♨️ اظهارات عجیب دکتر شریعتی در نسبت شرک دادن به حضرت ابوطالب (ع)
👈 شریعتی: محمد [ص] در دامن ارتجاع پرورش یافت!
✔️ حاصل کلام دکتر شریعتی🔻
🔹 تاریخ، دست به یک نمایش حیرت انگیز زد: پرورش محمد "یتیم عبدالمطلب" و یک انقلابی بزرگ، در آغوش ارتجاع!
🔹 ابراهیم، بت شکن تاریخ، تربیت یافته آزر بت تراش است و محمد [ص] هم در دامن یک بت پرست [حضرت ابوطالب (ع)] رشد میکند!
🔹 مورخین اسلام میکوشند تا دامان عبدالمطلب و ابوطالب را از شرک پاک سازند ولی نمیتوان انکار کرد که ابوطالب، با وجود مهربانی، ساقی بت پرستان و پاسدار بتان و متولی رسمی بتخانه است...
📚 منبع: کتاب اسلام شناسی دکتر شریعتی (درسهای دانشگاه مشهد)، چاپ طوس، ص ۴۶۲.
🔰 حاشیه
مولی الموحدین، حضرت امیرالمومنین (ع) میفرمایند: به خدا قسم که پدرم (ابو طالب [ع]) و جدم عبدالمطلب و هاشم و عبد مناف، هیچ گاه بتی را نپرستیدند... بلکه آنها پیوسته به سوی خانه کعبه نماز میخواندند و تمسک به آئین حضرت ابراهیم داشتند (کمال الدین شیخ صدوق "ره"، ج ۱، ص ۱۷۴).
🆔 کانال اسرار تاریخ
🌐http://eitaa.com/monzer_ir
نمایه سخنان رهبر انقلاب به مناسبت مبعث پیامبر اسلام(ص).pdf
📝وصیت نامه بسیار عجیب یک شهید :
🔴 به مردم بگویید امام زمان پشتوانهی این انقلاب است.
🔸 بعد از جنگ، در حال تفحص در منطقهی کردستان عراق بودیم که بهطرز غیرعادی جنازهی شهیدی را پیدا کردیم.
🔹از جیب شهید، یک کیف پلاستیکی در آوردم داخل کیف، وصیتنامه قرار داشت که کاملا سالم بود و این چیز عجیبی بود.
🔻در وصیتنامه نوشته بود :
🔸من سیدحسن بچهی تهران و از لشکر حضرت رسول(ص) هستم...
🔹پدر و مادر عزیزم ! شهدا با اهل بیت ارتباط دارند.اهل بیت، شهدا را دعوت میکنند...
🔸پدر و مادر عزیزم ! من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت میرسم. جنازهام هشت سال و پنج ماه و ٢۵ روز در منطقه میماند.
بعد از این مدت، جنازهی من پیدا میشود و زمانی که جنازهی من پیدا میشود، امام خمینی در بین شما نیست.
🔹این اسراری است که ائمه به من گفتند و من به شما میگویم.
🔸به مردم دلداری بدهید، به آنها روحیه بدهید و بگویید که امام زمان (عج) پشتوانهی این انقلاب است.
🔹بگویید که ما فردا شما را شفاعت میکنیم.
🔸بگویید که ما را فراموش نکنند.
🔺 بعد از خواندن وصیتنامه دربارهی عملیاتی که لشکر حضرت رسول (ص) آن شب انجام داده بود تحقیق کردیم، دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و ٢۵ روز از آن گذشته است.
👤 راوی: سردارحسین کاجی
📚 برگرفته از کتاب خاطرات ماندگار صفحه ١٩٢ تا ١٩۵