جهان اگرچه که در ظاهر امنوآرام است
ولی بدون تو در هالهای از ابهام است
تمام آنچه که دربارهی تو میدانیم
اگر درست تامل کنیم، اوهام است
قسم بهدوستی گرگومیش صبحوغروب
که غیر بام تو هر بام دیگری دام است
در این زمانهیشهرت خوشابهحال دلی
که آشنای تو و بین خلق گمنام است
تفاوتی نکند پیر یا جوان بودن
کسی که از غم هجران نمرده ناکام است
در این تلاطم امواج تند سردرگم
خیال هر اقیانوس با تو آرام است
برای سوختن آمادهاند عشاقت
چرا که پخته شدن آرزوی هر خام است
سپیدهوار سر از شب برآر ای خورشید
که آفتاب جهان بیتو بر لب بام است
#مجتبی_خرسندی #شعر #امام_زمان
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
#زبانشناسی
✍ مهمترین راه و بارورترین روش برای ساختن واژههای علمی:
مهمترین راه و بارورترین روش برای ساختن واژههای علمی، ساختن مصدر تبدیلی یا به اصطلاح «مصدر جعلی» است. در فارسی نیز مانند انگلیسی، فرانسه، عربی و بسیاری از زبانهای دیگر باید از اسم یا صفت فعل بسازیم تا بتوانیم مشتقات لازم را از آن به دست بیاوریم و گره کار خود را بگشاییم. تنها با ساختن فعل است که میتوان مشکل واژههای علمی را بهطور گروهی حل کرد؛ مثلاً اگر از «یون» با پسوند فعلساز «– یدن» فعل «یونیدن» ساخته شود، میتوان برابرهای لازم را به دست آورد.
واژههای که از «یونیدن» ساخته شدهاند: یونیدن، یونیده، یوننده، یونش، یونیدگی، یونشپذیر، یونشپذیری، اتاقک یونش، انرژی یونش، پتانسیل یونش، ردِ یونش، گاز یونیده، تابش یوننده.
نخستین کسی که به این فکر جامهٔ عمل پوشانید دکتر غلامحسین مصاحب بود که در دایرةالمعارف فارسی افعالی مانند «قطبیدن»، «اکسیدن»، «برقیدن» و «یونیدن» را به کار برد.
✅ محمدرضا باطنی، پیرامون زبان و زباشناسی، چاپ چهارم، تهران: آگه، ۱۳۹۳، ص ۵۸.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
🔹 من از زندگیای که دارم ناراضیام.
🔹 من از این زندگی که دارم ناراضیام.
🔹من از این زندگی، ناراضیام.
🔸 نکته
۱. گاهی برای اینکه دو «ی» پشت سر هم نیاید، میتوانیم پیش از واژۀ پایانیافته به «ی» (مانند «زندگی»)، صفت اشارۀ «این» یا «آن» بیاوریم. بهطوریکه، خواندن و تلفظ جملۀ اول بسیار راحتتر است و مشکل جملۀ دوم را ندارد.
۲. پیداکردن راه سوم گاهی سادهتر است و درستتر.
#علیرضا_حیدری
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
ذکاوت
برخی معتقدند ذکاوت در عربی بهکار نرفته و از ساختههای فارسیزبانان است.
پاسخ:
۱. این واژه دستکم از سدۀ هفتم در متنهای معتبر فارسی بهکار رفتهاست:
قرن ۷: بی غرض میکرد آندم اعتراف / کز ذکاوت راندیم اسب از گزاف (مولوی، مثنوی معنوی، ج ٢، ص ۴٧٧).
قرن ۸: شمسالدینمحمدشاه ... عقل و دَها و فِطنت و ذکاوتی بهکمال داشت (منشی کرمانی، سمطالعلی، ص ۶۶).
قرن ۸: کمالالدین ... چون در ذات مولانا فطانت و ذکاوت عظيم میدید، در تعلیم و تفهیم او جد بیحد مینمود (افلاکی، مناقبالعارفين، ج ۱، ص ۷۷).
قرن ۱۰: مدرس ... انوار حقایق و حدس و ذکاوت بر حاشیۀ جبین مبینش مطالعه نمود (واصفی، بدايعالوقايع، ج ٢، ص ١۶).
قرن ۱٣: من ... به ذکاوت و نکتهدانی آن عالیجاه بسیار معتقد شدم (نامههای قائممقام، ج ٢، ص ١۶٣).
٢. در عربی ذَکاوت به همین معنی رایج در فارسی بهکار رفتهاست و از این دیدگاه با دیگر واژههای عربیِ موجود در فارسی تفاوتی ندارد (← منبع).
منبع:
Dozy, R (1881), Supplément aux dictionnairies arabes I-II, Leyde, vol. 1, p. 488: “pénétration d’esprit”.
پیکرههای زبانیِ استفادهشده در این پژوهش:
۱. پیکرهٔ گروه فرهنگنویسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، به سرپرستی دکتر علیاشرف صادقی
۲. نرمافزار درج ۴، شرکت مهرارقام رایانه
فرهاد قربانزاده
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
به دورانی از زمان سفر کنیم که دهکدهای کوچک و زیبا در دل جنگلهای گرم و آرام قرار داشت. این دهکده، با خانههای روستایی سنتی و خیابانهای خاکیش، زیبایی و آرامشی بینظیر را به دوران کودکی و پر از داستان و خاطرات به اهالی روستا می دهد.
غروب آفتاب در این دهکده از زیبایی خاص برخوردار بود. زمانی که آسمان طلایی و نارنجی شد و پرندگان به آهستگی به پرواز درآمدند، تمامی ساکنان دهکده به سوی میدان مرکزی حرکت میکردند و از زیر درختان گیلاس شروع به خواندن قصهها و شعرهای خود میکردند.
یک شب خاص، وقتی که آسمان پر از ستاره بود و هوا خنک و دلپذیر، داستانی غمگین رخ داد. یکی از اهالی، که دهکده را از خطرات جنگلها و حیات وحش محافظت میکرد، مراقبت از بچههای دهکده را بر عهده داشت، اما برخی از بچههای روستا، به اطراف دهکده رفته و در تاریکی شب گم شده بودند.
ساکنان دهکده در طول شب به دنبال بچهها بودند، با امید به پیدا شدن آنها. داستان غروب دهکده در اینجا آغاز میشود؛ یک داستان پر از ماجراهای مهیج و هیجانانگیز که ماجرایی از عشق، دوستی، و پیوستگی انسانها با طبیعت را روایت میکند......
ادامه داستان را بنویسید......
#غلط_ننویسیم
#نویسندگی
🖊@ghalatnanevisim
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
حکایت به قلم "ســاده و روان"
📚 باب دوم : در اخلاق درویشان
🌺 حکایت ۴۰
💫 جوانی از شدت مستی بر روی زمین افتاده بود و هیچ اراده و اختیاری در او نبود. شخصی پرهیزکار از کنار او در حال گذر بود و برای مدتی به آن جوان خیره شده بود. آن مست سرش را بلند کرد و گفت:
" اذا مَرّوا بِاللغو مَرّوا کراماً " (۱)
🔸اذا رأیت اثیما کن ساترا و حلیما
🔹یا من تقبح امری لم لاتمر کریما (۲)
🔸متاب ای پارسا روی از گنهکار
🔹ببخشایندگی در وی نظر کن
🔸اگر من ناجـوانمردم به کردار
🔹تو بر من چون جوانمردان گذر کن
۱_هنگامی که با لغو و بیهودگی برخورد می کند، بزرگوارانه از آن میگذرند.(سوره فرقان_۷۲)
۲_هر گاه گنهکاری را دیدی عیب پوش و بزرگوار باش ای کسی که کار مرا زشت می شماری چرا بزرگوارانه بر من نمی نگذری
#غلط_ننویسیم
#حکایات_سعدی
🖊@ghalatnanevisim
6.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟨 رمز موفقیت
در نویسندگی
و ویراستاری
از رموز موفقیت در نوشتن و نویسندگی و ویراستاری، گوش دادن به شعر است؛ البته اشعاری که خوب نیز خوانده شوند.☝️
#نویسندگی
#ویراستاری
#نوشتن
#شعر
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
🟨⬛️🟨⬛️🟨⬛️🟨⬛️🟨⬛️🟨⬛️🟨⬛️
گرفتن
به کار بردن این واژه در معنی "درک کردن، فهمیدن، متوجه شدن و ..." بر اثر گرتهبرداری از زبان انگلیسی است. در زبان معیار بهتر است از این نوع کاربرد پرهیز کنیم:
نمونهی غیرمعیار: مطلب را گرفتم لازم نیست دیگر توضیح بدهید.
نمونهی معیار: مطلب را فهمیدم لازم نیست دیگر توضیح بدهید.
🔸فرهنگ درستنویسی سخن، دکتر حسن انوری، انتشارات سخن، ص ۲۸۲
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim