eitaa logo
قرارگاه قرآنی وجهادی امام حسن مجتبی علیه السلام
31.1هزار دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
12.4هزار ویدیو
63 فایل
عزت و ذلت دست خداست #مجموعه فرهنگی اجتماعی شهید هاشمی #موسسه خیریه امام حسن مجتبی #گروه جهادی شهید هاشمی #حسینیه شهید هاشمی #هییت رزمندگان اسلام منطقه سرآسیاب #دارالقرآن امام رئوف علی بن موسی الرضا علیه السلام #محله اسلامی شهیدهاشمی
مشاهده در ایتا
دانلود
گزارش تصویری جلسه شورای مجموعه فرهنگی اجتماعی شهید هاشمی با حضور برادر گرامی شهید رضا عباسی. ✅۱۴۰۲/۹/۱۸
🕌رمـــــان 🕌قسمٺ قلبم از وحشت به خودش می پیچید.. و آنها از پشت هلم میدادند تا زودتر حرکت کنم.. که شلیک گلوله😭😣😖😭😭😰 پرده گوشم را پاره کرد.. و پیشانی ابوجعده را از هم شکافت...🔥 از شدت وحشت.. رمقی به قدم هایم نمانده.. و با همان ضربی که به کتفم خورده بود،.. از پله آخر روی زمین افتادم...😣😭😣 حس میکردم زمین زیر تنم میلرزد..و انگار عده ای میدویدند.. که کسی روی کمرم زد..و زیر پیکرش کرد... رگبار گلوله خانه را پُر کرده.. و دست و بازویی تلاش میکرد سر و صورتم را ،..😭🕊 تکان های قفسه سینه اش را روی شانه ام حس میکردم.. و میشنیدم با هر تکان زیر لب ناله میزند _یا حسین!🕊✨ که دلم از سوز 😭😭 آتش گرفت. گرمای بدنش روی کمرم هر لحظه بیشتر میشد.. پیراهنم از پشت خیس و داغ شده.. و دیگر ناله ای هم نمیزد که فقط خس خس نفس هایش را پشت گوشم میشنیدم... بین برزخی از مرگ و زندگی، از هیاهوی اطرافم جز داد و بیدادی مبهم و تیراندازی بی وقفه، چیزی نمیفهمیدم... که گلوله باران تمام شد...😣😭😭😭😣 صورتم در فرش اتاق فرو رفته بود،.. چیزی نمیدیدم.. و تنها بوی خون و باروت مشامم را میسوزاند.. که زمزمه مصطفی🌸 در گوشم نشست و با یک تکان، کمرم سبک شد... گردنم از شدت درد.. به سختی تکان میخورد، به زحمت سرم را چرخاندم.. و اش دلم را زیر و رو کرد.😭😭😭 🕊ابوالفضل✨🕊 روی دستان مصطفی از نفس افتاده بود،.. از تمام بدنش خون میچکید.. و پاهایش را روی زمین از شدت درد تکان میداد... تازه میفهمیدم 😱😭🕊 من بوده... که پیراهن سپیدم... @gharargaheemamhasan1
33.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📍گزارش خبرگزاری صدا و سیما ملارد از شهید مدافع حرم رضا عباسی که به تازگی تفحص و به وطن بازگشته است در روز شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در شهرستان ملارد تشیع خواهد شد برادر غریبم شهدا را یاد کنید باذکر صلوات ❣ 🔹 شهدا دلها را تصرف می‌کنند ..... را یاد کنیم با ذکر صلوات🌹 ➖➖➖➖➖➖➖ 🔻با کانال کمیته خادمین شهداء شهرستان ملارد همراه باشید... @khademinshohdamalard
♥️ ‌گل، برای زندگی نور را بهانه می کند ! و من، تو را ... ‌🍃 و هر روز پنجره ی قلبم را به آسمانِ یادت می گشایم تا آفتابِ نگاهت 🍃 در رگهایم جاری شود ‌ ‌ با تو زنده می شوم ! 🍃 صبحت بخیر ای وعده ضمانت شده خدا♥️ 🍃 ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‌‌‎‌@gharargaheemamhasan1
به خدا که وصل شوی آرامشی وجودت را فرا می گیرد که نه به ‌راحتی می‌رنجی، و نه به ‌آسانی می‌‌رنجانی آرامش، سهم دل‌هایی ست که نگاهشان به سمت خداست❤️ @gharargaheemamhasan1
. صبحتون معطر به عطر بر مهدی صاحب زمان (عج)🦋
⭕️ وقتی مرجع تقلید هست. 🔻سخنگوی نیروهای مسلح یمن: در صورت تامین‌نشدنِ غذا و داروی مردم غزه، علاوه بر کشتی‌های اسرائیلی از عبور کشتی‌هایی که مقصدشان اسرائیل است نیز جلوگیری می‌کنیم مالکیت کشتی هم اهمیتی ندارد. ✍ ➕مقام معظم رهبری؛ اسرائیل باید تحریم شود! ➖یمن؛ چشم @gharargaheemamhasan1
🕌رمـــــان 🕌قسمٺ پیراهن سپیدم همه از رنگ گل شده بود،..😭😭😭 کمر و گردنش از جای گلوله از هم پاشیده و با آخرین ✨👣 که به نگاهش مانده بود، دنبال میگشت...😭😭😭 اسلحه مصطفی کنارش مانده.. و نفسش هنوز برای می تپید که با نگاه نگرانش روی بدنم میگشت مبادا زخمی خورده باشم...😭😭 گوشه پیشانی اش شکسته و کنار صورت و گونه اش پُر از خون شده بود... ابوالفضل از آتش این همه زخم در آغوشش پَرپَر میزند.. و او تنها با قطرات اشک، گونه های روشن و خونی اش را میبوسید...😭🌸 دیگر خونی به رگ های برادرم نمانده بود که چشمانش خمار خیال شهادت🕊سنگین میشد.. و دوباره پلک هایش را می گشود تا صورتم را ببیند.. و با همان چشم ها مثل همیشه به رویم میخندید...😊🕊 مستش کرده بود.. که با لبخندی شیرین پیش چشمانم دلبری میکرد،..😍😊 صورتش به میزد و لب های خشکش برای حرفی میلرزید.. و آخر که پیش چشمانم مثل ساقه گلی شکست🥀🕊 و سرش روی شانه رها شد...🕊👣✨ انگار عمر چراغ چشمانم به جان برادرم بسته بود..😱😭 که شیشه اشکم شکست و ضجه میزدم😭😫 فقط یکبار دیگر نگاهم کند... شانه های مصطفی از گریه میلرزید😭 و داغ دل من با گریه خنک نمیشد..😭 که با هر دو دستم.. پیراهن خونی ابوالفضل را گرفته بودم و تشنه چشمانش، صورتش را میبوسیدم.. و هر چه میبوسیدم عطشم بیشتر میشد که لب هایم روی صورتش ماند.. و نفسم از گریه رفت...😭😭😫😫😭😫😭😭 مصطفی تقلّا میکرد.. دستانم را از ابوالفضل جدا کند و من دل رها کردن برادرم را نداشتم...🕊😭😭😭 که هر چه.. ادامه دارد.... @gharargaheemamhasan1