eitaa logo
📚📖 مطالعه
72 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
84 فایل
﷽ 📖 بهانه ای برای مطالعه و شنیدن . . . 📚 توفیق باشه هر روز صفحاتی از کتاب های استاد شهید مطهری را مطالعه خواهیم کرد... و برخی کتاب های دیگر ... https://eitaa.com/ghararemotalee/3627 در صورت تمایل عضو کانال اصلی شوید. @Mabaheeth
مشاهده در ایتا
دانلود
| ۱ ❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄ مقدمه مؤلف 📖 هذا منازل الآخرة و المطالب الفاخرة الحمدُ للَّه رَبّ العالَمین وَ الصّلاة و السّلام عَلی مُحمّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرین و بعد: چنین گوید این فقیر بی بضاعت و متمسّک به احادیث اهل بیت رسالت علیهم السلام عباس بن محمد رضا القمّی - خَتَمَ اللَّهُ لَهُ بِالحُسنی وَ السَّعادَة - که: عقل و نقل حکم می کند، شخصی که عزم سفری نمود بایست زاد و توشه برای سفر خود مُهَیّا کند، به قدری که در آن سفر به کار است، آن وقت سفر کند. بنا بر این، سفر آخرت که ما را در پیش است و به هیچ وجه چاره و گریزی از آن نیست سزاوارتر است به زاد و توشه.
چنانکه روایت شده وقتی حضرت ابوذر غفاری رضی الله عنه به مکّه مُعَظَّمَه مشرّف شده، پس ایستاد نزد دَرِ کعبه 🕋 و ندا کرد مردمی را که برای حجّ از اطراف عالم آمده بودند و در مسجد الحرام جمع گشته بودند، فرمود: 📣 ایّها النّاس! منم جُندَبِ بن سَکَن غفاری، منم خیرخواه شما و مهربان بر شما، به سوی من آیید. مردم از اطراف دور او جمع گشتند. آنگاه فرمود: ای مردم! هرگاه یکی از شما اراده کند سفری برود، هرآینه از زاد و توشه برای خود برگیرد به حدّی که در آن سفر لازم دارد و چاره ای از آن ندارد، پس هرگاه چنین است، سفر آخرت سزاوارتر است به زاد و توشه برای آن، پس مردی برخاست و گفت: پس ما را راهنمایی کن ای ابوذر! [ابوذر] فرمود: «حُجَّ حِجَّةً لِعَظائِمِ الْاُمُورِ وَ صُمْ یَوْماً لِزَجْرَةِ النُّشُورِ وَ صَلِّ رَکعَتَینِ فی سَوادِ اللَّیلِ لِوَحْشَةِ القُبُورِ...» الخبر.¹ [«حجّی برای امور مهمّه بجای آور، روزی را برای سختی قیامت روزه بدار، و در تاریکی شب دو رکعت نماز برای - نجات - از وحشت قبر بگذار».]
و حضرت علیه السلام در مَرَض ارتحال خود، جُنادة بن أبی امیّه را که موعظه فرمود اول چیزی که به او فرمود این بود: «إِستَعِدَّ لِسَفَرِکَ وَ حَصِّل زادَکَ قَبلَ حُلُولِ اَجَلِک...»² [ مُهَیّای سفر آخرت شو و توشه آن سفر را پیش از رسیدن اجل تحصیل نما ] بلکه چون سفر آخرت سفریست بعید و هولناک و منزل های سخت و عَقَبات شدیده و جاهای دشوار دارد، محتاج است به زاد و توشه بسیار که باید آنی از آن غفلت ننمود و شب و روز در فکر آن بود. چنانکه روایت شده که حضرت علیه السلام در هر شب هنگامی که مردم به خواب گاه خود می رفتند، صدای نازنینش بلند می شد به حدّی که می شنیدند صدای آن حضرت را تمام اهل مسجد و کسانی که مسجد بودند؛ می فرمود: «تَجَهَّزُوا³ - رَحِمَکُمُ اللَّهُ - فَقَد نُودِیَ فیکُم بِالرَّحیلِ...»