رباعی
شب مانده و چشـمها پر از شبنم ها
در حال عبورند دمـادم غـم ها
در شهـر شلوغ مـا تماشـا دارد
تنهایی دسته جمعی آدم ها
#میلاد_عرفانپور
هیچ شادی نیست اندر این جهان
برتر از دیدار روی دوستان
#رودکی
صبح پاییزیتون بخیر🌹🌹
برنامۀ «سرزمین شعر»
شبکۀ چهار سیما
حضور در جایگاه تماشاچی
و تماشا از داخل استودیو
t.me/sarzaminesher_tv
tv4.ir/program/416837
از روز یکشنبه ۴ آذرماه ۱۴۰۳ به مدت حدود یکهفته
از حوالی ساعت ۱۴ تا ۲۲
هر دو ساعت یک ضبط
۱۴ تا ۱۶، ۱۶ تا ۱۸، ۱۸ تا ۲۰، ۲۰ تا ۲۲
برای مشتاقان شعر، دوازدهساله تا نوَدساله حتی دانشآموزان مدارس
حضور با خانواده و دوستان
خیابان بهشتی، نزدیک مصلا
هماهنگی و بیشتردانی: عباس حقخواه
09127257461
@AbbasHaghkh
💚عارفی را گفتند: از که آموختی #محبت را ؟!گفت: از درخت،پرسیدند: چگونه؟!
گفت: هر موقع به او لگدی زدم، به جای تلافی بر سرم شکوفه ریخت.
💠با حضور استاندار فارس و مسئولان استانی؛
آیین بزرگداشت روز کتاب و کتابخوانی و کتابدار استان فارس برگزار میشود
🔰آیین بزرگداشت روز کتاب کتابخوانی و کتابدار استان فارس روز سه شنبه 29 آبان ماه ساعت 9:30 همراه با تقدیر از کتابداران و فعالان برتر استان در شیراز برگزار می شود.
🌐B2n.ir/q34230
🔊 @farspl
اسفندماهِ بوشهر
یک شعرِ حافظانه ست
🔸🔸🔸
همایش ملّی فرهنگ و ادبیات اقلیمی بوشهر؛ با نگاه ویژه به احوال و آثار فاضل جمی (صاحبِ مُنشآت فاضل جمی)
▪️دبیر علمی: دکتر مجاهد غلامی (دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خلیج فارس)
▪️دبیر اجرایی: سیّدعلیرضا سجّادی (رییس شورای اسلامی شهر جم)
نشانی وبگاه همایش
BRCL1403.Pgu.ac.ir
🍀 قدم تان بر چشم
سه شنبه هفتم اسفندماه؛ بوشهر- جم.
همراه با شبِ شعر و موسیقی به مناسبتِ روزِ جم.
📍دانشگاه خلیج فارس
📍شهرداری و شورای اسلامی شهر جم
📍فرهنگستان زبان و ادب فارسی
📍انجمن ترویج زبان و ادب فارسی ایران
ز باغ های تو گر میوه ای به جانم بود_
شب خزان زده کی قسمت جهانم بود؟
دلم گرفته پدر، یاد آن بهار بخیر
که قند صحبت تو نقل استکانم بود
هر آنچه رفت پس از آن، به رنج و تلخی رفت
هر آنچه ماند کبودی به استخوانم بود
شب شراب هدر رفت و بامداد خمار
شبیه تلخی انگور در دهانم بود
رفیق هست، خدا هست،عشق هست، ولی
پس از تو کاش کمی خنده در توانم بود
اگر که شانه ی گرم تو بود این ایام
چه حاجتی به تسلای این و آنم بود؟
سجاد حیدری قیری
گرانی 😂😂
از محمدحسن حسامی محولاتی
پیِ نان میدوم سویی به سویی
اگر چه قانعم از آن، به بویی
حقوقم را طلبکاران گرفتند
رَوَم در خانه دیگر با چه رویی؟
گران شد بس که نرخ گوشت، چندیست
خوراکم یا پیازه یا کدویی!
