2 - آزادی معنوی
وَ یضَعُ عَنْهُمْ اصْرَهُمْ وَ اْلَاغْلالَ الَّتی کانَتْ عَلَیهِمْ [۱].
در هفته گذشته عرض کردم که مجموع عرایض ما در مبحث آزادی معنوی مشتمل بر سه قسمت است؛
یکی اینکه معنی آزادی چیست،
دوم اینکه آزادی بر دو قسم است: آزادی معنوی و آزادی اجتماعی.
مرحله سوم وابستگی این دو نوع آزادی به یکدیگر و مخصوصاً وابستگی آزادی اجتماعی به آزادی معنوی است.
امشب میخواهم عرایض خودم را اختصاص بدهم به خود آزادی معنوی که اساساً آزادی معنوی یعنی چه و آیا ضرورتی دارد که بشر آزادی معنوی داشته باشد یا نداشته باشد؟
و مخصوصاً من این مسئله را از این جهت بیشتر مورد توجه قرار میدهم که امروز توجه به آزادی معنوی بسیار کم شده است و همین خود یکی از علل نابسامانیهای امروز است.
بسیاری خیال میکنند که این مسائل دیگر منسوخ شده است، درصورتی که برعکس در عصر امروز نیاز بشر به آزادی معنوی از اعصار گذشته اگر بیشتر نباشد کمتر نیست.
آزادی معنوی یعنی چه؟
آزادی همیشه دو طرف میخواهد به طوری که چیزی از قید چیز دیگر آزاد باشد.
در آزادی معنوی، انسان از چه میخواهد آزاد باشد؟
جواب این است که آزادی معنوی برخلاف آزادی اجتماعی، آزادی انسانْ خودش از خودش است.
آزادی اجتماعی آزادی انسان است از قید و اسارت افراد دیگر، ولی آزادی معنوی نوع خاصی از آزادی است و در واقع آزادی انسان است از قید و اسارت خودش.
🤔 قهراً این سؤال پیش میآید که مگر انسان میتواند در قید و اسارت خودش باشد؟ مگر یک چیز میتواند خودش، هم برده باشد و هم برده گیر، هم اسیر باشد و هم اسیرکننده، مگر چنین چیزی ممکن است؟
✅ جواب این است: بله ممکن است. در مورد دیگر اگر ممکن نباشد، فی المثل اگر در حیوانات بردگی معنوی و متقابلاً آزادی معنوی معنی و امکان ندارد، در انسان، این موجود عجیب، اینکه انسان خود برده و اسیر خود باشد و یا خود آزاد از خود باشد، معنی دارد. چگونه ممکن است؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- اعراف/ ۱۵۷
انسان، یک موجود مرکب
این از آن جهت است که انسان در میان موجودات دیگر یک شخصیت مرکب است و این یک حقیقت است.
این مطلب را که انسان یک شخصیت و موجود مرکب است، ادیان و فلسفهها تأیید کردهاند، علما و حتی روانشناسها تأیید کردهاند، و مطلبی است غیرقابل تردید.
ابتدا تعبیر قرآنی و تعبیر حدیثی مطلب را عرض میکنم.
شما در قرآن میبینید که درباره خلقت انسان (اختصاصاً درباره انسان) چنین میفرماید: فَاذا سَوَّیتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ روحی فَقَعوا لَهُ ساجِدینَ [۱].
به فرشتگان میگوید: وقتی که خلقت این موجود را تکمیل کردم و از روح خود چیزی در او دمیدم، بر او سجده برید.
میگوید این موجود یک موجود خاکی است، من او را از خاک میآفرینم، یک موجود طبیعی و مادی است. ولی همین موجود آفریده شده از آب و خاک، همین موجودی که دارای جسم و جسدی است مانند حیوانهای دیگر، « وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ روحی » از روح خودم چیزی در او میدمم.
لازم نیست که ما معنای روح خدا را بفهمیم که نفخه الهی و آنچه خدا او را روح خود نامیده است چیست. اجمالاً میدانیم که در این موجود خاکی یک چیز دیگری هم غیرخاکی وجود دارد.