⁴ «آماده شوید و اسباب سفر خود را مهیا کنید، خدا شما را رحمت کند، همانا منادی مرگ ندای «اَلرَّحیل» در میان شما درداده و کم کنید توقف خود را بر دنیا، و بیرون روید از دنیا در حالی که با خود داشته باشید زاد و توشه از اعمال صالحه، پس به درستی که در جلو شما عَقَبِه های کَئُود، یعنی جاهای بسیار دشوار و منزل های هولناک است که باید از آن جاها عبور کنید و چاره ای نیست از آن». اینک ما به بعضی از آن عَقَبِه های سخت و منزل های هولناک اشاره می کنیم و بعضی از چیزها [یی که نافع است برای سختی، و هَوْلِ آن محلّ به کمال اختصار در ضمن چند فصل ذکر می کنیم. و اگر حق تعالی مرا توفیق داد و مهلتی در أجل حاصل شد شاید اِنْ شاءَ اللَّه کتابی مُفَصَّل در این باب تصنیف کنم و اگرچه در این زمان نمی بینم اشخاصی را که از روی جِدّ و حقیقت طالب این نحو مطالب باشند و به همین ملاحظه این مختصر را نیز با حال افسردگی و کم رغبتی نوشتم و از حق تعالی مسئلت می نمایم تأیید و توفیق خود را، «اِنّه قَریبٌ مُجیبٌ». ___________ 1- بحارالانوار، ج 96، ص 258. 2- بحارالانوار، ج 44، ص 139. 3- مرحوم مؤلف، در حاشیه، لفظ «تَزَوَّدُوا» را هم آورده ولی در نهج البلاغه اضافه ای ندارد. 4- نهج البلاغه فیض الاسلام/ صفحه 654، کلام 195. ╚═ ✧ ༅࿐✾ ‎‌‌‎‌‌‎✦ ‌‌✾࿐༅✧══ فصل اول: مرگ ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
هدایت شده از مباحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| مرگْ آگاهی به روایت ✨ نفَسُ المَرءِ خُطاهُ إلی أجَلِه. 🚶🏻‍♂️ هر دمی به سوی مرگ قدمی است . 📚 نهج البلاغه ، حکمت 70 📎 https://eitaa.com/mabaheeth/80 ╭────๛- - - - - ┅╮ │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| مرگْ آگاهی به روایت ✨ نفَسُ المَرءِ خُطاهُ إلی أجَلِه. 🚶🏻‍♂️ هر دمی به سوی مرگ قدمی است . 📚 نهج البلاغه ، حکمت 70 📎 https://eitaa.com/mabaheeth/80 ╭────๛- - - - - ┅╮ │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ۲۲ 〰〰〰〰〰〰〰 📜 متن : رُوَیْداً یُسْفِرُ الظَّلاَمُ، کَأَنْ قَدْ وَرَدَتِ الاَْظْعَانُ، یُوشِکُ مَنْ أَسْرَعَ أَنْ یَلْحَقَ! وَ اعْلَمْ یَا بُنَیَّ أَنَّ مَنْ کَانَتْ مَطِیَّتُهُ اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ، فَإِنَّهُ یُسَارُ بِهِ وَ إِنْ کَانَ وَاقِفاً، وَ یَقْطَعُ الْمَسَافَةَ وَ إِنْ کَانَ مُقِیماً وَادِعاً. ╭─── │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────
🗞️ ➖➖➖➖➖➖ ↓↓↓↓↓↓ 📄 ... آرام باش (و کمى صبر کن) که به زودى تاريکى برطرف مى شود (و حقيقت آشکار مى گردد) گويا اين مسافران، به منزل رسيده اند (و پايان را با چشم خود مى بينند.) نزديک است کسى که سريع حرکت مى کند به منزلگاه () برسد. پسرم بدان آن کَس که مَرکبش شب و روز است، او را مى برند و در حرکت است، هرچند خود را ساکن پندارد؛ و پيوسته قطع مسافت مى کند، گرچه ظاهراً ايستاده است و استراحت مى کند. ╭─── │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────
آنها که بر مرکب شب و روز سوارند امام(علیه السلام) در این بخش از وصیّت نامه بار دیگر به فرزند دلبندش درباره و پایان هشدار مى دهد و مى فرماید: «آرام باش (و کمى مهلت بده) که به زودى تاریکى برطرف مى شود (و حقیقت آشکار مى گردد)»; (رُوَیْداً(۱) یُسْفِرُ(۲) الظَّلاَمُ). منظور از ظلام (تاریکى) در اینجا جهل به حال دنیاست که بعضى از بى خبران آن را گویى پایدار مى پندارند; ولى چیزى نمى گذرد که مرگ با قیافه وحشتناکش، خود را نشان مى دهد. آن گاه امام(علیه السلام)، اهل این جهان را به مسافرانى تشبیه کرده که به سوى سرمنزل مقصود در حرکتند مى فرماید: «گویا این مسافران به منزل رسیده اند (و پایان عمر را با چشم خود مى بینند)»; (کَأَنْ قَدْ وَرَدَتِ الاَْظْعَانُ(۳)). سپس مى افزاید: «نزدیک است کسى که سریع حرکت مى کند به منزلگاه (مرگ) برسد»; (یُوشِکُ(۴) مَنْ أَسْرَعَ أَنْ یَلْحَقَ). منظور از «مَنْ أَسْرَعَ» همه انسان ها هستند نه گروه خاصى؛ زیرا همه با سرعت به سوى سرمنزل نهایى که همان پایان زندگى است مى رسند. امام(علیه السلام) تشبیه جالبى درباره مردم جهان مى کند و مى فرماید: «پسرم بدان آن کَس که مرکبش 🌃شب و 🌇روز است او را مى برند و در حرکت است، هرچند خود را ساکن پندارد و پیوسته قطع مسافت مى کند، گرچه ظاهراً ایستاده است و استراحت مى کند»; (وَ اعْلَمْ یَا بُنَیَّ أَنَّ مَنْ کَانَتْ مَطِیَّتُهُ(۵) اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ، فَإِنَّهُ یُسَارُ بِهِ وَ إِنْ کَانَ وَاقِفاً، وَ یَقْطَعُ الْمَسَافَةَ وَ إِنْ کَانَ مُقِیماً وَادِعاً(۶)). اشاره به اینکه حرکت به سوى پایان عمر حرکتى اجبارى است نه اختیارى; دست تقدیر پروردگار همه را بر مرکب راهوار زمان سوار کرده و چه بخواهند یا نخواهند با سرعت آنها را به سوى نقطه پایان مى برد، هرچند غافلان از آن بى خبرند. تعبیرهاى دیگرى در سایر کلمات امام(علیه السلام) در این زمینه دیده مى شود از جمله مى فرماید: «أَهْلُ الدُّنْیَا کَرَکْب یُسَارُ بِهِمْ وَ هُمْ نِیَامٌ; اهل دنیا همانند سوارانى هستند که مرکبشان را به پیش مى برند و آنها در خوابند😴».(۷) در جاى دیگر مى فرماید: «نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ; نفس هاى انسان هر بار گامى به سوى سرآمد زندگى است».(۸) در حدیث دیگرى از امیرمؤمنان(علیه السلام) مى خوانیم: «إنّ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ یَعْمَلانِ فِیکَ فَاعْمَلْ فیهِما وَ یَأْخُذانِ مِنْکَ فَخُذْ مِنْهُما; شب و روز در تو اثر مى گذارند (و از عمر تو مى کاهند) تو هم در آنها از خود اثرى بگذار و کارى کن; آنها از تو چیزى مى گیرند تو هم چیزى از آنها بگیر».(۹) ابن ابى الحدید در اینجا داستان جالبى از یکى از اساتید خود نقل مى کند مى گوید: ابوالفرج محمد بن عباد (رحمه الله) از من خواست که این وصیّت نامه را براى او بخوانم و در آن روز من جوان کم سن و سالى بودم آن را از حفظ براى او خواندم هنگامى که به این بخش از وصیّت نامه رسیدم استادم فریادى کشید و به زمین افتاد در حالى که کسى بود که به این زودى تحت تأثیر واقع نمى شد.(۱۰) نکته: مسافران جهان دیگر! در تعبیرات امام(علیه السلام) در این فقرات، انسان ها به مسافرانى تشبیه شده اند که بر مرکبى تندرو سوارند و این مرکب آنها را به سوى منزلگاه نهایى پیش مى برد. شک نیست که گروهى از این مسافران در ایستگاه هاى وسط راه پیاده مى شوند و گروه دیگرى به راه خود همچنان تا پایان عمر طبیعى ادامه مى دهند و عجب اینکه هیچ کَس نمى داند در کدام ایستگاه او را پیاده مى کنند. دو چیز این سفر مسلم است: بدون اختیار بودن آن و اینکه پایان مقررى دارد. گروهى این سفر را در حال خواب مى پیمایند و عدّه اى بیدارند و بعضى گاه خواب و گاه بیدار; آنها که بیدارند پس از پیاده شدن نعمت ها و برکات فراوانى که در هر ایستگاه موجود است و به آن نیاز دارند تهیه مى کنند و آنها که در خوابند و یا موقعیت خود را نمى دانند به مفهوم «اَلنّاسُ نِیامٌ إذا ماتُوا انْتَبِهُوا»(۱۱) دست خالى به مقصد مى رسند. انبیا و رسولان الهى مأمورانى هستند که پیوسته در مسیر راه به مسافران مى دهند و بر خواب آلودگان🥱 فریاد مى زنند که برخیزید و از توقفگاه هاى وسط راه آنچه نیاز دارید برگیرید، چرا که وقتى به مقصد رسیدید در آنجا تهیه وسائل مورد نیاز ابداً امکان ندارد و از آن مهم تر اینکه بازگشت در این مسیر نیز ممکن نیست. گروهى این سخنان را باور مى کنند و از جان و دل مى پذیرند و گروهى انکار مى کنند یا ناباورانه به آن گوش مى دهند و هنگامى که به مقصد رسیدند به واقعیّت تمام آن سخنان پى مى برند و فریاد واحسرتاه سر مى دهند و نعره (یا لَیْتَنا نُرَدُّ وَ لا نُکَذِّبَ بِآیاتِ رَبِّنا وَ نَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنین) از آنها شنیده مى شود; ولى چه سود؟(۱۲) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
➖ پاورقی : ۱ . «رُويداً» از ريشه «رود» بر وزن «عَود» در اصل به معناى رفت و آمد و تلاش براى انجام چيزى توأم با ملايمت است. اين واژه معناى مصدرى دارد و توأم با تصغير است; يعنى مختصر مهلتى بده علت منصوب بودن رُويداً آن است که مفعول مطلق براى فعل محذوفى است، گويا در اصل چنين گفته مى شود: «اَمْهِلْ اِمْهالاً قَلِيلاً». ۲ . «يُسْفِر» از ريشه «سفر» بر وزن «فقر» به معناى باز کردن پوشش و کشف حجاب است، لذا به زنان بى «سافرات» گفته مى شود و در مورد طلوع صبح اين تعبير به کار مى رود گويى صبح نقاب از چهره برمى گيرد و مى درخشد. بايد توجّه داشت که ظلام فاعل است و در واقع حقيقت به موجودى نورانى تشبيه شده که تاريکى جهل آن را پوشانيده و نقاب آن سرانجام کنار مى رود. ۳ . «اَظعان» گاه جمع «ظعينة» به معناى هودج يا تخت روانى است که به هنگام سفر بر آن سوار مى شدند و فرا رسيدن هودج ها به معناى فرا رسيدن مسافران است. ۴ . «يُوشَک» از ريشه «وَشْک» بر وزن «اشک» به معناى تند رفتن گرفته شده است؛ بنابراين مفهومش اين است که به زودى فلان امر تحقق مى يابد (صحيح آن يوشِک با کسر شين است و گاه با فتح شين گفته مى شود). ۵ . «مَطيّة» از ريشه «مطو» بر وزن «عطف» به معناى جدّيت و نجات در سير است. ۶ . «وادع» به معناى کسى است که ساکن و آرام است، از ريشه «وداعة» به معناى سکون و آرامش گرفته شده است. ۷ . نهج البلاغه، کلمات قصار، ۶۴. ۸ . همان مدرک، ۷۴. ۹ . غررالحکم، ح ۲۷۸۹. ۱۰ . شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج ۱۶، ص ۹۱. ۱۱ . بحارالانوار، ج ۴، ص ۴۳ . ۱۲ . انعام، آيه ۲۷. ╭═══════๛- - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │✨ @Nafaahat │ 📖 @feqh_ahkam │ 📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⎚ سیری در علیهم السلام | ۶ ╭ ─━─━─• · · · · · · ❒ سخنی پیرامون امام زین العابدین علیه السلام ◣ عبادت امام ◣ پیک محبت ◣ خدمت در قافله حج ◣ دعا و گریه امام علیه‌السلام ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سخنی پیرامون امام زین العابدین علیه السلام ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ وجود مقدس زین العابدین علیه السلام قهرمان معنویت است (معنویت به معنی صحیح آن) ؛ یعنی یكی از فلسفه های وجودی فردی مثل علی بن الحسین این است كه وقتی انسان خاندان پیغمبر را می نگرد- هر كدامشان را، و علی بن الحسین را