eitaa logo
💚| قـرارٌ شُـهَـدا بـااِمـامِـ زَمان(عـج) |💚
335 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.2هزار ویدیو
115 فایل
⭐️﷽⭐️ قَـــلبَمْ گِـرِفْٺ♥️ دَرٺَڹِ ایڹ شَــــهر ِپُرگُناہ حــــٰالُ و هَــواے جَـــمعِ شَــــهیدٰانمْ آرِزوسٺ🕊 این کانال #وقف‌حضرٺ‌زهرا‌‌(س)‌سٺ انٺقاداٺ و پیشنهاداٺ🔰⁦ ツ➣ @yazahra800 ↯↯🌸براے ٺبادلـاٺ🌸 ツ➣ @sh_gharar12
مشاهده در ایتا
دانلود
[ 💚] _دیگہ چیزے نفهمیدم از حال رفتم... وقتے چشمامو باز کردم تو بیمارستاݧ بودم ماماݧ بالا سرم بود و داشت گریہ میکرد بابا و اردلاݧ هم بودݧ _خواستم بلند شم کہ ماماݧ اجازه نداد سرم هنوز تموم نشده بود دوباره دراز کشیدم و چشام گرم شد نمیتونستم چشام و باز کنم اما صداهارو میشنیدم بابا اومد جلو ک بپرسہ چہ اتفاقے افتاده اما ماماݧ اجازه نداد _دلم میخواست بلند شم وبپرسم کے منو آورده اینجا اما تواناییشو نداشتم آروم آروم خوابم برد با کشیدݧ سوزن سرم از دستم بیدار شدم دکتر بالا سرم بود ماماݧ و بابا داشتـݧ باهاش حرف میزدݧ _آقاے دکتر حالش چطوره؟ خدارو شکر درحال حاضر حالش خوبہ اینطور ک معلومہ یہ شوک کوچیک بهش وارد شده بود و فشارش افتاده بود ولے باز هم بہ مراقبت احتیاج داره بابا کلافہ دستے ب موهاش کشید و بہ ماماݧ گفت اخہ چہ شوکے میتونہ بہ یہ دختر ۱۸سالہ وارد بشہ چیشده خانم چہ خبره؟ ماماݧ جواب نداد و خودشو با مرتب کردݧ تخت مـݧ مشغول کرد _بلند شدم و نشستم ماماݧ دستم و گرفت و گفت: اسماء جاݧ چیشده چہ اتفاقے افتاده؟ دکتر چے میگہ? نمیتونستم حرف بزنم هر چقدر ماماݧ ازم سوال میپرسید خیره بهش نگاه میکردم از بیمارستاݧ مرخص شدم یہ هفتہ گذشت تو ایـݧ یہ هفتہ دائم خیره ب یه گوشہ بودم و صداے رامیـݧ و حرفاش و دیدنش با اون دختر میومد تو ذهنم نہ با کسي حرف میزدم ن جواب کسے رو میدادم حتے یہ قطره اشک هم نریختہ بودم اگہ گریہ هاے ماماݧ نبود غذا هم نمیخوردم _اردلاݧ اومد تو اتاقم و ملتمسانہ درحالے ک چشماش برق میزد ازم خواهش کرد چیزے بگم و حرفے بزنم ازم میخواست بشم اسماء قبلے اما مـݧ نمیتونستم.... _ماماݧ رفتہ بود سراغ مینا و فهمیده بود چہ اتفاقے افتاده اما جرأت گفتنش ب بابا رو نداشت همش باهام حرف میزد و دلداریم میداد یہ هفتہ دیگہ هم گذشت باز مـݧ تغییرے نکرده بودم یہ شب صداے بابارو شنیدن کہ با بغض با ماماݧ حرف میزد و میگفت دلم براے شیطنت هاش، صداے خندیدݧ بلندش و سربہ سر اردلاݧ گذاشتنش تنگ شدہ او شب بخاطر بابا یہ قطره اشک از چشمام جاری شد _تصمیم گرفتـݧ منو ببرݧ پیش یہ روانشناس ماماݧ منو تنها برد و قضیہ رو براے دکتر گفت اوݧ هم گفت تنها راه در اومدݧ دخترتوݧ از ایـݧ وضعیت گریہ کردنہ باید کمکش کنید گریہ کنہ اگر همینطورے پیش بره دچار بیمارے قلبے میشہ _اما هیچ کسے نتونست کمکم کنہ بهمن ماه بود مـݧ هنوز تغییرے نکرده بودم تلوزیوݧ داشت تشیع شهداے گمنام و مادر هایے رو کہ عکس بچشوݧ تو دستشوݧ بود اروم زیر چادرشوݧ اشک میریختـݧ رو منتظر جنازه ے بچہ هاشوݧ بودݧ رو نشوݧ میداد خیلے وقت بود تو ایـݧ وادیا نبودم با شنیدݧ ایـݧ جملہ ک مربوط ب مادراے شهداے گمنام بود بغضم گرفت: گرچه میدانم نمی ایی ولی هر دم زشوق سوی در می ایم و هر سو نگاهی میکنم اوݧ روز تو دلم غم عجیبے بود شب با همیـݧ افکار بہ خواب رفتم... نویسنده: 🌷°•| @gharargah_shohada_313
[ 🍃] _با همیـݧ افکار به خواب رفتم... چند روزم با همیـݧ افکار گذشت هر روز کانال هاے تلوزیونو اینورو اونور میکردم ک شاید یہ برنامہ اے مستندے چیزے درباره ے شهدا نشوݧ بده اما خبرے نبود _بعد از مدت ها رفتم سراغ گوشیم پیداش نمیکردم همہ جاے کشو کمدو گشتم نبود کہ نبود رفتم سراغ مامانم میخواستم ازش بپرسم کہ گوشیم کجاست اما نمیشد نمیتونستم بعد دوماه حرف بزنم مظلومانہ نگاش میکردم و نمیتونستم حرف بزنم آخرم پشیموݧ شدم و رفتم تو اتاقم _بعد از مدت ها یہ بغض کوچیکے تو گلوم بود دلم میخواست گریہ کنم اما انگار اشک چشام خشک شده بود _تنهاچیزے کہ ایـݧ روزها یکم آرومم میکرد فکر کردݧ ب اوݧ برنامہ اے کہ درباره ے شهداے گمنام بود. اوݧ شب بعد از مدت ها باخدا حرف زدم: "خدا جوݧ منم اسماء هنوز منو یادت هست؟یادم نمیاد آخریـݧ دفہ کے باهات حرف زدم بگذریم... حال و روزمو میبینے اسماء همیشہ شادو خندوݧ افسردگے گرفتہ و نمیتونہ حرف بزنہ اسمائے کہ شاگرد اول کلاس بود و همہ بهش میگفتـݧ خانم مهندس الاݧ افتاده گوشہ ے اتاقش حتے اشک هم نمیتونہ بریزه نمیدونم تقصیر کیه؟مخالفت ماماݧ یا بے معرفتے رامیـݧ یاشاید حماقت خودم یا حتی شاید قسمت نمیدونم..." _خدایا نقاشیام همہ سیاه و تاریکـݧ نمیدونم قراره آینده چہ اتفاقے براے خودم و زندگیم بیوفتہ کمکم کـݧ نزار از اینے کہ هستم بدتر بشم همونطور خوابم برد...اون شب یہ خوابے دیدم کہ راه زندگیمو عوض کرد خواب دیدم یہ مرد جوون کہ چهرش مشخص نیست اومد سمت مـݧ و ازم پرسید اسم شما اسماء خانمہ؟ _بلہ اسمم اسماست بعد در حالے کہ ی چادر مشکے دستش بود اومد سمت مـݧ و گفت بیا ایـݧ یہ هدیست از طرف مـݧ بہ تو چادر و از دستش گرفتم و گفتم ایـݧ چیہ ارثیہ ے حضرت زهرا شما کے هستید چرا چهرتوݧ مشخص نیست مـݧ یکے از اوݧ شهداے گمنامم ک چند روزپیش تشیعش کردݧ _خب مـݧ چرا باید ایـݧ چادرو سر کنم؟ مگہ دیشب از خدا کمک نخواستے چرا اما... اما نداره خیلے وقت پیشا باید ازش کمک میخواستے خیلے وقت بود منتظرت بود ایـݧ چادر کمکت میکنہ کمکت میکنہ کہ گذشتتو فراموش کنے و حالت خوب بشہ مـݧ و بقیہ ے شهدا بخاطر حفظ حرمت ایـݧ چادر جونموݧ و دادیم اوݧ پیش تو امانتہ مواظبش باش ... باصداے اذاݧ صبح از خواب بیدار شدم حال عجیبے داشتم بلند شدم وضو گرفتم کہ ونماز بخونم آخریـݧ بارے کہ نماز خوندم سہ سال پیش بود _نمازمو کہ خوندم احساس آرامش میکردم تا حالا ایـݧ حس و تجربہ نکردم سر سجاده ے نماز بودم تسبیحو گرفتم دستم و مشغول ذکر گفتـݧ شدم _بہ خوابے کہ دیدم فکر میکردم ماماݧ بزرگ همیشہ میگفت خوابے کہ قبل اذاݧ صبح ببینے تعبیر میشہ اشک تو چشام جم شد یکدفہ بغضم ترکید و بعد از مدت ها گریہ کردم بلند بلند گریہ میکردم اما دلیلش و نمیدونستم مطمعـݧ بودم بخاطر رامیـݧ نیست ماماݧ و بابا اردلاݧ سریع اومدݧ تو اتاق کہ ببیننـݧ چہ اتفاقے افتاده وقتے منو رو سجاده نماز درحالے کہ هق هق گریہ میکردم دیدݧ خیلے خوشحال شدݧ ماماݧ اشک میریخت و خدا رو شکر میکرد اردلاݧ و بابا هم اشک تو چشماشوݧ جمع شده بود و همو در آغوش کشیده بودند.... نویسنده: 🌷°•| @gharargah_shohada_313
تو رسیدی به جمع یاران و شاهد حال ما خدا باشد... بین آن جمع پاک و نورانی کاش جایی برای ما باشد.... #شبتون_شهدایی🌙 #التماس_دعای_شهادت♥️ 🌷°•| @gharargah_shohada_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#السلام‌علیڪ‌‌یااباصالح‌المهدی‌عج✨ دلم هواۍ تو ڪرده هواۍ آمدنت صداۍ پاۍ تو آید صداۍ آمدنت چقدر وعده‌‌ۍ وصل تو را به دل بدهم چقدر #جمعه بخوانم دعاۍ آمدنت #التمآس‌دعآۍ‌خیر 🌸 #اللھم‌عجل‌لولیڪ‌الفـرج ❤️ 🌷°•| @gharargah_shohada_313
💚 ✨بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ✨ 🌺اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ 🌸وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ 🌺وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ 🌸واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ 🌺الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى 🌸الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى 🌺مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ 🌸الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ 🌺وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ 🌸عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً 🌺كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا 🌸مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ 🌺اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى 🌸فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ 🌺الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى 🌸اَدْرِكْنى اَدرِکنی 🌺الساعه الساعه الساعه العجل العجل العجل یاارحمن راحمین بحق محمد وآله طاهرین خواندن دعای فرج به نیت سلامتی و ظهور آقامون❤️ 🌷°•| @gharargah_shohada_313
#شهیدانه🌹 اگر #شهیدانه زندگی کنی شهادت خودش #پیدایت میکند لازم نیست به دنبالش بگردی!!! ♥️✨ حالا چه جوان #بیست ساله دهه هفتادی باشی چه سردار شصت و اندی ساله ی موی #سپیدکرده ی جنگ پ.ن:کامنت شهید🕊🌹 #صبحتون_شهدایی🌈🍁 🌷°•| @gharargah_shohada_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☺️ 📖سرکلاس استاد از دانشجویان پرسید: این روزها شهدای زیادی رو پیدا میکنن و میارن ایران... به نظرتون کارخوبیه؟؟ کیا موافقن؟؟؟ کیامخالف؟؟؟؟ ❌اکثر دانشجویان مخالف بودن!!! بعضی ها میگفتن: کارناپسندیه....نباید بیارن... بعضی ها میگفتن: ولمون نمیکنن ...گیر دادن به چهار تا استخوووون... ملت دیوونن!!" بعضی ها میگفتن: آدم یاد بدبختیاش میفته!!! تا اینکه استاد درس رو شروع کرد ولی خبری از برگه های امتحان جلسه ی قبل نبود...📝⛔ همه ی سراغ برگه ها رو می گرفتند.....ولی استاد جواب نمیداد... یکی از دانشجویان با عصبانیت گفت:استاد برگه هامون رو چیکارکردی؟؟؟ شما مسئول برگه هایمان بودی؟؟؟ استاد روی تخته ی کلاس نوشت: من مسئول برگه های شما هستم...✋ استاد گفت: من برگه هاتون رو گم کردم و نمیدونم کجا گذاشتم؟ همه ی دانشجویان شاکی شدن. استاد گفت: چرا برگه هاتون رو میخواین؟ ✍گفتند: چون واسشون زحمت کشیدیم، درس خوندیم، هزینه دادیم، زمان صرف کردیم... . هر چی که دانشجویان میگفتند استاد روی تخته مینوشت... . استاد گفت: برگه های شما رو توی کلاس بغلی گم کردم هرکی میتونه بره پیداشون کنه؟ یکی از دانشجویان رفت و بعداز چند دقیقه با تکه تکه های برگه ها برگشت ... استاد گفت: الان دیگه برگه هاتون رو نمیخواین! چون تیکه تیکه شدن! دانشجویان گفتن: استاد برگه ها رو میچسبونیم. ⚠برگه ها رو به دانشجویان داد و گفت:شما از یک برگه کاغذ نتونستید بگذرید و چقدر تلاش کردید تا پیداشون کردید، ⁉پس چطور توقع دارید مادری که بچه اش رو با دستای خودش بزرگ کرد و فرستاد جنگ؛ الان منتظره همین چهارتا استخونش نباشه!!؟؟ بچه اش رو میخواد، حتی اگه خاکستر شده باشه. چند دقیقه همه جا سکوت حاکم شد! و همه ازحرفی که زده بودن پشیمون شدن!! 🌷تنها کسی که موافق بود .... فرزند شهیدی بود که سالها منتظر باباش بود. شهدا را یاد کنیم با عمل به وصیت هاشون ... 🕊 @gharargah_shohada_313 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔮صدای تو بود؟ حَے علـے الفـلاح... و قرارمان سجــاده من📿 این همه زمین...! اما☝️ رستگاری فقط ازهمان قطعه کوچک آغاز میشود!🕋 🌱
🕊 ابراهیم می گفت: اگه جایی بمانی کہ دست احدی بهت نرسہ، کسی تو رو نشناسہ، خودت باشی و آقا مولا هم بیاد سرتو روی دامن بگیره، این خوشگلترین شهـادتہ... پ.ن: به‌ یاد‌ شهید‌ گمنام‌ کانال‌ کمیل... دست‌ ما رو هم‌ بگیر تو پلاکت را دادی که گمنام شوی من دویدم که نامدار شوم حالا من مانده ام زیر خروارها فراموشی و نام تو در دل تمام انسان‌ها شادی روح همه شهدا صلوات💛 🌷°•| @gharargah_shohada_313
#یاایهاالرئوف♥️✨ •|| از ڪنارِ تُو گدا با دست خالی رد نشُدツ نیست‌عاقل هر کسۍ‌دیوانہ‌ے مَشهَد نشُد💛 ||• #جان‌و‌دلے‌اےدل‌وجانم‌همه‌تو #دهه‌ڪرامٺـ ✨ 🌷°•| @gharargah_shohada_313
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍃 ؛ احسان به مردم👌 🌺 🌼 شما در اثر به مردم زیاد می شود؛ بودن شما در ، منوط به این است که چقدر به می‌کنید و این در راس امور است.! 🌷°•| @gharargah_shohada_313
📙. . .| هیچ‌گاه بہ ڪمالات خود مغرور مشو👌. . .| 🌷°•| @gharargah_shohada_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷#شهید🌷 حتی پاره استخوان هایتان مرهم است و تسکین... پاره استخوان هایتان امنیت است و اقتدار... چه قامت های رشیدی که پای داغتان خم شد اما هرگز زانو نزد! مادرت هنوز هم منتظر است؛ او تنها کسی ست که رفتنت را باور ندارد... بعد از تو دیگر زور پدرت، به زور زمانه نرسید... وقتی که رفتی انگار کوهی پشت خواهر را خالی کرد... رفتنت خواب را از چشمان برادر زدود... اما با این همه... مادرت هر گاه سخن از مردی به میان آید؛ همیشه تو را مثال می زند... پدرت بخواهد از غیرت بگوید؛ نامت را به زبان می آورد... نمیدانم چند تکه شدی... اما خوب می دانم که جایت این روز ها بشدت خالیست... کجایید تا ببینید بی غیرتان چه میکنند.. بی خردان تهی مغز چوب حراج به میراثت زدند... پهلونان شهر! جایتان کنار علی مان خالیست‌... رهبرمان را دعا کنید دلاوران... دلش از دست دشمنان دوست نما خون است... کاش بودید و ایستادنش کنار شیر پسر حیدر را می دیدید! 🍃🌸🍃 🌷°•| @gharargah_shohada_313
♥️🌱 فــی قَلبـی مَحڪـومِھ حُبُڪِ حسین:)♥️✨ 🌷°•| @gharargah_shohada_313
🔔 ⚠️ #تلنگر 👌هیچ وقت نگو: محیط خرابه مـــنم خراب شدم! هــــرچه هوا #ســردتـــــر باشد لباست 👕 را بیشتر میکـــنی!!! پس هـر چه جامــعه فاسـدتر شد تو لباسِ #تقــوایت را بیشتر کن 🌷شادۍ رۅح بݪند شهدا #صݪوات🌷 🌷°•| @gharargah_shohada_313
{💜} 🔎 میگفت؛ ⛱=گذشته ات رو ڪول نڪن و اينور و اونور نڲش ڪمردرد مي گيري... بذار زير پات ڪه قدت بلند شه❗️👌 🙃 @gharargah_shojada_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا