eitaa logo
📚📖 مطالعه
73 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
83 فایل
﷽ 📖 بهانه ای برای مطالعه و شنیدن . . . 📚 توفیق باشه هر روز صفحاتی از کتاب های استاد شهید مطهری را مطالعه خواهیم کرد... و برخی کتاب های دیگر ... https://eitaa.com/ghararemotalee/3627 در صورت تمایل عضو کانال اصلی شوید. @Mabaheeth
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مباحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👏 احترام حاج به (رضوان الله علیهما) و موضوعی که سی سال به ایشان نگفت ... 🎙استاد رحمت الله علیه ________________ توفیق باشه کتاب منازل الآخره را بازخوانی خواهیم داشت. ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۳۲ - داستانی عجیب تر ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ تقریبا پانزده سال قبل، از جمعی از علمای اعلام قم و نجف اشرف شنیدم که پیرمرد هفتاد ساله ای به نام کربلائی محمد کاظم کریمی ساروقی(ساروق از توابع فراهان اراک است) که هیچ سوادی نداشته، تمام قرآن مجید به او افاضه شده به طوری که تمام قرآن را حافظ شده به طرز عجیبی که ذکر می شود. عصر پنجشنبه، کربلائی محمد کاظم به زیارت امامزاده ای که در آن محل مدفون است می رود، هنگام ورود، دو نفر سید بزرگوار را می بیند و به او می فرمایند کتیبه ای که در اطراف حرم نوشته شده بخوان. می گوید آقایان ! من سواد ندارم و قرآن را نمی توانم بخوانم. می‌فرمایند بلی می‌توانی. پس از التفات و فرمایش آقایان حالت بی خودی عارضش می گردد و همانجا می افتد تا فردا عصر که اهالی ده برای امامزاده می آیند او را افتاده می بینند، پس او را بلند کرده به خود می آورند. به کتیبه می نگرد می بیند است، تمام آن را می خواند و بعد خودش را حافظ تمام قرآن می بیند و هر سوره از قرآن مجید را که از او می خواستند، از حفظ به طور صحیح می خوانده و از جناب آقای میرزا حسن، نواده مرحوم میرزای حجه الاسلام شیرازی شنیدم فرمود مکرر او را امتحان کردم هر آیه ای را که از او می پرسیدم فوراً می گفت از فلان سوره است و عجیبتر آنکه هر سوره ای را می توانست به قهقرا بخواند ؛ یعنی از آخر سوره تا اول آن را می خواند. و نیز فرمود : کتاب تفسیر صافی در دست داشتم برایش باز کرده گفتم این قرآن است و از روی خط آن بخوان، کتاب را گرفت چون در آن نظر کرد گفت آقا ! تمام این صفحه قرآن نیست و روی آیه شریفه دست می گذاشت و می گفت تنها این سطر قرآن است یا این نیم سطر قرآن است و هکذا و مابقی، قرآن نیست. گفتم از کجا می گویی؟ تو که سواد عربی و فارسی نداری؟ گفت : آقا ! کلام خدا نور است، این قسمت نورانی است و قسمت دیگرش تاریک است ( نسبت به نورانیت قرآن ) و چند نفر دیگر از علمای اعلام را ملاقات کردم که می فرمودند همه ما او را امتحان کردیم و یقین کردیم امر او خارق عادت است و از مبداء فیّاض جل و علا به او چنین افاضه شده. در سالنامه نور دانش، سال 1335 صفحه 223 عکس کربلائی محمد کاظم مزبور را چاپ کرده و مقاله ای تحت عنوان ( نمونه ای از اشراقات ربانی ) نوشته و در آن شهادت عده ای از بزرگان علما را بر خارق العاده بودن امر او نقل نموده است تا اینکه می نویسد : ( از مجموع دستخطهای فوق، موهبتی بودن حفظ قرآن کربلائی ساروقی به دو دلیل ثابت می شود؛ 1 - بی سوادی او که عموم اهالی دهِ او شهادت می دهند و احدی خلاف آن را اظهار ننموده است. نگارنده شخصاً از ساروقیهای ساکن تهران تحقیق نمودم و با اینکه موضوع بی سوادی او در جراید کثیرالانتشار چاپ و منتشر شده، معذلک هیچکس تکذیب نکرده است. 2 - بعضی از خصوصیات حفظ قرآن او که از عهده تحصیل و درس خواندن خارج است، به شرح زیر: 1 - هرگاه یک کلمه عربی یا غیر عربی بر او خوانده شود، فوراً می گوید که در قرآن هست یا نیست. 2 - اگر یک کلمه قرآنی از او پرسیده شود، فوراً می گوید در چه سوره و کدام جزء است. 3 - هرگاه کلمه ای در چند جای قرآن مجید آمده باشد تمام آن موارد را بدون وقفه می شمارد و دنباله هرکدام را می خواند. 4 - هرگاه در یک آیه یک کلمه یا یک حرکت غلط خوانده شود یا زیاد و کم کنند بدون اندیشه متوجه می شود و خبر می دهد. 5 - هرگاه چند کلمه از چند سوره به دنبال هم خوانده شود محل هر کلمه را بدون اشتباه بیان می کند. 6 - هر آیه یا کلمه قرآنی را از هر قرآنی که به او بدهند آنرا نشان می دهد . 7 - هرگاه در یک صفحه عربی یا غیر عربی یک آیه مطابق سایر کلمات نوشته شود، آیه را تمیز می دهد که تشخیص آن برای اهل فضل نیز دشوار است. این خصوصیات را خوش حافظه ترین مردم نسبت به یک جزوه بیست صفحه فارسی نمی تواند دارا شود تا چه رسد به 6666 آیه قرآنی ). و پس از نقل شهادت چند نفر از علما ، می نویسد : موهبت قرآن (کربلائی کاظم) برای مردمی که فکر محدود خود را در چهاردیواری مادیات محدود و مُنکر ماورای طبیعت هستند اعجاب آور بوده و سبب هدایت عده ای از گمراهان گردیده است، ولی این امر با همه اهمیّتش در نظر اهل توحید یک شعاع کوچک از اشعه بیکران افاضات خداوندی و از کوچکترین مظاهر قدرت حق است، نه تنها امور خارق العاده به وسیله انبیا و سفرای حق به کرّات به ظهور رسیده و در تواریخ ثبت و ضبط است، در عصر حاضر نیز کسانی که به علت ارتباط و پیوند با مبدأ تعالی صاحب کراماتی هستند وجود دارند که اهمیت آن به مراتب از حافظ قرآن ما بیشتر می باشد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نکته ای که در پاپان این مقاله لازمست تذکر دهم اینکه در نتیجه انتشار شرح حال حافظ قرآن و معرفی او به مردم تهران از عده ای از متدینین بازار شنیدم که در چند سال قبل ؛ یعنی در زمان مرحوم حاج آقا یحیی یک مرد کوری به نام حاجی عبود به مسجد سید عزیزاللّه رفت و آمد داشت که در عین کوری، حافظ قرآن با خصوصیات کربلائی ساروقی بود، او نیز محل آیه را در عین کوری نشان می داده و برای مردم با قرآن می کرده... می گویند روزی کتاب لغت فرانسه به قُطر قرآن مجید به او دادند استخاره کند، فوراً آن را پرت کرد و عصبانی😡 شد و گفت این قرآن نیست. در مجلسی که حافظ قرآن حضور داشت، جناب آقای