صاحب جواهر نیز جواز را ترجیح مى دهد.
در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «کَانَتْ مَکَّةُ لَیْسَ عَلَى شَیْء مِنْهَا بَابٌ وَکَانَ أَوَّلُ مَنْ عَلَّقَ عَلَى بَابِهِ الْمِصْرَاعَیْنِ مُعَاوِیَةَ بْنَ أَبِی سُفْیَانَ وَلَیْسَ یَنْبَغِی لاَِحَد أَنْ یَمْنَعَ الْحَاجَّ شَیْئاً مِنَ الدُّورِ وَمَنَازِلِهَا; در آغاز خانه هاى مکه در نداشت نخستین کسى که براى خانه خود در مکه در گذاشت معاویه بود و سزاوار نیست هیچ کس حجاج را از خانه ها و منازل مکه منع کند».(۱۳) تعبیر به «سزاوار نیست» نیز دلیل بر کراهت است; اما کلام امام گرچه ظاهراً دلالت بر حرمت اخذ مال الاجاره مى کند; ولى به گفته مرحوم مغنیه در شرح نهج البلاغه خود استدلال به آیه شریفه (سَواءً الْعاکِفُ فِیهِ وَالْبادِ) جلوى این ظهور را مى گیرد، زیرا این جمله که در آیه ۲۵ سوره حج آمده وصف براى مسجد الحرام است و مفهومش این است که همه مسلمانان چه کسانى که از خارج مکه مى آیند و چه اهل مکه در استفاده از مسجد الحرام یکسانند و کار به خانه هاى مکه ندارد، بنابراین مسجدالحرام چیزى است و خانه هاى مکّه که موضوع سخن ماست چیز دیگرى است و رابطه اى بین این دو از نظر حکم و موضوع نیست جز رابطه جوار و همسایه بودن، و این رابطه تناسب با استحباب دارد نه وجوب، یعنى ظهور کلام را از معناى حقیقى که الزام است به معناى مجازى که استحباب است منصرف مى کند.(۱۴) به هر حال از مجموع روایات و ادله اى که در این مسأله وجود دارد همان کراهت استفاده مى شود و شاید سیره مسلمانان نیز این معنا را تأیید کند.(۱۵)
پاورقی :
۱. «قُثَم» در اصل «قاثم» بوده به معناى شخص سخاوتمند و پربخشش (سپس الف آن افتاده و فتحه تبديل به ضم شده است). او فرزند «عباس» و برادر «عبيدالله» و «عبدالله بن عباس» و طبق بعضى از روايات برادر رضاعى امام حسين(عليه السلام) است. از افتخارات او اين بود که آخرين کسى است که وارد قبر پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله)بعد از رحلت آن حضرت شد و تبرّک جست و طبق روايتى «مغيرة بن شعبة» براى اينکه اين افتخار را به دست آورد هنگامى که افراد يکى پس از ديگرى از قبر پيغمبر خارج شدند انگشتر خود را در قبر انداخت تا آخرين نفرى باشد که وارد قبر مى شود; ولى «قثم» متوجه شد و وارد قبر شد و انگشتر مغيره را به او داد و او آخرين کسى بود که با جسد پاک پيغمبر وداع کرد. (قاموس الرجال، ج ۸، ص ۵۱۵ به نقل از انساب الاشراف). شرح حال او را در جلد نهم ذيل نامه ۳۳ نوشته ايم.
۲. سند نامه: در کتاب مصادر نهج البلاغه تنها سند ديگرى که براى اين نامه ذکر شده همان چيزى است که قطب راوندى در کتاب فقه القرآن آورده است گرچه مرحوم راوندى (متوفاى ۵۷۳) بعد از مرحوم رضى مى زيسته; ولى عبارات او در کتاب فقه القرآن تفاوت هايى با آنچه در نهج البلاغه آمده است دارد که نشان مى دهد از منبع ديگرى گرفته است (مصادر نهج البلاغه، ج ۳، ص ۴۶۲).
۳. درباره شخصيت «قثم بن عباس» در ذيل نامه ۳۳ بحث هايى مطرح کرده ايم و در پايان شرح اين نامه نيز مطالب ديگرى خواهيم گفت.
۴. بحارالانوار، ج ۶، ص ۱۱۰ .
۵. بحارالانوار، ج ۶۷، ص ۲۰، ح ۱۷.
۶. «العصرين» اين کلمه گرچه تثنيه «عصر» است; ولى از باب تغليب به معناى صبح و عصر مى آيد.
۷. «ذِيدَت» از ريشه «ذود» بر وزن «ذوب» به معناى منع کردن گرفته شده است.
۸. «الخَلاّت» جمع «خَلّه» به معناى فقر و از ريشه «خلل» گرفته شده است، زيرا افراد فقير خللى در زندگانى آنها وجود دارد.
۹. کافى، ج ۳، ص ۵۵۴، ح ۸.
۱۰. «الْعاکِف» از ريشه «عکوف» بر وزن «وقوف» به معناى روى آوردن به چيزى و ملازمت و اقامت در چيزى (البته ملازمتى توأم با احترام) گرفته شده و اين تعبير در آيه شريفه اشاره به اهل مکه است که در آنجا اقامت دارند.
۱۱. «الباد» اين واژه در اصل «البادى» بوده که ياء آن به جهت تخفيف افتاده است و «بادى» به معناى مسافر است و کسى که از باديه آمده و در اينجا منظور غير اهل مکه است.
۱۲. «مَحابّ» اکثر ارباب لغت آن را جمع محبّت مى دانند و بعضى جمع «محبوب»، اين احتمال نيز هست که جمع «محب» يعنى حب و محبوبيت باشد البته چندان تفاوتى در معنا ايجاد نمى کند.
۱۳. تهذيب، ۵، ص ۴۲۰، ح ۱۰۴.
۱۴. فى ظلال نهج البلاغه، ج ۴، ص ۱۷۴ .
۱۵. براى توضيح بيشتر به جواهر الکلام، ج ۲۰، ص ۴۸ به بعد و الموسوعة الفقهية الکويتيه، ج ۲۲ (در واژه ربا) مراجعه شود.
03_An_sooy_marg_aminikhaah.ir.mp3
10.81M
#آن_سوی_مرگ | ۰۳
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
📖 شرح کتاب آن سوی مرگ ─━─━─• · · · · · ·
🦋 سحر بعد از جدا شدن روح از بدنش در بیمارستان شاهد چه ماجراهایی بود؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
➖ تعلّقات می ماند ولی ابزار گرفته می شود.
➖
➖
➖ چشم برزخی و ستاریت خدای متعال
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
هدایت شده از مباحث
❓تعدادی از #پرسش_و_پاسخ های کوتاه از #استاد_الهی در طرح سهشنبه های #پرسش
@ostadelahi
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
#نهج_البلاغه
#توصیه_های_پدرانه | ۱۸
📜 متن :
... وَ اعْلَمْ أَنَّ أَمَامَکَ عَقَبَةً کَئُوداً،
الْمُخِفُّ فِیهَا أَحْسَنُ حَالاً مِنَ الْمُثْقِلِ،
وَ الْمُبْطِئُ عَلَیْهَا أَقْبَحُ حَالاً مِنَ الْمُسْرِعِ،
وَ أَنَّ مَهْبِطَکَ بِهَا لاَ مَحَالَةَ إِمَّا عَلَى جَنَّة أَوْ عَلَى نَار، فَارْتَدْ لِنَفْسِکَ قَبْلَ نُزُولِکَ وَ وَطِّئِ الْمَنْزِلَ قَبْلَ حُلُولِکَ، «فَلَیْسَ بَعْدَ الْمَوْتِ مُسْتَعْتَبٌ»، وَ لاَ إِلَى الدُّنْیَا مُنْصَرَفٌ.
