🔰 #تدبر_در_قرآن
🔹 تا آخرین ثانیهها، بساط امتحان و آزمایش الهی برایمان جاریست!
🔹 پس مانند اهل کتاب مغرور، هرگز تصور نکنیم که با خدا نسبت و رابطهای ویژه داریم و از امتحان و بلا معاف میشویم!
👈 اتفاقا خیمه نشینهای حسین علیه السلام را بیشتر از همه امتحان میکنند تا رتبه بالاتری برسند!
🌴 سوره مائده 🌴
🕋 وحَسِبُوا أَلَّا تَكُونَ فِتْنَةٌ فَعَمُوا وَصَمُّوا «71»
🔹ترجمه:
گمان كردند كيفر و آزمايشى (برايشان) نخواهد بود، پس (از ديدن حقايق) كور و (از شنيدن حقايق) كر شدند.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
@Gharargah_mehshekan
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🔴 اهمیت مقام مادر
🔻أنّ رجلا سأل النبیّ صلیاللهعلیهوآله وسلم فقال:
« یَا رَسُولَ اللهِ! مَا حَقُّ الْوَالِدِ؟ قَالَ: أَنْ تُطِیعَهُ مَا عَاشَ
فَقِیلَ : مَا حَقُّ الْوَالِدَهِ ؟ فَقَالَ: هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ لَوْ أَنَّهُ عَدَدَ رَمْلِ عَالِجٍ وَقَطْرِ الْمَطَرِ أَیَّامَ الدُّنْیَا قَامَ بَیْنَ یَدَیْهَا مَا عَدَلَ ذَلِکَ یَوْمَ حَمَلَتْهُ فِی بَطْنِهَا »
🔹 شخصی خدمت رسول خدا صلياللهعليهوآله عرض کرد: ای رسول خدا ! حق پدر چیست؟
🔺 حضرت فرمودند:
مادامی که زنده است، از او اطاعت کنی.
بعد پرسید: حق مادر چیست؟
فرمودند:
اگر انسان به اندازه ریگهای بیابان و قطرات باران و ایام روزگاران در مقابل او بایستد و او را اطاعت کند، به اندازه یک روز دوران حمل، حق او را أدا نکرده است.
📚 مستدرک الوسائل، ج ۱۵ ص ۲۰۳
@Gharargah_mehshekan
📸 دو قاب پربازدید از حاج قاسم و مادرشان
┈ •~❅❥🌷🕊🌷❥❅~•┈
@Gharargah_mehshekan
قرارگاه فرهنگی مه شکن
📸 دو قاب پربازدید از حاج قاسم و مادرشان ┈ •~❅❥🌷🕊🌷❥❅~•┈ @Gharargah_mehshekan
❤️خاطرهای که سردار سلیمانی در دوران حیاتشان اجازه انتشار آن را نداده بود
♦️مادربزرگوار سردار حاج قاسم سلیمانی که از دنیا رفتند، پس از چند روز با جمعی از خبرنگاران تصمیم گرفتیم برای عرض تسلیت به روستای قنات ملک برویم. با هماهنگی قبلی، روزی که سردار هم در روستا حضور داشتند، عازم شدیم. وقتی رسیدیم ایشان را دیدیم که کنار قبر مادرشان نشسته و فاتحه میخوانند. بعد از سلام و احوالپرسی به ما گفت من به منزل میروم شما هم فاتحه بخوانید و بیایید.
♦️بعد از قرائت فاتحه به منزل پدری ایشان رفتیم. برایمان از جایگاه و حرمت مادر صحبت کرد و گفت: این مطلبی را که میگویم جایی منتشر نکنید. گفت: همیشه دلم میخواست کف پای مادرم را ببوسم ولی نمیدانم چرا این توفیق نصیبم نمیشد.
♦️آخرین بار قبل از مرگ مادرم که اینجا آمدم، بالاخره سعادت پیدا کردم و کف پای مادرم را بوسیدم. با خودم فکر میکردم حتماً رفتنیام که خدا توفیق داد و این حاجتم برآورده شد.
♦️سردار در حالی که اشک جاری شده بر گونههایش را پاک میکرد، گفت: نمیدانستم دیگر این پاهای خسته را نخواهم دید تا فرصت بوسیدن داشته باشم.
#حاجقاسم❤️
┈ •~❅❥🌷🕊🌷❥❅~•┈
@Gharargah_mehshekan
🔵 یادم میآید مادرم به سختی مریض و در بیمارستان بستری بود.
به اصرار مصطفی تا آخرین روز در کنار مادرم و در بیمارستان ماندم.
او هر روز برای عیادت به بیمارستان میآمد.
مادرم به مصطفی میگفت:
همسرت را به خانه ببر.
ولی او قبول نمیکرد و میگفت:
باید پیش شما بماند و از شما پرستاری کند.
بعد از مرخص شدن مادرم از بیمارستان، وقتی مصطفی به دنبالم آمد و سوار ماشین شدم تا به خانه خودمان برویم، مصطفی دستهای مرا گرفت و بوسید و گریه کرد و گفت:
از تو بسیار ممنون هستم که از مادرت مراقبت کردی.
با تعجب به او گفتم: کسی که از او مراقبت کردم مادر من بود نه مادر شما… چرا تشکر میکنی؟!
او در جواب گفت: این دستها که به مادر خدمت میکنند برای من مقدس است. دستی که برای مادر خیر نداشته باشد، برای هیچ کس خیر ندارد و احسان به پدر و مادر دستور خداوند است
🌷 شهید مصطفی چمران به روایت همسر
┈ •~❅❥🌷🕊🌷❥❅~•┈
@Gharargah_mehshekan
✳️ دعای مادرم مرا بدین جا رسانید
🔻 از بایزید بسطامی پرسیدند که ابتدای کار تو چگونه بود؟ گفت: من ده ساله بودم، شب از عبادت خوابم نمیبُرد. شبی مادرم از من درخواست کرد که امشب سرد است، نزد من بخُسب. مخالفت با خواهش مادر برایم دشوار بود؛ پذیرفتم. آن شب هیچ خوابم نبرد و از نماز شب بازماندم. یک دست بر دست مادر نهاده بودم و یک دست زیر سر مادر داشتم. آن شب هزار «قُل هُوَ اللّهُ اَحَد» خوانده بودم. آن دست که زیر سر مادرم بود، خون اندر آن خشک شده بود. گفتم: «ای تن، رنج از بهِر خدای بکش.» چون مادرم چنان دید، دعا کرد و گفت: «یا رب، تو از وی خشنود باش و درجتش، درجهٔ اولیا گردان.» دعای مادرم در حقّ من مستجاب شد و مرا بدین جای رسانید.
📚 برگرفته از کتاب «بُستان العارفین»
❤️ #روز_مادر
@Gharargah_mehshekan