ابن الدین استاد محترم دانشگاه، خصوصیات حاجی عبود را تأیید و اظهار کردند که نامبرده را در منزل آقای در قم در حضور مرحوم آیت اللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری ملاقات و آزمایش کرده اند. اینها از آثار قدرت حق است که گاهی برای ارشاد مردم و اتمام حجت ظاهری است : ( ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُواْلفَضْلِ الْعَظیمِ )¹ دانشمند محترم جناب آقای صدرالدین محلاتی مقاله‌ای در شماره 1847 روزنامه پارس شیراز مورخ پنجشنبه 24 خردادماه 1335 درباره این قضیه نوشته اند که قسمت هائی از آن مورد نظر است و اینجا نقل میشود: 🗞 این مرد موسوم به کربلائی محمدکاظم کریمی و از اهل ساروی اراک است. سنّش در حدود هفتاد سال و پدرش عبدالواحد و شغلش رعیتی است. او مردی است بیسواد و عامّی و هیچگونه توانائی بر نوشتن و خواندن ندارد ولی به طرز شگفت آوری که داستان آنرا ذیلاً نقل مینمائیم حافظ تمام قرآن با تمام اعراب و بناء آن صحیحاً میباشد. این شخص عدد آیه های هر سوره از قرآن مجید را میداند و عجیب این است که تا یکی از آیات با جمله های مشابه را میخوانند بدون فکر و تردیدی میگوید که در این سوره چند جای آن این آیات مشابه و یا این جمله های مشابه است و عجیبتر از آن اینکه هر قرآنی با چاپهای مختلف و متنوع بدست او بدهند و آیه ای را از او بخواهند که پیدا کند بفوریت قرآن را باز می نماید و با یک برگ برگردانیدن به طرف راست یا چپ آیه خواسته شده را نشان میدهد. اما اطلاع بنده بر وجود -این مرد نظر بعدم تظاهر و اظهاری که نسبت به این امر دارد کسی بر حالش مطلع نیست و در حال گمنامی به شغل رعیتی مشغول است ولی حضرت آیت الله زاده مازندرانی پدر بزرگوار آقای پرفسور دانا حائری بر حال این مرد اطلاع یافته و نیز مسبوق گردیدند که وی برای معالجه کسالتی به قم آمده است - معظم له او را بعنوان اینکه به طبیبش راهنمائی کرده و مساعدتش نماید به تهران دعوت میکند. روزهای جمعه علی المعمول در منزل ایشان تا ظهر مجلسی منعقد است و در آنروز عده زیادی از دوستان و ارادتمندان ایشان از هر طبقه و صنفی حضور می یابند؛ اتفاقاً در یکی از روزهای جمعه این مرد بر ایشان وارد میشود و یا قبلاً وارد شده بود و در جمعیت حضور پیدا میکند. آقای آیت الله زاده راجع به هنر خداداد و موهبت الهی که نصیب این مرد شده صحبت میکنند و عده زیادی از حضار مجلس او را مورد آزمایش قرار میدهند و قرآن های طبع مختلف و حتی قرآن های کوچک و بزرگ در مجلس آورده میشود و هر کَس که قرآنی در نزد خود داشته و حتی قرآن های جیبی را بیرون می آورند و علاوه بر اینکه او را بخواندن آیات مختلف از سوره های مختلف آزمایش میکنند و مثلا از او میپرسند که (لعلّکم تفلحون) در فلان سوره در آیه چند است؟ او بدون تردید و تفکر جواب میدهد و میگوید آخر آیه بتعداد فلان و در عدد فلان است و نیز بعضی ها عمداً در اعراب و بنای آیه‌ای تغییری میدهند و او میگوید این نحو غلط است و هر آیه را در هر قرآنی به هر نحو که از او میخواهند قرآن را بگیرد و به همان ترتیب که گفتیم باز میکند و نشان میدهد. در آنروز حتی اشخاصی که نوعاً منکر اینگونه خوارق عاداتند، با آزمایشهای گوناگون وی را امتحان مینمایند و موجب اعجاب 😲 همه میشوند. -------------------------------------------------- 1- سوره مبارکه جمعه ، آیه 4.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بنده او را با انواع و اقسام امتحانات آزمایش نمودم. آیه ای را غلط میخواندم وی میگفت نه این درست نبود و اینطور است، تعداد جمل مکرره در یک سوره را از او میپرسیدم فوراً میگفت چند است. چندین نوع قرآن به چاپهای مختلف حاضر نمودم و از اواسط و اوایل و اواخر قرآن آیه‌ای را در نظر میگرفتم و قرآنی را به او میدادم بلافاصله آنرا میگشود و آیه منظور را نشان میداد بطوریکه من دچار حیرت میشدم. او را به دکان عکاسی آوردم و عکسی از او برداشتم و از طرف چندین نفر از اشخاص مختلف که فعلاً در نظرم نیستند نیز مورد آزمایش قرار گرفت که همگی دچار حیرت گریدند؛ زیرا اگرچه حافظ قرآن شاید بسیار باشند ولی به این نحو که بدون فکر و تأمل بگوید: آیه چندم فلان سوره، و یا فلان جمله، چند بار در فلان سوره تکرار شده، و پیدا کردن فوری هر آیه را که بخواهند، آن هم از چنین مردی عامی و اُمّی، شاید منحصر به فرد باشد. کیفیت پیدایش این موهبت ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بنده چون این وضع را دیدم و به تازگی، او را مشاهده کردم (و تصور میکنم خودش هنوز متوجه نیست که دارای چه موهبتی است و شاید بعلت بی سوادی و امی بودنش خیال میکند هر کَس قرآن میخواند اینچنین است) از او درخواست کردم که داستان خود را برای من نقل کند. اینک آنچه از او شنیدم: وی میگفت: در چند سال پیش از این در ده یعنی دهی که در آن رعیتی میکردم روزی واعظی در حین وعظ میگفت که در مِلک شخصی که زکوه نمیدهد باطل است، این‌حرف در من اثر کرد؛ زیرا میدانستم که آن ملکِ مردی نیست که زکوه بدهد، از این جهت به پدرم گفتم که من در این ملک نمیتوانم توقف کنم؛ زیرا من نماز میخوانم و تمام نمازهای من باطل است و من از این ده بیرون میروم. هر چه پدرم اصرار کرد که بمانم و میگفت تو از کجا میدانی که او زکوه نمیدهد، من چون قطع داشتم و میدانستم که صاحب ملک اعتنائی به دادن زکوه ندارد، اصرار پدرم را نپذیرفتم لذا با اکراه و بالاجبار از آن ده بیرون آمدم و برای معیشت خود عملگیِ راه بین قم و اراک را قبول نمودم و روزی سی شاهی مزد به من داده میشد و من با این مبلغ استعاشه میکردم. سه سال بدین منوال گذشت. روزی مالک من نزد من کَس فرستاد و گفت: من اکنون زکوه میدهم بیا در همان ملک مشغول کار باش اگر هم نخواهی که برای من رعیتی کنی زمینی به تو میدهم، بذر هم میدهم برای خودت کشت کن‌. من تحقیق نمودم معلوم شد که وی زکوه میدهد از این جهت به ملک مزبور برگشتم. مالک ملک، بذر ده مَن زمین به من داد و یک بار گندم، تا بدینوسیله کشت نموده و امرار معاش نمایم. من ده من گندم🌾 را برای بذر برداشتم و نصف بقیه را برای معاش خود نگه داشته، نصفه دیگر را بین فقرای آن ده و ارحام خویش تقسیم نمودم. در نتیجه این کار، خداوند به زراعت من داد و ده بار گندم عایدم شد باز به همان نحو شروع به کار کردم یعنی ده من گندم برای بذر نگهداشته نصف بقیه را خودم برداشتم و مابقی را به فقرای ده دادم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزی در موقعی که حاصل مزرعه را بریده و خرمن کرده بودم به قصد باد دادن گندم🌾، از منزل خارج شدم. اتفاقاً در آنروز به هیچ وجه باد نمیوزید. تا ظهر هر چه کوشش کرده و به انتظار نشستم نتوانستم گندمی بدست آورم، ناگزیر دست خالی به قلعه مراجعت کردم. در بین راه یکی از فقرا که هر ساله در منافع زراعت من سهیم بود رسید و گفت: کربلائی محمدکاظم، من امشب هیچ گندم ندارم و زن و فرزندم نان🍞 ندارند که خجل شدم که داستان آنروز خود را به او بگویم، گفتم به چشم و باز به سوی خرمن بازگشتم ولی چه سود که بادی نمیوزید. برای اینکه نان شب خانواده این فقیر تأمین شود با زحمت زیاد بوسیله دست مقدار گندمی را از کاه جدا نموده و به سختی بهوا کردم تا مختصری گندم بدست آورده درب منزل آن شخص بردم و چون خسته بودم در میدان‌گاهی که جلو دو امامزاده نزدیک قلعه به نام امامزاده باقر (علیه‌السلام) و امامزاده جعفر (علیه‌السلام) واقع است روی سکوئی نشستم. یکی از آندو به من گفت کربلائی محمدکاظم اینجا چه میکنی؟ گفتم خسته ام و رفع خستگی میکنم. همان سید به من گفت بیا برویم فاتحه بخوانیم من هم قبول کردم. آنان در جلو و من هم در عقب به سوی داخل امامزاده رهسپار شدیم. آنان شروع به خواندن چیزی کردند که من نفهمیدم چه میخوانند و من ساکت ایستاده بودم. یکی از آنان گفت کربلائی محمدکاظم چرا تو چیزی نمیخوانی؟ گفتم آقا من سواد ندارم، نمیتوانم چیزی بخوانم من گوش میدهم، آنان از فاتحه خوانی در این امامزاده فراغت یافته و به سوی امامزاده دیگر رفتند و من هم در عقبشان روان شدم، آنها باز شروع به خواندن چیزی کردند که من بعلت بیسوادی نمیفهمیدم ولی در این هنگام چشمم به سقف امامزاده دوخته شده بود ناگاه دیدم در اطراف بقعه نقش و نگاری پدیدار است که پیش از این اثری از آنها نبود. در حیرت بودم که یکی از ان دو سید باز به سوی من آمده و گفت چرا نمیخوانی؟ گفتم آقا من که سواد ندارم دست پشت شانه ام گذاشت و به سختی مرا تکان داد و گفت بخوان چرا نمیخوانی؟ و این جمله را تکرار مینمود، من متوحش😨 شدم‌. ناگاه آن سید دیگر به نزد من آمد و به ملایمت دست به پشت شانه ام زد و گفت بخوان، میتوانی بخوانی، بخوان، میتوانی بخوانی. من از وحشت بروی زمین افتادم و دیگر نفهمیدم چه شد. وقتی به هوش آمدم، دیدم از آن نقش و نگارها در اطراف بقعه چیزی نیست و همان وضع ساده سابق را دارد ولی آیات و سوره های قرآن در قلب من مثل سیل جاری است. از بقعه بیرون آمدم و چون دیدم نزدیک غروب است برای آنکه بخوانم در این وقت مردم اطراف بقعه به من با تعجب نگریستند و گفتند: کربلائی محمدکاظم کجا بودی؟ گفتم در بقعه فاتحه خوانی میکردم گفتند تو دو روز یا یک روز (تردید از بنده است) پیدایت نیست و عقب تو میگردند. من فهمیدم که در این مدت در حال بیهوشی بوده ام و از آن زمان اینچنین که میبینید هستم. اینست چیزی که بنده خودم شخصاً از این مرد مشاهده کردم و شنیدم و عده ای نیز که از حال این مرد اطلاع پیدا کرده اند زیادند؛ من جمله عده ای از نویسندگان و دانشمندان، و این مرد اکنون بدون هیچگونه اظهار و هرگونه داعیه ای مانند مردم عادی به رعیتی خود ادامه میدهد و شاید هنوز هم در تهران باشد. دیگر خوانندگان این داستان، آنرا به چه چیز میل نمایند، مختارند. (پایان نوشته آقای محلاتی) آیت الله آقای حائری یزدی سلمه الله تعالی در مورد این قضیه چنین نوشته اند: کربلائی کاظم معلوم بود که مورد عنایت غیبی است. من کتاب دُرَر چاپ اول را که خیلی خط آن ریز و درهم است به او نشان دادم. تقریباً فوری دست روی یک جمله آن که قسمتی از آیه قرآن بود گذاشت و آن قسمتی از آیه شریفه نبأ بود و گفت این قرآنست و خواند؛ در صورتیکه برای خود من به آن آسانی مشهود نبود. او میگفت سواد غیر قرآنی را ندارم و حروف قرآن مانند نوری نزد من درخشندگی دارد. 🇯‌ 🇴‌ 🇮‌ 🇳 https://eitaa.com/16111233/4479 ╭═══════๛ - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - -
هدایت شده از تلاوت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دستور العملی برای رفع گرفتاری از کربلایی کاظم ساروقی کسی که به لطف خدا و مرحمت آقا عجل الله تعالی فرجه الشریف یک شبه حافظ کل قرآن شد. 🧮 ۱۹ بار آیات ۷۸ تا ۸۷ سوره مبارکه شعراء ╭═══════๛- - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │✨ @Nafaahat │ 📖 @feqh_ahkam │ 📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
هدایت شده از تلاوت
💬 مدظله العالی ✨ «مرحوم ساروقی، جزء معجزات قرآن بود.» ✨ @Nafaahat
هدایت شده از تلاوت
50.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 | کلیپ معرفی ساروقی معجزه قرن 🗓 به مناسبت دیدار مقام معظم رهبری با اعضای ستاد کنگره شهدای استان مرکزی و بیان خاطره حضرت آقا در خصوص ایشان... ✨ @Nafaahat
هدایت شده از تلاوت
940_6878871549643.mp3
15.93M
🔊 خاطرات فرزند کربلایی کاظم ساروقی 💫 مرد بی‌سوادی که ناگهان حافظ قرآن شد. * اثر اهتمام به پرداخت زکات، در تعالی کربلایی کاظم * دعوت سادات برای ورود به زیارتگاه * قرائت کتیبه نورانی * چه آیاتی را کربلایی کاظم خواند؟ * معجزه حافظ قرآن شدن * ماجرای عزیمت به کربلا * دورانی که در تویسرکان گذشت * امتحان قرآنی آیت الله بروجردی ره از ایشان و اعطاء صله * چرا سوره فاتحه، هفت حرف الفبا را ندارد؟ س ج خ ز ش ذ ف * اثر لقمه بر انسان چگونه است؟ * چه اعمالی سبب اعطاء موهبت قرآنی شد؟ * اهتمام ویژه به * ماجرای فوت کربلایی کاظم در قم ⏰ مدت زمان: ۳۳:۱٠ | @Aminikhaah_Media ╭─── │ 🌙 @Mabaheeth ╰──────────
هدایت شده از تلاوت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کربلایی کاظم ساروقی وقتی هوش مصنوعی هم در برابر قرآن زانو می‌زند ...
هدایت شده از تلاوت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دستور العملی برای رفع گرفتاری از کربلایی کاظم ساروقی کسی که به لطف خدا و مرحمت آقا عجل الله تعالی فرجه الشریف یک شبه حافظ کل قرآن شد. 🧮 ۱۹ بار آیات ۷۸ تا ۸۷ سوره مبارکه شعراء ╭═══════๛- - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │✨ @Nafaahat │ 📖 @feqh_ahkam │ 📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
هدایت شده از مباحث
کربلایی کاظم ساروقی (۱۳۰۰-۱۳۷۸ق)، از حافظان قرآن کریم. او کشاورزی ساده و بی‌آلایش بود که ظاهراً به سبب حساسیت در پرداخت به موقع سهم فقرا ( ) از محصولاتش، مورد عنایت قرار گرفته و به نحوی معجزه‌آسا حافظ کل قرآن شده بود به گونه‌ای که سوره‌های قرآن را نه تنها از ابتدا بلکه از انتهای آنها قرائت می‌کرد و در عین اینکه سواد خواندن و نوشتن نداشت کلمات قرآن را بی‌درنگ در لابلای دیگر متون تشخیص می‌داد. کربلایی کاظم به وسیله و بزرگان بسیاری مورد آزمایش قرار گرفت و حفظ شگفت‌آور وی از سوی آنها تأیید شد. 🇯‌ 🇴‌ 🇮‌ 🇳 https://eitaa.com/mabaheeth/46733 ╭═══════๛ - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مباحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 احترام حاج به (رضوان الله علیهما) و موضوعی که سی سال به ایشان نگفت ... 🎙استاد رحمت الله علیه ________________ 📖 توفیق باشه کتاب منازل الآخره را بازخوانی خواهیم داشت. ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
| ... ... و بدانید که شما به زودی کوچ خواهید نمود و به سوی خدا خواهید رفت، و در آنجا چیزی دست شما را نخواهد گرفت جز عمل شایسته ای که جلو فرستاده باشید، یا ثوابِ نیکی که به دنبالْ گذاشته باشید. شما جز این نیست که بر آنچه پیش فرستاده اید روی خواهید نمود و بر آنچه انجام داده اید جزا داده خواهید شد؛ پس زینت های دنیایِ پست شما را گول نزند و از مراتب بهشت های برین باز ندارد! ره ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
| ۱ ❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄ مقدمه مؤلف 📖 هذا منازل الآخرة و المطالب الفاخرة الحمدُ للَّه رَبّ العالَمین وَ الصّلاة و السّلام عَلی مُحمّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرین و بعد: چنین گوید این فقیر بی بضاعت و متمسّک به احادیث اهل بیت رسالت علیهم السلام عباس بن محمد رضا القمّی - خَتَمَ اللَّهُ لَهُ بِالحُسنی وَ السَّعادَة - که: عقل و نقل حکم می کند، شخصی که عزم سفری نمود بایست زاد و توشه برای سفر خود مُهَیّا کند، به قدری که در آن سفر به کار است، آن وقت سفر کند. بنا بر این، سفر آخرت که ما را در پیش است و به هیچ وجه چاره و گریزی از آن نیست سزاوارتر است به زاد و توشه.
چنانکه روایت شده وقتی حضرت ابوذر غفاری رضی الله عنه به مکّه مُعَظَّمَه مشرّف شده، پس ایستاد نزد دَرِ کعبه 🕋 و ندا کرد مردمی را که برای حجّ از اطراف عالم آمده بودند و در مسجد الحرام جمع گشته بودند، فرمود: 📣 ایّها النّاس! منم جُندَبِ بن سَکَن غفاری، منم خیرخواه شما و مهربان بر شما، به سوی من آیید. مردم از اطراف دور او جمع گشتند. آنگاه فرمود: ای مردم! هرگاه یکی از شما اراده کند سفری برود، هرآینه از زاد و توشه برای خود برگیرد به حدّی که در آن سفر لازم دارد و چاره ای از آن ندارد، پس هرگاه چنین است، سفر آخرت سزاوارتر است به زاد و توشه برای آن، پس مردی برخاست و گفت: پس ما را راهنمایی کن ای ابوذر! [ابوذر] فرمود: «حُجَّ حِجَّةً لِعَظائِمِ الْاُمُورِ وَ صُمْ یَوْماً لِزَجْرَةِ النُّشُورِ وَ صَلِّ رَکعَتَینِ فی سَوادِ اللَّیلِ لِوَحْشَةِ القُبُورِ...» الخبر.¹ [«حجّی برای امور مهمّه بجای آور، روزی را برای سختی قیامت روزه بدار، و در تاریکی شب دو رکعت نماز برای - نجات - از وحشت قبر بگذار».]