حدیث معروفی است، پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «خداوند فرشتگان را آفرید و در سرشت آنها تنها عقل را نهاد، حیوانات را آفرید و در سرشت آنها تنها شهوت را نهاد، انسان را آفرید و در سرشت او هم عقل را نهاد و هم شهوت را» که مولوی همین را به صورت شعر درآورده است:
گفت پیغمبر که خلّاق مجید
خلق عالم را سه گونه آفرید
بعد میگوید که یک گروهْ فرشتگان، یک گروه حیوانات و یک گروه هم انسانها.
حالا ممکن است ما بخواهیم این را با یک زبان سادهتری بفهمیم.
واقعاً ما خودمان قطع نظر از مطالب و مسائلی که در قرآن مجید و حدیث آمده است، عرفا بالخصوص در این زمینه اظهارنظر کردهاند، علمای روانشناسی تأیید کردهاند، قطع نظر از همه اینها میخواهیم با یک زبان سادهای این مسئله آزادی معنوی را بفهمیم.
ما مطلب را از یک مطلبی که هر کسی میتواند احساس کند، شروع میکنیم و آن این است:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- حجر/ ۲۹
40.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 تحلیل روایی علامه کورانی رضوان الله تعالی علیه
🔍 پژوهشگر مهدویت و نویسنده کتاب عصر ظهور راجع به عاقبت جنگ اخیر فلسطین و اسرائیل در آذر ماه ۱۴۰۲
┅───────────
#نابودی_اسرائیل
#وعده_صادق
#سید_مقاومت
🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
هدایت شده از مباحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ تفاوت رئیسجمهور با #شهید_جمهور ...
📌 ما که داریم تلاش میکنیم خودمون رو به برخی رفتارها و گفتارهای اشتباه آقای #پزشکیان عادت بدهیم؛ اما چه کنیم دست خودمون نیست و یهو دلمون هوای #شهید_رئیسی میکنه...
🖋 محمد جوانی
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
#صحیفه_سجادیه_جامعه | ۱۰۶
『 #دعای صد و شش – هرگاه در کنار قبـری میایستاد 』
࿐ྀུ༅࿇༅════════
عالـم (علیهالسلام) گفت: حضـرت علی بن الحسین (علیهماالسلام) هرگاه میتی را داخل قبـر مینـمودند، در کنار قبـرش میایستاد و میگفت:
اَللّٰهُمَّ جَافِ الْاَرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ، وَ صَعِّدْ عَمَلَهُ، وَ لَقِّهِ مِنْكَ رِضْوَاناً.
خداوندا، زمین را از دو طرفش دور کن، و عملش را بالا بر، و به او برسان از نزد خودت خُرسندی را.
┅───────────
🤲 #اللّٰهم_عجّل_لولیّک_الفرج
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
انسان شناسی 132.mp3
11.89M
#انسان_شناسی ۱۳۲
#آیت_الله_مجتبی_تهرانی
#استاد_شجاعی
✨عالیترین نمونه یا مخلوق خدا، که شبیهترین شباهت را به خدا دارد، چیست؟
- تفاوت این نمونه از خدا، با خود خدا در چیست؟
@Ostad_Shojae
• قدرت خویشتنداری پشتوانه و ضمانتی است برای تعقل انسان!
مصلحت و مفسدهای که توسط عقل فهم میشود، با «قدرت خویشتنداری» در انسان اجرایی میشود.
دریافت رایگان کارگاه تفکر :
media.montazer.ir/?p=23039
کارگاه تفکر ۳.mp3
9.58M
#کارگاه_تفکر ۳
آنچه در پادکست سوم میشنوید :
- چرا بسیار پیش آمده انسانهای متفکر مرتکبِ بیعقلیها و اشتباهات عجیب و غریب میشوند!
