🕊زٻارٺ امام رضا …
❣چندٻسٺ هواۍ چشم مݧ بارانۍ اسٺ
هر خشٺ دلم بٻانگر وٻرانۍ اسٺ❣
💔بٻمارۍ دورۍ از خراسان دارم
ٺجوٻز پزشک من حرم درمانۍ اسٺ💔
➣ 🕗°•|
@gharar_shohada_313
.
.
#قرار_همیشگی_اعضای_کانال👇🏻❤️💙💚💛💜👇🏻
دعای_فرج📜
ٻِسمِ_اللہِ_الرَّحمَڽِ_الڔَّحِیم...
🌺اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ
🌸وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ
♥️وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ
🌺واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ
🌸الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى
♥️الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى
🌺مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ
🌸الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ
♥️وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ
🌺عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً
🌸كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا
♥️مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ
🌺اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى
🌸 فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ
♥️الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى
🌺اَدْرِكْنى اَدرِکنی
🌸الساعه الساعه الساعه
♥️العجل العجل العجل یاارحمن راحمین بحق محمد وآله طاهرین
(خواندن دعای فرج
به نیت سلامتی و
~♡ ~ تعجیـل در فرج مولامـون)
.
.
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌸🌱
🌷°•| @gharar_shohada_313
✨🌸
#قرار_جدید_اعضای_کانال😉💕
🔰ذکر روز دوشنبه🤲🏻📿
💙یا قاضی الحاجات💙
0⃣0⃣1⃣مرتبه👌🏻
#قبول_باشه 🌹
❁ ﷽ ❁
❂ براے #شهیـد شدن ..
هنـر لازم استــ !
هنـر بہ ← خـــدا رسیدن..
هنـر ڪشتن ← نَـفس..
هنـر ← تَهذیبــ ..
◈ تا هنـرمند نشویـم..
◈ شهیـــد نمے شویـم...
#اللهم_ارزقنا_شهادت
#صبحتون_شهدایی🌸🤚🏻✨
➣ツ°•| @gharar_shohada_313
🍃🌸
یا مُطْلَقاً فِي وِصٰالِنا،
اِرْجع ...
ای کسی که
وِصآل ما را ترک کردهای،
بـرگـرد ...♥️
#اللهمعجللولیکالفرج
➣ツ°•| @gharar_shohada_313
"اَلا بِذِڪ۟رِ اللّٰھ۟ تَط۟مَئِنُ القُلوب۟ــ"♥
آگاهباݜڪہٻایادِڂُـدادݪهاآرامِݜمےیابـَد🌱
ــــــــــ۰✧✿✧۰ــــــــــ
#آیه_گرافی📜
➣ツ°•| @gharar_shohada_313
••|°💪🏻❄️
#عارفانہ
بزرگی گفت: وابسته به خدا شويد🙌🏻
پرسيدم: چطوری؟😕
گفت: چطوری وابسته به يه نفر ميشی؟🙂
گفتم: وقتی زياد باهاش حرف ميزنم زياد ميرم و ميامـ🙃
گفت: آفرين! زياد با خدا حرف بزن، زياد با خدا رفت و آمد کن.•{😍}•
✨| #عاشق_خداباش
🌱| #خداجانم
➣ツ°•| @gharar_shohada_313
🍃📖
📕معرفی کٺاب 📗
«من ادواردو نیستم»
۷۲ داستانک از زندگی ثروتمندترین شهید شیعه، مهدی (ادواردو) آنیلی برای نوجوانان است.
این کتاب خاطرات کوتاه از مردی است که دین و ایمانش را به دنیا و مظاهرش نفروخت.
مردی که ثابت کرد میشود در درّهٔ گناه بود، اما زنجیرهای شیطان را پاره کرد و تا اعلی علّیین بهشت پرواز کرد.
مردی که بزرگترین آرزویش این بود که تا وقتی زنده است امام زمانش ظهور کند و از یارانش شود.
📚مناسبت مرتبط:
#شهید_ادواردو_آنیلی
#شهید_بدون_مرز
#معرفی_کتاب
📅مناسبت مرتبط:
تاریخ تولد
03_19
➣ 📓°•|
@gharar_shohada_313
﴿بِسْمِ اَللّٰهِ الرحْمٰنِ رَحَیمْ﴾
قســـــمٺ پنجم↓↓
#ݕــــــــــۋقـــــݓرمــــــــــآݩ♥️⏳📖
↯♡↯♡↯♡↯♡↯♡↯
بسمـ رب الشهدا♥️
#تنها_میان_داعش
#قسمت_پنجم🦋
💟 انگار با بر ملاشدن احساسش بیشتر از نگاهم خجالت میکشید و دستان مردانهاش به نرمی میلرزید.
موهای مشکی و کوتاهش هنوز از خیسی شربت میدرخشید و پیراهن خیس و سپیدش به شانهاش چسبیده بود که بیاختیار خندهام گرفت.
💟 خندهام را هرچند زیرلب بود، اما شنید که سرش را بلند کرد و با #مهربانی به رویم لبخند زد. دیگر از #راز دلش خبر داشتم که تا نگاهم کرد از خجالت سر به زیر انداختم.
تا لحظاتی پیش او برایم همان برادر بزرگتر بود و حالا میدیدم در برابر خواهر کوچکترش دست و پایش را گم کرده و #عاشق شده است. اصلاً نمیدانستم این تحول #عاشقانه را چگونه تعبیر کنم که با لحن گرم و گیرایش صدایم زد :«دخترعمو!»
💟 سرم را بالا آوردم و در برابر چشمان گرم و نگاه گیراترش، زبانم بند آمد و او بی هیچ مقدمهای آغاز کرد :«چند روز بود بابا سراغ اون نامرد رو میگرفت و من نمیخواستم چیزی بگم. میدونستم اگه حرفی بزنم تو خجالت میکشی.»
از اینکه احساسم را میفهمید، لبخندی بر لبم نشست و او به آرامی ادامه داد :«قبلاً از یکی از دوستام شنیده بودم عدنان خیلی به #تکریت رفت و آمد داره. این چند روز بیشتر حساس شدم و آمارش رو گرفتم تا امروز فهمیدم چند ماهه با یه گروه #بعثی تو تکریت ارتباط داره. بهانه خوبی شد تا پیش بابا عذرش رو بخوام.»
💟 مستقیم نگاهش میکردم که بعثی بودن عدنان برایم باورکردنی نبود و او #صادقانه گواهی داد :«من دروغ نمیگم دخترعمو! حتی اگه اونروز اون بیغیرتی رو ازش ندیده بودم، بازم همین بعثی بودنش برام حجت بود که دیگه باهاش کار نکنیم!»
پس آن پستفطرتی که چند روز پیش راهم را بست و بیشرمانه به حیایم تعرض کرد، از قماش قاتلان پدر و مادرم بود! غبار غم بر قلبم نشست و نگاهم غمگین به زیر افتاد که صدای آرامشبخش حیدر دوباره در گوشم نشست :«دخترعمو! من اونروز حرفت رو باور کردم، من به تو شک نکردم. فقط #غیرتم قبول نمیکرد حتی یه لحظه جلو چشم اون نامرد باشی، واسه همین سرت داد زدم.»
💟 کلمات آخرش بهقدری خوشآهنگ بود که دلم نیامد نگاهش را از دست بدهم؛ سرم را بالا آوردم و دیدم با عمق نگاهش از چشمانم عذر تقصیر میخواهد.
سپس نگاه مردانهاش پیش چشمانم شکست و با لحنی نرم و مهربان نجوا کرد :«منو ببخش دخترعمو! از اینکه دیر رسیده بودم و تو اونقدر ترسیده بودی، انقدر عصبانی شدم که نفهمیدم دارم چیکار میکنم! وقتی گریهات گرفت، تازه فهمیدم چه غلطی کردم! دیگه از اونروز روم نمیشد تو چشمات نگاه کنم، خیلی سخته دل کسی رو بشکنی که از همه دنیا برات عزیزتره!»
💟 احساس کردم جمله آخر از دهان دلش پرید که بلافاصله ساکت شد و شاید از فوران ناگهانی احساسش #خجالت کشید!
میان دریایی از احساس شفاف و شیرینش شناور شده و همچنان نگاهم به ساحل محبت #برادرانهاش بود؛ به این سادگی نمیشد نگاه #خواهرانهام را در همه این سالها تغییر دهم که خودش فهمید و دست دلم را گرفت :«ببین دخترعمو! ما از بچگی با هم بزرگ شدیم، همیشه مثل خواهر و برادر بودیم. من همیشه دلم میخواست از تو و عباس حمایت کنم، حتی بیشتر از خواهرای خودم، چون شما #امانت عمو بودید! اما تازگیها هر وقت میدیدمت دلم میخواست با همه وجودم ازت حمایت کنم، میخواستم تا آخر عمرم مراقبت باشم! نمیفهمیدم چِم شده تا اونروز که دیدم اون نانجیب اونجوری گیرت انداخته، تازه فهمیدم چقدر برام عزیزی و نمیتونم تحمل کنم کس دیگهای...»
