غلیان قلم
🔹تأملی در سهگانه علم و معاش و ثروت ✍️حمید احتشامکیا 🔸این یادداشت را برای کسانی نگاشتهام که مید
#مطلب_شما
سلام طرح این پرسش در زمانه ما بیش از گذشته خودنمایی میکند
به ویژه اگر مجال آنرا توسعه داد و از منظر روابط قدرت هم بازخوانی کرد
اما پاسخ که فرمودید به نظرم کمی شتابزدگی دارد و جا دارد هنوز واکاوی بهتری صورت بگیرد
از آنرو که بیش از آنکه تصمیم بگیریم در دوگانه حاضر چه کنیم، باید دید چه زمینههایی سبب تشدید از این دوگانگی شده و اسباب خروج از وضعیت آن چیست؟
به نظر در اندیشه معرفتی اهل بیت - برخلاف روایت مسلط که نسبت زاهدانه طالب علم پررنگ میشود - صورتبندی دیگر از این دونسبت میتوان یافت ✅
#مطلب_من
مسئله من در جامعه امروز مسئله فرزانگی است. به نظرم یکی از پایههای مهم جمعمان در حیات اجتماعی، پایگاه فرزانگی است. وقتی بیرغبتی در توجه به علم -بهویژه علوم پایه؛ یعنی همان جایی که علم معنای اصیلش را بازمییابد- را مشاهده میکنم یا وقتی در حاق این واقعیت نظر میکنم، چیزی که مشاهده میکنم، میل به ثروتاندوزی است.
🔸افراد حتی اگر علم را طلب میکنند فیالواقع بهمثابه ابزاری برای جلب و جذب ثروث طلبش میکنند. طلب آلی و طلب غائی دو نوع طلب کاملا متباین هستند. تباین به این معنا که یکی فدای دیگری میشود و شما نمیتوانید بین هر دو جمع کنید. باید فداشونده را انتخاب کنید. ثروث اگر ابزارِ علم باشد، معنایش به معاش تقلیل پیدا کرده و اگر غایت باشد، علم به تکنولوژی فروکاسته میشود.
🔸نسبت بین این دو از این جهت برای من مسئله است که فناوری، علم تقلیلیافته برای ثروت است. من میخواهم بنیان خبیث تکنولوژی را نشان دهم. خبیث ازآنرو که شیره فرزانگی را میکشد. اما آیا امکان دارد علم در معنای اصیلش پایبرجا بماند و محصول فناوری را نیز به ما بدهد و در عین حال، طلبش همان طلب اصیل باشد و روح فرزانگی را به اسارت نکشد؟ پرسشهای دیگری نیز مطرح است.
🔸یادداشت من از سرچشمهها شروع شده و تا میدان شهر ادامه پیدا خواهد کرد و یقه مدیریت شهری را خواهد گرفت. خلاصه اینکه در این سطح بهمثابه مسائل خام سنتی باقی نخواهد ماند.
🔸هوسرل در تحقیقات خود، چیستی منطق را بهمثابه ابزار و آلتی برای علم شروع میکند و در ادامه، مسئله منطق را به سطح متافیزیک کشانده و آن را علمالعلم دانسته است. خوبی پژوهشهای منطقی هوسرل آن است که مسائل منطق را بهمنزله مسائل متافیزیکی مطرح میکند. من هم میخواهم سطح متافیزیک مسائل فناوری و عصر سایبری را نشان دهم. قصدم طرح خام و سطحی دعواهای کهنه، آنگونه که روایت شده نیست. میخواهم روایتی جدید از دعوای قدیمی نشانتان دهم.🙏
🔹ایام بلوا
✍️حمید احتشامکیا
🔸آخرین پرده از یک نمایشِ سیاسی در کشور را با هم نظارهگر بودیم. سکانس به سکانس این نمایش، خندههای تلخی بر لبانِ آدمی مینشاند.
🔸این یادداشت را قبلا در نقد انتخاباتِ جاری یعنی انتخابات به سبک جمهوری اسلامی ایران نگاشتم که بنابر مصلحت، امشب و در پایان آخرین پرده از این طنز سیاسی منتشرش میکنم، تا ناممان در لیست بدخواهانِ نظام و تحریمکنندگانِ انتخابات جای نگیرد.
🔸همچنین لازم میدانم تأکید کنم، من هم مثل بسیاری از شما، برای تأییدِ استقلالِ نظام جمهوری اسلامی ایران و گفتن یک نه محکم به دولتهای گرگصفت و استعمارگرانِ پیرِ سلطهطلب، در انتخابات شرکت کردم، اما نقدم را هم مینویسم.
🔸اصول انتخابات به عنوان یک شور اجتماعی باید از شعور اجتماعی هم برخوردار باشد. شعور اجتماعی یعنی انتخاب یک دستگاه، انتخاب یک طرح و ایده، انتخاب یک جریان فکری، انتخاب یک برنامه مدون، نه انتخاب یک فرد حقیقی بماهو حقیقی.
🔸فرض کنید سه یا چهار جریان فکری در کشور وجود دارد که هر جریان، رویکردهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود را دارد و خروجی هر جریان چه در قالبِ وضع قانون و چه در قامتِ نحوه اداره کشور، مشخص است. آن وقت شما مثلا طرفدار آزادسازی قیمتها هستید و یکی طرفدار اقتصاد دستوری؛ اینجا انتخابات معنادار میشود. یکی طرفدار فیلترینگ و دیگری ضد فیلترینگ است. اینجا انتخابات معنادار است.
🔸هر جریان فکری باید با استفاده از راهکارهای موجود از سالیان قبل دیدگاههای خود را مطرح کند تا هم فکرش شناخته شود و هم نقدش بر رویکردهای رقیب. خلاصه بدون احیای این احزاب و انجمنها، انتخابات فقط یک نمایش و بیشتر یک طنز سیاسی است.
🔸ناگهان شهر پر میشود از تصاویر و نامهای افرادی که بر در و دیوار چسبیدهاند. کاندیدا مثل قارچ از زمین و زمان میرویند و در بین شاخههای درختان یا پایههای چراغِ برقِ خیابان در هم وول میخوردند. بعضی درحالیکه از پُلها و معبرهای هوایی آویزانند، ازِمان تقاضای رٲی دارند.
🔸گاهی چنان در هم چپیدهاند که نام یکیشان با نامخانوادگی دیگری خوانده میشود. این درهم تپیدنها و چپیدنها مهم نیست، مهم آن است که برای اولینبار است که میبینیشان و هیچ نمیشناسیشان.
🔸 مهمتر اینکه در یک پیام یا طی یک سخنرانیِ آتشین، باید تصمیمت را بگیری و الا به کبیره مبتلا شدهای که چرا رأی نمیدهی ....
🔸واقعا این انتخاباتی که ما دیدیم، نمایشی نیست؟ آیا میتوان از این نامزدهای انتخاباتی یک صورتبندی منطقی ارائه داد؟ آیا میتوان لوازم منطقی انتخاب هر یک از کاندیدا را تعیین کرد؟ چقدر رایج است که ما به یک فرد رأی میدهیم و بعد در برابر تصمیمات و انتخابات آن فردِ منتخب غر میزنیم و موضع میگیریم که چرا به فلان لایحه رأی داده یا چرا به فلان لایحه رأی نداده؟ خوب اگر شما به جریانی رأی دادهاید که بالطبع مدل فکر و اندیشهاش این است که آن لایحه را قبول ندارد، دیگر اعتراض چرا؟
🔸البته از آنجا که نه جریانهای فکری در کشور آنقدر گسترده و پویا است و نه کثرت احزاب آنچنان جدی، بدیهی است که ملت هم صرفا براساس یک جو رسانهای به فردی رأی میدهند که توابع بعدیش آنچنان که بعدا روشن میشود، روشن نیست.
🔸خلاصه اگر میخواهیم انتخابات از این وضع مضحک و نمایشی درآید، لازم است انجمنها و احزاب سیاسی به دور از نگاههای امنیتی، احیاء و پویا شوند. انجمنها نیز باید با کار و فعالیت جدی، ضمن نقدِ علمیِ وضع موجود و نظریهپردازی در حکمرانی، به تربیت نیروهای انسانیِ کارآمد بپردازند و در یک فرآیند بلندمدت و منضبط، نمایندگان خود را به جامعه بشناسانند تا در وقت انتخابات شاهد چنین بلوایی نباشیم.
🔸مردم ما نیز لازم است از طریق همین احزاب و انجمنها و همچنین از طریق رسانههای دیگر بدانند وضع موجود، محصول چه تصمیماتی و هر تصمیم، محصول چه تفکراتی و هر فکر، محصول کدام جریان فکری است تا بتوانند تغییر را به معنای واقعی و نه نمایشی رقم بزنند.
@ghalayaane_ghalam
بارش هرچند اندک برف و بارانِ امسال، گرچه مایه دلخوشی است، اما نباید از وضع روبه خشکسالی غافل ماند.
نباید هیجانات حاصل از یک بارشِ چند روزه ما را از تجدیدِ نظر در عملکردی که خشکسالی را در پیش دارد، بازدارد.
من درباره برف و باران صحبت نمیکنم. من حتی کاری به خشکسالی هم ندارم.
@ghalayaane_ghalam
غلیان قلم
🔷استعاره شیطان ✍️حمید احتشامکیا 🔸امیدوارم این یادداشت چراغی باشد برای بهتر دیدهشدن صحنهای که در
یکی دیگر از #استعارههای_شیطان، اعوجاج و کژی در ادراک است. واقعیت که همواره قائم به ذات انسان کامل یا همان ولی خداست، دائما در تبوتاب است، اما اعواج و کژیِ در ادراک، مانع بازتاب حقیقت و درک آن است. این کژی و اعوجاج، در مقابل آن تابش، خنثی نیست؛ یعنی بالاخره محصول آن تابش و این ذات ناصاف میشود ادراک شیطانی که مطابق با واقع نیست، اما برای خودش چیزی است.
🔹رسانه بهمثابه هنری در قله هِرَم
✍️حمید احتشامکیا
🔸در این یادداشت به تحلیلی از چیستی و ماهیت رسانه و مقایسه آن با رسالت هنر در گذشته پرداختهام تا از این طریق، ذاتِ زینتگر رسانه را نمایانتر از قبل بنمایانم.
🔸خوب است بدانید هنر به روایتی اصیل در فرهنگ ما و چهبسا در سایر فرهنگها، چیزی نیست که ارزش بالذات داشته باشد. یعنی هنر امری اصیل نیست، بلکه قرار بود اصیلنما باشد. هنر، همیشه نقشِ زینتگری برعهده داشته است. یعنی کسی هنر را برای هنر نخواسته است، هنر را برای این میخواهند که با آن، چهره امرِ اصیل را بیارایند تا توجهها به سمتو سوی آن جلب شود.
🔸کار هنر نشاندادن امر اصیل از طریقِ زینتبخشیدن به آن است. هنر، زینت میبخشد تا توجه را جلب کند. هنرِ شعر، متنِ اصیل را به نظم میکشد و هنر خوشنویسی، خوش مینویسدش و هنر آواز، خوش میخواندش.
🔸هنرِ شعر، هر متنی را نظم نمیدهد. هنرِ خوشنویسی هم هر لاطائلات و اباطیلی را خوش ننویسد. هنر شعر و هنر خوشنویسی قرآن حافظ و گنج نظامی را زینت میدهد تا دیده شود و در اذهان باقی بماند، اما سگ ولگرد را رها میکند تا گم شود که در حدیث آمده است: «الباطل یموت بترک ذکره». آری هنر، ذکر و یادآوری امر اصیل است.
🔸هنرِ تهذیب در خدمت امر نفیس است، نه هر مزخرف مُهملی که نگاشته شود. رسم بود متون اصیل، از قرآن تا متون حدیثی و فقهی و فلسفی، تهذیب میشد. تهذیب میشد تا جذاب شود. جذاب میشد تا هوس شود. هوس که شود، خوانده میشود، خوانده که شود، فهم میشود؛ تربیت میشود؛ و خلاصه میشود آنچه باید بشود. اما هنر قرار نبود هر بیسر و پایی را ...
🔸ناگفته نماند که امر اصیل، برای اهلش آنچنان نمایان و جذاب است که حاجت مشّاطه نیست روی دلآرام را؛ اما در فرهنگ اسلامی، قصد بر هدایت و جذب حداکثری است. پس هنر را مشاطهگری آموختند و مأمورش کردند که امور اصیل را لایه به لایه بدرخشاند.
🔸به هنر دستور دادند مسجد را زینت کند، محراب را طرحی زند تا معراج در آن دیده شود. بیجهت نیست که حرم اهلبیت علیهمالسلام پر از هنر است. هنرمندان همگی در خدمت امر اصیل بودند. مثلا وقتی قرار شد چیزی از شخصیت امام بهمثابه امر اصیل نمایان شود، شهریار شعر را فرمان دادند که همایِ رحمت بهنظم کشد یا فرشچیانِ عرش را گفتند که نقش آن جناب برکشد یا طلا و نقره را موم کند، آستان و ضریحش زرکوب کند.
🔸هنر که کارش روایتی جذاب از امر اصیل بود، رفتهرفته دچار اعوجاج و کژی شد، نامش شد رسانه و کارش شد مشاطهگری امر قبیح. رسانه همان هنر است. لایه به لایه امر را میپروراند تا دیدنی شود و پذیرفته شود. به نظرم رسانه آخرین ورژن و کاملترین نوع از هنر است. همه هنرها را درهمآمیخته و خود را به عنوان زینت الزَّیِّنات درآورده است.
او حالا میتواند هر چیزی را آنچنان بدرخشاند و بیاراید که کمتر کسی در مقابلش تابآورد. من معتقد نیستم رسانه ذاتا به دنبال نیکو جلوهدادن امر قبیح است، بلکه گمان میکنم هنر و رسانه در این دوران از رسالتش عدول کرده، بیشتر به تدلیس و فریب مایل شده است.
🔸رسانه اکنون و در این دوران اوج هنر است. رسانه قله هِرَم هنر است. او اکنون میتواند امر زشت را زیبا و امر زیبا را زشت جلوه دهد. رسانه چنان به امور رنگ و طعم میدهد و چنان ذائقه را تسخیر میکند که واقعا برای تماشای چهره اصیلِ امور از پشت این همه رنگ و لعاب، بصیرت لازم است. بصیرت کسب کنید.
@ghalayaane_ghalam
🔹اگر با مردمانت احساسی رفتار کردی، منتظر پاسخ منطقی نباش
✍️حمید احتشامکیا
🔸در این یادداشت میخواهم از یک راهبرد و استراتژی غلط که متأسفانه و معمولا توسط مسئولان ارشد لشکری و کشوری در حکمرانی اکنون ایران اتخاذ میشود بنویسم.
🔸منظورم از راهبرد غلط، #مواجهه_احساسی_و_هیجانی_مسئولان با مسائل کشور است. این مواجهه ناشی از عدم درک صحیح از کارایی هیجانات و احساسات ملی است.
🔸ابتدا باید تأکید کنم که انسان از منظر کنششناختی و در راستای صدورِ فعل یا کنشگری به نوعی از علم و آگاهی نیاز دارد که «علم عملی» نام دارد؛ و همو از منظر معرفتشناختی و کشفِ واقع به نوع دیگری از علم وابسته است که «علم نظری» نام دارد.
🔸من این بحث را در مقالهای با عنوان «تحلیل اختیار بهمثابه علم فاعل و نسبت آن با علم عملی» بطور مبسوط توضیح دادهام و در اینجا قصد ندارم بحث تخصصی ارائه کنم. در صورت نیاز آن را در نشریه معرفت فلسفی، 1402، صص 59-74 پیگیری کنید.
🔸قصدم این است که تأکید کنم احساسات و هیجانات در انسان، منشاء علمی است که سرآغاز کنشگری یا سلسلهجنبان فرآیند صدور فعل است. بنابراین در مقام صدور فعل یا اصطلاحا در مقام عمل و کنشگری، انسان به هیجانات و احساسات نیاز دارد، تا فعل مورد نظر را با قدرت و شدت هرچه بیشتر انجام دهد.
🔸کریخوانی یا رجزخوانی در میادین جنگ و نبرد یا میدان مسابقات ورزشی نیز به همین مطلب ارجاع دارد. جنگاوران برای تزریق قدرتِ بیشتر به عضلات خود و کسب انگیزه و روحیه مضاعف برای نبرد در لحظاتی قبل از شروعِ مبارزه، اقدام به توصیفاتی از خود یا اهداف و غایات خود میکردند که جملگی مبتنی بر هیجانات و احساسات است.
🔸این توصیفاتِ مبتنی بر احساسات که بخش عمدهای از ادبیات و فرهنگ ملل را نیز شکل داده است، بخشی از حکمت محسوب میشود اگر و فقط اگر در مقام عمل و اقدام و شورآفرینی استفاده شود؛ اما استفاده از این شیوه در مقام توصیف واقع بسیار خطرناک و نابخردانه است.