- چگونه میتوان مفاسد یک کار را از مصالح آن درست تشخیص داد همیشه؟
- چه چیزی باعث میشود بعضی انسانها بعد از فهم مصلحت به آن عمل میکنند و بعضی با اینکه میفهمند نمیتوانند به آن تن دهند؟
@ostad_shojae | montazer.ir
نقشۀ راه کارگاه تفکر، جلسۀ سوم.pdf
1.01M
⤴️ نقشه راه پادکست سوم از مجموعه کارگاه تفکر
Blog.montazer.ir
┅─────────
🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
هدایت شده از مباحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 شبهای جمعه این چند وقته عجین شده با صدای #سید_حسن_نصرالله
و لبیک یاحسین گفتناش
💚 چقدر این صدا و این حرفها #آرامش دهندهس در این روزها
#سید_مقاومت
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
بردگی روح نسبت به انسانهای دیگر
بدون شک ما در زندگی خودمان احتیاج داریم به خوراک و هرچه بهترْ بهتر، احتیاج داریم به پوشاک و هرچه عالیترْ بهتر، احتیاج داریم به مسکن و هرچه مجلّلترْ بهتر. همینطور احتیاج داریم به زن و فرزند، احتیاج داریم به تجملات زیاد زندگی، و به پول و مادیات علاقهمند هستیم؛ اما در یک جا ما سر یک دوراهی قرار میگیریم، احساس میکنیم که اینجا یا باید شرافت و عزّت و سیادت و آقایی خودمان را حفظ کنیم ولی با فقر بسازیم، نان بخوریم ولی نان خشک و خالی، لباس بپوشیم لباس ژنده، خانه داشته باشیم خانه تنگ و کوچک و محقّر، پول نداشته و در مضیقه باشیم؛ و یا از عزّت و آقایی و سیادت خودمان صرف نظر کنیم، تن به یک ذلّت بدهیم، تن به خدمت بدهیم، آن وقت تمام نعمتهای مادی برای ما فراهم میشود.
میبینیم بسیاری از افراد مردم اساساً حاضر نیستند تن به ذلّت بدهند ولو به قیمت اینکه مادّیات زندگیشان خیلی زیاد شود.
البته بعضیها حاضر میشوند؛ تن به این ذلّت میدهند ولی درعین حال همین آدم در عمق وجدانش احساس یک سرشکستگی میکند.
سعدی در گلستان میگوید: دو برادر بودند، یکی توانگر و دیگری درویش.
توانگر- به قول او- در خدمت دیوان بود، خدمتگزار بود، ولی آن درویش یک آدم کارگر بود و به تعبیر سعدی از زور بازوی خودش نان میخورد. میگوید برادر توانگر یک روز به برادر درویش گفت: برادر! تو چرا خدمت نمیکنی تا از این مشقّت برهی؟
تو هم بیا مثل من در خدمت دیوان تا از این رنج و زحمت و مشقّت، از این کارگری، از این هیزم 🪵 شکنی، از این کارهای بسیار سخت رهایی یابی.
میگوید برادر درویش جواب داد: تو چرا کار نمیکنی تا از ذلّتِ خدمت برهی؟
تو به من میگویی تو چرا خدمت نمیکنی تا از این رنج و مشقّتِ کار برهی، من به تو میگویم تو چرا کار نمیکنی، متحمل رنج و مشقّت نمیشوی تا از ذلّت خدمت برهی؟
او خدمت را با آن همه مال و ثروت و توانایی که دارد (ولی چون خدمت است، چون سلب آزادی است، چون خم شدن پیش غیر است) ذلّت تشخیص میدهد.
بعد میگوید: خردمندان گفتهاند که نان خود خوردن و نشستن، به که کمر زرین بستن و در خدمت دیگری ایستادن:
به دست آهن تفته کردن خمیر
به از دست بر سینه پیش امیر
در این زمینه خودتان ممکن است مطالب زیادی بدانید.
من میخواهم شما این را از جنبه روانشناسی تحلیل کنید.
