#عجبناز
#نوکر_نوکران_حسین_علیهالسلام
اسمش عجبناز است، اهل استان فارس، در مسیر پیادهروی، میان موکبها میچرخد و پاهای خسته زائران را روغن میزند و ماساژ میدهد و تاولها و جراحتها را ضدعفونی و پانسمان، یک پلاستیک پر از پماد و باند و روغن دارد، چندتا را با هم ترکیب میکند و ماساژ میدهد.
وقتی عذرخواهی میکنی، به گریه میافتد و میگوید من نوکرِ نوکرهای امام حسینم، اشک میریزد و ماساژ میدهد و پانسمان میکند،
یک روضهی کامل است برای خودش،
میگویم مشهد برایت زیارت میکنم، میگوید بگو آقا من را بطلبد و باز گریه میکند.
میگوید پسرم رفت سوریه چشمش را از دست داد، خیلی گریه میکردم، یکشب حضرت رقیه را خواب دیدم که توی دستش را نشانم داد و گفت چشم پسرت پیش من امانت است، خیلی خجالت کشیدم
و دیگر برای پسرم گریه نکردم...
اینجا در مشایه، حسرتِ خوب بودنِ آدمها،
آدم را میکُشد... 🌱
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا اباعبداللهالحسین عليهالسلام...
پایان مسیر پیادهروی،
عَلَم بزرگِ ورودی ارض مقدس کربلا
@ghalamzann
#امحیدر
#عراقیهای_مهربان
در مشایه حوالی غروب که میشود اهالی روستاهای اطراف، کوچک و بزرگ میآیند و به زائران التماس میکنند که شب را مهمان آنها باشند.
امحیدر را همانجا دیدم، آمد و دستم را گرفت و گفت مبیت... مبیت... نظیف... طعام... ملابس... و کلمات دیگری که خلاصهی همه آنها این میشد که بیایید خانهام، تمیز است، غذا میدهم، لباستان را میشویم، جای خواب دارم، حمام هست و و و... امحیدر آنقدر اینها را مهربانانه و با التماس میگفت که اصلا توان نه گفتن پیدا نمیکردی و نه تنها امحیدر که همه کودکان و بزرگسالانی که در مشایه جلویت را میگیرند، همینها را همینقدر مهربانانه و ملتمسانه میگویند.
با امحیدر همراه میشویم، چند کودک دنبال ما میدوند و تلاش میکنند مارا منصرف کرده و به خانه خودشان ببرند، هدیههای کوچکی میدهم و سرهایشان را میبوسم و تشکر میکنم،
دوسه ساعتی مهمان امحیدر هستیم، بانوی نازنینی که صورتش نور دارد، نمیگذارد آب در دلمان تکان بخورد و طوری خودش را برای مهمان فدا میکند که باز هم برایمان فقط شرم و خجالت میماند.
در مشایه حتما مهمان خانه عراقیها بشوید، این را زحمت نمیبینند که اجابتِ دعاهایشان میدانند و شکر میکنند... 🌱
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#مهم
فرمودهاند*
اجر و پاداشی که زنان در سفر اربعین دریافت میکنند قابل قیاس با مردان نیست!
در شرایطی که به مردان توصیه میشود در طول سفر تیشرت خنک و حتی روشن بپوشند، زنان همچنان کمال پوشش را دارند و گاهی حتی بیشتر،
و این پوشش کامل - که البته تاج افتخار بانوی محجبه است - در هنگام وضو گرفتن و همهی اوقات دیگر، وقت زیادی میگیرد و زحمت افزونی دارد، شدت گرما که بماند.
خانمهایی که بچه همراه دارند که دهها برابر مضاعف... و این سختیها برای آقایان حتی قابل تصور هم نیست.
خداوند به بهترین شکل بپذیرد.
*خودم!
