Tekyeh Koochik - Mohsen Chavoshi.mp3
10.6M
🛑🏴 محسن چاووشی از «تکیهی کوچک»اش رونمایی کرد
محرم امسال هم محسن چاووشی قطعه موسیقی دیگری را به نام «تکیهی کوچک» منتشر کرد
#حسین_دارابی | عضوشوید 👇
http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
7.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تا حالا با روضه
یک نوجوان انگلیسی،
گریه کردید
❤️کانال #بازارچه_کسب_و_کار
🆔http://eitaa.com/bazarche_kasbokar
9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بزرگ شده هلند با دیدن #قتلگاه امام جان داد
از هلند تا کربلا.......جوانی که سال قبل در روز #عاشورا در حرم امام حسین علیهالسلام فوت کرد ، بدون هیچگونه مریضی و هیچ گونه فشاری و علتی....
جوان مرفهی از خانواده ای غیر مذهبی ، که توسط پدر و مادرش به هلند فرستاده شده بود، برای ادامه تحصیل و زندگی ، اما به یکباره برمیگردد ، همه زرق وبرق و خوشی و ثروت را رها می کند و می گوید می خواهد سرباز امام زمان شود ، خانواده اش اصلا متوجه حرف او نمیشوند .....، او وارد حوزه میشود و محرم سال قبل برای اولین بار در عمرش می خواهد به کربلا برود ،
به مادرش می گوید
مگر میشود #کربلا رفت و قتلگاه را دید و زنده برگشت
با دوستش دونفری به عراق می آیند ، دوستش می گوید مستقیم کربلا بریم ،
امیر حسین قصه ما، می گوید :
اگر کربلا بریم من دیگه نجف را نمی بینم ، اما تا ابد کنار امیرالمومنین خواهم بود
و نجف را ندید
در همان حرم امام حسین علیهالسلام امیر حسین تمام کرد
با اینکه عتبه حسینی سه جا برای قبر در حرم به آنها پیشنهاد داد :
اما امیر حسین همانطور که خودش گفته بود در نجف دفن شد
@sardaredelhaoyaranash
🌾 روایتی از ۱۳شهید نوجوان جهرمی که روز عاشورای ۶۲ تشنه شهید شدند...
🌷 اولین باری بود که در روز تاسوعا نیرو به جبهه می بردم. حزن شدیدی فضای اتوبوس را گرفته بود، تعدادی جوان ونوجوان معصوم. شاید اولین سالی بود که بچهها شب عاشورا را در اتوبوس می گذراندند. هر کس برای خودش خلوتی داشت. بعضیها زیر لب روضه می خواندند، بعضی در فکر و برخی دیگر چیزی مینوشتند.
شب فرا رسید کمی خسته شده بودم از آقای نظری که کمک من بود خواستم تا او رانندگی کند و من ساعتی استراحت کنم، زمانی که اتوبوس برای اقامه نماز صبح ایستاد از خواب بیدار شدم.
بعد از خواندن نماز صبح من پشت فرمان نشستم. باید کمی عجله میکردیم تا ساعت 4 عصر خودمان را به مهاباد برسانیم چون بعد ساعت 4 جاده ناامن میشد و تازه تردد ضد انقلاب آغاز میشد و تا صبح روز بعد ادامه می یافت و جاده را ناامن میکرد.
روز عاشورا بود و از گوشه کنار اتوبوس صدای هق هق گریه به گوش میرسید. نمی دانم شاید به دلشان افتاده بود که در روز عاشورای امام حسین، به شهدای کربلا می پیوندند. هر از گاهی آقای نظری پارچ آبی را بین بچهها میگرداند تا بنوشند اما عاشورا بود وکسی لب به آب نمی زد. حال و هوای اتوبوس قابل توصیف نبود.
نزدیک ظهر مقداری نان و خرما بین بچهها تقسیم شد و به عنوان ناهار آن را درون اتوبوس میل کردند. فرصت توقف نداشتیم فقط چند لحظهای را برای اقامه نماز ظهر در سقز ایستادیم. نماز ظهر عاشورایشان دیدنی بود تعدادی نوجوان چهارده پانزده ساله با آن جثه کوچکشان مشغول راز و نیاز بودند.
سریع سوار شدند تا زودتر به مهاباد برسیم، دلهره عجیبی داشتم آقای نظری هم که کنار من نشسته بود حال خوشی نداشت و میگفت خیلی دلم شور میزند. دلمان مثل سیر و سرکه می جوشید و دلیلش را نمی دانستیم که ناگهان متوجه شدم جاده بسته شده است و یک مینی بوس ویک سواری کنار جاده ایستاده بودند.
فکر کردم تصادف شده است. پاهایم را تا آخر روی ترمز فشار دادم، چند نفر با لباس مبدل بسیجی و اسلحه اطراف جاده ایستاده بودند. ناگهان دو سه نفر آرپیجی به دست وسط جاده ظاهر شدند و به سمت ما نشانه رفتند. مصطفی رهایی بلند شد و داد زد: «کومولهها هستند، کومولهها هستند.»
شوکه شده بودم، نمی دانستم چه کاری باید انجام دهم. یکی از منافقین گفت: دستتان را بالا ببرید و ناگهان درب اتوبوس را باز کرد و همه را با اسلحه تهدید کرد. دور تا دورمان را با اسلحه احاطه کرده بودند و نمی شد تکان خورد. کارت اتوبوس و پلاک شخصی آن، آنها را متقاعد کرد که اتوبوس شخصی است.
آنان تمام وسایل بچهها را از جعبه اتوبوس بیرون آوردند و کارت شناسایی آنها را گرفتند. همه آنها بسیجی بودند به جز مصطفی رهایی که کارت سپاه داشت. با تهدید همه را به سمت جنگل بردند و تنها من و آقای نظری مانده بودیم.
نمی دانم چطور باورشان شده بود که ما دو نفر شخصی هستیم و ارتباطی با رزمندگان نداریم و فقط راننده هستیم. در همین حین یک مینیبوس پر از مسافر هم از راه رسید و آن را هم متوقف کردند و در بین آنها سربازی را که به همراه پدر پیرش به مهاباد می رفتند، پیاده کردند و سرباز را همان جا جلو چشمان پدرش کشتند و پیرمرد را به من سپردند و گفتند پیرمرد را سوار کن و برگرد.
تمام حواسم پیش بچهها بود، خدایا چه بر سر بچهها میآورند. جرأت نمیکردم از سرنوشت بچهها بپرسم صدای شنیدن تیر از بین جنگل خیلی مرا بیتاب کرده بود با دلهره تمام پشت فرمان نشستم و با اضطراب اتوبوس را روشن کرده و به سمت نزدیکترین مقر سپاه حرکت کردم.
فردا صبح زود اتوبوس را برداشتم و به محل حادثه حرکت کردیم. ماشین را کنار جنگل گذاشتم و به سرعت به طرف جنگل دویدم. غمبارترین و سخت ترین صحنه عمرم را آن جا دیدم. بدن بیجان و تیرباران شده 13 جوان و نوجوان معصوم که هر یک گوشهای افتاده بودند و در عصر عاشورای سال 1362 به جمع شهدای کربلای 61 هجری قمری پیوستند.
📚کتاب خاطرات دردناک
ناصرکاوه
☝ راوی:غلام رشیدیان
@hagigei
⚫ قاتلان کربلا، کمخطرترین دشمنان امام حسین علیهالسلام
✍ امام موسی صدر، کتاب سفر شهادت
حسین علیهالسلام سه گروه دشمن دارد:
1️⃣ دسته اول آنان که او را کشتند. این دسته کمخطرترین دشمنان هستند، چون تنها جسم امام را که محدود بود، کشتند.
2️⃣ دسته دوم آنان که تلاش کردند آثار امام را محو کنند؛ قبر امام را ویران کردند و از آمدن زائران جلوگیری کردند و کسانی که در اطراف قبر آن حضرت زندگی میکنند را مورد آزار و اذیت قرار دادند. خطر این دسته بیشتر از دسته اول است، ولی نتوانستند کاری از پیش ببرند.
3️⃣ ولی دسته سوم که خطرناکترین دشمنان آن حضرت هستند، آنانند که کوشیدند اهداف امام حسین (ع) و ابعاد انقلاب حسینی را تحریف کنند و آن را ابزار کسب و درآمد قرار دهند و بهرهبرداریهای بیارزش از آن کنند و یا آن را مورد سوء استفاده برای منافع شخصی قرار دهند. اینان تلاش کردند بالاترین بُعد حسینی یعنی هدف نهضت حسینی را از بین ببرند.
من از خودم و شما سؤال میکنم ما از روز عاشورا چه بهرهای بردهایم؟ چه سودی به دست آوردهایم؟ چه استفادهای در عرصه عمومی و چه استفادهای در زمینه فردی بردهایم؟ اگر استفاده نبرده باشیم و تنها گریه کرده باشیم، من به شما خبر میدهم که این کار سودی ندارد؛ ما از کدام دسته هستیم؟ از کسانی که گریه میکنند و حسین را میکشند؟
روشن است که امام حسین (ع) الان نیست تا کسی او را بکشد، ولی چیزی گرانبهاتر و مهمتر از خود امام حسین (ع) در دستان ماست: کرامت امت حسین، مقدسات حسین. اگر ما گریه کنیم ولی در عین حال برای تضعیف اهداف امام حسین (ع) تلاش کنیم؛ اگر گریه کنیم و در صف باطل باشیم؛ اگر گریه کنیم ولی گواهی دروغ بدهیم؛ اگر گریه کنیم ولی به دشمنان کمک کنیم و به اختلاف و تفرقه در جامعه خود دامن بزنیم؛ اگر گریه کنیم ولی گناهانمان بیشتر شود، در این صورت ما گریه میکنیم ولی در عین حال حسین را نیز میکشیم، زیرا تلاش میکنیم هدف حسین را از بین ببریم که گرانبهاتر از خود اوست. انشاءالله که ما از این دسته نیستیم و نباشیم.
6.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم از طرف احمدرضا قنبری
🐦⬛کلاغی که مامور خدا بود !
آقای شیخ حسین انصاریان میفرمود:
یه روز جمعه با دوستان رفتیم کوه
دوستان یه آبگوشت و چای روی هیزم درست کردن.
سفره ناهار چیده شد ماست، سبزی،نون .
دوتا از دوستان رفتن دیگ آبگوشتی رو بیارن که یه کلاغی از راه رسید رو سر این دیگ و یه فضله ای انداخت تو دیگ آبگوشتی..
گفت اون روز اردو برای ما شد زهر مار،توکوه گشنه بودیم
همه ماست و سبزی خوردیم.
خیلی سخت گذشت و خیلی هم رفقا
تف و لعن کلاغ کردن گاهی هم میخندیدن ولی در اصل ناراحت بودن.
وقت رفتن دوتا از رفقا رفتن دیگ رو خالی کنن، دیدیم دیگ که خالی کردن یه عقرب سیاهی ته دیگ هست!
و اگر خدا این کلاغ رو نرسانده بود ما این آبگوشت رو میخوردیم و همه مون میمردیم کسی هم نبود.
اگر اون عقرب را ندیده بودن هنوز هم میگفتن یه روز رفتیم کوه خدا حالمونو گرفت..
حالتو نگرفت، جونت رو نجات داد!
خدا میدونه این بلاهایی که تو
زندگی ما هست پشت پرده چیه.
✨امام حسن عسکری فرمودند:
هیچ گرفتاری و بلایی نیست مگر آنکه
نعمتی از خداوند آن را در میان گرفته است.
✔️چقدر به خدا حسن ظن داریم؟!
💯خواندنی ترین حکایتهای قدیمی را اینجا بخوانید/کلیک کن
...:
👩 سلام هموطن بی حجاب من❗️
از تو متنفر نیستم.
امروز که داشتی وسط پاساژ خرید راه میرفتی، کاش میدیدی که چطور چشمان مردهای هوسران را به خود جلب کرده بودی،
که هیچکدامشان تو را «باشرافت» نمی دانند.
چقدر دلم برایت سوخت.
دلم برایت سوخت که چطور ساده دلانه در ذهنت فرو کرده اند که
با برداشتن روسری و لخت کردن سر و گردنت، به آزادی رسیده ای.
به حقوق زنانگی ات رسیده ای.
👺 از اینکه چطور تو را فریب دادند
که آنچه «حقوق مردهای هوسران» است
یعنی: لخت دیدن زنها... را
در ذهن کوچک تو به عنوان
«حقوق زنها» قالب کردند.😱
😔 من فقط دلم برایت سوخت
که چطور از میان این همه حق،
حق آرامش، حق امنیت،
حق محیط پاک، حق مترو
و اتوبوس امن جنسیتی،
حق انسان نگریستن به جای زن نگریستن،
حق خانواده سالم و...
💃 فقط «حق لخت شدن» را
به عنوان «حقوق زن» به تو چپاندند.❗️
🙍♀ هموطن بی حجاب من!
شاید خیلی از مردها به تو نگویند.
اما من می گویم.
در دل همه ما مردها
زن بی حجاب، هرگز «زن نجیب» نیست،
«زن قابل احترام» نیست.
«زن باشرف» نیست
«زن باحیا» نیست.
حتی اگر هزار سال بگذرد نیز،
این طبیعت ما مردهاست .
در چشم ما زن بی حجاب،
«زن ارزان» است،
«زن مفت» است،
«زن بی ارزش» .
که فقط ابزار جنسی است و بس.
آنقدر بی ارزش
که به جای مغزش باید موهایش را نشان دهد تا جلب توجه کند.
در نظر همه ما مردها،
زن فقط و فقط بخاطر «حیا» و «پاکی» اش،
جذابیت حقیقی دارد.
نه بخاطر لخت و برهنه بودنش.
امروز که روسری برداشتی،
شاید ندانی آخرش چه میشود.🔥
👀 اما بنشین و ببین❗️
روزی که شوهرت
به همین ارزانی و مفتی 🔨 💍
که تو را در اختیار دیگران می گذارد 😳
و زنهای دیگر را هم به خانه و حریم تو بیاورد.
هموطن بی حجاب من!
اگر امروز آمار طلاق و خیانت و اعتیاد و بزهکاری ۱۰ از ۱۰۰ است،
بنشین و ببین،
که نتیجه ی «آزادی» تو
یا درست تر بگویم
توهم آنچه که به اشتباه
از «آزادی در ذهنت فرو کرده اند»
۱۰ سال دیگر، ۲۰ سال دیگر
در ایرانِ نجیب من،
در ایرانِ مسلمان من بیرون خواهد زد
و روزی خواهد آمد ...
که آمار هولناک طلاق و خیانت
و اعتیاد و افسردگی
و قتل های خانگی
به همان آمریکا و انگلیس خواهد رسید. 😞
(هر ۲۰ ثانیه تجاوز به یک کودک، هر ۲ ثانیه تجاوز به یک زن).
و آن وقت، دیگر برگشتن به جامعه سالم، جامعه امن و خانواده محور، محال است.
👁 بنشین و ببین،
عاقبت دروغ مسخره ای که:
❌🤪 «در خارج، زن و مرد مثل چوب خشک از کنار هم رد می شوند» ❗️
و دروغ مضحک «بی حجابی عادی می شود»
چطور باعث عادی شدن = تجاوز و خیانت و قتل های خانگی و طلاق و زن بازی های روزانه خواهد شد.
🔚 آخر این راه همین است و بس 🕳
➖➖➖➖➖➖➖
💠 ... و اما هموطن باحجاب من! 🧕
ممنونم از فداکاری ات
برای حفظ خانواده ایرانی.
ممنونم که با زحمت،
خود را می پوشانی
تا چشم من،
تا قلب من
و تا آرامش همسر من حفظ شود.
ممنونم که در روزگار برخی بی ناموس ها،
هنوز حیا و شرف و پاکی در وجودتان هست.
و پرچمدار هویت و اصالت و نجابتی.
سر تعظیم در برابر انسانیت و پاکیزگی ات خم می کنم.
خواهر باحیای من،
د.ر دنیا از حضرت زهرا تقلید می کنی،
و در آخرت هم حضرت زهرا پشت و پناهت باشد.
دعای هشتم صحیفه سجادیه
انتخاب ترجمه استاد انصاریان
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي الاِسْتِعَاذَةِ مِنَ الْمَكَارِهِ وَ سَيِّيَ الْأَخْلَاقِ وَ مَذَامِّ الْأَفْعَالِ
دعای آن حضرت است در پناه بردن به خدا از امور رنجآور و بدی اخلاق و کارهای ناپسند
﴿1﴾ اللَّهُمَّ إِنيِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَيَجَانِ الْحِرْصِ ، وَ سَوْرَةِ الْغَضَبِ ، وَ غَلَبَةِ الْحَسَدِ ، وَ ضَعْفِ الصَّبْرِ ، وَ قِلَّةِ الْقَنَاعَةِ ، وَ شَكَاسَةِ الْخُلْقِ ، وَ إِلْحَاحِ الشَّهْوَةِ ، وَ مَلَكَةِ الْحَمِيَّةِ
(1) خدایا! به تو پناه میآورم از توفان حرص و تندی و شدّت خشم و چیرگی حسد و ناتوانی صبر و کمی قناعت و ناسازگاری اخلاق و پافشاری و سماجت شهوت و عادت و خوی هواداریِ لجوجانه.
﴿2﴾ وَ مُتَابَعَةِ الْهَوَى ، وَ مُخَالَفَةِ الْهُدَى ، وَ سِنَةِ الْغَفْلَةِ ، وَ تَعَاطِي الْكُلْفَةِ ، وَ إِيثَارِ الْبَاطِلِ عَلَى الْحَقِّ ، وَ الْإِصْرَارِ عَلَى الْمَأْثَمِ ، وَ اسْتِصْغَارِ الْمَعْصِيَةِ ، وَ اسْتِكْبَارِ الطَّاعَةِ .
