eitaa logo
🌹کانال مولودی و اعیاد غریب آشنا (مبشری)
1.8هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
224 ویدیو
56 فایل
https://eitaa.com/joinchat/1922302029Cf52fe4bfa2 #غریب_آشنا #اشعار_و_نغمات_آیینی_مناسبتی_وکاربردی با محرَّم زخم ما نان و نمک ها خورده است تا ابد از شور عاشورا نمک گیریم ما #محمد_مبشری جهت تبادل و ارتباط مستقیم با شاعر @mohammad_mobasheri313
مشاهده در ایتا
دانلود
رفته از جهان حضرت ام البنین ۲ از داغ او گریند همه اهل زمین ( واویلا واویلا واویلا واویلا ) ۲ همسر ولایت رفته از این دنیا ۲ منتظر بر دیدنش حضرت زهرا ( واویلا واویلا واویلا واویلا ) ۲ با ادبت بر علی نور دو عینی ۲ عاشق حسن و زینب و حسینی ( واویلا واویلا واویلا واویلا ) ۲ آن روح ایثار و ادب ، گل احساس ۲ همسر مرتضی باشد مام عباس ( واویلا واویلا واویلا واویلا ) ۲ @gharibe_ashena_mobasheri313
گر تا قیامت اشک و ماتم سر بگیرد سوز غم زهرا دل حیدر بگیرد اما جدایی را نباشد چاره اِی دوست شال عزا گر تا ابد بر سر بگیرد تا کودکان بینند مِهر مادری را باید علی فرزانه ای همسر بگیرد نامش شبیه فاطمه رویش پر از نور شاید که زینب بر دلش دلبر بگیرد بانوی خانه می شود اما چه محجوب خواهد تمام کودکان را در بر بگیرد او گوید اما آمده همچو کنیزان تا از سبوی فاطمه ساغر بگیرد گردد برای کودکانش خادمه تا شاید که جامی از مِیِ کوثر بگیرد همراه حیدر می رسد بر آستانه باید که اذن از آل پیغمبر بگیرد گوید نمی آید در این خانه کنیزت تا رخصت از این نازنین دختر بگیرد گل بوسه هایی می زند بر پای زینب تا داستان مهربانی سر بگیرد گوید کنیزت آمده از بهر خدمت این زمزمه تا لحظه ی آخر بگیرد قنداقه ی عباس را روزی بگرداند تا که حسین این ساقی لشکر بگیرد تا کربلا گردد فدایی حسینش با مشک خالی ذکر یا اصغر بگیرد دستش جدا فرقش دو تا نقش زمین شد تا که سرش بر زانو آن مادر بگیرد @gharibe_ashena_mobasheri313
بر روی آینه ها دیده که صدپاره شده پیش از آن روز که صد پاره شود پیکر او @gharibe_ashena_mobasheri313
با زانوی ماتم به بغل ؛ هی نـَنـِـشین شد دست ابالفضل برایت ؛ تضمین خواهیم گرفت حاجت خود را با_ _ نـذر ِصـلـوات ِسـفـره ی امـّ بـنـیـن @gharibe_ashena_mobasheri313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دیشب سر بازی پرسپولیس و‌نساجی اون صحنه ای که ترابی بی دلیل بخاطر حمله عامدانه موسوی بازیکن نساجی که بارها تو استوریش از اشوبگران حمایت کرده بود اخراج شد خیلی دلم‌گرفت... خیلی کم‌ پیش‌میاد یه بازیکن انقلابی باشه الان و محکم پای اعتقادش بمونه باید از ترابی حمایت بشه همیشه از ضد انقلاب توهین شده و‌فحش خورده
مادر که سفارش کند پسر جواب رد  نمی‌دهد بالاخص که پسر باب الحوائج باشد و همه کاره امام حسین علیه السلام مزار حضرت ام البنین سلام الله علیها در قبرستان بقیع مدینه امشب و فردا را قدر بدان و با زیارتی و قطره اشکی محبت خود را ثابت کن به حضرت عباس علیه السلام
🌹زيارت عجيب مزار حاج قاسم توسط همسرشان ♦️ همسر شهيد حاج قاسم سليماني براي زيارت مزار مطهر اين شهيد بزرگوار به دور از تشريفات در صف ايستاد و سپس مانند مردم عادي قبر را زيارت و محل را ترك مي‌كند و حتي در زماني كه مردم در حاضر در صف از او مي‌خواهند تا به زيارت خود سرعت ببخشد باز هم نمي‌گويد كيست و به زيارت خود خاتمه مي‌دهد؛
نام او آمد و قلم گل کرد رفت تا اتفاق روز کبود رفت تا بینهایت گریه رفت تا پیش آنچه بود و نبود قلمم عارفانه عاشق شد نام او رمز و راز این قلمست مصرعی که به کربلا افتاد مصرعی که دو دست او قلم است نام او اتفاق یک رود است رود جاری لب ترک خورده پیش چشمان تیره ی ساقی دشتی از لاله های پژمرده لاله هایی که ظهر روز عطش رقص خون را به اشک میدیدند لاله هایی که قلبشان خون بود لاله هایی که عشق می چیدند لاله ای بوی سیب را میداد تاولی از عطش به لب ها داشت نازدانه چقدر زیبا بود روی چشم‌عموی خود جا داشت صبر لبهای او ترک خورده آنکه شش ماهه قرص کامل بود مثل ماهی به تیره ی شب ها او که سرباز خوب و قابل بود مادری توی خیمه بیتاب و منتظر مانده چشم های ترش جان به لب بود از سکوت علی نکند تیر آید و قمرش صحنه ها پیش چشم او میرفت درد در جان غیرتش تب داشت می نشست و دوباره بر میخواست او که نام حسین بر لب داشت رفت و با اشک اذن میدان خواست او که دریای ِ تا ابد جاریست رفت و دستاش را به علقمه داد کار عباس ها وفاداریست چه کسی دیده ساقی تشنه به روی دوش مشک او پاره بی علم با دو دست افتاده چشم‌او بود سوی گهواره مردی از جنس باور و دریا در نگاه حسین گمگشته رفت مثل غزل ولی ای وای مثل یک چار پاره برگشته چه کسی دیده آنکه شمشیرش ذوالفقاریست در ید حیدر تیر خوردست و باز شرمندست از غم خشکی لب اصغر ...... چه کسی دیده اینهمه مستی چه کسی دیده این ادب هیهات تو تمام وفا شدی عباس عشق هم با تو میشود اثبات خشکی آیه های لبهایت میخراشید روح دریا را ای فرات ای که مَهر فاطمه ای در طوافت بگیر سقا را رد دستانِ عاشقت آقا مثل خورشید تا ابد باقیست نام تو بین تشنگان جهان حضرت عشق حضرت ساقیست مقتدای ادب فقط عباس‌ دستهایش جهان باورها رزق سال غزل فقط عباس نام او بیت خوب دفترها بال وپرزخمی ام عزیزحسین بانگاهی توروبراهم کن ترکی روی قلبم افتادست عاشقانه کمی نگاهم کن دستهایت تمامی دریا ای تمامت تمام جان حسین کربلا را برادری کردی ماه زیبای آسمان حسین ... @gharibe_ashena_mobasheri313
ای که بر دامان مهرت ماه را می پروری آسمان را زیر دین چشم هایت می بری درمقاماتت همین بس انتخاب حیدری تو همان روح زلال از چشمه سار کوثری بعد زهرا بعد زینب از همه زن ها سری ای تمام مادران قربان تو نا مادری خاک پایت سجده گاه نه فلک روی زمین جای پینه آسمان خورشید دارد بر جبین بعد زهرا این قبیله مادری خواهد چنین تا بنی الزهرا تو را خوانند یا ام البنین زن ولیکن هیبتت مرد آفرین روزگار رشته های چادرت جود کرم را آبشار در کلاس درس حجب تو حیا زانو زده قطره لطف تو بر بحر کرم پهلو زده شب زلبخندت ستاره بر سر گیسو زده زیر سایه سار پلکت مهر و مه سوسو زده گرشرف با عزت و لطف و وفا گردد عجین عشق معنا می شود با واژه ام البنبن ردپایت عشق را تا بیت حق تحریر کرد چشمهایت آیه های حجب را تفسیر کرد اشک ها را دستهای گرم تو تبخیر کرد تو چه کردی که خدا کار تو را تقدیر کرد نو عروسی که پی بخت سپیدت امدی پیش پای بچه های فاطمه زانو زدی گفتی ای مردم کجا آیینه زهرا شوم آمدم خاک در انسیه الحورا شوم آمدم تا که کنیز زینب کبری شوم قطره ای امیدوارم وصل بر دریا شوم اهل این خانه همه شمعند و من پروانه ام وقت احرام است من حاجیه ی این خانه ام