@ghalamzann
#میزبانان_مهربان
این موکب بستنی میداد و خدا میداند کودکان زائر چه ذوقی میکردند وقتی در صف، نوبتشان میشد و بستنی خوشمزه نصیبشان،
اینجا برای شاد کردن همه فکری کردهاند... 🌱
@ghalamzann
اهل ذوق که باشی به لیوانهای یکبارمصرف هم رحم نمیکنی!
این دو جوان لیوانها را طوری چیده بودند که دلت نمیآمد چای بخوری، وقتی پرسیدند چای عراقی یا ایرانی؟ و گفتم عراقی... به شکل عجیبی خوشحال شدند و گفتند شکرا!
عراقیها بخاطر ما ایرانیها، دو جور چای میگذارند و چقدر دوست دارند که ما چای و غذای آنها را دوست داشته باشیم...
@ghalamzann
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام آقا
که الان روبهروتونم ...
@ghalamzann
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جانم و قدمهای ناقابلم
فدای
دل عاشق و شکستهات
پیرمرد...
@ghalamzann
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مهمان_داریم
چرا گریه میکنند؟!
یعنی چه اتفاقی افتاده که مردانی به این سن و سال اینطور بیقراری میکنند و مانند مصیبتزدهها زار میزنند؟
ماجرا این است که اینها موکبداران عراقی هستند، موسم اربعین به پایان رسیده
و دارند بساط میزبانی را جمع میکنند
و دلشان دارد از غصه میترکد!
باورش سخت نیست، وقتی در مشایه ملتمسانه به پایت میافتند که اجازه دهی میزبانیات کنند و اینها همه بخاطر ربط تو به زیارت حسین علیهالسلام است...
این روزها زائران حرم رضوی در راهند، میشود آیا که وقتی ماه صفر به پایان میرسد، ما مشهدیها هم اینگونه اشک حسرت بریزیم که فرصت میزبان بودنمان تمام شده است؟!...
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
به گمانم
انسانها دوبار متولد میشوند
یک بار وقتی به دنیا میآیند
یکبار وقتی از خودشان عبور میکنند
کاش روزی برسد که
دومین تولد مبارکمان شود...
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
قلمزن
#مهمان_داریم چرا گریه میکنند؟! یعنی چه اتفاقی افتاده که مردانی به این سن و سال اینطور بیقراری می
#مهمان_داریم
مشهدیها مهمان داریم!
کمر خم کنیم و آستین بالا بزنیم
و شال خدمت ببندیم،
هر کجا که می بینیم کاری میشود کرد
و آتشی روشن است دستی بر آتش شویم
و حضور بزنیم که وقت حضور و غیاب،
حسرتِ غیبتها و از دست رفتنِ فرصتها، آزارمان ندهد...
موکبهایی راه افتادهاند که نیازمند حمایت شما هستند، زائر روستایی پیاده میآید، دمپاییاش پاره شده، لباس کم میآورد، جوراب میخواهد، دارو میخواهد، غذا میخواهد،
#کودکان_زائر خستهی سفر هستند و با هدیهای میتوان دلشادشان کرد،
اگر نذر یا نیتی دارید و دوست دارید سهمی داشته باشید، این حساب تا پایان ماه صفر به این موضوع اختصاص دارد:
5859831007297715(روی شماره بزنید، کپی میشود. اگر بعد از این تاریخ واریزی انجام شود صرف نیازمندان خواهد شد) ف. حاجی وثوق @ghalamzann
#به_جان_نشست
"خدا به همه افرادی که پرچم این دستگاه را «به هر شکل و به هر نیت» برپا میکنند، خیر و توفیق خدمت دهد
که در عظمت این دستگاه، حتی نیتها و قصدها هم گم میشود..."
...
هدایت شده از خیریه شهدای نوفللوشاتو
🔹تهیه #نوشتافزار برای کودکان نیازمند
با نزدیک شدن سال تحصیلی و لزوم تهیه لوازمالتحریر برای فرزندانمان،
کودکان نیازمند نیز چشمانتظار اقلام ضروری برای مدرسه هستند.
در هنگام بازگشایی مدارس، هیچ چیزی به قدر نوشتافزار جدید برای یک کودک جذاب و خوشحالکننده نیست.
✅شما میتوانید در تهیه ابزار تحصیلی کودکان نیازمند مشارکت کنید یا از آنچه فرزند شما اضافه دارد، اهدا نمایید.
✅اگر کیف مدرسه در منزل اضافه دارید، حتی اگر استفاده شده اما تمیز است،
لطفا به خیریه تحویل دهید.
چند کودک را میتوانید خوشحال کنید؟
6037997950204496(شماره قابل کپی شدن است) 🔹شماره کارت خیریه فقط تا اول مهر به این حرکت ارزشمند اختصاص خواهد داشت. @kheiriyehnofel
May 11
#وقتی_عشق_را_قاب_میگیرند
پاهایی که لنگ میزنند
انگشتانی که پانسمان شدند
و صورتهای آفتابسوخته
زائران پیادهی آقا رسیدهاند... 🌱
@ghalamzann
"اتفاقِ دوستان با هم دعای جوشن است
سختی از دوران نبیند دانه تا در خرمن است"
کاروانهای #زائران پیادهی اهل #سنّت هستند، اسم یکی از کاروانها، #شهدای_گمنام است. از جاهای مختلف آمدهاند، کردستان، کرمانشاه، تربتجام، گلستان و و و...
#پیاده این راههای طولانی را آمدهاند برای زیارت #علیبنموسیالرضا علیهالسلام،
و برای ایشان نوحهخوانی میخوانند.
با هر کدامشان که حرف میزنی، دلش برای امام مهربانیها میتپد، درست شبیه من و توی شیعه و ابایی هم ندارد که محبتش را و ارادتش را بیان کند.
مردمانِ عجیبی هستند، آنطرفتر، روستایی که #جمالده صدایش میکنند و اهالیاش اهل سنّت هستند، چندروز است که میزبان زائران پیادهی آقا شدهاند. چندروز است که درهای خانههایشان را باز کردهاند و صبحانه و ناهار و شامِ زائر را تأمین میکنند.
خوش به حال سرزمینی که #تفاوت مذهب نتواند مانع #برادری مردمانش باشد.
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#محمدباقر
#زائر_کوچولوی_امام_رضا_علیهالسلام
4 ساله است آمده و میگوید که هندوانه میخواهد، میگویم تمام شده، گریه میکند، دلم کباب میشود، از کجا باید این وقت شب در موکب برایش هندوانه پیدا کنم!
میگویم محمدباقر من برایت یک چیز خوشمزه دیگر میآورم، میخندد و قبول میکند. دستم را جلو میبرم و میگویم حالا دوستیم با هم میگوید بله، میگویم بزن قدش، محکم میزند، آخ که میگویم خوشش میآید و بعدی را محکمتر میزند، میگویم پیاده آمدی قوی شدی، بیشتر خوشش میآید، بعد میگوید پیش ما بیا، میپرسم از کجا آمدید؟ مادرش میگوید جوین و بعد توضیح میدهد که برایش موز خریده و خورده است. ادای گریه درمیآورم که محمدباقر من موز میخواهم چرا برایم نگه نداشتی؟ میگوید برایت یک پلاستیک موز میخرم، میخندم و دوباره دست دوستی میدهیم، میرود و در حیاط موکب مینشیند، میروم از بچهها میپرسم تا خوردنی برایش پیدا کنم، یکنفر بيسکوئيت کرمدار میدهد، برایش میآورم، با خوشحالی و لذت مشغول خوردن میشود.
از مادرش میپرسم از جوین با این بچه پیاده آمدی؟ میگوید از من تندتر میآمد اما هر جا خسته میشد به پشتم میبستم. میگویم محمدباقر خیلی مرد شدی، میگوید شما محمدباقر ندارید؟ میگویم نه، ۴ تا انگشتش را جلو میآورد اما میگوید برایت ٢ تا محمدباقر میخرم، میگویم آخ جون چه خوب، میگوید بعد تو محمدباقرت را بیاور که با من بازی کند. قبول میکنم و به خوردنش ادامه میدهد.
دارم فکر میکنم مردمی که محمدباقرها دارند، نه کم میآورند، نه خسته میشوند
و نه تسلیم... 🌱
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#روایت_خادمی
روایتهای خانمها را از تجربههای خادمی درکانال جریانیها بخوانید:
@jaryaniha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شام_غریبان
این خیابانها بعد از چند شبانهروز
هنوز خالی نشدهاند
#مردم انگار نمیخواهند دل بکَنند،
خسته نیستند!
خیابانهای مشهد، در شامگاه شهادت،
همچنان با حضور متراکم آدمهای عاشق،
بیدار و زندهاند... 🌱
@ghalamzann
#دهه_هشتادیها
#روایت_خادمی
در موکب احبابالرضا علیهالسلام بیش از هزار زائر آمده بودند و بچههای دهه هشتادی موکب را میگرداندند. برای همه چیز تدبیری وجود داشت، فضای بازی کودکان، دعوت از مربیان بازی، فضای بهداری و درمان و ماساژ، غرفه فرهنگی، غرفه ارائه ملزومات مسافر و زائر، چایخانه و تدارکات و پذیرایی که به شکل مستمر و متنوع انجام میشد.
بچهها کمترین استراحت را داشتند، رتق و فتق امور این هزار و اندی نفر، کار مداوم لازم داشت و همه آنقدر پای کار آمده بودند که کار برایشان کم میآمد.
چندنفر به شکل دائمی پای شیر آب و مشغول شستشو بودند، رفت و آمد پیوسته زائرین و استکانهایی که پر و خالی میشدند و وسواس و دقت دخترانه در شستشو، چایخانه را یک پاتوق گرم و دوستداشتنی کرده بود.
چندنفر جارو و خاکانداز از دستشان نمیافتاد، جمعیتی در تدارک پختن غذا کمک میرساندند، جمع میشدند دورهم، پیاز پوست میکردند و اشک میریختند و خاطره میساختند، رقابت در نازک کندن پوست سیبزمینیها، پاک کردن حبوبات و هر آنچه که باید برای این چندروز انجام میشد و کم نمیگذاشتند.
اتاق بهداری همیشه شلوغ بود، زائرین خسته با درد و زخم و تاول پا میآمدند و پرستاران مهربان به دادشان میرسیدند، بعضی هم در مسیر راه سرما خورده بودند و درمان میگرفتند.
بخش کودکان باز هم جذابترین قسمت موکب بود. بازیهای متنوع، کاردستیها و نقاشیهای زیبا و جمع باصفا و دوستداشتنی کودکان روستایی، این قسمت را دلنشینتر کرده بود.
دهه هشتادیها، نسلی که ظاهرا با ناز و نوازش بزرگ شدهاند و کمتر سختی و کار زیاد را تجربه کردهاند، این چندروز کم خوابیدند و خیلی زیاد کار کردند،
دهه هشتادیها #برگ_برندهی کشوری هستند که قرار است سهمش را در ایجاد #تمدن_اسلامی ایفا کند... 🌱
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#من_کیستم
هرچه مرا خوشحال میکرد
یا رنج میداد،
من همان بودم، همانقدر بودم!
به خودم میگفتم تو فریب کارهای بزرگ
و کوچک و حرفهای ریز و درشت را نخور،
تو درست همان هستی
که تورا خوشحال
و یا رنجیده میکند...
#عین_صاد
@ghalamzann
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا به حال #پدر_شهید دیدهاید؟!..😭
نفرین بر کسی که
روی خون شهید پا میگذارد
و روی قلب پدر و مادر شهید
توی مسئول یا منِ غیرمسئول...
@ghalamzann