✔️سیونهمین سال برگزاری رویداد ملی
«#شب_شعر_عاشورایی» - شیراز
موضوع:
#امام_سجاد_علیهالسلام
باحضور؛
شاعران برگزیده از سراسر کشور
چهارشنبه و پنجشنبه۱۰و۱۱ مرداد
تالار حافظیه
کانال #فراخوان_شعر
تفنن
می خواهمت آن گونه که شب های دُژم، نور
آن سان که عصا را پی اصلاح قدم، کور
ای نام تو در ناصیه ی شعر عرب، رب
ای وصف تو با قافیه ی شعر عجم، جور
اَبروی تو انداخته در قوم قجر، جَر
ابریشم گیسوت کلاف است به هم، بور
بس قند شود در دل اصحاب ثواب، آب
آن شب که نهد پای به مشکوی حرم، حور
دارم من از آن غنچه دهن جلوه، طلب، لب
برپاکنم از بوسه ی آن مست صنم، سور
غیر از تو ستم پیشه ی عاشق کُشِ بَر بَر
هرگز نشنیدم من از ارباب ستم، زور!
از خلق، تو تنها، به تنت مخمل و ململ
روزی که برآیند ز صحرای عدم، عور
غلامرضا کافی
هرچند که ما به خاک دلبسته شدیم
در خویش شکستیم و زخود خسته شدیم
ما بسته نبودیم به این خاک ولی
عشق آمد و ما دوباره وابسته شدیم
#حسین_کیوانی
رباعی
4_5834737093368091670.opus
1.07M
نقد شعر بانو هاله زارع نیریزی
دکتر داودرضا کاظمی
کانال ادبیات دانشگاه چالوس
تا کی به چاه سر بگذاریم و بگذریم؟
دندان سر جگر بگذاریم و بگذریم
تا کی میان معرکه شیران شرزه را
بیتیغ و بیسپر بگذاریم و بگذریم؟
یا دست روی دست بمانیم بیخیال
یا دست بر کمر بگذاریم و بگذریم
باید بت بزرگ هم این بار بشکند
هیهات اگر تبر بگذاریم و بگذریم
تردید و ناامیدی و تسلیم و ترس را
وقت است پشت سر بگذاریم و بگذریم
ای کودکان غزّه نشستن حراممان
تنهایتان اگر بگذاریم و بگذریم
#فلسطین
#غزه
#مهدی_جهاندار
━━━━━━━━━━━
لبریز غربتیم، پر از جادهایم ما
حالا که بیتو تن به سفر دادهایم ما
این جاده گفته بود که رفتن، رسیدن است!
رفتیم و حال، از نفس افتادهایم ما
آیا برای او که دلش را به تو سپرد
دلتنگ میشوی؟ چقدَر سادهایم ما!
چیزی زیاد و کم نشده در جهان تو
یک اتّفاق بوده و افتادهایم ما
دل در مسیر عشق تو کم زخم خورده بود؟
زخمی بزن دوباره که آمادهایم ما...
━━━━━━━━━━━
❏ #احسان_نصری
✼
وزير آموزشوپرورش: چرا یک کتاب آموزش شعر برای نسل جدید نداریم؟
🔹صحرایی: بچههای ما در بهترین حالت در حد لذتبردنهای ادبی ماندهاند و به تولید ادبی نمیرسند. چرا ما یک کتاب آموزش شعر برای این نسل نداریم؟
🔹استادان باید کتابهای آموزشی ارائه کنند و اندیشههای بزرگان باید به کتاب بدل شود. باید مستند شود تا آموزگاریِ شاعران که ساحتی منحصربهفرد است، نمود بیشتری یابد.
صفیرانقلاب
محمدعلی صاعد اصفهانی ۱۰ دی ۱۳۰۴ در اصفهان چشم به جهان گشود. خواندن، نوشتن و قرائت قرآن را از ۵ سالگی نزد پدرش میرزا اسدالله آموخت. پدر که از علاقه فرزندش به شعر آگاه بود او را از کودکی به انجمن عشیق، نزد صغیر اصفهانی و میرزا عباسخان شیدا برد. صاعد، تخلص او بود که بعدها آن را بهعنوان نام خانوادگی خود قرار داد. وی یکی از صائبشناسان است و مقالاتی در این زمینه تألیف کرده است. صاعد از سال ۱۳۵۴ ریاست انجمن «کمال» را بر عهده داشت و چندین سال نیز مدیر انجمن «صائب» بود. وی ۲۴ مرداد ۱۴۰۰ از دنیا رفت و در قطعه هنرمندان باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده شد. از آثارش میتوان به «سرود روحالقدس»، «تجلی در منا» و «مجموعه مقالات سبک هندی» اشاره کرد.
#معرفی_شاعر #صاعد_اصفهانی