🤔 این چه حسّی است در بشر که رنج و زحمت و مشقّت و کارکردن و هیزم شکنی و فقر و مسکنت و همه اینها را ترجیح میدهد بر اینکه دست به سینه پیش کسی مانند خود بایستد؟
اسم این را هم اسارت میگذارد، میگوید من حاضر نیستم برده دیگری بشوم؛
در صورتی که این، بردگی مادی نیست یعنی واقعاً نیروی او استخدام نمیشود؛ فقط روحش استخدام میشود، بدنش که استخدام نمیشود.
این یک نوع بردگی است؛ راست هم هست، بردگی است؛ اما بردگیای است که تن انسان برده نشده است لکن روح انسان واقعاً برده شده است.
رباعیای است منسوب به علی علیه السلام، یعنی در آن دیوان معروف است، میفرماید:
کدَّ کدَّ الْعَبْدِ انْ احْبَبْتَ انْ تُصْبِحَ حُرّا
وَ اقْطَعِ الْآمالَ مِنْ مالِ بَنی آدَمَ طُرّا
لا تَقُلْ ذا مَکسَبٍ یزْری فَقَصْدُ النّاسِ ازْری
انْتَ مَا اسْتَغْنَیتَ عَنْ غَیرِک اعْلَی النّاسِ قَدْرا
میفرماید: اگر دلت میخواهد آزاد زندگی کنی، مثل بندگان و بردگان زحمت بکش، کار کن، رنج بکش و چشم از مال فرزندان آدم (عموماً، هر که میخواهد باشد، ولو حاتم طائی باشد) ببند.
یعنی نمیگویم چشم طمع از مال مردم پست و دنیّ ببند؛ حتی چشم طمع ببند از مال مردم سخیّ با جود و کرم مثل حاتم طائی.
بعد میگوید بعضی از افراد وقتی برخی از شغلها به آنها پیشنهاد میشود، میگویند این شغل دون شأن من است، پست است.
مثلاً میگویی کارگری کن، بیل بزن، میگوید این کار پستی است؛ حمّالی کن، میگوید پست است. میفرماید: هر کاری، هرچه هم که تو آن را پست گمان کنی، پستتر از اینکه دست طمعت پیش دیگری دراز باشد نیست.
لا تَقُلْ ذا مَکسَبٍ یزْری فَقَصْدُ النّاسِ ازْری
← چیزی از این پستتر نیست که تو به قصد مردم بروی، به این قصد بروی که از مردم چیزی بگیری.
انْتَ مَا اسْتَغْنَیتَ عَنْ غَیرِک اعْلَی النّاسِ قَدْرا
← تو همین مقدار که از دیگران بینیاز باشی، از همه مردم برتر هستی.
به نظرم در سخنان جاحظ [۱] بود دیدم یا یکی دیگر از علمای اهل تسنن که اهل ادب است، میگوید: «در میان سخنان علی علیه السلام نُه سخن است که در دنیا نظیر ندارد.»
از میان آن نه سخن سه سخنش مربوط به بحث ماست. #امیرالمؤمنین میفرماید:
احْتَجْ الی مَنْ شِئْتَ تَکنْ اسیرَهُ، اسْتَغْنِ عَنْ مَنْ شِئْتَ تَکنْ نَظیرَهُ، احْسِنْ الی مَنْ شِئْتَ تَکنْ امیرَهُ [۲].
یعنی نیازمند هر کسی میخواهی باش؛ اما بدان اگر نیازمند کسی شدی تو برده او هستی؛
بینیاز باش از هر که دلت میخواهد، مثل او هستی؛
نیکی کن به هر که دلت میخواهد، تو امیر او هستی.
پس نیازمندی به افراد دیگر نوعی رقّیت و بردگی است؛ اما چه جور بردگی است؟ بردگی تن است؟ نه، بردگی روح است، بردگی معنوی است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- جاحظ خودش فوق العاده مرد بلیغی است و انصافاً مرد سخن است و فوق العاده برای مقام سخن علی علیه السلام احترام قائل است و حرفهای عجیبی هم میزند.
۲- غررالحکم چاپ دانشگاه تهران، ج ۲ / ص ۵۸۴