💟 و حرارت احساسش بهقدری بالا رفته بود که دیگر نتوانست ادامه دهد و حرف را به جایی جز هوای #عاشقی برد :«همون شب حرف دلم رو به بابا زدم، اونقدر استقبال کرد که میخواست بهت بگه. اما من میدونستم چیکار کردم و تو چقدر ازم ناراحتی که گفتم فعلاً حرفی نزنن تا یجوری از دلت در بیارم!»
سپس از یادآوری لحظه ریختن شربت روی سرش خندهاش گرفت و زیر لب ادامه داد :«اما امشب که شربت ریخت، بابا شروع کرد!» و چشمانش طوری درخشید که خودش فهمید و سرش را پایین انداخت.
💟 دوباره دستی به موهایش کشید، سرانگشتش را که شربتی شده بود چشید و زیر لب زمزمه کرد :«چقدر این شربت امشب خوشمزه شده!»
سپس زیر چشمی نگاهم کرد و با خندهای که لبهایش را ربوده بود، پرسید :«دخترعمو! تو درست کردی که انقدر خوشمزهاس؟»
💟 من هم خندهام گرفته بود و او منتظر جوابم نشد که خودش با شیطنت پاسخ داد :«فکر کنم چون از دست تو ریخته، این مزهای شده!»
با دست مقابل دهانم را گرفتم تا خندهام را پنهان کنم و او میخواست دلواپسیاش را پشت این شیطنتها پنهان کند و آخر نتوانست که دوباره نگاهش را به زمین انداخت و با صدایی که از طپشهای قلبش میلرزید، پرسید :«دخترعمو! قبولم میکنی؟»...
ادامــــــه دارد....
✍🏻نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
➣ツ°•| @gharar_shohada_313
.
.
.
این پارت رمان
♡ ۳♡ صلوات
هدیه به ♥️شهید محمد رضا دهقان امیری♥️
#شــادی.روح.شهـــدا.صلـــوات
🌊🕊
دل در حرمٺ شوق شکسٺݧ دارد!...💔
جاݧ پیش ٺو خواهش نشسٺݧ دارد ...😔
السلام عݪٻڪ یا امام رضا علیه السلام
➣ 🕗°•|
@gharar_shohada_313
[گمنـــامـے]°°🖐🏾
معشــوقـےبـودڪـہ
[#ابـراهیـم]♥→
بـہدنبــالآنمـےدوید...
#شهید_ابـراهیـم_هــادے🌱
#شبتون_شهدایی✋
➣ツ°•| @gharar_shohada_313
.
.
#قرار_همیشگی_اعضای_کانال👇🏻❤️💙💚💛💜👇🏻
دعای_فرج📜
ٻِسمِ_اللہِ_الرَّحمَڽِ_الڔَّحِیم...
🌺اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ
🌸وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ
♥️وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ
🌺واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ
🌸الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى
♥️الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى
🌺مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ
🌸الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ
♥️وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ
🌺عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً
🌸كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا
♥️مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ
🌺اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى
🌸 فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ
♥️الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى
🌺اَدْرِكْنى اَدرِکنی
🌸الساعه الساعه الساعه
♥️العجل العجل العجل یاارحمن راحمین بحق محمد وآله طاهرین
(خواندن دعای فرج
به نیت سلامتی و
~♡ ~ تعجیـل در فرج مولامـون)
.
.
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌸🌱
🌷°•| @gharar_shohada_313
✨🌸
#قرار_جدید_اعضای_کانال 😉💕
🔰ذکر روز سه شنبه🤲🏻📿
💜یا ارحم الراحمین💜
0⃣0⃣1⃣مرتبه👌🏻
#قبول_باشه 🌹
در ملکوت اعلی جز شهــــ♥️ـــید کسی زنده نیست،
حیات دیگران اگر هم باشد به طفیلی شهداست و شفاعت آنها...
#شهید_محسن_حججی♥️
#صبحتون_شهدایی 💕 🌱
➣ツ°•| @gharar_shohada_313
ای دو چشمت
سبب و علتِ پیدایش صُبح ،،
دیده بگشا
که جھان منتظرِ آغـاز است ...
-این صاحبنا ؟
#أللَّهُمَعـجِـلْلِوَلیِکْألْفَرَج
#سلام_امام_مهربانم 🌸
➣ツ°•| @gharar_shohada_313