گرچه با تو باز خانه صاحب غمخوار شد گرچه قلبت از محبت نورگشت و نار شد خاطرات فاطمه با نام تو تکرار شد یاد گل احوال بلبل های خانه زار  شد شد تمام خواهش تو از امیر المومنین فاطمه نه بعد از این بر من بگو ام البنین باز می ماند دهان از مهر این نا مادری شیر را با شیره عشق و وفا می پروری مثل هدیه پیش کش بر طفل زهرا می بری عرضه می داری قبولش کن برای نو کری مادر هرگز ندیدم بگذرد از طفل خود مثل تو نا مادری نه مادری پیدا نشد آن هم  آن طفلی که چشمش قبله گاه انبیاست از همان میلاد دستش بوسه گاه مرتضاست چهره او والقمر چشمان او شمس و ضحاست گر بگویم لم یلدیولد شبیه او رواست دُر در آغوش صدف آری چو گوهر می شود دامن ام البنین عباس پرور می شود تو ندیدی کربلا از راه تو پا بر نداشت داغ لبهای خودش را بر دل دریا گذاشت علقمه یک مشک از عشق و وفا بر دوش داشت چون نگهبان جان خود را بر سر مشکش گماشت گفت با خود جان مشک و جان طفلان حرم هر چه تیر آید به جان خسته خود می خرم دستهایش رفت اما کم نشد از آن شتاب می شنید از دور آه از خیمه های اضطراب با امیدی خویش را انداخت روی مشک آب ناگهان روی سرش شد اسمان گویا خراب تیر بر مشکش زدند و مثل مشک از تاب رفت ایستادو قطره قطره پیکر او  آب رفت انقدر روی زمین شد پیکر او چاک چاک ماند از آن کوه گویا گرد و خاکی روی خاک داشت تنها یک نفس درجان خود آن نفس پاک گفت با ان یک نفس هم  یا اخا ادرک اخاک نه فقط عباس از شرمندگی بی تاب شد از خجالت مادرش ام البنین هم آب شد
شايسـته بودي با اميرالمؤمنين باشي زيـرا لياقت داشــتي مرد آفـرين باشي وقتي علي فــرقي ندارد با رســـول الله مثلِ خديجه بي شك أمّ المؤمنين باشي در تو علي ديده ست ظرفيّت به حدّي كه قـبل از پسر آوردنت "امّ البنين" باشي تو خانه دار حضرت حبل المتين هستی بايد براي بانوان ، حبـل المتين باشي تو آب از سرچشمه ي عِينُ اليقين خُوردي تا خـانه دارِ حضرتِ حَـقّ اليقـين باشي در سايه ي قُـرآنِ ناطِـق ، جا گرفتي تا مُحكم، چونان آياتِ قُــرآن مُبين باشي با ساكنان عرش داري اُنس ، جوري كه اصلاً نمي آيد به تو، اهل زمين باشي قصدِ كنيزي داشتي در خانه ي زهــرا تا چند سالي دخترش را همنشين باشي عبّاس تو وقتي شـكـوهش آنچنان باشد بايد تو در وقت جلالت اينچنين باشي تو كهكشان عشق و اقيانوسِ احساسي زيباست بامولا هم آن باشي هم اين باشي چون جانشين خوب او بودي سزاوار است در خـدمـت زهـرا به فردوس برين باشي مروان زمين گير است از آهِ تو آنجا كه پــامـنـبريِ اشـكِ زيـنُ العابــدين باشي از سهم عـبّاسِ خودت هم چشم پوشيدي تا وقـت گريه وقفِ مَقطوعُ الوَتين* باشي "وَيلي عَليٰ شِبْلي"*بگو ، آري كه حق داري دل گـير از دسـتِ عـمــودِ آهــنين باشي تشييع تو چون فاطمه خيلي غريبانه ست وقتي خودت مي خواستي كه بي بنين باشي *أَلسَّلامُ عَلَى الْمَقْطُوعِ الْوَتینِ، سلام بر آنکه شاهرَگش بریده شد-زيارت ناحيه مقدّسه *أُنْبِئْتُ أَنَّ ابْنِي أُصِيبَ بِرَأْسِهِ مَقْطُوعَ يَدٍ        وَيْلِي عَلَى شِبْلِي أَمَالَ بِرَأْسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ ‎خبردار شده ام كه به سر فرزندم ضربت وارد شده درحالى كه بريده دست بود     واى بر من بر شير بچه ام كه ضربت عمود سرش را خميده كرد اين بيت نقل است كه از مرثيه هاي حضرت امّ البنين عليهاسلام است