كه یكی از آنهاست- می بیند معنویت اسلام یعنی حقیقت اسلام، آن ایمان به اسلام تا چه حد در خاندان پیغمبر نفوذ داشته است؛ و این خودش یك مسأله ای است. انسان وقتی كه مردی همچون علی بن ابی طالب را می بیند، آن كه از كودكی در زیردست پیغمبر تربیت و بزرگ شده و در آن نفس آخر پیغمبر سر پیغمبر در دامان او بود كه جان به جان آفرین تسلیم كرد، این مردی كه از كودكی در خانه ی پیغمبر بود و هیچ كَس به اندازه ی او با پیغمبر نبوده است، آری انسان وقتی زندگی علی را می نگرد، می بیند سراسر به پیغمبر اكرم صلی‌الله علیه وآله است و انسان از آینه ی وجود علی علیه‌السلام، پیغمبر را می بیند. این چه بوده است كه مردی مثل علی سراسر ایمان [به پیغمبر بوده است؟ ].
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عبادت امام ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ اهل بیت پیغمبر همه شان اینچنین اند. واقعاً عجیب است. انسان وقتی علی بن الحسین را می بیند، آن خوفی كه از خدا دارد، آن نمازهایی كه واقعاً نیایش بود و واقعاً - به قول الكسیس كارل- پرواز روح به سوی خدا بود (نمازی كه او می خواند اینطور نبود كه پیكرش رو به كعبه بایستد و روحش جای دیگری بازی كند؛ اصلاً روح كأنّه از این كالبد می رفت) آری، انسان وقتی علی بن الحسین را می بیند با خود می گوید این اسلام چیست؟! این چه روحی است؟ ! اینهمه آوازها از شه بود گرچه از حلقوم عبد اللَّه بود وقتی انسان علی بن الحسین را می بیند كأنّه پیغمبر را در محراب عبادتش در ثلث آخر شب یا در كوه حرا می بیند. یك شب امام مشغول همان نیایش و دعایی كه خودش اهل آن دعا بود، بود؛ یكی از بچه های امام از جایی افتاد و استخوانش شكست كه احتیاج به شكسته بندی پیدا شد. اهل خانه نیامدند متعرض عبادت امام شوند، رفتند و شكسته بند آوردند و دست بچه را بستند در حالی كه او از درد فریاد می كشید. بچه راحت شد و قضیه گذشت. هنگام صبح امام دید دست بچه را بسته اند. فرمود: چرا چنین است؟ عرض كردند: جریان اینطور بود. كی؟ دیشب در فلان وقت كه شما مشغول عبادت بودید. معلوم شد كه آنچنان امام در حال جذبه بسر می برده است و آنچنان این روح به سوی خدا پرواز كرده بود كه هیچ یك از آن صداها اصلاً به گوش امام نرسیده بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پیك محبت ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ زین العابدین (علیه السلام) پیك محبت بود. این هم عجیب است: راه می رفت، هرجا بی كسی را می دید، هر جا غریبی را می دید، فقیر و مستمندی را می دید، كسی را می دید كه دیگران به او توجه ندارند، به او محبت می كرد، او را نوازش می كرد و به خانه ی خودش می آورد. روزی یك عده جُذامی را دید. (همه از جذامی فرار می كنند، و آن كه فرار می كند از سرایت بیماریش می ترسد، ولی خوب اینها هم بنده ی خدا هستند. ) از اینها دعوت كرد، اینها را به خانه ی خود آورد و در خانه ی خود از اینها پرستاری كرد. خانه ی زین العابدین خانه ی مسكینان و یتیمان و بیچارگان بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدمت در قافله ی حج ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ فرزند پیغمبر است. به حج می رود. امتناع دارد كه با قافله ای حركت كند كه او را می شناسند. مترصّد است یك قافله ای از نقاط دور دست كه او را نمی شناسند پیدا شود و غریب وار داخل آن شود. وارد یكی از این قافله ها شد. از آنها اجازه خواست كه به من اجازه دهید كه خدمت كنم. آنها هم پذیرفتند. آن زمان كه با اسب 🐎 و شتر 🐫 و غیره می رفتند ده دوازده روز طول می كشید. امام در تمام این مدت به صورت یك خدمتگزار قافله در آمد. در بین راه مردی با این قافله تصادف كرد كه امام را می شناخت. تا امام را شناخت رفت نزد آنها و گفت: این كیست كه شما آورده اید برای خدمت خودتان؟ گفتند: ما كه نمی شناسیم، جوانی است مدنی ولی بسیار جوان خوبی است. گفت: بله، شما نمی شناسید، اگر می شناختید اینجور به او فرمان نمی دادید و او را در خدمت خودتان نمی گرفتید. گفتند: مگر كیست؟ گفت: این علی بن حسین بن علی بن أبی طالب فرزند پیغمبر است. دویدند خودشان را به دست و پای امام انداختند: آقا این چه كاری بود شما كردید؟! ممكن بود ما با این كار خودمان معذّب به عذاب الهی شویم، به شما جسارتی بكنیم، شما باید آقا باشید؛ شما باید اینجا بنشینید، ما باید خدمتگزار و خدمتكار شما باشیم. فرمود: نه، من تجربه كرده ام، وقتی كه با قافله ای حركت می كنم كه مرا می شناسند، نمی گذارند من اهل قافله را خدمت كنم. لذا من می خواهم با قافله ای حركت كنم كه مرا نمی شناسند، تا و سعادت خدمت به مسلمان و رفقا برای من پیدا شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعا و گریه ی امام ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ برای علی بن الحسین علیهماالسلام فرصتی نظیر فرصت امام أبا عبد اللّه (علیه‌السلام) پدر بزرگوارش پیدا نشد، همچنان كه فرصتی نظیر فرصتی كه برای امام صادق علیه‌السلام پدید آمد پیدا نشد؛ اما برای كسی كه می خواهد خدمتگزار باشد همه ی مواقع است ولی شكل فرصتها فرق می كند. ببینید امام زین العابدین علیه السلام به صورت ″ دعا ″ چه افتخاری برای دنیای شیعه درست كرده؟! و در عین حال در همان لباس دعا امام كار خودش را می كرد. بعضی خیال كرده اند امام زین العابدین علیه السلام چون در مدتی كه حضرت بعد از پدر بزرگوارشان حیات داشتند قیام به سیف 🗡 نكردند، پس گذاشتند قضایا فراموش شود. ابداً [چنین نیست ] ، از هر بهانه ای استفاده می كرد كه اثر قیام پدر بزرگوارش را زنده نگه دارد. آن گریه ها كه گریه می كرد و یادآوری می نمود برای چه بود؟ آیا تنها یك حالتی بود مثل حالت آدمی كه فقط دلش می سوزد و بی هدف گریه می كند؟! یا می خواست این حادثه را زنده نگه دارد و مردم یادشان نرود كه چرا امام حسین علیه‌السلام قیام كرد و چه كسانی او را كشتند؟ این بود كه گاهی امام گریه می كرد، گریه های زیادی. روزی یكی از خدمتگزارانش عرض كرد: آقا! آیا وقت آن نرسیده است كه شما از گریه بازایستید؟ (فهمید كه امام برای عزیزانش می گرید. ) فرمود: چه می گویی؟ ! یعقوب یك یوسف بیشتر نداشت، قرآن عواطف او را این طور تشریح می كند: وَ اِبْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ اَلْحُزْنِ [1]. من در جلوی چشم خودم هجده یوسف را دیدم كه یكی پس از دیگری بر زمین افتادند. و صلّی اللّه علی محمد و آله الطاهرین ____________ [1] . یوسف/84 [چشمانش از گریه ی ناشی از غم فراق یوسف سفید شد] . ╭═══════๛- - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │✨ @Nafaahat │ 📖 @feqh_ahkam │ 📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -