eitaa logo
قرار نوکری
1.1هزار دنبال‌کننده
762 عکس
49 ویدیو
101 فایل
اطلاع رسانی جلسات کربلایی سیدعلی #حسینی_تبار و بارگزاری صوت جلسات و.. 🔻🔻🔻 #کانال_تخصصی_شعر_و_مداحی #مقتل #بارگزاری_اشعار_نوحه_سرود #آموزش_روضه_خوانی_تخصصی #آموزش_مداحی #حرم_مطهر_حضرت_معصومه_س #سید_علی_حسینی_تبار پل ارتباطی با حقیر ۰۹۱۲۲۵۱۰۶۲۸
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹روضه صبح یازدهم ماه مبارک رمضان 🎼 🎼 🎙 🕌 ♾♾♾♾ 🔹شعر اول زمزمه مناجات با امام زمان عج خوش آن صبح وصالی که هجران به سر آید خوش آن جمعه که بر ما ز مهدی خبر آید بگویید و بگردید به دریا و به صحرا کجایی گل زهرا، کجایی گل زهرا خوش آن لحظه ی شیرین که روی تو ببینیم سر راه تو همچون گدایان بنشینیم ببوسیم رهت را، ببینیم رخت را کجایی گل زهرا، کجایی گل زهرا خوش آن لحظه که آریم به سوی تو نیازی همه پشت سر تو بخوانیم نمازی برد نغمه ی حمدت به هر آیه دل از ما کجایی گل زهرا، کجایی گل زهرا به پای گل نرگس بریزید گل یاس بخوانید حضورش همه روضه ی عباس بگویید بگویید ز بی دستی سقا کجایی گل زهرا، کجایی گل زهرا خوش آن لحظه ی شیرین که در کعبه درآیی چو پیغمبر اکرم کنار حجر آیی شود دیده ی حجاج همه محو تماشا کجایی گل زهرا، کجایی گل زهرا همه منتظر هستیم که آیی به مدینه کنی یاد، کنی یاد، ز مسمار و ز سینه ز سوز تو مدینه شود محشر کبری کجایی گل زهرا، کجایی گل زهرا خوش آن لحظه که آیی سر قبر پیمبر سر قبر پیمبر شوی زائر مادر شود تربت زهرا به دیدار تو پیدا کجایی گل زهرا، کجایی گل زهرا ♾♾♾♾ تا ابد مجروح زخم کاری ام وای من از این امانت داری ام 🏝صبح اولین جمعه سال ۱۴۰۳ برای تعجیل در امر فرج امام زمان عج صلواتی هدیه بفرمایید.. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🆔@ghararenokary
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام علیک یا ربیع الانام و نضره الایام.. یا صاحب الزمان عج ♾♾♾ راهی که به تو ختم نگردید کج است بی مرحمت تو کار عالم فلج است هرسال، بدون تو شده طی، ای کاش امسال بگویند که است ✍ ↳ ↳ 🆔@ghararenokary
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹روضه صبح سیزدهم ماه مبارک رمضان 🎼 🎙 🕌 ♾♾♾ السلام علیک یا اباعبدالله... 🔹شعر اول دخت موسی که بود سینه قم سینایش شهر قم طور دل از تربت روح افزایش بعد صدیقه کبری که بر او باد سلام نه عجب خوانم اگر فاطمه زهرایی کیست این دختر توحید بدین جاه و جلال که به او فخر نماید همه جا بابایش یاد از مادر خود فاطمه می‌کرد رضا در مدینه به تماشای قد و بالایش.. ♾♾♾ حرمت شیعیان قم زتو کرد ستم اهل شام را جبران کاش زینب به قم سفر می کرد تا نمی دید اینقدر طغیان اهل قم کی برند مهمان را گه به بزم شراب و گه زندان.. ♾♾♾ @ghararenokary
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹روضه صبح چهاردهم ماه مبارک رمضان 🎼 🎙 🕌 ♾♾♾ 🔹شعر اول خدا از ما نگیرد منت باب‌الحوائج را غمِ او روضه‌ی او صحبت باب‌الحوائج را سر هر روضه‌ای که گریه کردم سفره‌ای دیدم خدا از ما نگیرد هیأت باب‌الحوائج را سرِ راهش گرفتم کاسه‌ام را کاسه‌ام پُر کرد گدا باید بداند عادت باب‌الحوائج را کریمان چشم بر راه‌اند چیزِ کم نباید خواست خدا پاینده دارد دولت باب‌الحوائج را  از این نان و پنیر و سبزیِ نذریِ مادرهاست اگر این خانه دارد برکت باب‌الحوائج را سلامش کردم و دیدم رضایش هم جوابم داد خدا را شکر دارم حضرت باب‌الحوائج را برای قُرب لازم بود اگر ما سجده‌ای کردیم نگیرید از سرِ ما عزت باب‌الحوائج را تمام زندگی مدیون این آقای مظلومیم نمی‌دانیم اما قیمت باب‌الحوائج را ** سیه چال آنقدر تاریک  زهرا هم نمی‌بیند  کبودی‌های روی صورت باب‌الحوائج را برای سقفِ کوتاهش شکسته ساق پایش را حرامی کم نموده زحمت باب‌الحوائج را دعاکن زیر این زنجیرها شلاق‌ها غُل‌ها نبیند دختر او حالت باب‌الحوائج را نمی‌شد پا شود اما زِ حالش خوب پیدا بود کسی زخمی نموده غیرت باب‌الحوائج را به روی تخته‌ای اُفتاده گِردش چار حمال است، اما شُکر نمی‌بیند رضایش غارت باب‌الحوائج را ♾♾♾ هر روز روزه بود و به هنگام شامگاه جز تازیانه آب و غذایی دگر نداشت.. ♾♾♾ @ghararenokary
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹السلام علیک یا حسن بن علی ایها المجتبی علیه السلام بارگزاری اشعار و سرودهای ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام 🔻🔻🔻🔻🔻 @ghararenokary
این خانواده آینه‌های خدایی‌اند در انتهای جادۀ بی‌انتهایی‌اند خیل ملک مقابلشان سجده می‌کنند این‌ها خدا نی‌اند ولیکن خدایی‌اند هرکس که می‌رسد سر اطعام می‌برند فرقی نمی‌کند که فقیران کجایی‌اند یک «السلام» و یک «و علیک السلام» سبز این‌ها همان مقدمۀ آشنایی‌اند... سوگند می‌خوریم که پروانه زاده‌ایم همسایۀ قدیمی این خانواده‌ایم تو آسمان جودی و ما یا کریم تو پرواز می‌کند دل ما تا حریم تو احساس می‌کنم به تو نزدیک می‌شوم وقتی که می‌وزد سر راهم نسیم تو وقت کرامت است که از راه آمده‌ست آن آشنای کوچه‌نشین قدیم تو... سوگند می‌دهیم خدا را در این سحر بر پینه‌های رحمت دست کریم تو ما را همیشه سائل دست شما کند ما را به زیر پای شما خاک پا کند... ای در هوای پاک نگاهت سلام‌ها نامت نداشت سابقه‌ای بین نام‌ها ای سبزی بهار خدا! سیر می‌شوند از عطر سفره‌های حضورت مشام‌ها... در کوچه‌ات کسی به کسی جا نمی‌دهد مکثی نما به شوق چنین ازدحام‌ها سائل شدن کنار نگاه تو واجب است وقتی گدا به چشم تو دارد مقام‌ها تو سفره‌دار شهر خدا، ما گدای تو مثل کبوتریم و اسیر هوای تو آن‌کس که پیش پای شما خم نمی‌شود در خانۀ فرشته هم آدم نمی‌شود آقای من بدون توسل به نام تو حالی برای توبه فراهم نمی‌شود دست مرا بگیر و به سمت خدا ببر چیزی که از بزرگی‌تان کم نمی‌شود آرامش تو باعث طوفان کربلاست بی‌صلح تو، قیام مُحَرم نمی‌شود... تا کربلا رسید صدای سکوت تو این قیل و قال‌ها به فدای سکوت تو ای از هزار حاتم طائی کریم‌تر لطف تو از تمام کریمان قدیم‌تر... تو ابتدای نسل طهورای کوثری هرکس حسودتر به تو باشد عقیم‌تر در این مسیر رو به خدایی ندیده‌ایم از رد پای گیوۀ تو مستقیم‌تر در کربلا به آینه‌ات سنگ می‌زنند هرکس شبیه‌تر به تو جرمش عظیم‌تر آقا تو در کلام خلاصه نمی‌شوی در حضرت و امام خلاصه نمی‌شوی ✍ 🔻🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