و حضرت علیه السلام در مَرَض ارتحال خود، جُنادة بن أبی امیّه را که موعظه فرمود اول چیزی که به او فرمود این بود: «إِستَعِدَّ لِسَفَرِکَ وَ حَصِّل زادَکَ قَبلَ حُلُولِ اَجَلِک...»² [ مُهَیّای سفر آخرت شو و توشه آن سفر را پیش از رسیدن اجل تحصیل نما ] بلکه چون سفر آخرت سفریست بعید و هولناک و منزل های سخت و عَقَبات شدیده و جاهای دشوار دارد، محتاج است به زاد و توشه بسیار که باید آنی از آن غفلت ننمود و شب و روز در فکر آن بود. چنانکه روایت شده که حضرت علیه السلام در هر شب هنگامی که مردم به خواب گاه خود می رفتند، صدای نازنینش بلند می شد به حدّی که می شنیدند صدای آن حضرت را تمام اهل مسجد و کسانی که مسجد بودند؛ می فرمود: «تَجَهَّزُوا³ - رَحِمَکُمُ اللَّهُ - فَقَد نُودِیَ فیکُم بِالرَّحیلِ...»⁴ «آماده شوید و اسباب سفر خود را مهیا کنید، خدا شما را رحمت کند، همانا منادی مرگ ندای «اَلرَّحیل» در میان شما درداده و کم کنید توقف خود را بر دنیا، و بیرون روید از دنیا در حالی که با خود داشته باشید زاد و توشه از اعمال صالحه، پس به درستی که در جلو شما عَقَبِه های کَئُود، یعنی جاهای بسیار دشوار و منزل های هولناک است که باید از آن جاها عبور کنید و چاره ای نیست از آن». اینک ما به بعضی از آن عَقَبِه های سخت و منزل های هولناک اشاره می کنیم و بعضی از چیزها [یی که نافع است برای سختی، و هَوْلِ آن محلّ به کمال اختصار در ضمن چند فصل ذکر می کنیم. و اگر حق تعالی مرا توفیق داد و مهلتی در أجل حاصل شد شاید اِنْ شاءَ اللَّه کتابی مُفَصَّل در این باب تصنیف کنم و اگرچه در این زمان نمی بینم اشخاصی را که از روی جِدّ و حقیقت طالب این نحو مطالب باشند و به همین ملاحظه این مختصر را نیز با حال افسردگی و کم رغبتی نوشتم و از حق تعالی مسئلت می نمایم تأیید و توفیق خود را، «اِنّه قَریبٌ مُجیبٌ». ___________ 1- بحارالانوار، ج 96، ص 258. 2- بحارالانوار، ج 44، ص 139. 3- مرحوم مؤلف، در حاشیه، لفظ «تَزَوَّدُوا» را هم آورده ولی در نهج البلاغه اضافه ای ندارد. 4- نهج البلاغه فیض الاسلام/ صفحه 654، کلام 195. ╚═ ✧ ༅࿐✾ ‎‌‌‎‌‌‎✦ ‌‌✾࿐༅✧══ فصل اول: مرگ ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
هدایت شده از مباحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| مرگْ آگاهی به روایت ✨ نفَسُ المَرءِ خُطاهُ إلی أجَلِه. 🚶🏻‍♂️ هر دمی به سوی مرگ قدمی است . 📚 نهج البلاغه ، حکمت 70 📎 https://eitaa.com/mabaheeth/80 ╭────๛- - - - - ┅╮ │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────