شکرخدا! گمان کنم امروز بهتری!
پیراهن جدید مبارک! بهار من!
نان که تو می پزی چقدر مزه میدهد!
نان پخته ای که سر برسد انتظار من
از آتش تنور کمی فاصله بگیر!
آتش بد است با من و با روزگار من...
زهرا! برات لقمه گرفتم!قبول کن!
روزه بس است آب شدی روزه دار من!
افتاده ام به پات! بمان! جان من بمان!
رحمی بکن به گریه اطفال زار من...
مي خواهم از مدينه خداحافظي كنم
از میخ و زخم سينه خداحافظي كنم
از مردم مدینه از این شهر خسته ام
از روزگار و مردمشان چشم بسته ام
دقت کردین وقتی یک نفر مریض میشه، همه دلداری میدن، هرکاری لازم باشه اطرافیانش میکنن، فلان دکتر، فلان شهر، فلان دارو...
ولی گاهی اوقات حال مریض به یک جایی میرسه که اطرافیانش میگن خدایا هرجور دیگه صلاح میدونی! خدایا این داره خیلی سختی میکشه دیگه هرجور خودت صلاح میدونی😭💔