╭───
│ 🌐 @Mabaheeth
╰──────────
🗞️ #ترجمه_نامه۳۱ :
↓↓↓↓↓↓
📄 ... (فرزندم!) بدان پيش روى تو گردنه صعب العبورى هست که سبکباران (براى عبور از آن) حالشان از سنگين باران بهتر است،
و کندروان وضعشان بسيار بدتر از شتاب کنندگان است و (بدان که) نزول تو بعد از عبور از آن گردنه به يقين يا در #بهشت است و يا در دوزخ؛
بنابراين پيش از ورودت در آنجا وسايل لازم را براى خويش مهيا ساز و منزلگاه را پيش از نزول، آماده نما؛ زيرا پس از #مرگ راهى براى عذرخواهى نيست و نه طريقى براى بازگشت به دنيا (و جبران گذشته).
╭───
│ 🌐 @Mabaheeth
╰──────────
امروز بار خود را سبک کن!
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
امام(علیه السلام) در این قسمت از وصیّت نامه نورانى خود بار دیگر به مسأله سفر طولانى و پرخوف و خطر قیامت باز مى گردد و مسیر راه را به دقت روشن ساخته و وسیله نجات را یادآورى مى کند.
نخست مى فرماید: «(فرزندم!) بدان پیش روى تو گردنه صعب العبورى هست که سبکباران (براى عبور از آن) حالشان از سنگین باران بهتر است و کُندروان وضعشان بسیار بدتر از شتاب کنندگان است»; (وَ اعْلَمْ أَنَّ أَمَامَکَ عَقَبَةً کَئُوداً(۱)، الْمُخِفُّ(۲) فِیهَا أَحْسَنُ حَالاً مِنَ الْمُثْقِلِ(۳)، وَ الْمُبْطِئُ عَلَیْهَا أَقْبَحُ حَالاً مِنَ الْمُسْرِعِ).
منظور از این گردنه صعب العبور یا #مرگ و سکرات آن است یا عالم #برزخ و یا پل صراط (و یا همه اینها).
بدیهى است براى عبور سالم از گردنه هاى صعب العبور باید بار خود را سبک کرد و به سرعت گذشت؛ زیرا در این گونه گردنه ها ممکن است راهزنان و یا حیوانات درنده نیز وجود داشته باشند.
این تعبیر برگرفته از قرآن مجید است آنجا که مى فرماید: «(فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ * ما أَدْراکَ مَا الْعَقَبَةُ * فَکُّ رَقَبَة * أَوْ إِطْعامٌ فِى یَوْم ذِى مَسْغَبَة...); ولى او از آن گردنه مهم نگذشت، و تو چه مى دانى که آن گردنه چیست؟ آزاد کردن برده اى، یا غذا دادن در روز گرسنگى».(۴)
برخى از مفسّران در شرح این آیات، عقبه را به معناى هواى نفس و بعضى دیگر به گردنه هاى صعب العبورِ روز قیامت تفسیر کرده اند که کلام حضرت متناسب با همین تفسیر دوم است.
آن گاه در ادامه سخن مى فرماید: «و (بدان که) نزول تو بعد از عبور از آن گردنه به یقین یا در بهشت است و یا در دوزخ»; (وَ أَنَّ مَهْبِطَکَ بِهَا لاَ مَحَالَةَ إِمَّا عَلَى جَنَّة أَوْ عَلَى نَار).
سپس مى افزاید: «بنابراین پیش از ورودت در آنجا وسایل لازم را براى خویش مهیا ساز و منزلگاه را پیش از نزول، آماده نما؛ زیرا پس از مرگ راهى براى عذرخواهى نیست و نه طریقى براى بازگشت به دنیا (و جبران گذشته)»; (فَارْتَدْ(۵) لِنَفْسِکَ قَبْلَ نُزُولِکَ، وَ وَطِّئِ الْمَنْزِلَ قَبْلَ حُلُولِکَ، «فَلَیْسَ بَعْدَ الْمَوْتِ مُسْتَعْتَبٌ(۶)» وَ لاَ إِلَى الدُّنْیَا مُنْصَرَفٌ(۷)).
شایان توجّه است که جمله «لَیْسَ بَعْدَ الْمَوْتِ مُسْتَعْتَبٌ» نخستین بار در کلام پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) آمده است آنجا که مى فرماید: «لَیْسَ بَعْدَ الْمَوْتِ مُسْتَعْتَبٌ أَکْثِرُوا مِنْ ذِکْرِ هَادِمِ اللَّذَّاتِ وَ مُنَغِّصِ الشَّهَوَاتِ; بعد از مرگ راهى براى عذرخواهى و جلب رضایت پروردگار نیست؛ بنابراین بسیار به یاد چیزى باشید که لذات را در هم مى کوبد و شهوات را بر هم مى زند».(۸)
جمله «وَ لاَ إِلَى الدُّنْیَا مُنْصَرَفٌ; راه بازگشتى وجود ندارد»، حقیقت و واقعیّت واضحى است که در آیات قرآن و روایات به طور گسترده به آن اشاره شده است.
قرآن مجید مى فرماید: «(حَتّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّى أَعْمَلُ صالِحاً فیما تَرَکْتُ کَلاَّ...); (آنها همچنان به راه غلط خود ادامه مى دهند) تا زمانى که مرگ یکى از آنها فرا رسد، مى گوید «پروردگارا! مرا بازگردانید; * شاید در برابر آنچه ترک کردم (و کوتاهى نمودم) عمل صالحى انجام دهم» (ولى به او مى گویند:) چنین نیست!».(۹)
در خطبه ۱۸۸ نهج البلاغه درباره مردگان آمده است: «لاَ عَنْ قَبِیح یَسْتَطِیعُونَ انْتِقَالاً وَ لاَ فِی حَسَن یَسْتَطِیعُونَ ازْدِیَاداً; نه قدرت دارند از عمل زشتى که انجام داده اند کنار روند و نه مى توانند بر کارهاى نیک خود چیزى بیفزایند».
آرى منزلگاه هاى این عالم قابل بازگشت نیست، همان گونه که فرزند ناقص هرگز به رحم مادر براى تکامل بیشتر باز نمى گردد و میوه اى که از درخت جدا شد به شاخه بر نمى گردد، کسانى که از این دنیا به عالم برزخ مى روند نیز امکان بازگشت به دنیا را ندارند.
برزخیان نیز هنگامى که به قیامت منتقل شوند هرگز نمى توانند به عالم برزخ بازگردند و این هشدارى است به همه ما که بدانیم ممکن است در یک لحظه همه چیز تمام شود، درهاى توبه بسته شود و راه تحصیل زاد و توشه مسدود گردد و با یک دنیا حسرت، چشم از جهان بپوشیم.
________
➖ پاورقی :
۱ . «کئود» به معناى پر مشقّت و صعب العبور است، از ريشه «کئد» بر وزن «عهد» به معناى شدّت و سختى گرفته شده است.
۲ . «مخفّ» به معناى سبک بال از ريشه «خفّ» بر وزن «صف» به معناى سبک شده گرفته شده است.
۳ . «مثقل» يعنى سنگين بار از ريشه «ثقل» است.
۴ . بلد، آيه ۱۱-۱۴.
۵ . «ارْتَد» به معناى انتخاب کن از ريشه «ارتياد» است که در بخش قبل تفسير شد.
۶ . «مُسْتَعْتَب» مصدر ميمى است و به معناى عذر خواهى و رضايت طلبيدن است از ريشه «عتب» بر وزن «عطف» گرفته شده که معانى متعدّدى دارد و يکى از معانى آن رضا و خشنودى است و کسى که عذرخواهى مى کند در واقع رضايت طرف را مى طلبد؛ لذا اين واژه به معناى عذرخواهى به کار رفته است.
۷ . «مُنْصَرف» نيز مصدر ميمى به معناى بازگشت است.
۸ . مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۱۰۴، ح ۱۶.
۹ . مؤمنون، آيه ۹۹ و ۱۰۰. در آيات ۲۸ سوره انعام و ۳۷ سوره فاطر نيز به همين معنا اشاره شده است.
╭═══════๛- - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -