آیت الله خامنه ای در سفر کره شمالی بودند، امام گزارش های آن
🔖خیلی سفر نرو تازه که وارد حوزه شده بودم، با کتابخانه انسی پیداکردم وصف‌ناشدنی. از کودکی عاشق کتاب بودم، حتی زمانی که سواد خواندن و نوشتن نداشتم، بهترین لحظات برایم زمانی بود که کتاب جدید هدیه می‌گرفتم. هیچ‌وقت یادم نمی‌رود در کتابخانه‌ی حوزه‌ی بانو امین مجله‌ای پیداکردم که روی جلد آن عکسی بسیار زیبا و دلنشین از امام‌خامنه‌ای در کنار ماه تمام در شب تاریک نقش بسته بود. جمله‌ی بالای صفحه‌ی جلد، توجه من‌ را خیلی به خودش جلب کرد. «هرموقعی که به سفر می‌روی من مضطرب می‌شوم تا برگردی، خیلی سفر نرو.» همان‌جا در دلم به طراح جلد نشریه هزاران‌بار آفرین گفتم و تصمیم گرفتم هرطور شده آن نشریه را تهیه کنم، چون به ‌نظرم‌رسید مطالب داخل نشریه خیلی جذاب باشد. دوستی داشتم که اتفاقا رفیق دوران راهنمایی و دبیرستانم بود و دنیای خواهرانه‌ای را تا ورود به حوزه با هم گذرانده بودیم. روزهایی پر از شادی، قهقهه، اضطراب و گاهی ...که مختص روزهای نوجوانی و جوانی دخترانه‌مان بود. تصمیم‌ گرفتم این‌بار هم او را در این شادی و شعف بی‌نظیر شریک‌کنم، به‌خصوص اینکه می‌دانستم او هم مانند من، از عمق جان خود را فدایی امام می‌خواهد. درست حدس زده‌بودم. وقتی عکس نشریه را به نرگس نشان‌دادم، بی‌اختیار اشک در چشمانش حلقه‌زد و لبخندی عمیق که نشان از شعف درونی‌ او داشت، بر لبهایش نقش بست. قبل از اینکه حرفی بزند گفتم: «اگر پیدا کردم برات می‌خرم ، به شرطی که تو هم...» در یک لحظه نگاهمان در هم گره خورد و با صدای بلند از ته دل خندیدم. هنوز صدای خنده‌اش در گوشم بود که گفت: « چه تقارن مبارکی! می‌دانستی قرار‌ است به زیارت حضرت ماه برویم! آن هم برای نماز‌جماعت، پشت‌سر آقا جانمون!». دیگر گریه امانمان نمی‌داد. خبری که نرگس به من داد مرا تا بالای ابرها با خود برد، جایی که گمان می‌کردم حتما فرشته‌ها از آنجا به حال ما وهمه‌ی نمازگزاران در این نماز غبطه‌می‌خورند. باصدای مسئول کتابخانه به خودم آمدم که می‌گفت: «خانم! مجله متعلق به کتابخانه‌ است. کجا می‌برید؟» اشک و خنده امانم نمی‌داد، اما در همین حال عذرخواهی کردم و مجله را تحویل دادم. آن روز عقربه‌ها خیلی تنبل شده‌بودند، انگار نمی‌خواستند به ساعت اذان ظهر نزدیک شوند. اما بالاخره صبر من بر کسالت عقربه‌ها پیروز شد و اتوبوسی که قراربود طلاب را تا حسینیه امام خمینی ببرد، آماده‌ی‌حرکت شد. کل مسیر حوزه تا حسینیه را در آسمان هفتم سیر‌می‌کردم و به‌ این فکر‌می‌کردم که این خاطره را چطور ثبت کنم. خدایا! من و دیدار حضرت ماه، من و اقتدا به نائب‌المهدی... به خودم که آمدم دیدم در صف جماعتی از مشتاقان سفید‌پوش ایستاده‌ام به انتظار برای دیدار حضرت‌ماه. صدای تپش قلبهای منتظر از زیر چادرها زیباترین و به‌یادماندنی‌ترین موسیقی بود که از آن‌روز تا به‌حال در گوشم مانده، صدای انتظار دیدار. تا اینکه صدای صلوات و سلام به امام فضا را عطرآگین کرد. به یاد روزی افتادم که ۵‌ساله بودم و با مادر و برادر کوچکم بعد از نماز ظهر به حسینیه جماران مشرف شده بودیم و از آن روز هم تنها صدای سلام و صلوات حاضرین و عطر گلاب و پرتوی از نور جمال امام خمینی در پشت پرده‌ی‌ چشمانم جاودانه شده ‌است. ناخودآگاه از‌ میان سرهای حاضرین در صف جماعت که چون لاله‌های تاب‌خورده با نسیم، خود را برای رساندن به نور ماهتاب تا آسمان به بالا می‌کشاندند، تلألویی از نور، چشمان خیسم را تا نهایت روشنی بالا برد، وقتی برای لحظه‌ای حضرت ماه را زیارت کردم. دیگر «من» نبودم که هر چه بود «او» شده‌بود و بازهمان عِطر آشنای گلاب که خاطره‌ی زیارت امام خمینی را برایم زنده‌کرد و از عمق جان آرزو کردم ای‌کاش عقربه‌ها در همین ثانیه از کار بیفتند تا فرصت دیدار برایم جاودانه بماند. ناگهان بی‌اختیار به یاد جمله‌ی روی مجله افتادم، انگار با همین چند لحظه توفیق زیارت، با ذره‌‌ذره‌ی وجودم این جمله را لمس می‌کردم که امام خمینی (رحمت‌الله‌ علیه) خطاب به امام خامنه‌ای فرموده‌بودند: « هر موقعی که تو به سفر می‌روی، من مضطرب هستم تا برگردی؛ خیلی سفر نرو.» 🖋 آمنه عسکری منفرد @ghalamnegaremonfared
🔖بقای انقلاب و اسلام برمدار بصیرت و غیرت دینی  [۱]. غیرت در فرهنگ لغت به معنی «تعصب/ حمیت/ صفت مردانگی/ مروت» آمده است و شامل مواردی همچون غیرت انسانی، دینی و...می‌شود. غیرت یکی از فطریات آدمی است و اسلام هم دینی است که بر اساس فطریات تشریع یافته است. وجود غیرت در جامعۀ انسانی از چنان اهمیت و ظرافتی برخوردار است که همواره به عنوان شاخصه‌ی بارز اهل ایمان و سرمایۀ انسانی معرفی شده‌است، تاجایی که شارع مقدس در تشریع احکام، به آن عنایت داشته است. حضرت علی( ع) در باب اهمیت و ارزش غیرت فرمودند: «ارزش انسان به قدر همت اوست، صدق او به اندازۀ جوانمردی او و عفت او به قدر غیرت اوست.»(حکمت ۴۷ نهج البلاغه). از طرفی بصیرت و روشن‌بینی هم یکی از لازمه‌های وجودی انسان در جهت رسیدن به ثبات فردی و اجتماعی به شمار می‌رود و تفکر و تدبر ناشی از بصیرت درسایۀ تقوای الهی، یکی از مولفه‌هایی است که می‌تواند حرکت ابناء بشر به سمت جهانی شدن مهدویت را جهت دهد. غیرت دینی از این باب که ناشی از بصیرت است، حائز اهمیت می‌باشد و می‌توان گفت؛ همین غیرت و بصیرت دینی است که در بزنگاه‌های حساس اجتماعی می‌تواند عظمت امت اسلامی را به رخ جهانیان بکشد. [۲]. نکتۀ قابل توجه این است که مسالۀ غیرت دینی مختص امروز دنیای اسلام نیست، بلکه از همان صدر اسلام و برپایی حکومت نبوی، این غیرت و حمیت مسلمانان درسایۀ رهنمودهای پیامبر اکرم(ص) بود که پیروزی‌های بزرگ را در جهت ابقای اسلام منجر شد. پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند: «الغیره من الایمان.....غیرت از ایمان است.»(من لایحضره الفقیه .ج۳ .ص۴۴۴). اساسا قیام امام حسین (ع) نیز بر مبنای غیرت، عزت و کرامت الهی شکل گرفت. غیرت دینی امام بود که سبب شد ایشان برای نجات دین حتی کوچکترین عضو خانوادۀ خویش را هم فدا کند. درحقیقت حماسۀ عاشورا محل تبلور غیرت دینی امام حسین (علیه‌السلام) و یارانشان بود که ذلت را نپذیرفتند و در راه آزادگی خون خود را نثارکردند. لذا هر زمان غیرت دینی با عقلانیت همراه شد، عاملی برای تبدیل تهدیدها به فرصت‌ها خواهد بود. « آنجا که درکربلا، عقل می‌گوید بمان و عشق می‌گوید برو......این هردو، عقل و عشق را خدا آفریده تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود. اگرچه عقل نیز اگر پیوند خویش را با چشمۀ خود نَبُرَد، عشق را در راهی که می‌رود، تصدیق خواهد کرد. آنجا دیگر میان عقل وعشق فاصله‌ای نیست.»(مرتضی آوینی، فتح خون، ص۳۹).  [۳]. تحقق انقلاب اسلامی ایران درامتداد حکومت ائمۀ معصومین (علیهم السلام) و طلیعه‌ی فجر صادق است که با رهبری حکیمانه و شجاعانۀ امام خمینی(رحمت‌الله علیه) و وامداری از آموزه‌های کربلا عقلانیت/ بصیرت/ حمیت/ غیرت دینی و اخلاص، تجدید کنندۀ مضمون بعثت در دوران معاصر شد. «اما دشمن از پا نمی‌نشیند و دنبال این است که فکر توحیدی را، فکر ولایت و محبت اهل بیت را، تعصب وغیرت نسبت به مبانی و اعتقاد به مبارزۀ ظالم را، اعتقاد به قبح و زشتی ظلم‌پذیری را، از دل این مردم با انواع حیله‌ها بیرون بکشد.»(بیانات رهبری،۱۲ دی ۱۴۰۰) .آنچه در۲۲ بهمن سال ۵۷ رخ داد تبلور همین غیرت و بصیرت بود که چون با اخلاص وشجاعت آمیخته شد، ملت را از ذلت واسارت نجات بخشید. «ملت ایران ملتی با استعداد، با استقامت و برخوردار از غیرت دینی و غیرت ملی است. به اسلام عمیقا ایمان دارد، به میهن خویش عشق می‌ورزد. اینها چیزهایی است که به ما اعتماد می‌بخشد که ملت ما قادر است به این هدف دست پیدا کند. تجربه همین را به ما نشان می‌دهد.» (مقام رهبری در جمع زائران رضوی، سال ۱۳۸۶). [۴]. «ایمان اسلامی، غیرت ایمانی، شجاعت، اهل اقدام بودن، پیشرو بودن، صف شکن بودن، کارهای برجسته و نوآوری در راه اهداف والا انجام دادن، زمان را شناختن، موقعیت را شناختن و کار متناسب با موقعیت انجام دادن.»( بیانات رهبری، ۲۸ بهمن ۹۲). اینها شاخصه‌هایی است که امت اسلامی را آماده می‌کند تا در بزنگاه‌های حساس تاریخی درست عمل کنند. مطالبه‌گری وکنش مناسب داشته باشند، انفعالی عمل نکنند. مانند حادثۀ ۹ دی سال ۸۸ که تهدید بزرگی راه افتاد، اما بصیرت و غیرت دینی مردم آن تهدید را به فرصتی برای پیروزی تبدیل کرد و آن ناشی از یک تصمیم جمعی برآمده از عقل جمعی بود؛ همچنین حرکت عظیم ملت مسلمان در تمامی دنیای اسلام در حادثۀ شهادت شهید سلیمانی که از نظر دشمن یک تهدید بود، اما غیرت ملت مسلمان آن را تبدیل به فرصت کرد و در نهایت اخلاص، تقوا، فرقان و ولایت مداری مطلق آن شهید بزرگوار بود که راه او را جاودانه کرد، که امروز ولی امر مسلمین جهان راه او را «مکتب سلیمانی» بنامند.  🖋آمنه عسکری منفرد 📝ادامه دارد... @ghalamnegaremonfared
📝ادامه‌ی مطلب [۵]. در پایان باید گفت؛ وظیفۀ امروز نخبگان جامعه این است که به عنوان خواصِ جبهۀ حق؛ تقوامدارانه، بصیر و غیرتمندانه و براساس نیازهای حقیقی وتکوینی مردم با لحاظ نیازهای دنیوی و اخروی آنان، مطالبات مردم را جهت دهی کنند. دراین صورت است که مردم بابصیرت و غیرت ناشی از آن، می‌توانند جریان‌ها را شناسایی کنند و با تقوا وارد عمل شده و از جریان‌های حق حمایت کنند. در این میان نقش رسانه قابل توجه است. رسانه یا با تقویت جریان حق و با استفاده از قدرت ابزاری خودش، مطالبات به حق را به سرانجام می‌ر‌‌ساند که در این صورت زمینه را برای ابقای نظام فراهم آورده و ملت را به سمت حیات طیبه رهنمون شده است و یا به قدری منفعلانه عمل کند که هیچ نقشی را به عهده نگیرد و یا «با میدان دادن به افراد سطح پایین و پرمدعایی که مبانی انقلاب را زیر سوال می‌برند.»( مقام رهبری، ۱۹ دی ۱۴۰۰)، در خدمت جبهۀ باطل قرار می‌گیرد. 🖋آمنه عسکری منفرد @ghalamnegaremonfared