📸گزارش تصویری
#ندای_فطرت
برگزاری جلسه حفظ قران با حضورنوجوانان حلقه صالحین طاها درمسجدباب الحواعج (ع)محله مصلی
مربی:سرکارخانم محدثه مهاجر
مسئول قرآنی
#پایگاه _حضرت_آمنه(س)_شهربرزک
#حوزه_مقاومت_بسیج_حضرت_زینب(س)
#ناحیه_مقاومت_بسیج_کاشان
@gharargahesayberiii
📸گزارش تصویری
برگزاری جشن کودکان به مناسبت تاجگذاری امام زمان (عج)درمهد وپیش دبستانی شکوفه های دانش
همراه با برنامه های متنوع وشآد
اجرای سرود ملی
تلاوت قرآن توسط یکی ازکودکان
سرود امام زمانی وسلام برامام زمان(عج)
مسابقه
خواندن سوره قران وشعر توسط کودکان
اهدای جوایز به کودکان توسط فرمانده پایگاه حضرت آمنه(س)
گذاشتن تاج برسرکودکان
پذیرایی ازکودکان با کیک وآب میوه_چوب شور_شکلات
بارعایت پروتکل های بهداشتی
مهدوپیشردبستانی شکوفه های دانش
پایگاه_ حضرت_آمنه(س)_شهربرزک
حوزه_مقاومت _بسیج_ حضرت _زینب(س)
ناحیه مقاومت_بسیج_کاشان
@gharargahesayberiii
💫برپایی جشن امامت امام زمان عج و سالروز ازدواج خجسته حضرت خدیجه و حضرت رسول الله 😍👏👏👏
💫حلقه نوجوانان پایگاه، شهید قاسم رحیم زاده)
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
💫اهمیت جایگاه امامت و لزوم شناخت امام
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
💫مولودی خوانی 💫 شعر خوانی توسط نوجوانان
#ندای_فطرت
#امام_شناسی
#پایگاه_صاحب_الزمان
#حوزه_حضرت_زینب
#ناحیه_مقاومت_بسیج_کاشان
📣📣ترویج و تبلیغ معارف مهدوی 📣📣
اعطای گواهینامه پایان دوره مهدویت به اعضای حلقه جوانان پایگاه بمناسبت سالروز آغاز امامت امام زمان عج🌹🍃🌹🍃🌹
مربی دوره:سرکار خانم کاردان تحت نظر موسسه مهدویت کاشان🌹🍃🌹🍃
#ندای_فطرت
#معارف_مهدوی
#پایگاه_صاحب_الزمان
#حوزه_حضرت_زینب
#ناحیه_مقاومت_بسیج_کاشان
#گزارش_تصویری
بسیجی لشکر مخلص خدا ست
⚡️بازدیدمیدانی ونظارت ستادی از پایگاه زهرای مرضیه توسط معاونتهای حوزه حضرت زینب سلام الله علیها
⚡️گزارش فرمانده پایگاه از عملکرد اعضای شورای پایگاه
⚡️عرض خداقوت وخسته نباشی فرمانده به پایگاه واعضای شورابه پایگاه زهرای مرضیه
#حوزه_مقاومت_بسیج_حضرت_زینب_س
@gharargahesayberiii
#گزارش_تصویری
بسیجی لشکر مخلص خداست
⚡️بازدیدمیدانی ونظارت ستادی از پایگاه حضرت معصومه سلام الله علیها توسط معاونتهای حوزه حضرت زینب سلام الله علیها
⚡️گزارش فرمانده پایگاه از عملکرد اعضای شورای پایگاه
⚡️عرض خداقوت وخسته نباشی فرمانده به پایگاه واعضای شورا
⚡️تقدیرواهدای هدیه فرمانده به معاونتهای برتر پایگاه
#حوزه_مقاومت_بسیج_حضرت_زینب_س
@gharargahesayberiii
#گزارش_تصویری
بسیجی لشکر مخلص خداست
⚡️بازدیدمیدانی ونظارت ستادی از پایگاه مبارکه توسط معاونتهای حوزه حضرت زینب سلام الله علیها
⚡️گزارش فرمانده پایگاه از عملکرد اعضای شورای پایگاه
⚡️عرض خداقوت وخسته نباشی فرمانده به پایگاه واعضای شورا
⚡️تقدیرواهدای هدیه فرمانده به معاونتهای برتر پایگاه
#حوزه_مقاومت_بسیج_حضرت_زینب_س
@gharargahesayberiii
#اطلاع_رسانی
به مناسبت هفته تربیت بدنی و و در آستانه میلاد حضرت رسول اکرم و امام جعفر صادق علیهم السلام پیاده روی خانوادگی شهر نیاسر
همراه با مسابقات بومی و محلی و قرعه کشی و اهدای جوایز برگزار میگردد.