می‌رسد باز به گوش دل ما این آواز چه نشستید که در‌های عنایت شد باز جاری از طور ولایت شده سر‌چشمۀ نور چشم دل خیره شد از دیدن این چشم‌انداز تا که از چرخ چهارم شِنَوَد «روح‌الله» سخنی روح‌افزا، زآن دو لب روح‌نواز گفت «یا محسن» و از وجه «حسن» پرده گرفت زُهره گردید هم‌آغوش جگرگوشۀ ناز به صفای قدمش ماه خدا گشت دو نیم؟ یا نبی آمد و شق‌ّالقمر است این اعجاز؟ مکّه در زمزمۀ آیۀ «فَاخلَع نَعلَیک» وادی قدس شد از جلوۀ خورشیدِ حجاز ای که از طلعت تو صبح سعادت سر زد ای حقیقت که بود تحت شعاع تو مَجاز به خدا آینۀ حُسنِ رسول‌اللهی ای ظهور ازلی، ای ابدیّت‌پرواز به جمال ملکوتی تو هر کس نِگَریست آفرین خواند بر آن صورت و صورت‌پرداز جز تو، ای سیّد و سالارِ جوانان بهشت در سراپردۀ عصمت که شود مَحرم راز؟ کَرَمت نامتناهی بُوَد، ای چشمۀ فیض تو سراپا همه نازی، دگران دست نیاز از همان روز که شد شاهدِ محراب، علی رهبری یافت به بالای بلندِ تو طراز همۀ سعی تو آن بود که کوتاه شود دست نامحرم از این مکتب محروم‌نواز آه و افسوس که همراه سپاه تو نبود یک وفا‌پیشه و یک جان‌به‌کف و یک سرباز اُمّت از دایرۀ عشق تو بیرون رفتند ای وجود تو به تشریف امامت ممتاز عرقِ شرم به پیشانیِ سجاده نشست چون عدو کرد به تاراج حرم دست دراز مصلحت بود که کارِ تو به صلح انجامد راز هر مصلحتی را نتوان کرد ابراز ارزش صلح تو را گر نشناسند، چه باک خلق در شیب نشیب‌اند و تو در اوج فراز غربت قبر تو تصویرگرِ صبر تو شد ای که هم جان مناجاتی و هم روح نماز تا مگر باز کند عقدۀ دل را به «بقیع» هر گفتار غمی، سوی تو می‌‌آید باز شب که تاریک شود صحن و سرای تو، بُوَد عوض شمع، دل فاطمه در سوز و گداز آرزوی «شفق» این است که گاهی او را به طواف حرم پاک تو بخشند جواز ✍ 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
کیست او؟ آن که بین خانه‌ی خود مکر دشمن مجاورش بوده‌ست او که انگار در تمام قرون هرچه غربت معاصرش بوده‌ست او که از روزهای کودکی‌اش شعله در خانه‌ی دلش افتاد دم به دم داغ ظهر عاشورا در نفس‌های آخرش بوده‌ست نه فقط شد مدینه مدیونش کربلا میوه داد از خونش "آن شهیدی که سیدالشهدا هر شب جمعه زائرش بوده ست"(۱) صلح او تیغ در نیام علی است کربلا جلوه‌ی قیام علی است باطن تیغ مرتضی‌ست یکی فرق قصه به ظاهرش بوده‌ست آن زمان که مسافری خسته لب گشوده به طعنه و توهین میزبان در عوض فقط فکر آب و نان مسافرش بوده ست "دوستان را کجا کند محروم او که با دشمنان نظر دارد"(۲) دشمنش میهمان سفره ی اوست چه رسد آن که شاعرش بوده‌ست ✍ ١_ قال الإمامُ الباقرُ عليه السلام: (إنَّ الحُسينَ بنَ عليٍّ كانَ يَزُورُ قَبرَ الحَسَنِ عليه السلام في كُلِّ عَشِيَّةِ جُمُعَةٍ) 📚بحارالانوار، ج ۴۴، باب ٢٢، ح ٢١ ۲_ سعدی: دوستان را کجا کنی محروم تو که با دشمنان نظر داری 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
نشستم گوشه ای از سفره‌ی همواره رنگینت چه شوری در دلم افتاده از توصیف شیرینت به عابر‌ها تعارف می‌کنی دار و ندارت را تو آن باغی که می‌ریزد بهشت از روی پرچینت کرم یک ذره از سرشار، سرشارِ صفت‌هایت حسن یک دانه از بسیار، بسیارِ عناوینت دهان وا می‌کند عالم به تشویق حسین اما دهانِ خاتم پیغمبران واشد به تحسینت تو دینِ تازه‌ای آورده‌ای از دیدِ این مردم که با یک گل کنیزی می‌شود آزاد در دینت مُعزالمؤمنین خواندن، مذل المؤمنین گفتن اگر کردند تحسینت، اگر کردند نفرینت برای تو چه فرقی دارد ای والتین و الزیتون که می‌چینند مضمون آسمان‌ها از مضامینت بگو با آن سفیرانی که هرگز بر نمی‌گشتند خدا واداشت جبراییل‌هایش را به تمکینت بگو تا آفتاب از مغربِ دنیا برون آید که سرپیچی نخواهد کرد خورشید از فرامینت بگو تا تیغ بردارد اگر جنگ است آهنگت بگو تا تیغ بگذارد اگر صلح است آیینت خدا حیران شمشیر علی در بدر و خندق بود علی حیران تیغ نهروانت، تیغ صفینت بگو از زیر پایت جانماز این قوم بردارند محبت کن! قدم بگذار بر چشم محبینت.. دعا کن زخم غم‌هایت بسوزاند مرا یک عمر نصیبم کن نمک از سفره‌ی همواره رنگینت ✍ 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
وقتی بساطِ مستی‌مان جور می‌شود نامِ تو سبز می‌شود انگور می‌شود «حا»ی حسن حلاوتِ حلوایی از بهشت «سین»اش میان سفره‌ی ما سور می‌شود ما بی‌نوا و نان و نوا «نونِ» نام توست با گفتن از تو نان و نمک نور می‌شود نامت ستاره‌ای‌ست که با هر طلوعِ آن چشم حسودهای دمت کور می‌شود وقتی هجاهجا به تو نزدیک می‌شویم بیچارگی قدم‌به‌قدم دور می‌شود نام تو را ادامه‌ی کوثر نوشته‌اند از روی «حا»ی حضرت حیدر نوشته‌اند شد آبروی دفترِ ما «حاوسین‌و‌نون» شعرآیه‌‌ای مُقَطّعه با «حاوسین‌و‌نون» سرمشق‌های دَم زده از «عین‌ولام‌ویا» راه سلوکِ ما شده تا حاوسین‌و‌نون خواندیم اسمِ اعظمِ پروردگار را با یا هجاهجای تو؛ «یا حاوسین‌و‌نون» دیدیم بر کلیدِ مفاتیحِ مستجاب منقوش بود جای دعا «حاوسین‌و‌نون» لکنت نوشته‌ایم، که با آن صدا زدیم شعرِ بلندِ نامِ تو را «حاوسین‌ونون»! گُنگیم در نوشتن از اوصافِ نامِ تو این شعرهای لال کجا و مقام تو! ما سائلانِ دست به دامان گرفته‌ایم سخت است زندگی؛ ولی آسان گرفته‌ایم ما خاکسارهای تو در هر تیمّمت کشکول، زیر نم‌نمِ باران گرفته‌ایم رزقت زیاد و ریزه‌خوری‌های ما کم است از نان‌خورانِ خانه‌ی تو نان گرفته‌ایم ما از جُذامیان سرِ راهت از قدیم معنا برای واژه‌ی درمان گرفته‌ایم وقتِ سلوک، از نفسِ ذاکران تو ذکرِ «حسین‌جان» و «حسن‌جان» گرفته‌ایم وقتی دو نعمت است دَمِ هر نفس زدن باید حسین دَم شود و بازدم حسن ای واژه‌ی سکوتِ پُر از حرف؛ امام صبر! ای آنکه ریختند به کام تو جام صبر! با پِی کننده‌ی شترستان چه کرده‌اند؟! ای ذوالفقارِ زخمی دامِ نیام صبر! وقتی نمازِ ذکر علی در قعود بود برپا نگاه‌داشتی‌اش با قیام صبر حافظ سکوتِ سرخِ تو را یک جگر گریست تا گفت: «سنگ، لعل شود در مقام صبر» باید نوشت مقتلی از روضه‌ی سکوت با نام گریه‌دارِ «امامی به نام صبر» ای صبرِ تو، تجلّی پیکارِ کربلا باید تو را نوشت جلودارِ کربلا ✍ 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
خرم از بوی گلی، دامن کوه و چمن است هر کجا می‌نگرم، رشک بهشت عدن است بر لب بلبل و گل از لب زهرا سخن است نـیـمـه‌ی مـاه خـدای اَحَـد ذوالـمـنـن است خبر از هلهله و شادی هر انجمن است سخن از ماهِ رخ و جلوه حُسنِ حَسن است دل شب، طلعـت خـورشید هُـدا پیدا شد نـیــمـه مـاه خــدا، مــاه خــدا پــیــدا شـد آمد آن ماه که خورشید کمین بندۀ اوست نور حق جلوه‌گر از حُسن فروزندۀ اوست فیض صد باغِ بهار از گل یک خندۀ اوست عـقـلِ کل واله مِـهـر رخ تـابـندۀ اوست صبر و صلح و کرم و لطف و عطا زندۀ اوست دوست مات کَرَم و دشمن، شرمنده اوست این گل سرسـبد باغ پیـمـبر حسن است پای تا فرق حَسن، بلکه حَسن در حَسن است روزه‌داران! به رهش جان و دل ایثار کنید امشب از جـام تـوّلای وی افـطار کـنید چـشم، گـردیـده تـماشـای رخ یـار کـنید سـجـده بـر آیـنـۀ طـلـعـت دلـدار کـنـیـد گـل رخـسار حـسن را همه دیـدار کنید ناز با آن گل و رو بر گل و گلزار کنید باغـبان! خـنـده بـزن یـاسـمنـت را بنگر یا محـمـد! گـل روی حـسـنـت را بنـگـر این همان است که لب‌هاش پیمبر بوسید نه پیـمـبـر، که عـلی ساقی کـوثر بوسید نه عـلی، فـاطـمه صدیقه‌ی اطـهـر بوسید روی او حضرت جـبریل مکرر بوسید دست او را لب سلـمان و ابـوذر بوسید قـاسـم و اکـبـر و عـبـاس دلاور بـوسید طوطی وحی خدا را سخن از این حسن است کُنیه‌ی شیر خدا بوالحسن، از این حسن است این حسن کیست که چون خصم دهد دشنامش حـلم پـیـش آرد و با خـنـده کـند آرامش بــرهــانـد ز کـرامـت ز غــم و آلامـش بـدهـد بُـرد یـمـانـی و کـنـد اطـعــامـش با دلی شاد فـرسـتد سوی شـهـر شامش ای فدای وی و آن مرحمت و اکـرامش به خدائی که غفور است و حکیم است و رحیم این کریم است، کریم است، کریم است، کریم به رسـول و به گـلِ یاسـمنـش باد سلام به عـلـی و به مـه انـجـمنـش بـاد سـلام به بتـول و به جـمال حسـنـش بـاد سلام به جمال حسن و جان و تنـش باد سلام به نسیـمی که وزد از وطنـش باد سلام به چـنـین لالۀ باغ و چـمنـش باد سـلام مهـر او از همه طاعات بُوَد حاصل ما حــرم مـحــتـرم اوسـت بــقــیـع دل مـا ✍ 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
قلم چو کوه دماوند سخت و سنگین‌بار ورق کبوتر آتش گرفته‌ای تب‌دار زمانِ از تو نوشتن ورق کند پرواز زمانِ از تو سرودن قلم شود الوار زبان به مدح تو واکردن آنچنان سخت است که بین جمع کند یل به ضعف خود اقرار تو آنچنان که تویی روبروی آینه باش نه در مقابل این پای تا به سر زنگار کرامت تو به هر بیت، بیت خواهد داد مراست در پی هر یک، هزار استغفار... روایتی‌ست شریف از کتاب القطره که قطره‌ای‌ست ز دریا و وصف توست بحار که بَر نِشاند تو را جای خویش بر منبر امیر قصر کلام و عمارت گفتار امام خطبه طلب کرد خطبه‌ای از تو ولیِّ راز طلب کرد سِرّی از اسرار تو بر بلندی کوه تواضع و تسلیم شبیه فاطمه در مشی و قول و حلم و وقار کسی ندیده چنین ماهتاب بر منبر کسی ندیده چنین آفتاب در انظار زبان به خطبه گشودی و مرتضی مدهوش شبیه عاشق و معشوق لحظۀ دیدار پس از ثنای الهی و نعت مصطفوی چه گوید آن‌که علی راست تاج ایل و تبار؟ علی‌ست باب الهی علی‌ست حصن حصین علی‌ست پرسش اول علی‌ست آخر کار موالیان علی مؤمن‌اند و گوهر قدر و منکران علی کافرند و بی‌مقدار چنان مدیح علی از زبان پاک حسن نشست بر دل کروبیان عرش‌سوار که مرتضی به تو بر زد صلا: «بِنَفسی اَنت» فدای لفظ تو جان نبی بگیر قرار فدای تو پدر و مادرم که فضل تو را هزار لوح و مُجَلّد نیاورد به شمار ثنای حُسن تو گفتن بهشت شاعرهاست ثنای حُسن تو گفته‌ست حیدر کرار ✍ 🔻🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
عالَم پیر دگر باره جوان خواهد شد رمضان تازه از امشب رمضان خواهد شد خبر آمدنش بین گداها پیچید همه گفتند فراوانی نان خواهد شد با قدم رنجه‌ی این ‌شاهْ پسر، بیش از پیش قیمت سائل این خانه گران خواهد شد عشقِ عرش است همین شیر که در گهوارست سید و شاه جوانان جنان خواهد شد متجلا شده از هر نَفَسِ او الله از ید او کرمُ الله، عیان خواهد شد اعتقاد دلم این است که فردای ظهور «اَشهد اَنَّ حَسَن...» جزء اذان خواهد شد ✍ 🔻🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
ای غریبی که غربت چشمت غزل ناب آشنایی شد حس و حالت به شعر جان بخشید حُسن تو آیتی خدایی شد  چهل و هفت گردش کامل سهم دنیای توست؛ اما دل آن‌قدر حول محورت چرخید که دل آسمان هوایی شد صلح تو جنگ نابرابر بود قلم عهدنامه خنجر بود شاهد این مثال آوردم پسرت را که کربلایی شد ای نگاهت به سبزی قرآن صوت بارانی تو المیزان هرکه از جام تو عسل نوشید چشم‌هایش طباطبایی شد دو برادر نگو! دو نیمۀ سیب هر دو بودید کم‌سپاه و غریب پس چرا آستان تو خاکی‌ست او چرا گنبدش طلایی شد؟ کربلا و مدینه و کوفه با زیارات غیر معروفه همه را گشتم و نفهمیدم این غزل عاقبت کجایی شد ✍ 🔻🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
به خنده می‌رسد از مهر بامداد، ندا که ماه فاطمه شد در مه خدا پیدا به بوستان رسالت، گلی شکفت امشب که آفتاب به لبخند گفت: صل علی مه ضیافتِ الله و چشم میهمانان زآفتاب رخ میزبان گرفت صفا یُسبِّحونَ لَه الْحَمد روی خویش امشب گشود حضرت سُبحانَ رَبّیَ الاَعلی قسم به قدر! که برتر ز شام قدر بود شب ولادت او از برای اهل ولا به شکر مقدم او عاشقان حق دارند صلوة و صوم و مناجات و شور و حال دعا از آن مه رمضان شد مهِ هدی للناس که جلوه کرد در آن آفتابِ برج هدا مهی که گشته کتاب خدا در آن نازل گشود سینه به شوق جمال آن مولا فرشته! خنده بزن فاطمه شده مادر ملک به وجد درآ مرتضی شده بابا خدا به فاطمه و مرتضی حسن داده حسن که آینه‌ی مصطفی‌ست سر تا پا حسن که روح دو گیتی به مهر او زنده حسن که جان دو عالم شود ورا بفدا حسن وجود و حسن خلقت و حسن طینت حسن خصال و حسن سیرت و حسن سیما نسیم، مُشک برای فرشتگان می‌بُرد دمی که موی ورا شانه می‌زده زهرا! پدر چو حیدر و مادر چو فاطمه باید که این چنین پسر آید به عرصه‌ی دنیا پسر کدام پسر؟ بر تمام خلق پدر پدر کدام پدر؟ باب آدم و حوا علی به چهره‌ی او خنده می‌زند همه دم رسول بر لب او بوسه می‌نهد همه جا چراغ روشن دل‌هاست قبر خاموشش اگر چه در دل ظلمت نهان بُوَد شب‌ها مگو درِ حرمش بسته، کو بُوَد شب و روز به عالمی ز همین باب بسته، عقده‌گشا مگو که نیست به گرد مزار او زائر که انبیا همه در بر گرفته‌اند آن را اگر اجازه‌ی بوسیدن درش گیرند ستارگان همه ریزند بر زمین ز سما به عرش، حُسن فروزنده‌اش سراج منیر به فرش، رویِ درخشنده‌اش چراغ هدی ز صبر اوست اگر جُند حق شده پیروز ز صلح اوست اگر مُلک دین گرفته صفا به صبر، گلبن اسلام را دهد رونق به صلح، کفر معاویه را کند افشا بحق حق که اگر آن ثبات و صبر نبود نبود نهضت خونین روز عاشورا اگر به دیده‌ی تحقیق بنگری بینی که صلح اوست بنای قیام کرب و بلا اگر به صلح دهد حکم، جنگ، عصیان است وگر به جنگ کند حکم، آشتی‌ است خطا نَبَرْد و صلح، بُوَد تحت اختیار کسی که در قیام و قعود است بر همه مولا کسی که تیغ به کف بر گرفت در صفین به قلب کفر زد و خصم را فکند ز پا کسی که در صف جنگ جمل به بازویش صدای احسن برخاست از لب اعدا کسی که ارث شجاعت ز مرتضی دارد کسی که خوی شهامت گرفته از زهرا کسی که هست سراپای مظهر توحید کسی که بوده ز پا تا سر آیت تقوی چگونه پیش ستم‌بارگان شود تسلیم چگونه قامت خود را کند به خصم دو تا چگونه جنت و دوزخ کنار یکدیگر؟ چگونه روشنی و نور جمع در یک جا؟ چگونه همدم نمرود گردد ابراهیم؟ چگونه روی به فرعون آورد موسی؟ نداشت چاره به جز صلح و صبر با دشمن که بود بین همه دوستان خود تنها قیام کرد ز آغاز لیک از یاران هماره دید جفا، لحظه‌ای ندید وفا سکوت چون نکند رهبری که در خانه شریک زندگی‌اش قاتلش بُوَد ز جفا هر آنکه گریه برای حسن کند امروز به گریه وارد محشر نمی‌شود فردا زبس که تیر به جسمش زدند دوخته شد تنش به تخته‌ی تابوت، آن امام هدی الا زخیل نبیین تو را همیشه درود الا ز فوج امامان تو را هماره ثنا الا عدوی تو را دائم از خدا نفرین الا محب تو را روز و شب ز خلق، دعا الا به روی تو دیدار جان، به هر شب و روز الا به کوی تو پرواز دل، به صبح و مسا به صلح و صبر تو و نهضت حسین قسم به اشک چشم تو و خون سیدالشهداء به آن بدن که ز تو، شد به تیر گلباران به آن سری که لبِ تشنه شد جدا ز قفا به آن دو طشت که شد طشت خون ز دیدنشان دل مقدس زهرا و سیدالشهداء به عزم و همت رزمندگان حق سوگند به صدق و نیت و اخلاص عاشقان خدا اگر نشاط ببارد، وگر بلا خیزد نمی‌شوم جدا هرگز از طریق شما میان جان و تن ما جدائی افتد اگر هزار مرتبه بِه، کز شما شوم جدا به غیر مدح شما نیست بر لب (میثم) بگو برند ز کامش زبان به دار بلا ✍ 🔻🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
اگرچه عاشق ناقابل شماست دلم بیا به خانه‌ی خود، منزل شماست دلم اگر که شیعه شدم از دل شماست دلم که از اضافه‌ی آب و گِل شماست دلم من آفریده شدم تو دل مرا ببری طفیل هستی عشق‌اند آدمی و پری تو آمدی، رمضان سفره‌ی ضیافت شد شب تولد تو، تازه ماه رؤیت شد همین که در دو جهان کار تو کرامت شد خیال من دگر از روز حشر راحت شد به شکر آنکه برای خدا حسن شده‌ای چهار رکعت یومیه‌های من شده‌ای سه بار زندگی‌ات را به این و آن دادی جذامی آمده و روی خوش نشان دادی به آنکه گفت به تو ناسزا، امان دادی گرسنه بود و به او قرص‌های نان دادی هزار سفره اگر هم فراهم آورده کَرَم کنار کریمی تو کم آورده ازل ندیده دگر تا ابد همانندت غزل چه هست به جز بندهای دربندت جمل شکسته شده فتنه‌اش ز ترفندت عسل شده‌ست چه شیرین ز کام فرزندت برای روز مبادا دوتا پسر داری دوتا پسر که نه، یک جفت شیر نر داری سفید نیست که سرخ است پرچم صلحت و نیست صحبت سازش در عالم صلحت نبود تیغ برنده‌تر از دم صلحت بپاست کرب و بلا از مُحرم صلحت سکوت تو ثمرش می‌شود قیام حسین شما امامْ حسن هستی و امامِ حسین تو اعتبار زمین، افتخار زهرایی قرار فاطمه‌ای، بیقرار زهرایی توئی که تا به ابد رازدار زهرایی میان کوچه فقط تو کنار زهرایی دوباره حرف تو شد، نام مادرت بردم مرا ببخش اگر خاطر تو آزردم ✍ 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ولادت امام حسن مجتبی علیه‌السلام رو عشقم اصرار می‌کنم دنیا رو بیدار می‌کنم امشب و جای خرما من با ذکر یاحسن حسن روزه مو افطار می‌کنم کیه‌بهش‌‌میگن کریم‌مدینه؟غیرحسن کی‌با جزامی‌پای‌سفره‌میشینه؟غیرحسن کی‌مثل زهراوعلی مهربونه؟غیرحسن کی‌دشمناشم‌پای‌سفره‌میشونه؟ غیرحسن گُل حسن / ذکر توسّل حسن از این به بعد علی به زهرا می‌گه/اُمُّ الحسن یاحسن ۳ 〰〰〰〰〰〰 حِسّم و ابراز می‌کنم انگاری پرواز می‌کنم سبزه که میخنده به من با ذکر یا حسن حسن سالَم و آغاز می‌کنم کی‌نوه‌ی اوّل‌وسبط‌اکبره؟غیرحسن کی‌محشرم‌صاحب‌حوض‌کوثره؟غیر‌حسن حسین‌برا‌عشق‌کی میشه‌سینه‌چاک‌؟ غیرحسن کی‌شترفتنه‌روخوابوندروی‌خاک‌؟ غیرحسن جان حسن / فاتح میدان حسن با رجز علی‌علی می‌کنه /طوفان حسن یاحسن ۳ عبداله باقری ۱۴۰۳/۰۱/۰۶ 🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
💠 سرود مجتبی علیه السلام 💠 از شاعـر گرانقدر کانون نغمه پردازان جواز نوکـــــرۍ          ⭐️خانم مرضیه عاطفی ⭐️ ➖➖➖ خیلی خوشه امشب، حس و حالِ ما چی بهتر از اینکه، علی(ع) شد بابا جا نَمونی سائل! عیدی بارونه قیامته امشب خونهٔ زهرا(س)۲ رسیده وقتِ قرار عاشقایِ روزگار همه انبیا، همه اولیا، میگن یاحسن(ع) همه روزه دار... شبیه مادر از کرَم سرشاره لطف و رحمت داره خیر و برکت از هر انگشتِ حسن(ع) می باره مجتبی(ع) بانیِ رزقِ سفرهٔ افطاره۲ مولانا یاحسن(ع) جان... --- با نیم نگاش میده، دردام و تسکین مثل رطب اسمش، تا ابد شیرین شوقِ شفاعت از نسَبِش پیداست قیامتم میشه با حسن(ع) تضمین۲ نوشته رو قلب من دخیلکَ یاحسن(ع) گرفتارِشَم، بدهکارشَم، که سلطان میشه- گدا باحسن(ع) به هیچکی رو نمیزنم تا محشر میدونه پیغمبر(ص) شد کریم اهل بیت(ع) دار و ندارِ نوکر با حسن(ع) خدا گواهه دل نمیشه مضطر۲ مولانا یاحسن(ع) جان.... --- قرعهٔ فال امشب، به دل افتاده حرم بنا میشه، قلبِ من شاده آل سعود میره، فرشچیان میگه ضریحِ آقامون، شده آماده۲ حرم نگو؛ محشره دل از همه میبره همون عشقی که، دوشنبه سحر، میشه زائرش خودِ مادره جونم فدایِ خودش و اجدادش قربونِ اولادش حضرتِ ضامن آهو زنده میشه یادش "یارضا(ع)" حک میشه رویِ پنجره فولادش۲ مولانا یاحسن جان ➖➖➖ 🔻🔻🔻🔻🔻 🆔@ghararenokary
291.2K
🔳 🔻 سرود مجتبی علیه السلام 📜 خیلی خوشه امشب نغمه پرداز 🖊به قلم 🔹 کانون نغمه پردازان جواز نوکـــــرۍ 🔸