(2) و پیروی از هوای نفس و ناسازگاری و تجاوز از هدایت و خواب غفلت و انجام کار سخت و پرمشقّت و برتری دادن باطل بر حق و پافشاری بر گناه و کوچک شمردن نافرمانی و گناه و سنگین دانستن طاعت.
﴿3﴾ وَ مُبَاهَاةِ الْمُكْثِرِينَ ، وَ الْإِزْرَاءِ بِالْمُقِلِّينَ ، وَ سُوءِ الْوِلَايَةِ لِمَنْ تَحْتَ أَيْدِينَا ، وَ تَرْكِ الشُّكْرِ لِمَنِ اصْطَنَعَ الْعَارِفَةَ عِنْدَنَا
(3) و فخرفروشی ثروتمندان و تحقیر تهیدستان و بدی سرپرستی نسبت به زیردستمان و ترک سپاس نسبت به کسی که به ما احسان و خوبی کرده.
﴿4﴾ أَوْ أَنْ نَعْضُدَ ظَالِماً ، أَوْ نَخْذُلَ مَلْهُوفاً ، أَوْ نَرُومَ مَا لَيْسَ لَنَا بِحَقٍّ ، أَوْ نَقُولَ فِي الْعِلْمِ بِغَيْرِ عِلْمٍ
(4) خدایا! به تو پناه میآوریم از این که ستمکاری را یاری کنیم، یا ستم دیدهای را تنها گذاریم، یا آنچه که برای ما حق نیست، بخواهیم؛ یا بدون آگاهی در امور علمی، سخن گوییم.
﴿5﴾ وَ نَعُوذُ بِكَ أَنْ نَنْطَوِيَ عَلَى غِشِّ أَحَدٍ ، وَ أَنْ نُعْجِبَ بِأَعْمَالِنَا ، وَ نَمُدَّ فِي آمَالِنَا
(5) و به تو پناه میآوریم از این که راه خیانت به کسی را بپیماییم و نسبت به کردارمان خودپسندی کنیم و آرزوهای خود را دور و دراز سازیم.
﴿6﴾ وَ نَعُوذُ بِكَ مِنْ سُوءِ السَّرِيرَةِ ، وَ احْتِقَارِ الصَّغِيرَةِ ، وَ أَنْ يَسْتَحْوِذَ عَلَيْنَا الشَّيْطَانُ ، أَوْ يَنْكُبَنَا الزَّمَانُ ، أَوْ يَتَهَضَّمَنَا السُّلْطَانُ
(6) و به تو پناه میآوریم، از بدی باطن و ناچیز شمردن گناه کوچک و اینکه شیطان بر ما چیره شود، یا روزگار ما را به عرصه بلا و نکبت اندازد، یا پادشاه بر ما جور و ستم روا دارد.
﴿7﴾ وَ نَعُوذُ بِكَ مِنْ تَنَاوُلِ الْإِسْرَافِ ، وَ مِنْ فِقْدَانِ الْكَفَافِ
(7) و به تو پناه میآوریم، از رسیدن به اسراف و از دست دادن آنچه که در زندگی به اندازه و کافی
﴿8﴾ وَ نَعُوذُ بِكَ مِنْ شَمَاتَةِ الْأَعْدَاءِ ، وَ مِنَ الْفَقْرِ إِلَى الْأَكْفَاءِ ، وَ مِنْ مَعِيشَةٍ فِي شِدَّةٍ ، وَ مِيتَةٍ عَلَى غَيْرِ عُدَّةٍ .
(8) و به تو پناه میآوریم از سرزنش دشمنان و از نیاز به هم نوعان و از امرار معیشت در سختی و از مرگ بدون توشه.
﴿9﴾ وَ نَعُوذُ بِكَ مِنَ الْحَسْرَةِ الْعُظْمَى ، وَ الْمُصِيبَةِ الْكُبْرَى ، وَ أَشْقَى الشَّقَاءِ ، وَ سُوءِ الْمَآبِ ، وَ حِرْمَانِ الثَّوَابِ ، وَ حُلُولِ الْعِقَابِ
(9) و به تو پناه میآوریم از حسرت عظیمتر و بلای بزرگتر و بدترین بدبختی و بدی بازگشت و محرومیت از ثواب و فرود آمدن کیفر.
﴿10﴾ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ أَعِذْنِي مِنْ كُلِّ ذَلِكَ بِرَحْمَتِكَ وَ جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ .
(10) خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و مرا و تمام مؤمنین و مؤمنات را به رحمتت از همۀ این امور زشت پناه ده، ای مهربانترین مهربانان!
تقدیم به دوستداران امام سجاد ع
*ارادتمند دکتر قنبری روانشناس *
*دبستان رویش*