جمعه ساعت ۸:۳۰ صبح، از حسینیه حضرت اباالفضل علیه السلام (خ ولی عصرعج) به سمت باغ تالار از مسیر گیلانه
#پیاده_روی_خانوادگی
#ورزش_پیشران_سبک_زندگی_و_تحکیم_خانواده
#ورزش_همگانی
#پایگاه_مقاومت_بسیج_نجمه
#حوزه_مقاومت_بسیج_حضرت_زینب
#پایگاه_مقاومت_بسیج_امام_حسن_ع
#حوزه_مقاومت_بسیج_حضرت_روح_الله
#ناحیه_مقاومت_بسیج_ناحیه_کاشان
#خبرگزاری_بسیج_کاشان
@Basijnews_kashan
@gharargahesayberiii
#افتخاری_دیگر
《امام خامنه ای:شما که در این میدان ورزش مشغول تلاش هستید، باید احساس کنید و حقیقتاً معتقد باشید که یک کار باارزش معنویای را دارید انجام میدهید و اگر نیّتتان را خدمت به کشور و به جمهوری اسلامی قرار بدهید، قطعاً یک حسنهی الهی و معنوی هم هست، یعنی دارای ثواب است. ۱۳۹۷/۰۸/۲۳》
🌹کسب رتبه برتر شهرستانی توسط خانم مریم طالبی در رشته ورزشی تکواندو را به خانواده محترم و همشهریان عزیز تبریک عرض مینماییم.
.
.
.
#پایگاه_بصیرت
#روستای_کمال_الملک_کله
#حوزه_مقاومت_حضرت_زینب
#ناحیه_مقاومت_بسیج_کاشان
@gharargahesayberiii
#کمیته_ورزشی
به همت پایگاه بسیج امام محمد باقر (علیه السلام)
و پایگاه #بصیرت خواهران
و اعضای شورای اسلامی روستا
وکمیته ورزشی
و فرماندهان و مسئولین ورزشی پایگاه های برادران و خواهران بسیج روستا
و مسوولین ورزشی خواهر و برادر ورزشهای روستایی
و همچنین تعدادی از مربیان ورزشی و پیشکسوتان روستا تشکیل و راه اندازی گردید.
در این جلسه برادر بسیجی اقای محمد باقری و مربی ورزشهای رزمی به عنوان دبیر جلسه انتخاب گردید.
پیگیری امور مربوط به
...ساخت سوله ورزی
... راه اندازی و تجهیر آن با امکانات ورزشهای همگانی ورزمی
...فعال کردن تیمهای فوتبال برادران در سه رده سنی و والیبال خواهران و برادران
رئوس فعاليت های این کمیته خواهد بود.
#ورزشی
#شورای_اسلامی
#پایگاه_بصیرت_خواهران
#پایگاه_بسیج_امام_محمد_باقر
#کانون_فرهنگی_شهدای_گمنام
#روستای_کمال_الملک_کله
#حوزه_مقاومت_حضرت_زینب
#ناحیه_مقاومت_بسیج_کاشان
@gharargahesayberiii
بسم الله الرحمن الرحیم
پارت_۸۹
شب چتر سیاهش را بالای سر آسمان باز کرده بود و ستاره ها مشغول چشمک زدن به هلال ماه بودند....
به ساعت نگاه کرد، دو ساعتی از رفتنشان میگذشت، پس چرا هنوز برنگشته بودند....
نگران بود، ترس اینکه مریم برنگردد لحظه ای رهایش نمی کرد.
در همین افکار بود که زنگ خانه به صدا در آمد. به مادرش گفته بود وقتی آمدند، زنگ خانه را بزند تا متوجه آمدنشان بشود.
در اتاق را باز کرد دمپایی هایش را پوشید و به سمت در خانه رفت.
نفس عمیقی کشید زبانه در را کنار کرد، در باز شد...
مادر و پدرش وارد خانه شدند.
_ سلام
_سلام
از جلوی راهشان کنار رفت آنها راهی حیاط شدند و.......پشت سرشان هم مریم بی حرف وارد خانه شد.
از کنار سعید عبور کرد و به سمت اتاق هایشان رفت.
با دیدن مریم لبخند روی لب هایش نقش بست.
در خانه را بست و با قدم هایی بلند دنبالش حرکت کرد.
مریم زودتر از او وارد اتاق شد، سعید نگاه قدر شناسانه ای به پدر و مادرش انداخت و داخل اتاق شد.
مریم چادرش را از سرش بیرون آورد، بی هیچ حرفی رختخوابش را انداخت و روی آن دراز کشید.
سعید هنوز وسط اتاق ایستاده بود...آرام صدایش کرد: مریمسادات...
جواب نداد..
_جلو رفت، بالای سرش نشست، دوباره نامش را بر زبان آورد، مریم سادات...
نگاهش را به سمت دیگری دوخت.
_مریم سادات...... دلم برای شنیدن صدات تنگ شده، یه چیزی بگو، یه حرفی بزن.
_ جوابی نشنید و سکوت تنها چیزی بود که نصیب دل بی تابش شد.
هر چه تلاش کرد، مریم حتی یک کلمه هم با او حرف نزد.
✍فاطمه سادات مروّج
کپی ممنوع🚫
#پایگاه_حضرت_نرجس_س_روستای_مرق
بسم الله الرحمن الرحیم
پارت_۹۰
غمگین بود، اما همین که او راضی شده بود به خانه برگردد، برایش بس بود، حق می داد به او که به این زودی نبخشدش.
...
صبح زود، راهی محل کارش شد.
سرِ کار بود، اما فکرش خانه بود و درگیر مریم....
می خواست هر طور شده از دلش در بیاورد.
ساعت کاریش که به پایان رسید، به سطح شهر رفت.
چند شاخه رزِ قرمز، همراه شیشه ای عطر، همان عطرِ مورد علاقه ی مریم، خریداری کرد و به سمت خانه حرکت کرد.
...
#مریم
امروز اصلاً حالش خوب نبود، حتی حوصله ناهار درست کردن هم نداشت، محبوبه خانم برایش قیمه بادمجان آورده بود، با این که خیلی این غذا را دوست داشت، اما اشتهایی برای خوردنش نداشت، اگر اصرارهای محبوبه خانم نبود ناهار هم نمی خورد.
غروب بود که تصمیم گرفت برای خارج شدن از این حال، خودش را سرگرم کند، از جا بلند شد، به آشپزخانه رفت و برای شام قرمه سبزی گذاشت.
نگاهش به سبد سبز رنگ کنار لباسشویی افتاد که پُر شده بود از لباسهای چرکِ سعید.
لباسها را داخل لباسشویی ریخت و ماشین را روشن کرد.
بعد از اینکه کمی خانه را مرتب کرد، تصمیم گرفت کمی استراحت کند، اما خوابش برد. چشمانش را که باز کرد، دید هوا تاریک شده، و بوی عطر غذا خانه را پر کرده است، از جا بلند شد، به آشپزخانه رفت.
زیر غذا را خاموش کرد و به ساعت روی دیوار نگاهی انداخت، ساعت از ۸ گذشته بود و هنوز سعید نیامده بود، نگرانش بود، اما دلش هم نمی خواست با او تماس بگیرد.
بالاخره طاقت نیاورد، تلفن را برداشت، هنوز شماره را کامل نگرفته بود، که صدای سعید و مادرش را از داخل حیاط شنید.
✍فاطمه سادات مروّج
کپی ممنوع🚫
#پایگاه_حضرت_نرجس_س_