دهان خویش را از گوشت خوردن
به آب توبه دادم شستشویی!
کنم خو بعد ازین با وضع حاضر
بلی خو میکنم، آن هم چه خویی!
دگر ارزان نگردد هیچ جنسی
که آب رفته، کی آید به جویی؟
اگر شد قیمت قالی گرانتر
بِفَرشَم با گلیمی یا پتویی!
به جای سیب و انگور و گلابی
بسازم با هویجی یا لبویی
دلم گر پاره شد، با سوزن صبر
به چاک دل زنم آخر رفویی
رنگینکمان طنز، حسامی محولاتی، ص ۱۵۲.
#شعرطنز
#گراانی
شکستهروانی سهراب سپهری:
چیزی گم شده بود
روی خودم خم شدم
حفرهای در هستی من دهان گشود
(هشت کتاب)
در کتاب «زندگی خوابها» نظر به درون حادتر میشود و نخستین آثار شیزوفرنیا (شکستهروانی) شاعر نمایان میگردد. این شکستهروانی در اشعار تولّلی، نصرت رحمانی، نادرپور، حسن هنرمندی، فروغ فرخزاد و... نیز مشاهدهشدنی است. شیزوفرنیا نوعی بیماری روانی است که نشانۀ آن گسستگی افکار احساسات و کردارهای فرد است و غالباً همراه است با اوهام و جدا شدن از زندگانی عادّی.
میتوانیم شکستهروانی آمده در اشعار تولّلی، رحمانی، فروغ فرخزاد و... را به شکست جنبش ملّی دهۀ ۳۰ نسبت دهیم امّا شکستهروانی سپهری با این تفسیر نمیخواند. تولّلی، اخوان، شاملو، رحمانی در مبارزههای دهۀ ۳۰ مشارکت داشتند و چون شکست سیاسی آمد، دچار بحران روحی شدند. (برو ای مرد برو چون سگ آواره بمیر/ تولّلی، گرگ هاری شدهام/ اخوان)... امّا سپهری در آن هنگامه نیز از فعّالیّت سیاسی به دور بود. بنابراین درستتر است بگوییم شکستهروانی او از زمان سرودن «مرگ خوابها» به بعد با روان نژندی دورۀ جوانی او پیوند داشته و ادامۀ طبیعی آن بوده است. البتّه نشاندادن نابهنجاریهای روانی در آثار سپهری و دیگران به معنای خار و خفیف کردن شخصیّت هنری آنها نیست، بلکه دال بر ضربهپذیری روحیۀ ایشان است و قدرت آنها برای چیرگی بر بیماری و به وجود آوردن هنر. همچنانکه حافظ اشعارش نشان میدهد، «مانیک» بوده است:
مگر دیوانه خواهم شد در این سودا که شب تا روز
سخن با ماه میگویم پری در خواب میبینم
و همینطور فروید در واکاوی رمان داستایوفسکی در کتاب «داستایوفسکی و مشکل پدرکشی در برادران کارامازوف» نقطۀ آسیبپذیر روانی نویسندۀ روسیه را نشان دادهاست و «ماری بوناپارت» در تحلیل آثار ادگار آلنپو با توجه به اسناد درمانگاهی پو به این نتیجه رسیده است که این هنرمند به مادر خود به شدّت شیفته بود و چون مادر درگذشت، شیفتۀ جسد مرده شد. بهطوری که نمیتوانست با هیچ زنی ارتباط داشته باشد و نتیجه آنکه اگر پو به الکل پناه نمیبرد و شعر و قصّه نمینوشت، بدون تردید دست به جنایت میزد.
📖کتاب: باغ سبز شعر؛ انتشارات آمیتیس؛۱۳۸۵؛ ۵۸
🖊نگارنده: عبدالعلی دستغیب