🔸اما اگر مسئولی در مقام توصیفِ واقعیتهای جامعه بخواهد از این شیوه استفاده کند، این نه تنها حکمت محسوب نمیشود که عوامفریبی و توهین به شعور ملی نیز تلقی میشود. نوع وعدههایی که مسئولان لشکری و کشوری میدهند یا اغلبِ توصیفاتی که از وضع موجود به ملت گزارش میدهند، آنقدر که ریشه در احساسات و هیجانات دارد، فاقد اصالت و واقعیت است.
🔸شاید ما به اقتضاء انقلاب اسلامی 57 و بلافاصله وقوع در یک جنگ تحمیلی و ناخواسته، لازم بود بر روحیه حماسی و شوقآفرینی و احساسات خود تأکید کنیم، اما متأسفانه آن راهبرد همچنان ادامه دارد و رابطه مسئولان با ملت براساس همان رابطه گندهگویی و غیرواقعبینی ریشه دوانده و کسی هم حاضر نیست واقعیتها را بر زبان جاری سازد.
🔸ما به هر دلیلِ شناخته یا ناشناختهای، هم در نظام اقتصادی و بانکداری و هم در نظام آموزش و پرورش و هم در زیرساختها و منابع انسانی با مشکلات انبوهی مواجهایم که از بازگویی آن پرهیز کرده و بجای آن مرتب و مکرر به ملت وعده سر خرمن میدهیم.
🔸هر دولتی که میآید بر طبل احساسات میکوبد که اقتصاد را رونق میدهیم، آموزش را شوکت؛ دلار را مهار میکنیم و مسکن را بپا، شغل میآفرینیم قطار قطار
🔸وقتی #شاکله_گوش_و_هوشِ ملت براساس جدل و خطابه شکل گرفت، نتیجهاش میشود #گسلشناختی که رسانهها از آن بهره میبرند؛ اما اگر شاکلهی گوش و هوش ملت را براساس حکمت راستین و گفتمانِ مطابق با واقع تربیت کردیم و از پروپاگاندا و جدل و رتوریک و سیاهبازی و خلاصه حرفهای مفتِ صد من ی غاز پرهیز کردیم، آنگاه می توانیم به آیندهای روشن امیدوار باشیم.
🔸مصلحت اندیشیهایِ بیهوده را باید کنار گذاشت. به فهم و هوش و گوش ملت باید احترام گذاشت. نوع مواجهه خود با مردم را باید اصلاح کنیم. واقعیتها را باید بیهیچ ترس و هراسی با مردم در میان گذاشت. زمینه را برای تفکر برهانی و حکمی در ملت باید فراهم کنیم.
🔸نباید با #عوامفریب و #مواجهه_احساسی با ملت، کار خود را پیشگرفته و در عوض انتظار داشته باشیم جامعه با رسانه تعامل خردمندانه داشته باشد. #عملیاتهای_شناختی که از طریق رسانه انجام میشود، بیشتر بر بستر هوش هیجانی و گوش احساسی جوامع طراحی میشود. پس بجای پاسخ رسانهای، بستر را اصلاح کنیم.
🔺من تعجب میکنم از مسئولانی که ملت را معتاد نگه داشته و به آنها #سواد_رسانه میفروشند.
🔸بسیاری از مسائل و مشکلات کشور و از جمله عملکر صداوسیما و همچنین رشد و توسعه ساختارهای اداری نیز تحت تأثیر همین مواجهه احساسی و هیجانی مدیران و مسئولان لشکری و کشوری قابل ارزیابی است.
@ghalayaane_ghalam
🔹مرزهای خاکی و آبی با بادی متلاشی میشود؛ مرزهای من افکار من است
✍️حمید احتشامکیا
🔸سپاه جمهوری اسلامی ایران به منظور عملیات انتقام بابت حمله به کنسولگریش در سوریه با حدود 330 پرتابه خاک اسرائیل را هدف گرفت که حدود 310 پرتابه توسط اسرائیل و همپیمانانش رهگیری و حدود 20 پرتابه که احتمالا مقصود اصلی نیز بودند به هدف اصابت کرده است.
🔸پس از هر عملیاتی در #میدان خاکی نوبت به #عملیات رسانهای میرسد یعنی نبرد در #میدان_اذهان و #افکار_عمومی. بیشک رسانه ایرانی باید بر روی چیزی از این ماجرا تمرکز و تأکید کند و رسانه اسرائیلی بر چیز دیگری.
هر یک از دو کشور سوژههایی را برای روایتکردن برمیگزیند و تلاش میکند نبرد در اذهان و افکار عمومی را به نفع خود سامان دهد.
🔸مثلا رسانههای ایرانی بر رسیدن تعدادی از پرتابهها به خاک اسرائیل و اصابت آنها به پایگاه نظامی نواتیم یا اصلِ هدف قرارگرفتن اسرائیل یا عزم ایران برای پاسخدادن به هر تجاوزی به خاکش و اموری مانند آن تمرکز دارند و از سوی دیگر اسرائیل بر تعداد رهگیریهای صورت گرفته یا ائتلاف شکلگرفته در منطقه علیه ایران و همراهی و حمایتِ قدرتهای پدافندیِ حاضر در منطقه و اموری مانند آن تأکید میکند.
🔸علی القاعده ارزیابی مثبت افکار عمومی در هر جبهه، پشتوانه اقدامات بعدی است. این یعنی اگر افکار عمومی ایران و حتی دلبستگان جمهوری اسلامی ایران، عملیات سپاه را مثبت ارزیابی کنند، #پیروزی_واقعی شکل گرفته است و اگر آن را منفی ارزیابی کنند، #شکست رخ داده است.
🔺پیروزی و شکست واقعی چیزی است که در میدان اذهان و افکار عمومی رخ میدهد نه آن چیزی که در میدان خاکی اتفاق افتاده است.
🔸تصمیمات مهم و تدابیر سیاستمدارنی که نظم و نظام جهان را تعیین میکنند، محصول عملیات ذهنی است؛ ذهنی که چکیده افکار عمومی است. بنابراین وقتی افکار عمومی بر پایهای شکل میگیرد و بر آن پایه باقی میماند تا محصول دهد -یعنی چکیدهای از آن در اذهان مدیران و سیاسیون به تصمیمات و تدابیر مهم و نهایی برسد- آنگاه #نظمی_نوین براساس آن افکار شکل میگیرد.
🔸اگر حکمرانی در جامعه را به درختی تشبیه کنیم، آنگاه افکار عمومی بهمثابه پایه و اصل و اساس آن درخت است و تصمیمات درست و تربیت و مدیریت صحیح در آن جامعه بهمثابه فروعات و ثمرات آن درخت است.
حال اگر افکار عمومی نسبتا یکدست و هماهنگ باشد، معنایش این است که اصل و اساس درخت ما ثابت است و بالتبع درختی که پایهاش ثابت و استوار باشد برگ و شاخهاش در آسمان است؛ یعنی حکمرانیاش برقرار و مردمش سرافراز هستند.
🔸اما اگر افکار عمومی مشوش و درگیر باشد، معنایش این است که اصل و اساسِ درخت ما لغزان و سست است و بالتبع چنین درختی یا برگ و شاخه ندارد یا اگر دارد در آسمان نیست، بلکه روبهافول و نابودی است.
🔸نتیجه اینکه جنگ اصلی که در میدان اذهان و افکار عمومی است به مراتب از جنگی که در میدان خاکی و آبی رخ میدهد مهمتر است. بنابراین یادگیری نبرد در این میدان هم به مراتب مهمتر است.
🔸با اینکه ما در منطق و اندیشه اسلامی با روشهای نبرد در جنگ اذهان آشنا هستیم، اما متأسفانه سربازان و افسران شایستهای برای این عرصه تربیت نکردهایم.
🔸برخی گمان کردهاند با تولید محتوا به هر شکل و شمایلی یا توهین به دیگران یا تمسخر و تحقیر رقیب یا شلوغکاری و سفسطهگری یا ارائه استدلالهای سست و بیپایه میتوانند افکار عمومی را سروسامان دهند.
🔸ایشان جامعه را به عوام و خواص تقسیم کرده، اکثریت را در دامنههای نفهمی و خود را در قله فهم قرار داده، سعی میکنند با بمباران اطلاعات درست و غلط و مبتنی بر جدل و مغالطه، افکار عمومی را به نفع خود هدایت کنند.
🔹شاید برهمزدن افکار عمومی با این روش جواب دهد، اما ساختن افکار عمومی با این روش جواب نمیدهد.
باید عاقل شویم این تنها مسیر است ...
@ghalayaane_ghalam
🔹آیندهپژوهی و حکمرانی
✍️حمید احتشامکیا
🔸اداره امور کشور وابسته به آن است که پیامدهای تصمیمات خود را بدانیم و کمتر کسی میتواند بهسهولت به چنین مهمی آن هم در سطح ملی و حتی بینالمللی دست یابد، مگر آنکه به آینده سفر کند.
🔸سفر به آینده این امکان را به انسان میدهد تمام پیامدهای تصمیمات اکنون خود را با تمام شرط و شروطش بداند. حال اگر از آینده به اکنون بنگریم و بخواهیم برای اکنونِ خود تصمیمی اتخاذ کنیم، مطمئنا بهترین تصمیم را خواهیم گرفت.
🔸تقریبا هرکه دستی در فلسفه داشته باشد گمان میکند فلسفه عبارت از صورتبندی کلان وضع موجود است. ازاینرو معتقدند فیلسوفان کارشان کار پسینی است؛ یعنی پس از تحقق امور و با فاصله چند دهساله، وضع موجود را با حوصله و اندکی تأخیر بهخوبی صورتبندی میکنند. البته که این صورتبندی برای فهم امور لازم است؛ اما فهم امورِ محققشده، غیر از فهم امورِ در انتظار تحقق است.
🔸ما برای حکمرانی و اداره امور به دانستن تصمیمات و صدالبته پیامدهای آن محتاجیم نه به فهم وضع موجود، آن هم با تأخیر چنده دهساله. اگر قرار است برای آینده بهتر، در اکنونمان بهترین تصمیم را بگیریم، آنگاه به وضوح خواهیم دید که صورتبندی وضع موجود، آنچنان هم که داغش میکنند به کار حکمران نمیآید.
🔸حکمران اگر بتواند از آینده به اکنون بنگرد، میتواند شرایط تحقق بهترین آینده ممکن برای یک جامعه را احصاء کند، بدون آنکه لازم باشد وضع اکنون را آنگونه که فیلسوفان صورتبندی میکنند، بداند.
🔸حال باید دید چه راهی برای سفر به آینده وجود دارد؟ چگونه ممکن است آینده را در اکنون دید؟ آیا واقعا فیلسوفان بزرگ امور را پس از تحققش صورتبندی کردهاند یا قبل از آن؟ اگر از آینده به اکنون نگریسته باشند و صورتبندی خود را از آینده آورده باشند چه؟
🔸من فکر میکنم هیچ آیندهای بدون تحقق شرایطش در اکنون وجود ندارد. حتی آیندههایی که قبل از تحقق اکنونشان فهم یا شهود میشوند، فقط شکل و شمایلی از انواع چیزی است که میتواند به نحو مشروط محقق شود. در واقع آنان فقط آیندههای ممکناند نه آیندههای موجود.
🔸بیشک آیندهای در انتظار ماست که شروطش محقق شده است. آن آینده هماکنون از طریق شروط محققشدهاش قابل توصیف و از طریق شروط نامحققش مبهم و متغیر است. حکمرانان باید با فهم شروط نامحقق، تلاش کنند بهترین آینده ممکن را رقم بزنند.
🔺حقیقت #آیندهپژوهی همین است. فهم آینده و نگریستن به آکنون از آنجا.
🔹در آینده بیشتر دراینباره خواهم نوشت. هر چند که نوشتن از آینده بسیار بسیار گوهربارتر از نوشتن در آینده است.
@ghalayaane_ghalam
✍حمید احتشامکیا
حتی اگر یک و فقط یک #موشک از #دیوارهای_پدافندی سرزمین اشغالی رد شده باشد، معنایش این است که:
ایران: 1 منتخب جهان: 0
@ghalayaane_ghalam
🔹فتنههای قانونی
✍حمید احتشامکیا
🔸«ولَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ؛ و خود را با دست خود به هلاکت میفکنید» (بقره، ۱۹۵)
🔸در مورد لایحه حجاب و عفاف و گشت ارشاد یا هر چیز دیگری فقط این را میدانم، کار را با برخورد و مواجهه با مردم نباید آغاز کرد.
🔸حداقل شروع مواجهه با پدیده بیحجابی باید از سلاطین و چشمههای قدرت شروع شود.
🔸وضع جامعه از برخورد با تولیدکنندگان لباسهای نامتعارف تا بگیروببند قاچاقچیان آن مشوش نمیشود.
🔸اما برخورد مستقیم با مردم چالشی برپا میکند که مگو و مپرس.
تصور کنید شاربان خمر را حد بزنند و تولیدکنندگان و واردکنندگان و ساقیان آزاد باشند!
🔸مگر تجربه ما در مبارزه با مواد مخدر در دست نیست؟ خوب چرا بجای مبارزه با منشاء فتنه، لوله تفنگ را به سمت مصرفکننده گرفتهایم؟
🔸مصرف بیفرهنگی یک بیماری فرهنگی است و بیمار فرهنگی را با زور و فشار نشاید درمان کرد، اما واردکنندگان بیفرهنگی، ترویجدهندگان بیفرهنگی و قاچاقچیان بیفرهنگی اینان باندهایی هستند که برخورد با آنها هزینه دارد اما چالش ملی ندارد.
🔸برای یکبار هم که شده از موشکهای نقطهزنتان استفاده کنید و بجای حمله به کف خیابانها به نقاط مرکزی و مهرههای مربوطه حمله کنید و سعی کنید در این اوضاع وانفسا خود را با دستان خود به هلاکت میفکنید.
@ghalayaane_ghalam
6.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸وقتی این ویدئو از مهدکودکی در چین را دیدم با خود گفتم گوییا چین اکنون کارخانه انسانسازی شده است.
🔸از مهد تا لحد آموزش و کار و تلاش بیوقفه. فارغ از اینکه نیروهای انسانیش را بر کدامین اساس تربیت میکند، اما او به نیکی دریافته است که حتی سعادت دنیوی هم در بند تولید و تربیت نیروی انسانی است. حال بنگیرید وضع تولید و تربیت نیروی انسانی در کشور پهناور ایران را !!!
🔸سیاستمدار حکیم ایرانی امیر کبیر چه نیکو فرمود: «اگر نیت یک ساله دارید گندم بکارید؛ اگر نیت ده ساله دارید درخت بکارید و اگر نیت صد ساله دارید انسان تربیت کنید»
🔸داعیهداران تمدن ایران اسلامی از مهمترین زرادخانه یعنی زرادخانه انسانی غافل هستند. یک غفلت چند دهساله بلکه چند صدساله. توجه بیش از حد به امور اقتضایی و میدانی و بیتوجهی به علم و نظرورزی آن هم از نوع بومیاش یکی از علل وضع موجود است.
@ghalayaane_ghalam
🔹راه و رسم نظرورزی
🔸ابنسینا در ابتدای بحث از «سماع طبیعی» درباره نحوه مواجهه بعض از کسانی که دستی در علم دارند و در باب مسائل علمی گفتگو میکنند مینوسید:
🔸«فكثيرا ما نرى المتكلمين فى العلوم إذا تناولوا بنقضهم مقالة واهية، أو أكبّوا ببيانهم على مسألة يُلحظ الحقُ فيها عن كثب، نفضوا كل قوة و حقّقوا كل قسمة، و سَردوا كل حجة»:
در بسیاری از موارد میبینیم که متکلمین در علوم (کسانی است که درباره پدیدهها گفتگوی علمی میکنند) در مباحث بدیهی و ساده، تمامی استدلالات را پیدرپی آورده و با تمام قدرت مسأله را مطرح کرده، تقسیمات و فروعات اطراف آن را تشریح میکنند.
🔸«فإذا تلجّجوا فى المشكل و خلصوا إلى جانب المشتبه، مرّوا عليه صفحا»:
اما وقتی به مشکلات و عویصهها میرسند و در گرداب معضلات فهم پدیده فرو میروند و با امور مشتبه روبهرو میشوند، با گذشت و اغماض از آن رویگردان میشوند.
🔸«و نحن نرجوا أن يكون وراء ذلك، سبيل مقابلة لسبيلهم، و نهجٌ معارض لنهجهم»:
و ما امید داریم برخلاف راه و طریقه ایشان مسیر دیگری را پیش گیریم یعنی مسائل آسان را رها کرده و در عویصهها لنگر انداخته و جَدّ و جُهدمان را آنجا صرف کنیم.
@ghalayaane_ghalam